سامانیان
سامانیان (۲۶۱ – ۳۹۵ ق / ۸۷۴ – ۱۰۰۴ م) یکی از دودمانهای ایران کهن بودند که کم و بیش بر همگی سرزمینهای خراسان، هیرکان، مکران، سیستان، خوارزم و کرمان فرمانروایی کردند و باعث رشد و شکوفایی زبان فارسی دری شدند. سامانیان به زبان فارسی علاقه زیادی نشان میدادند .
پایتخت بلخ
بخارا
زبان(ها) فارسی
دین تسنن، اسلام
دولت امپراتوری
امیر اسماعیل سامانی (اولین)
ابراهیم بن منصور (آخرین)
تاریخچه
– تأسیس ۲۶۱/۸۷۴
– انقراض ۳۹۵/۱۰۰۴
مساحت
– 928 ۲۸۵۰۰۰۰کیلومترمربع (۱٬۱۰۰٬۳۹۱مایلمربع)
نابودی حکومت طاهریان
از میان رفتن حکومت طاهریان و ضعف و ناتوانی تدریجی که از غلبه ترکان در دستگاه خلافت پدید آمد، سرزمینهای خاوری خلافت را از نفوذ خلیفه و از امکان به کار بستن قدرت عملی او آزاد کرد. در چنین ایمنی و آسودگی که به ویژه دوری از بغداد آن را بی دغدغه میساخت، سرزمین فرارود که از عهد طاهریان یا پیش از آن به آل سامان واگذار شده بود، به رهبری فرماندهان این خاندان، مرکز یک دولت قدرتمند شد و خراسان و ری، و مدتی هم، جرجان، طبرستان، و سیستان، از سوی خلیفه یا به حکم پیروزی و غلبه، به قلمرو آنها پیوست. با آن که پیروزی این خاندان بر جرجان، طبرستان و سیستان همیشگی نبود و چندان دوام نداشت، ولی خراسان و فرارود در بخش عمده دوره فرمانروایی آنها، از مداخله مستقیم کارگزاران خلیفه آزاد ماند و باقیمانده دنیای باستانی ایران، در شکل اسلامی خود، در همه این سرزمینها، زندگی تازهای یافت.
خاندان سامانی
خاندان سامانی از مردم بلخ و از نوادگان بهرام چوبین ساسانی بوده و آیین زردشتی داشتند، سامانخدا بنیان گذار اعلی خانواده از روشناسان محل و فرمانروای بلخ بود. اسد والی عربی خراسان در نیمه قرن هشتم با سامان دوست شد. سامان دین اسلام را برگزید و نام پسر خود را اسد گذاشت. پسران اسد اشخاص با کفایتی بودند و در قرن نهم عهد مامون عباسی به حکمرانی محلی فرارود و هرات برگزیده شدند. مانند: علی در سمرقند، احمد در فرغانه و الیاس در هرات. ابراهیم پسر الیاس بود که بعدها به سپهسالاری دولت طاهری ایران رسید. احمد حاکم فرغانه در ۸۷۴ فوت، و نصر پسرش در سمرقند جانشین او گردید. اسمعیل برادر نصر حاکم بخارا شد و همین شخص است که بعدها دولت حسابی سامانی را در سال ۸۹۲ بعد از مرگ نصر گرفت و در سمرقند پایه گذاشت.
نصر یکم بنیانگذار سلسله سامانی
بنیانگذار این سلسله، نصر اول و گروهی از فرمانروایان برجسته آن، توانسته بودند دورانی از آرامش نسبی را برای ایرانیان فراهم آورند، ولی البته همه آنان چنین نبودند و همیشه نیز چنین نبود. ثبات این سرزمین با کوششهایی که توسط مرداویج زیاری برای بازگرداندن طرز حکومت پیش از اسلامی صورت گرفت و همچنین با افراط کاریهای دینی پادشاه با شکوه سامانی، نصر دوم در اواخر زندگی خود به مذهب اسماعیلی گروید و از این راه خود را با دستگاه خلافت درگیر کرد، در صورتی که این دستگاه در حقیقت تکیه گاه عمده این سلسله به شمار میرفت. با وجود این، حتی پیش از آن که نشانه سقوط سامانیان در نتیجه کشمکشهای ایشان با خاندانهای زمیندار با نفوذ یعنی «دهقانان» و خاندانهای مأموران رسمی پدیدار شود و نیز در نتیجه جنگهای درون خاندان خود ایشان و بالاخره با گسترش قدرت آل بویه در باختر و جنوب باختری ایران آشکار شود، تحولی در نوار باختری منطقه نفوذ ایشان به دست آمد که چهره جهان اسلامی را از سده پنجم هجری / یازدهم میلادی به بعد کاملاً تغییر داد. مدت درازی مجاهدان در راه ایمان، بار جنگهای دفاعی را در مرزهای امپراتوری بیزانس بر دوش داشتند و تقریباً همه ساله با هجومهایی که به «حملههای تابستانی» معروف شده بود، در سرزمینهای آل بویه پیشروی میکردند، ولی هیچ پیشرفت بزرگی برای مردم ارتدوکس و آیینآناتولی به دست نمیآمد. در فرارود و کناره دره فرغانه نیز با همسایگان غیر مسلمان زد و خوردی صورت میگرفت. که از این میان تنها بهره عمدهای که در نبرد سامانیان با همسایگانشان نصیب ایشان شد، گرفتن طراز «تلاس» در ۲۸۰ ق / ۸۹۳ م بود. همسایگان نامبرده شده؛ قره خانیان یا ایلخانان «هر دو نام عنوانهایی است که داشتند» بودند؛ که بر ترکان قَرلُق فرمانروایی داشتند. کشور ایشان پس از انقراض دومین فرمانروایی گوک تورکها به وجود آمده بود، که خیلی زود پاره پاره شد، به صورت دولتهای کوچکی درآمد که روابط آنان با یکدیگر خیلی هم دوستانه نبود.
زبان فارسی در دوره سامانیان
سامانیان ایجادگر دومین نو ایرانگرایی تاریخ تمدن ایران بودند و در شکلگیری فرهنگ، تمدن و دانش در ایران پس از اسلام نقش بسزایی دارند.
در دوره سامانیان، زبان فارسی از پیشرفت و شکوفایی زیادی برخوردار شد. با آن که سامانیان در کارهای اداری زبان عربی را به کار میبردند و آن را شعار وحدت خلافت میشمردند، امکان آن را فراهم آوردند تا شاعران فارسی دری همچون رودکی «وفات در ۳۲۹ ق / ۹۴۰ – ۱ م» و دقیقی «حدود ۳۲۵ – ۷۰ ق / ۹۳۵ – ۸۰ م» از نخستین کسانی باشند که با گونهای از زبان ملی خود که از تکمیل و آمیختن لهجههای محلی گوناگون فراهم آمده بود مطلب بنویسند. این زبان در دربار سامانیان پذیرفته شد و سرانجام به عنوان زبان فارسی نوین گسترش پیدا کرد که با اندکی تغییرات آوایی تا زمان حاضر بر جای مانده است. فارسی نوین به خط عربی نوشته شد و رفته رفته هر چه بیشتر واژههای عربی به آن راه یافت که این امر تا اندازهای نتیجه پیشرفت جهانی تمدن اسلام بوده است.
امیران سامانی
نام و لقب نه تن از امیران این خاندان یکی پس از دیگری و مدت حکومتشان، از این قرار است:
سامان خدا
اسد بن سامان
یحیی بن اسد
نصر بن احمد (۲۷۹ – ۲۵۰ ه. ق.)
اسماعیل بن احمد، معروف به امیر ماضی (۲۹۵ – ۲۷۹ ه. ق.)
احمد بن اسماعیل سامانی، معروف به امیر شهید (۳۰۱ – ۲۵۹ ه. ق.)
نصر بن احمد، معروف به امیر سعید (۳۳۱ – ۳۰۱ ه. ق.)
نوح بن نصر، معروف به امیر حمید (۳۴۳ – ۳۳۱ ه. ق.)
عبدالملک بن نوح، معروف به امیر رشید (۳۵۰ – ۳۴۳ ه. ق.)
منصور دوم سامانی، معروف به امیر سدید (۳۶۵ – ۳۵۰ ه. ق.)
نوح بن منصور، معروف به امیر رضی (۳۸۷ – ۳۶۵ ه. ق.)
منصور بن نوح (۳۸۹ – ۳۸۷ ه. ق.)
عبدالملک بن نوح (۳۸۹ – ۳۸۹ ه. ق.)
منتصر سامانی (۳۸۹ – ۳۹۰ ه. ق.)
تاریخ ایران
دوران باستان
نیا-ایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پ.م.
عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پ.م.
منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پ.م.
شاهنشاهی
ماد ۶۷۸–۵۵۰ پ.م.
(سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پ.م.)
هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پ.م.
سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پ.م.
اشکانیان ۲۴۷ پ.م.–۲۲۴ پس از میلاد
ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱
سدههای میانه
خلافت راشدین ۶۵۱–۶۶۱
امویان ۶۶۱–۷۵۰
خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸
زیاریان
۹۲۸–۱۰۴۳ صفاریان
۸۶۷–۱۰۰۲
آل بویه
۹۳۴–۱۰۵۵ سامانیان
۸۷۵–۹۹۹
غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶
سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴
خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱
ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵
چوپانیان
۱۳۳۵–۱۳۵۷ مظفریان
۱۳۳۵–۱۳۹۳
جلایریان
۱۳۳۶–۱۴۳۲ سربداران
۱۳۳۷–۱۳۷۶
تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵
قراقویونلو
۱۴۰۶–۱۴۶۸ تیموریان
۱۴۰۵–۱۵۰۷
آققویونلو
۱۴۶۸–۱۵۰۸
معاصر اولیه
صفویان ۱۵۰۱–۱۷۳۶
افشاریان ۱۷۳۶–۱۷۵۰
زندیان
۱۷۵۰–۱۷۹۴ افشاریان
۱۷۵۰–۱۷۹۶
قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵
معاصر
دودمان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹
دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰
جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز
سکه های دوره سامانیان
سامانیان، نخستین سلسله مستقل ایرانی بودند که بعد از حمله اعراب به ایران، حکومت کردند. آنان به عنوان یک نظام قدرتمند توانستند یکپارچگی و وحدت ملی و فرهنگی خاصی در بین ایرانیان به وجود آورند. میتوان گفت که اگر سلسلهسامانیان پس از قیامهای ملی و فرهنگی چندی که پیش از آنها صورت گرفته بود، بر سر کار نمیآمد، آن تلاش ها و مجاهدت ها ناقص میماند. در این جا از سلسلهای سخن گفته میشود که قوم ایرانی، هویت خود را وامدار آنهاست زیرا زبان فارسی که یکی از محکمترین رشتههای ارتباط ملی و فرهنگی ایرانیان بوده است، در دوره آنان طلوع کرد. سه شاخه بزرگ از درخت تناور سامانیان رویید و بالید: یکی زبان فارسی، دیگر شعر فارسی و سوم دانش و معرفت بشری به وسیله بزرگانی همچون شیخ الرئیس، ابو علی سینا و… درباره خدمات گوناگونی که سامانیان به فرهنگ و تمدن ایرانی کردند، سخن بسیار میتوان گفت ولی ما بر آن نیستیم تا تمام آن جهات را مورد بحث قرار دهیم زیرا مجالِ آن همه نیست.
تحقیق حاضر در مورد وضعیت کشاوزی،صنایع،منابع درآمد دولت و صادرات و واردات در دوران حکومت سامانیان است. حکومت آنان که روی هم رفته در ماوراء النهر در حدد 128 سال طول کشد، بیانگر عظمت و قدرت آنها بوده است که گذشته از ماوراء النهر بر سرزمینهای دیگری از جمله خراسان، طبرستان، گرگان، ری و حتی سیستان و بلخ نیز تسلط داشتند؛ تا جایی که امرای سامانی، حتی 60 سال قبل از شروع استقلال خویش در بلاد ماوراء النهر صاحب قدرت بودند.
گفتنی است که بر اثر تدبیر همین امرا و شایستگی و کاردانی وزرای آنان همچون ابو الفضل بلعمی و ابو عبد الله محمد جیهانی، در این مدت، خرابیها و خساراتی که از طرف حکام تحمیلی عرب بر این منطقه وارد شده بود، ترمیم گردید و طولی نکشید که شهرهای بزرگ ماوراء النهر و خراسان، مانند طراز، اسپیجاب، بخارا و سمرقند از مراکز مهم بازرگانی شدند.در آن زمان سمرقند به عوان بزرگترین مرکز بازگانی و محل اجتماع بازرگانان ماورء النهر بود که از این محل محصولات به مقدار فراوان به شهرهای ماوراء النهر و خراسان میبردند تا زمان امارت امیر اسماعیل سمرقند مرکز دراالعماره ماوراء النهر بود سپس پایتخت را به بخارا منتقل کردند. سامانیان
همچنین در این زمان خراسان نیز از نظر بازرگانی اهمیت فراوان داشت ولی به علت اختلافاتی که بین خانوادههای صاحب نفوذ این منظقه بود به پای ماوراء النهر نمیرسید. خرید و فروش در قرن چهار هجری به صورت جنس بود اغلب تجار کالاهای خود را از بازاری به بازار دیگر میبردند و با اجناس مورد احتیاج معاوضه میکردند،این عمل تقریبا در همه شرههای کوچک و بزرک و قصبات رایج بود. برای خرید و فروش جزئی سکههایی در شهرها موجود بود که در دست مردم میگردید و در بازار همان شهر رایج بود ولی همین سکهها در شهرهای دیگر ارزشی نداشت.در مورد ضرب سکه در عهد سامانی باید گفت که ضرب سکه توسط سامانیان نشانی از رونق اقتصادی در عهد آنان بود و از آنجا که قلمرو مرکزی حکومت آنها در مسیر راههای اقتصادی شرق و غرب قرار داشت، ضرب سکه و رواج آن ضرورت داشته است ظاهرا نخستین سکه در عهد احمد بن اسد سامانی در سال 248 هجری در سمرقند ضرب شده است که این حرکت نشانهای است از قدرت بارز استقلال و موقعیت مستحکم حکومت او در ماوراء النهر.
سکههای نخستین از جنس مس ساخته میشده ولی وقتی امیر اسماعیل به حکومت رسید در پرتو استقرار امنیت و آرامش در دولت او ضرب سکّههای نقره با رونق بیشتری آغاز شد، از این سکهها که ابتدا نام خلیفه سپس نام امیر سامانی و نام پدر او حک میشده به فراوانی به دست آمده است، از جمله روسیه، لهستان و اسکاندیناوری هم اکنون در موزه ارمیتاژ پطروگراد نمونه سکههایی که امیر اسماعیل سامانی در سال 288 هجری در سمرقند ضرب شده، آورده است. از دیگر سکههای به دست آمده به نظر میرسد که گویا سامانیان تا قبل از نصر یعنی حدود سال 137 هجری ضرب سکهسیمین هم نداشتند ولی از زمان عمارت اسماعیل بن احمد ضرب منظم درهمهای سامانی آغاز میگردد و ضرب سکه زرین نیز در همین حدود آغاز میشود.
يک نکته جالب که در عين حال دلالت بر توسعه تجارت و بازرگاني و همچنين زمينه هاي اقتصادي در عصر آغازين حکومت ساماني دارد آن است که سکه های به دست آمده از نخستين روزگار امراي ساماني در عيار بالا ضرب شده است. از تجزیه سکههای موجود دوره سامانیان چنین نتیجه میشود که میزان نقره در سکههای نخستین قرن چهارم هجری زیاد بوده است در صورتی که در پایان همان قرن میزان نقره در سکهها کاهش پیدا کرد.
سامانیان