گالری عکس 2013

گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیباگالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا
گالری عکس های جالب و زیبا

موضوع : ( معماری و ساختمان ، هنر و نقاشی ، ماشین و موتور ، دریا ، حیوانات ، طبیعت ، دریا ، غروب آفتاب ، ساختمان و.. )

هدف : ارائه تصاویر زیبا با کیفیت فوق العاده بالا

عکسهایی با کیفیت بسیار بالا

این مجموعه یکی از دوست داشتنی ترین مجموعه تصاویریست که در سایت برای شما دوستان و همراهان گذاشته ام امیدوارم همچنان همراه ما و سایت پیمانکاران باشید .

دوست دار شما فربد حیدری

ارتباط از طریق گوگل پلاس من

Photo Gallery گالری عکس 2013
2013
Subject: (architecture, art, cars, engines, animals, nature, sea, sunset, buildings, etc.)

Objective: To provide high quality Beautiful

High quality photos

This is one of the most lovely image they have left the site for your friends and relatives are still with us and I hope you site contractors.

Love you Farbod Heidari

گالری عکس و تصاویر سایت جامع پیمانکاران

کلیه تصاویر باحجم بالا آپلود شده اند
عکس یک پدیده زیبا در کوه

یک عکس فوق العاده زیبا از یک سگ پا کوتاه ، ابعاد را کوچک نکرده ام تا آن را دانلود کنید
عکس زیبا از یک دره

قاصدک

خرس ها در حال ماهی گیری

کلبه چوبی

آبشار و رودخانه دو دوست قدیمی

آتش بازی

نقاشی های جالب سه بعدی در کف خیابان

برگ درختان در پائیز / برگ درخت پهن برگ

ریل راه آهن در میان جنگل

پل

جا شمعی

ساحل

پلنگی در حالت دیدبانی و کمین

زرافه

یک سنجاب با یک گردوی نصفه

غروب در قبرستان

کلانتر آدم برفی

مداد رنگی

لاکپشت دریایی

طراحی و نورپردازی مبتکرانه

نشانی شبیه به یک نشان قدیمی / نشان خون آشامها

کابوی با اسلحه کلت رولور

به لنگر یک کشتی بزرگ شبیه است / زنجیر قطور

چوبهایی با نقش زیبا ، نصب شده در عقب یک وانت قرمز

پروانه

یک کافه بین راه
کارخانه بیسکویت سازی

جوجه کباب

قطار سریع السیر

وال

گل هایی زیبا شبیه به لاله ، اما شاید لاله نباشد ، اگر میشناسیدش نام این گل را در بخش پیام و نظرات برایم ارسال کنید

محله قدیمی و باستانی

بالن

آب

بهار

طرح معماری

نقاشی های خیابانی از طراحان و نقاشان سه بعدی کار

وال

دریاچه

شنهای کنار ساحل با گوش ماهی

پرنده ماهی خوار

اسکلت یک دایناسور

وال / نهنگ عظیم

مقیاس یک کوک در برابر پدرش

رودخانه به سمت پایین از بالای کوه

wall

دیوار بزرگ چین

برف و گیاهان در زمستان

مسابقات کشتی کج

اسب

نقاشی بر روی قهوه با خامه یا شیر
جغد

کریستال

محلی برای لذت بردن و استراحت در یک ساحل زیبا

پلنگی در قفس

حیات وحش

جنگل

گل رز

پله مدور

پلنگ

درخت

شفق

طبیعت بکر و زیبا
ساختمان کامپوزیت ( نمای لوور )
با تشکر از توجه شما
نظرات ()

طراحی داخلی ساختمان عکس
نویسنده: { فربد حیدری } Farbod Heidari – یکشنبه ٢٧ اسفند ۱۳٩۱
عکسهایی از طراحی داخلی ساختمان

گالری عکس و تصاویر برتر معماری و ساختمان :: طراحی داخلی اتاق خواب

سرویس و مدل هایی از روشویی در سرویس های بهداشتی ساختمان

نمونه هایی از طراحی های مدرن و کلاسیک در سرویس دستشویی ، وان ، جکوزی ، دوش ، دور دوشی ، شاور ، زیر دوشی و.. در طراحی داخلی ساختمان

آینه در سرویس ، امروزه به لطف فن آوری ( واردات محصولات ساختمانی از چین ) میتوان انواع مدل های زیبا و جالب توجه از آینه های مخصوص سرویس های بهداشتی را در مکانهایی مانند خیابان بنی هاشم یا شیراز مشاهده کرد

عکس سرویس های بهداشتی ، نورپردازی و رنگ آبی

جکوزی ایستاده ، پانل دوش مجهز

وان جکوزی با حاشیه سبز ، عکس طراحی داخلی ساختمان ، سرویس بهداشتی و حمام

سه عکس برتر این صفحه ” نظر شما چیست ؟

با سپاس از توجه شما ” گالری عکس ساختمان ” سایت جامع پیمانکاران

تصاویر و عکس های منحصر بفرد از سفرنامه سوناسازان

برای بازدید بر روی لینک زیر کلیک کنید

سفرنامه

عکس گره چینی و هنر های چوبی در طراحی داخلی

برای دیدن تصاویر بیشتر بر روی بخش گره چینی و هنر های سنتی کلیک کنید
نظرات ()

بهترین آرزو های ویکتور هوگو در وبلاگ سونا
نویسنده: { فربد حیدری } Farbod Heidari – چهارشنبه ٢۸ تیر ۱۳٩۱
ویکتور ماری هوگو تولد 1802 – درگذشت 1885 میلادی
سلام دوستان یه مطلب زیبا رو چند وقت پیش که برای کار به شهر آبعلی رفته بودم زیر پیشخون یه مغازه دیدم و امروز تو اینترنت تونستم این مطلب زیبا را پیدا کنم و برای شما اینجا درج کنم . امید وارم از آن لذت ببرید .
البته باید منو ببخشید که هیچ ارتباطی با موضوع وبلاگ ( ساختمان ، استخر ، سونا و جکوزی ) نداره

آرزو های بسیار زیبای ویکتور هوگو برای شما …
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوست، و برخی دوستدار
که دست کم یکی در میانشان
بی تردید مورد اعتمادت باشد.
و چون زندگی بدین گونه است،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،
تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.
و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی
نه خیلی غیرضروری،
تا در لحظات سخت
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی
نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند
چون این کارِ ساده ای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند
و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوام اگر جوان که هستی
خیلی به تعجیل، رسیده نشوی
و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی
و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی
چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.
امیدوارم سگی را نوازش کنی
به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی
وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.
چرا که به این طریق
احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی
هرچند خُرد بوده باشد
و با روئیدنش همراه شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.
بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی
زیرا در عمل به آن نیازمندی
و برای اینکه سالی یک بار
پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی
که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.
اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد

دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم!
نظرات ()

نمونه هایی از هنر پتینه از خانم حیدری یزد
نویسنده: { فربد حیدری } Farbod Heidari – چهارشنبه ۱٤ تیر ۱۳٩۱
نمونه هایی از هنر پتینه از خانم حیدری یزد
نظرات ()

لولیتا کتابی است از عمق ادبیات
نویسنده: { فربد حیدری } Farbod Heidari – پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳٩۱
نگاهی به کتاب « لولیتا » نوشته ولادیمیر ناباکوف
یادآور گل های سرخ و اشک
لولیتا کتابی است از عمق ادبیات.

تراژدی ناباکوف شکل طنز آلود تراژدی های شکسپیر است

لولیتا بیش از هر چیز با کلمات و کارکرد جادویی شان سرو کار دارد . نفس می کشد و زندگی می کند.

لولیتا را ناباکوف در سال 1955 آفرید. در لولیتای ناباکوف زبان شخصیت ها را می سازد و به آن ها پیشینه ی تاریخی می دهد. زبان چیزی است که تمام سایه روشن ها و پیچ و خم های ساخت شخصیت ها را به عهده دارد.

نام اصلی لولیتا ” دلرس ” است.

به گفته ناباکوف ” دلرس ” یاد آور گل های سرخ و اشک هاست . ” دالی ” به معنی عروسک در گویش بچه گانه آن است .

لولیتا را در مدرسه دالی صدا می زنند . دالی هیز . هیز در زبان انگلیسی در معنی بخار ، گیجی و ابهام به کار می رود .

لولیتا عروسک زیبایی است در هاله ای از بخار کم رنگ .

افسانه ای است زیبا با ملاحت کودکی و اندوه .

به تصویر کشیدن لولیتا شاید وسوسه ای باشد که بسیاری از کارگردان های بزرگ به آن دچار شده باشند .

وسوسه ای مبهم با بار اندوه نتوانستن .

لولیتا را برای اولین بار استنلی کوبریک نابغه بزرگ عالم سینما در سال 1962 به تصویر کشید کوبریک از خود ناباکوف خواست که فیلم نامه لولیتا را برایش بنویسد .

هر چند که ناباکوف در ابتدا نوشتن فیلم نامه لولیتا را نپذیرفت اما در نهایت فیلم نامه لولیتای کوبریک را خود ناباکوف نوشت .

چیزی در حدود 35 سال بعد از ساخته شدن لولیتا ی کوبریک ، آدرین لین کارگردان انگلیسی الاصل نسخه ی جدیدی از لولیتا را ساخت .

بحث اصلی این نوشته مقایسه بین این دو برداشت سینمایی و کشف ارتباطات آن ها با لولیتای زاده ناباکوف است

.
در ابتدا به مقایسه نحوه شروع این سه اثر می پردازیم .

هامبرت شخصیت اصلی رمان لولیتا ست .

هامبرت یک استاد زبان فرانسه است که پس از اجاره خانه

مادری لولیتا وارد زندگی او می شود. هامبرت در ابتدای کتاب ناباکوف از داخل زندان ماجرای زندگی خود را برای هیات منصفه ای که هنوز ندیده می نویسد .

در آغاز کتاب ما با پیشگفتاری از شخصی به نام دکتر “ری” روبه رو می شویم که در آن پیشگفتار دکتر” ری” توضیح میدهد که چگونه نوشته های هامبرت را جمع آوری کرده است . در این قسمت خواننده متوجه می شود که لولیتا از دنیا رفته و هامبرت به خاطر قتلی که مرتکب شده در زندان و در انتظار مجازات است .

این فصل آغازین در هر دو برداشت سینمایی حذف شده است .در نسخه ساخت کوبریک با صحنه قتل کلر کوئیلتی آغاز می شود . کلر کوئیلتی .

نمایشنامه نویسی که اهریمن وجود هامبرت است و نه لولیتا . روابط اصلی این کتاب و نسخه های سینماییش بر اساس کنش و واکنش این سه شخصیت شکل می گیرد . لولیتا ، هامبرت و کوئیلتی .

کوبریک از صحنه ای شروع می کند که در آن صحنه هامبرت کلر کوئیلتی را در خانه خودش به قتل می رساند .

ناباکوف قبلا گفته بود که این صحنه در واقع اولین صحنه ای است که او نوشته و باقی ماجرا ها و شخصیت ها را با توجه به چنین پایانی که از ابتدا خلق کرده، پیش برده است .

آن افشا گری ابتدای رمان لولیتا این بار نه از داخل زندان و نه با کلمات اعتراف شده که با صحنه مرگ کوئیلتی آغاز می شود . در ابتدای لولیتای کوبریک ما می بینیم که هامبرت کوئیلتی را به خاطر دختری به نام لولیتا می کشد .

ما مردن کوئیلتی را می بینیم و با لولیتایی وهم آلود آشنا می شویم . صحنه مرگ کوئیلتی صحنه ای خنده دار و کاملا مسخره است .

دیالوگ های کوئیلتی بی ربط و گاها احمقانه اند .

این که چرا این صحنه پایانی تا به این حد مسخره نمایش داده شده است را در ادامه توضیح خواهم داد .آغاز فیلم لین نقطه پایان رمان لولیتا ست . لین فیلمش را از جایی شروع می کند که ناباکوف کتابش را تمام کرده .

فضایی مالیخولیایی و وهم آلود و هامبرتی که بی اختیار در جاده می راند . کم کم می بینیم که هامبرت به وسیله پلیس تعقیب می شود و او همان طور که به چپ و راست منحرف میشود خیلی آرام می گرید . لین در همان شروع وهمی را توصیف میکند که موضوع اصلی فیلم است .

بخاری وهم آلود به نام لولیتا هیز . این وهم در آغاز فیلم کوبریک بیشتر جنبه روایی دارد تا تصویری . ما این وهم را از بین دیالوگ های هامبرت و کوئیلتی در میابیم و نه از طریق تصویر سازی هایی که انتقال دهنده وهم باشند .

شاید این تصویر سازی های آغازین لین را بشود وفاداری او به ذات رمان لولیتا به حساب آورد .ناباکوف خود را منظره سازی ذاتی می داند . کودکیش ، مادرش و اینکه اساسا حروف را رنگی می بیند همه و همه مقدماتی هستند برای دست یافتن به این توانایی .

تصویر های زیبا ، درخشان و وهم آلود لین در تمام صحنه های فیلم حضور دارند. . این تصویرها ( و یا شاید یشود گفت تابلوهای نقاشی ) تا حدودی از روایت خطی و تقریبا خشک کوبریک فاصله می گیرند . در چشم هامبرت تمام خاطره های لولیتا تصاویری درخشانند .

تصاویری درخشان که باید آن ها را ثبت و نقاشی کرد . لو لیتا ی لین سرشار از این تصویرهای زیباست .

تصویرهایی که لین لزوم وجودشان را درک کرده و به آن ها پرداخته است . یکی از صحنه های اساسی و حتی کلیدی ابتدای فیلم لین صحنه قرار گرفتن هامبرت 13 ساله در کنار آنابل است .آنابل دختر 13 ساله ای است که هامبرت نوجوان به او عاشق بوده. آنابل لی نام شعری از ادگار آلن پوهم هست . در شعر پو من عاشق شعر در سوگ عروس نوجوانش عزاسدار است .

شعر عاشقانه و اندوه بار پو تاریخچه ای است از دگردیسی لو لی تا .لو لی تا در ذهن هامبرت تصویری از آنابل لی نوجوان و گمشده است . نبود صحنه های مربوط به عشق آنابل و هامبرت نوجوان در فیلم کوبریک به منطق شکل گیری لولیتا در ذهن هامبرت لطمه می زند .

منطقی که بیان گر دگردیسی لولیتا به آنابل و بازگشت دوباره اش به لولیتا ست.اما شاید یکی از دلایل اصلی ضعف فیلم کوبریک نسبت یه لولیتای لین را بتوان در بازیگر نقش لولیتا جستجو کرد . مقوله بازیگری در در دو فیلم یکی از مهمترین موضوعاتی است که نقاط ضعف و قوت آنها را آشکار می سازد .
لولیتا:
سو لیون نقش لو لیتا را در فیلم کوبریک بازی میکند .

لیون حدود هفت سال از لو لیتای ناباکوف مسن تر است و این اختلاف هفت سال تصویر لولیتای ناباکوف را کج و نا مفهوم می کند . تمام پیش فرض های تحلیل شخصیتی هامبرت ، کوئیلتی و حتی خود لولیتا به سن لولیتا ربط پیدا میکند . لولیتای کم سن و سال تصویری منجمد شده از آنابل هامبرت است . تصویری که انگار زمان آن را دگرگون نمی کند .

لولیتای کوبریک را با هیچ فرضی نمیتوان در قالب لولیتای ناباکوف ریخت . بازی سرد و بی روح و خالی ازشیطنت های بچه گانه دالی از لیون غریبه ای ساخته که در جریان فیلم حل نمی شود .لیون به هیچ وجه نمیتواند یک پریچهره خردسال و بی دفاع باشد . این مسئله وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که میدانیم جوهره اصلی عقده هیولایی هامبرت ظلمی است که به این دالی روا داشته است .

شاید به همین دلیل است است که سایر دلایل گناه کاری هامبرت ( مثل قتل کوئیلتی ) همه مسخره و احمقانه جلوه می کنند .

اما آدرین لین نقش لولیتای فیلم خود را به بازیگری داد که شباهت های بسیار بیشتری به مخلوق ناباکوف داشت .

دومنیک سوین حاصل وسواس و سخت گیری بسیار زیاد لین در انتخاب بازیگر بود . لین در مدت زمان یک سال و از بین 2500 داوطلب بازیگری این نقش لولیتای خود را انتخاب کرد.

سوین با وجود اینکه سه سال از لولیتای ناباکوف بزرگتر بود ( و البته این مسئله را به هیچ وجه نمیشود نادیده گرفت) تا حدود بسیار زیادی توانست مشخصه های خاص سنی لولیتای ناباکوف را باز آفرینی کند . لولیتای لین به تمام معنی یک عروسک زیبا و بازیگوش است . لولیتای لین با لطافت کودک وارانه اش به روح اثر ناباکوف و تیره گی ذاتی اش وفادار است.
هامبرت:
جیمز میسن نقش هامبرت هامبرت را در فیلم کوبریک بازی میکند . میسن بازیگری است با پرونده ای نسبتا درخشان . با نگاهی به کارنامه بازیگری میسن در میابیم که شخصیتهای مختلف او در فیلم هایش از ویژگیهایی نظیر هوشمندی ، آرامش ، عقل و درستکاری بهره می برند .فیلم هایی نظیر “سفر به اعماق زمین1959 ” ،‌” جزیره ای در آفتاب1957 ” و ” تاج تاهیتی1962 ” . هامبرت ناباکوف مردی است مبادی آداب . او فرانسه درس می دهد و هوشمندی خاص یک روشنفکر را دارد . هامبرت حتی در بدترین شرایط نیز سعی در حفظ قوانین و شرایط اخلاقی پذیرفته شده خود را دارد (و در عین حال از یک انجماد اخلاقی رنج می کشد) .

برای مشخص تر شدن شخصیت هامبرت به صحنه پایانی فیلم می توان اشاره کرد که هامبرت اصراری عجیب بر خوانده شدن متن محکومیت کوئیلتی به وسیله خود کوئیلتی دارد . انگار که که خواندن این حکم اعدام تطهیری تراژیک را برای شخصیت هامبرت به همراه می آورد . تطهیری که عملا به دلیل مسخره بودن بیش از حد صحنه انتقام گیری روی نمی دهد و هامبرت حتی بعد از کشتن کوئیلتی به آرامش نمی رسد و حیران تر و سر گردان تر میشود. جرمی آیرون بازیگر نقش هامبرت در فیلم لین است . آیرون برخلاف میسن بازیگری است که در نقش هایی کاملا تیره و خبیث هم ظاهر شده است. به عنوان مثال آیرون در نقش یک جانی تمام عیار در فیلم هایی نظیر ” ناقوس زن های مرده ” ، ” آسیب دیده” و ” سرنوشت معکوس‌” بازی کرده است. این تفاوت پس زمینه بازیگری این دو بازیگر را از جهات مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد .کوبریک سعی بسیار زیادی داشت که هامبرت او تصویری از یک شخصیت هرزه و روانی را به نمایش نگذارد . همان که گفته شد ویژگی های بازیگری میسن او را به عنوان یکی از بهترین انتخاب ها ی کوبریک مطرح می ساخت .

حتی می توان گفت که کوبریک عقیده داشت کلید اصلی ساخت لولیتایش به بازی گرفتن میسن در نقشی است که تصویری روانی از هامبرت به نمایش نگذارد .این تلاش هرچند که در فیلم کوبریک به موفقیت کامل رسیده اما تا حدودی از بن مایه های اصلی هامبرت ناباکوف فاصله می گیرد . هامبرت ناباکوف شخصیتی دیوانه ندارد و تلاش می کند خودش را با قوانین اجتماعی پذیرفته شده هم سو کند . اما حقیقتی که نباید از یاد برد این است که هامبرت هرچند که دیوانه نیست اما واقعا بیماری روانی است .

مجموعه ای است از عقده های روانی و ناتوانی در گره گشایی های شخصیتی . هامبرت آنابل را برای همیشه در ذهن خود زندانی کرده است . زندانی 13 ساله ای ای که برای همیشه 13 ساله می ماند . عقده های هیولایی هامبرت ( که از گره های فکری و شخصیتی آنابل سرچشمه می گیرند) لولیتا را نیز به زندانی هامبرت تبدیل کرده است .

این زندانی هرچند که در ابتدا جذب برخی از ویژگی های هامبرت می شود اما در ادامه از روی ناتوانی و ناچاری همراهی با او را می پذیرد.توجه داشته باشید که هامبرت لولیتا را مهمان خانه به مهمان خانه می گرداند تا حتی زندانی بودن او را نیز پنهان کند .تمام این تعبیرات برای نشان دادن این موضوع است که که تصویر ساده و سر راست میسن هرچند که در نشان دادن برخی از جنبه های شخصیتی هامبرت موفق عمل کرده است اما در کنکاش زوایای درونی هامبرت ناتوان است .

درست در نقطه مقابل میسن ، جرمی آیرون قرار دارد . جرمی آیرون با تصویر کردن چهره درونی هامبرت در نشان دادن زوایای پنهان این شخصیت موفق تر است.
کوئیلتی:
کلر کوئیلتی شخصیتی ذاتا کمیک و مسخره دارد . مسخره گی کوئیلتی در ذات رمان ناباکوف مستتر شده است . کوئیلتی ناجی مسخره ای است که لولیتا را از از دست هامبرت نجات می دهد ( نجات می دهد؟) .

در ضمن تقابل دو شخصیت هامبرت و کوئیلتی از اساس بر پایه نوعی از طنز و کمدی سیاه استوار شده است . با تقابل این دو شخصیت هیچ گره گشایی ایجاد نمی شود و مسخره گی حاکم بر این اشخاص امکان هرگونه تطهیر روانی را از هامبرت می گیرد . از طرف دیگر بحث ذاتی بودن طنز در رمان ناباکوف را از جهت دیگری نیز می توان مورد بررسی قرار داد . می شود گفت که تلاش هامبرت برای متوقف کردن زمان و زنده کردن آنابل در لولیتا پدیده ای اصولا تراژیک و کمیک است .

این تلاش خود آزارانه ( و به شکل خنده داری بی فایده ) یکی از بن مایه های اصلی آفرینش طنز در این اثر است . پیتر سلرز یک کوئیلتی واقعی است . مسخره گی رفتاری سلرز در تمامی موقعیت ها و صحنه های فیلم بیان گر وفاداری کوبریک به روح طنز موجود در اثر ناباکوف است .

سلرز تمام صحنه های جدی فیلم را به هم می ریزد و آن ها را به کمدی نفرت انگیزی تبدیل می کند که در رابطه بین شخصیت ها ( و به خصوص هامبرت-کوئیلتی ) جریان دارد . دیوید لین کمدی سیاه سلرز را با فرانک لانگلا جایگزین کرد . لانگلا از کوئیلتی چهره ای ترسناک ، مشمئز کننده و نفرت انگیز تصویر می کند .در اثر لین ذات طنز آلود شخصیت کوئیلتی با شیطان صفتی وحشتناکی تعویض شده است .

حتی صحنه تقابل نهایی هامبرت با کوئیلتی به جای این که صحنه ای طنز آلود باشد بیشتر هجو آمیز است . این هجو شخصیت کوئیلتی را به کاریکاتوری تمام عیار تبدیل می کند .کاریکاتوری که مطمئنا با کوئیلتی ناباکوف هم خوانی ندارد . به این مسئله نیز باید دقت داشت که علاوه بر مسخره گی ذاتی کوئیلتی در رمان ناباکوف ، طنز و کمدی سیاه یکی از مهم ترین و اساسی ترین انتخاب های کوبریک برای ساختن فیلمش بوده است . فشار های اجتماعی موجود در زمان ساخته شدن فیلم ( که حتی تا حدودی شامل حال خود ناباکوف هم شده یود ) کوبریک را وادار به استفاده هرچه بیشتر از کمدی سیاه در ساختار فیلمش می کرد . عملا کوبریک با استفاده آگاهانه از این عنصر به آزادی های بسیار زیادی در فیلمش دست پیدا کرد که در حالت های دیگر امکان دست یابی به آن ها وجود نداشت.
لولیتا را می شود تراژدی مسخره دنیای مدرن نامید .

تراژدی ناباکوف شکل طنز آلود تراژدی های شکسپیر است . در لولیتا تمامی عناصر ایجاد یک تراژدی حضور دارند . یک عشق نافرجام ، دو عاشق و یک معشوق ، حسد ،ناتوانی ، خیانت و دگردیسی .در پایان رمان لولیتا تمامی شخصیت ها مرده اند و دنیا از افرادی که در ساخته شدن این تراژدی مسخره نقش داشته اند خالی شده است. لولیتا ، هامبرت ، کوئیلتی و شارلوت ( مادر لولیتا ) دیگر زنده نیستند . جالب این جاست که دلیل مرگ تمامی این شخصیت ها را میتوان در هامبرت یا همان عاشق اصلی داستان پیدا کرد ( دقیقا شبیه وضعیتی که در غالب تراژدی های شکسپیر حاکم است). برداشت های سینمایی لولیتا هرچند که به طور کامل به لولیتای زاده ناباکوف وفادار نیستند اما توانسته اند با خلق جهان تصویری مختص به خود لولیتای جدیدی را باز آفرینی کنند. لولیتایی که از میان مه و بخار جان می گیرد و در آن گم میشود.
پیمان اسماعیلی

***********

خلاصه داستان:

فیلم لولیتا در مورد مردی بود که در 14 سالگی عاشق دختری می‌شه، (اول فیلم می‌گه: اتفاقاتی که در تابستان 14 سالگی هر پسری رخ می‌ده نقطه‌ی عطف زندگیشه.)

دختره بعد از 4 ماه به دلیل بیماری تیفوس می‌میره و پسره که بدجوری عاشقش بوده دیگه با هیچ دختری رابطه برقرار نمی‌کنه

.
پسره که حالا یه استاد داشنگاه پا یه سن گذاشته شده برای تدریس می‌ره به یه شهر دیگه و اونجا یه خونه اجاره می‌کنه که دونفر اونجا زندگی می‌کنن، در نگاه اول از بهم ریختگی اونجا ناراحت می‌شه و تصمیم می‌گیره که برگرده نیویورک ولی با دیدن دختر بچه‌ای که روی چمن‌ها دراز کشیده و بدن نیمه عریانش خیس خالی شده بهش خیره می‌شه و یاد عشق قدیمیش می‌افته که از دستش داده بود

.
هامبرت تصمیم می‌گیره همونجا زندگی کنه، بعد از مدتی کم کم لولیتا که خیلی دختر شیطویه باهاش ارتباط برقرار می‌کنه و با شیطنت‌‌هاش حسادت مادرش رو برمی‌انگیزه چون مادرش هم از همون ابتدا تصمیم به ازدواج با هامبرت رو داشت.
مادرش که شارلوت نام داره دخترش رو به زور به مدرسه‌ای شبانه‌روزی می‌فرسته، موقع خداحافظی لولیتا به اتاق هامبرت میاد و خودشو به آغوش هامبرت پرت می‌کنه و بوسه‌ای به لبهاش می‌زنه.
بعد از رفتن لولیتا، شارلوت به هامبرت نامه‌ای می‌نویسه و میگه یا با من ازدواج کن یا از از اینجا برو.
در مدت کوتاه زندگی مشترک این‌دو هامبرت با خوراندن قرص‌های خواب‌آور به شارلوت مدام از خوابیدن با او تفره می‌رود.
یکروز شارلوت کمد اسرار هامبرت رو باز می‌کنه و دفترخاطراتش رو می‌خونه و متوجه قضیه می‌شه و می‌بینه که ارزشش پیش هامبرت مثل یک گاو مادست.
چند لحظه بعد شارلوت اثر تصادف میره زیر ماشین و کشته می‌شه.
هامبرت دنبال لولیتا می‌ره و از مدرسه میاردش بیرون و با هم می‌رن به یه هتل.
کم کم روابط جنسی این دو شروع می‌شه. در هتل نویسنده‌ای با دخترک آشنا می‌شه و با یک نگاه متوجه می‌شه بین هامبرت و لولیتا رابطه‌ی پدر و فرزندی برقرار نیست. به قول هامبرت آدم باید خیلی شریر و عقده‌ای و مالیخولیایی باشه تا بتونه با نگاه کردن به یه عکس دسته جمعی تشخیص بده که کدومشون اون توانایی شیطنت و شرارت خاص رو دارن، توانایی که حتی خود صاحب عکس هم ازش بی‌خبره
فیلم لولیتا به کارگردانی Adrian Lyne (کارگردان فیلمهای پیشنهاد بی شرمانه و بی وفا) 1997 از نظر روانشناسی بسیار قابل تأمل هست. این فیلم قبل از این در سال 1962 به کارگردانی استنلی کوپریک نیز ساخته شده بود که زیاد از زاویه ی نگاهش خوشم نیامده بود

.
هزار نفرین به فیلم لولیتای آدرین لین که این رمان نازنین را میان فارسی‌زبانان اینقدر مشکل‌دار جلوه داده است.
لولیتای ناباکوف سالهاست که صدر لیست بهترین رمان‌های قرن بیستم ایستاده.تمام شایعات پیرامون کتاب حاکی از آن است که به شدت “مشکل ‌دار ” است و احتمال انتشارش در ایران نیست.
ولی خدا می‌داند که “مشکلات” کذایی بیشتر از آنها که در” خنده در تاریکی “است ،‌نیست و می‌دانید که این اثر اخیر دو ترجمه معتبر فارسی دارد که از قضا انتشارشان به سالهای دور هم برنمی‌گردد.
ایده داستان که ماجرای دل‌باختن یک مرد میانسال به دختری نوجوان است و بسیاری موقعیت های دیگر عیناً در خنده در تاریکی آمده با این تفاوت که لولیتا “آنی ” دارد که به شاهکار قرن بیستم تبدیلش کرده.
خوشبختانه آقای ناباکوف آنقدر مراعات ما را کرده که این هوس‌های حاج فتوحی‌وار را ذلیل‌کننده و خانمان‌سوز بداند و نتیجه گیری اخلاقی پایان کتاب برای اهل گیر ،‌زهر آن را می‌گیرد.
تنها یک تالیف از این رمان در فارسی وجود دارد مربوط به دوران بوق‌علی‌شاه …بله ،‌ عرض کردم تالیف. آن هم حاصل شیرین‌کاری جناب ذبیح‌الله منصوری است.
سی نت
http://www.cinetmag.com/ShowArticle.asp?Article=305
http://bigsleep.wordpress.com/2008/01/13/nimlas/
تفکری از ابهر
http://abhar.wordpress.com/2007/12/16/%D9%84%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA%D8%A7

از منظری دیگر :
نگاهی به رمان «لولیتا» شاهکار ولادیمیر ناباکف

اعتراف به گناه!/ کاوه نیک منش

مد و مه:

در سالهای اخیر بسیاری از آثار ولادیمیر ناباکوف به فارسی ترجمه شده و در ایران منتشر شده اند، اما متاسفانه در این میان جای لولیتا، شاهکار او خالی ست. البته این اثر یک بار در سالهای دور توسط ذبیح الله منصوری به فارسی ترجمه و به صورت پاورقی انتشار یافت و سپس در قالب کتاب هم به بازار عرضه شد، اما سبک ترجمه آزاد و غیر وفادارانه منصوری اگرچه مناسب حال کتابهای تاریخی و داستانی ارائه شده توسط او بود و مخاطبان بسیار هم داشت و دارد، اما در مورد یک اثر ادبی که جزو شاهکارهای دنیای داستان نویسی ست، این سبک در ترجمه جز نابودی جنبه های ادبی آن اثر نتیجه ای به بار نخواهد آورد. چنان که در آن زمان هم اعتراضاتی به منصوری به خاطر ترجمه ای که از لولیتا منتشر کرده بود شد. بدون شک با توجه محتوای این رمان، امکان تجدید چاپ همین لولیتا نیز منتفی ست که اگر امکانش بود، به هرحال مترجمان مشتاق زیادی هستند که  لولیتا ی ناباکوف را به فارسی برگردانند،  اما به هر حال  ترجمه منصوری از لولیتا در سالهای اخیر در بازار کتابهای افست موجود و در بساط افست فروشان خیابان انقلاب دیده می شود.

***

ولادیمیر ناباکوف

لولیتا از آن نوع آثاری است که زمینه ی مناسبی برای بسیاری از رویکردها را در خود دارد. لولیتا داستان سفری است که هومبر هومبر با لولیتا در پیش می گیرد، سفری طولانی و دشوار که نشان از سلوکی درونی نیز است.

بخش بسیاری از مشکلات ذهنی و روانی هومبر مربوط به عشق نافرجام او در سن ۱۶ سالگی به دلیل مرگ معشوقه ی او, ازدواج و جدایی از همسر اول خود در سن ۲۹ سالگی , دیدار با لولیتا و ازدواج با شارلوت هاز, مادر لولیتا است. تمام رمان را هومبر به صورت یادداشت هایی در زندان می نویسد که به دلیل کشتن کلر کیلتی, واقع رباینده ی لولیتا, محکوم به اعدام می شود.

باختین در کنار افرادی چون والنتین ولوشینوف و پاول مدودُف جنبشی را در نظریه ی ادبی آغاز کردند که اساس آن را مخالفت با جنبه های انتزاعی زبان شناسی سوسور و جنبه ی تبلیغاتی مارکسیسم دوران استالین موجود در ادبیات رئالیستی اجتماعی آن دوره تشکیل می داد. تفاوت عقیده ی باختین و سوسور در تعریف آنها از زبان است. زبان به زعم باختین نظامی کلی و تابع قوانین انتزاعی به نام لانگ نیست. باختین ” به طور کامل مفهوم بیانی منفرد، پایان یافته و تک آوا را که از بافت حقیقی و کلامی خود دور افتاده و آماده ی دریافت هیچ نوع پاسخی نیست و فقط درکی منفعلانه را خواستار است” (سلدن،۱۹۹۳، ۳۹) نمی پذیرد. اگر سوسور لانگ و قوانین حاکم بر زبان را کانون توجه خود قرار می دهد، باختین بر گفتمان و پارول تاکید دارد. برای باختین گفتگو میان افراد و بافت حاصل از این گفتگو بسیار مهم است. در نظر وی هر گفته ای در پاسخ به گفته ی پیش از خود و در انتظار پاسخی از گفته ی پس از خود است. بنابراین زبان ماهیتی تعاملی و اجتماعی می یابد.

باختین در مسایل بوطیقای داستایوفسکی داستایوفسکی را آغازگر رمان چند آوایی معرفی کرد که در تقابل با رمان تک آوایی تولستوی قرار می گیرند. از ویژگی های رمان داستایوفسکی تنوع آوا و وجود آگاهی های مستقل و مشخصی است که هر کدام دیدگاه های جداگانه ی خاص خود را ارایه می کنند. در این نوع آثار “هیچ تلاشی انجام نمی شود تا دیدگاه های مختلف شخصیت های مختلف یکدست شوند.” (همان، ۴۰). آگاهی و ذهنیت شخصیت ها تحت حاکمیت صدا یا آگاهی یگانه ی نویسنده یا راوی در نمی آید، بلکه صدای نویسنده نیز صدایی می شود در کنار سایر صداها و آواهای موجود دیگردر اثر. بدین ترتیب دیدگاه شخصیت ها که ممکن است به ایدئولوژی های مخالفی تعلق داشته باشند با دیدگاه نویسنده در یک سطح قرار می گیرند و جملگی اهمیتی یکسان می یابند.” تنوع و گونه گونی آگاهی ها و آواهای مستقل و هم آوایی کامل میان آنها، راستی که خصلت نمای آثار داستایوفسکی است….. کلام قهرمان درباره ی خودش و جهان به همان اندازه معتبر است که کلام مؤلف؛ و تابع تصویر عینیت یتفته ی قهرمان و همچون یکی از منش های او نیست” ( احمدی ۱۳۷۰, ۱۰۰).

چنین ویژگی هایی را در رمان های تک آوا نمی توان یافت. در این نوع آثار تنها با یک صدا و یک ایدئولوژی که منحصرا تعلق به نویسنده است روبه رو هستیم. چرا که نویسنده صداها و آگاهی های دیگر را مطیع ایدئولوژی و جهان بینی یکسونگرانه ی خود می کند.

شخصیت های لولیاهیچ کدام تحت انقیاد صدا یا آگاهی راوی یا نویسنده درنیامده اند که به این دلیل به رمان چند آوایی نزدیک می شود. این آزادی و استقلال شخصیت ها از ۲ جنبه قابل بررسی است:۱) جنبه ی محتوایی، ۲) جنبه ی صوری.

شخصیت های لولیاهیچ کدام تحت انقیاد صدا یا آگاهی راوی یا نویسنده درنیامده اند

از لحاظ محتوایی می توان از شخصیت مستقل و آزاد لولیتا شروع کرد. این منش آزاد لولیتا در فرار او از دست هومبر و ازدواج با ریچارد اِف. شیلر خود را نشان می دهد که شورشی است علیه منش مستبدانه و تک گوی هومبر. این فرار بزرگ هم جاودانگی و هم آزادی را برای لولیتا به ارمغان آورد. جاودانگی بدان علت که این اقدام بهانه ای می شود تا هومبر رمان را به صورت اعتراف نامه ای بنویسد و آزادی را بدان علت که لولیتا به زندگی مطلوب،هر چند کوتاه، خود می رسد. هومبرنیز نه تسلیم آگاهی تک گویانه ی نویسنده ی رمان، ناباکوف، شده و نه تسلیم انزوای نابودگر زندان می شود. او به عنوان شخصیتی آزاد به گذشته ی خود رجعت می کند و آن گذشته ی شیرین زندگی در کنار لولیتا را در تقابل با زمان حال پر رنج قرار می دهد و بنابراین در این حالت نظیر به نظیر جنبه ی گفتگویی رمان را تقویت می کند چرا که در بین گذشته و حال نیز گفت و گوبرقرار می شود. بهترین نمود این حالت را در فصل ۲۶از بخش اول رمان می بینیم. این فصل کوتاه ترین فصل رمان اما کلیدی ترین آنهاست. قبل از این فصل، هومبر به مسافرت خود به همراه لولیتا می پردازد که آن را به صورت نوعی بهشت از دست رفته تجسم می کند اما در این فصل سیر روایی رمان شکسته و هومبر از سردرد مزمن خود در زمان حال و کم بودن فرصت برای نوشتن شکایت می کند. پس دنیای بهشت گونه ی گذشته با دنیای تلخ حال در گفت و گو قرار می گیرند.

ویژگی محتوایی بعدی دو لحنی بودن شخصیت لولیتاست چرا که در برابر خواننده دو لولیتا حضور دارد: یکی لولیتای شاد و با انرژی مورد نظر هومبر و دیگری لولیتای غمگین و افسرده که لولیتای واقعی است. این هم زیستی همان است که مطابق با نظر پَیتون “منجر به برخورد دنیای تک گویانه ی خارج که توسط هومبر خلق شده با دنیای گفت و شنودی لولیتا” می شود. (پَیتون،۲۰۰۲، ۱۱۸)

علاوه بر جنبه ی محتوایی، لولیتا حالت های صوری خاصی را نشان می دهد که تاکیدی بر چند آوایی بودن این رمان است، این عوامل شکلی و صوری یگانگی گفتمان را از بین می برند به طوری که در یک گفته دو هدف وجود خواهد داشت که منجر به تشکیل گفتمان دو سویه می شود که دراین مورد باختین به دسته بندی انواع گفتمان در رمان می پردازد و دیوید لاج این گفتمان ها را به صورت پایین دسته بندی می کند:

۱)گفتمان مستقیم نویسنده

۲)گفتمان بازنمایی شده

۳)گفتمان دو سویه (لاج، ۱۹۹۰، ۳۳)

انواع گفتمان دو سویه را می توان در لولیتا پیدا کرد

مورد اول به صدای راوی اشاره دارد و مورد دوم به گفتگو و مکالمات بین شخصیت ها دلالت دارند که هیچ یک از ویژگی های رمان چند آوایی محسوب نمی شوند. از نظر باختین تنها مورد سوم قابل توجه است چرا که از طریق این نوع گفتمان، گفتمان دو سویه، است که حالت چند آوایی ایجار می شود. باختین این نوع سوم را به ۴ بخش تقسیم می کند: سبک پردازی ، نقیضه ، اسکاز و گفتگو یا جدل نهانی . در سبک پردازی و نقیضه، تقلید از سبکی خاص مورد نظر است با این تفاوت که در سبک پردازی ارزش ها و مفاهیمی نشان داده می شوند که با جهان بینی و دیدگاه شخص هم خوانی دارند و در نتیجه مقصود نویسنده و مقصود اصلی سبک اصلی در یک سو قرار می گیرند، اما در دومی، نویسنده “سبکی را به وام می گیرد و اهدافی را بر آن اعمال می کند که در جهت عکس هدف اصلی سبک و یا نا هم خوان با آن است.” (لاج،۱۹۹۰، ۳۶). اسکاز اصطلاحی روسی است که عبارت است از “حالت یا فن روایی که بازگوکننده ی روایت شفاهی است.” (هاثورن،۱۹۹۲، ۱۶۶). گفتگو یا جدل نهانی به آن نوع از گفتمان اطلاق می شود که در آن می توان حضور دیگری را حس کرد و در واقع در پاسخ به سخنان و گفتمان شخص دیگری شکل می گیرد.

نمونه های انواع گفتمان دو سویه را می توان در لولیتا پیدا کرد. فصل ۱۶ از بخش نخست رمان اختصاص به نامه های عاشقانه ی خانم شارلوت هاز (مادر لولیتا) دارد که برای هومبر نوشته است. این نامه نمونه ای از سبک پردازی است. در این نامه احساسات و آرزوهای خانم هاز با زبان احساسات گرایی و تا حدی کلیشه ای و رمانتیک به خواننده منتقل می شود. این سبک با دنیای ذهنی خانم هاز به طور کامل هم خوانی دارد. علاوه بر این، این نامه گسستی در روایت هومبر محسوب می شود چرا که روایت هومبر را قطع کرده تا صدا و آوای خانم هاز نیز در رمان استقلال یافته و شنیده شود. استفاده از واژه های فرانسوی، ۱۳ بار استفاده از واژه ی “عزیزم” در طول نامه و تکرار جمله ی “دوست دارم” از نشانه های سبک رمانتیک در نامه است که با نیات خانم هاز هم سو است.

می توان گفت که لولیتا مخزنی از نمونه های نقیضه است. فصل ۱۱ در بخش اول نقیضه از زندگی نامه های خود نوشت و نوشتن اعترافات است که ناباکوف نسبت بدان ظنین بود، فصل ۲۷ در بخش اول نیز دارای نمونه ی دیگری از نقیضه از زبان روان کاوی فروید هستیم چرا که همواره ناباکوف فروید را با تعبیر “پیرمرد محترم ویَن که سعی دارد تمام آلام روحی و ذهنی را با استفاده از اسطوره های یونان باستان حل کند” (اَپل، ۱۹۷۰، ۳۷۲) خطاب قرار می داد. در فصل ۲۷ از بخش اول نیز ناباکوف به نقیضه جریان سیال ذهن، به عنوان تمهید ادبی مدرن، می پردازد.

نمونه ی اسکاز در فصل ۲۷ بخش اول در صفحه ی ۱۱۲ از رمان است که در این صحنه هومبر به یادآوری و بازگو کردن سفر خود به همراه لولیتا برای رییس اردوگاه می پردازد. در این قسمت آوای رییس اردوگاه در بین سخنان هومبر گویی تزریق می شود تا وحدت گفتمانی هومبر را از بین برد.

در فصل ۱۴ نیز شاهد نمونه ای از گفتگو یا جدل پنهانی هستیم. در این بخش هومبر به گونه ای صحبت می کند که انگار در حال پاسخ گویی به پرسش و قضاوت دیگری است تا بدان حد که حتی می توان این بخش را به صورت مکالمه و گفتوگوی هومبر و مخاطب فرضی وی دوباره نویسی کرد.

نتیجه گیری

باختین متفکری است که برای انسان و به ویژه روابط انسانی اهمیتی ویژه قایل است. حقیقت برای باختین جز در گفتگو میان انسان ها وجود ندارد چرا که گفتگو میان انسان ها پل برقرار می کند. تلاش باختین بر این بوده است که در برابر تک آوایی و جزم گرایی مقاومت کند و با روی آوردن به چند آوایی، تکثر و گوناگونی را جایگزین آن کند. اساس کار ناباکوف در لولیتا نیز انسان ها و روابط آنهاست چرا که رمان با معضل روابط بین انسان ها شروع می شود، در یک رابطه ی نا مآنوس و عجیب به اوج می رسد و در رابطه ی باز شگفت آورتر به پایان می رسد. آنچه که بر ارزش کار ناباکوف می افزاید این است که در این روابط همواره تک تک شخصیت ها، آوای مستقل و نگرش و تفکر خاص خود را داشته و از این مهم تر می توانند آن را بیان کنند. آواهای بسیاری از لولیتا قابل شنیدن است چرا که نویسنده در برابر این آواها نیروی جزم اندیش مؤلف بودن خود را قرار نداده است. ناباکوف در رمان لولیتا نه تنها شخصیت لولیتا که دیگر شخصیت ها را نیز مشهور کرد و از این رهگذر ناباکوف از بزرگ ترین نویسندگان رمان چند آوایی در این زمینه است.

منبع فرهنگخانه- انتشار در مد و مه: ۲۲ دی ماه ۱۳۸۹

نظرات ()

عکس ها و تصاویر برگزیده و برتر سال 2012 ( تابستان – سونامی – تورنادو )

عکس ها و تصاویر برگزیده و برتر سال 2012 ( تابستان – سونامی – تورنادو )

ده گالری عکس طبیعت سال 2011 :محبوب ترین لینک

فروش 6000 عکس برتر معماری جهان در فروشگاه پیمانکاران
تابستان
عکس توسط

Mark

دائم الخمر بودن ، شات من

تابستان است که اغلب زمان زیادی برای حیات وحش و مردم به طور یکسان است.

کرم شب تاب تزئین وزوز آسمان، زنبورها بر روی گل، و هندوانه تازه قطعه قطعه شده است.
در اینجا، دو شناگران در امواج طبقه برونته ساحل خاموش سیدنی، استرالیا بازی کند.

منبع : environment.nationalgeographic.com
متن کامل از سایت :

Summer

Photograph by Mark Tipple, My Shot

Summer is often a time of plenty for wildlife and people alike. Fireflies decorate the skies, bees buzz on flowers, and fresh watermelon is sliced.

Here, two swimmers play in the storied waves of Bronte Beach off Sydney, Australia.

سونامی

عکس از :
DigitalGlobe / گتی ایماژ
از ژاپن به سری لانکا و شیلی ، در چند سال گذشته مرگ ٰ تلفات و خرابی های بسیاری به خاطر سونامی به وجود آمده .
مطالعات و تحقیقات به دانشمندان در پیش بینی سونامی کمک بسیاری کرده ، اگر چه سیستم های هشدار دهنده سونامی هنوز در بسیاری از نقاط جهان وجود ندارد ..
تصویری از عقب نشینی آب از ساحل سریلانکا پس از سونامی سال 2004، زلزله 9 ریشتری اندونزی و جزریره آندامان هند باعث این اتفاق است .
(نگاه کنید به گالری سونامی و زمین لرزه است.)

منبع : environment.nationalgeographic.com
متن کامل انگلیسی :
Tsunamis

Photograph by DigitalGlobe/Getty Images

From Japan to Sri Lanka and Chile, tsunamis have wreaked havoc in the past few years, leaving a staggering toll of death and destruction in their frothy wake.

Seismic studies have helped scientists get better at predicting their arrival, although tsunami warning systems are still lacking in many parts of the world.

Pictured are waters retreating from the coast of Sri Lanka after the 2004 tsunami, which had been triggered by a 9.0-magnitude earthquake off Indonesia and the Indian Andaman Islands.

(See the tsunamis gallery and earthquakes.)
===============================================
تورنادو
عکس توسط

کارستن پیتر، نشنال جئوگرافیک

تورنادو می تواند ویرانگر، یادآور قوی از قدرت عالی از طبیعت است.
در این عکس، یک بیماری نادر “

کشتی مادر

تشکیل ابر بر سر دارند، تگزاس دیده می شود

این نشانه ای از رعد و برق

Supercell

، یک نوع از طوفان است که اغلب لگد کردن گردباد با باد بیش از 200 مایل در ساعت (322 کیلومتر در ساعت)

است.
تورنادو می توانند تشکیل بیش

Swaths

های وسیعی از زمین و دریا.
عذر خواهی به خاطر ترجمه بد …

منبع : environment.nationalgeographic.com
متن کامل و اصلی به زبان انگلیسی :
Tornadoes

Photograph by Carsten Peter, National Geographic

Tornadoes can be devastating, potent reminders of the awesome power of nature.

In this photo, a rare “mother ship” cloud formation is seen over Childress, Texas. This is a sign of a supercell thunderstorm, a type of storm that often kicks off tornadoes with winds exceeding 200 miles an hour (322 kilometers an hour).

Tornadoes can form over wide swaths of land and sea.

با تشکر : ف . ح

Images for عکس گالری استخر سونا در ادامه مطلب

Images for عکس گالری استخر سونا
-Thank you for the feedback. Report another imagePlease report the offensive image. CancelDon
سونای خشک و بخار آلاچیق ، استخر – گالری عکس سونا خشک
bestsauna.blogfa.com/page/2.aspxCached – Translate this page
You +1’d this publicly. Undo
سونای خشک و بخار آلاچیق ، استخر. طرح و اجرای سونا استخر جکوزی ( گالری عکس ٰ طراحی و ساخت ٰ مقالات استخر و سونا ٰ طراحی سونای خشک ٰ بخ. درباره وبلاگ …
گالری عکس سونا استخر جکوزی آلاچیق – سایت جامع پیمانکاران …
buildingservices.persianblog.ir/page/pic11Cached – Translate this page
You +1’d this publicly. Undo
زمان انتظار تا شروع المپیک ٢٠١٢ لندن – ورزشگاههای لندن برای المپیک 2012 · درباره زنده یاد : دکتر محمود حسابی(1371 – 1281) فیزیکدان ایرانی · architecture مبانی و …
استخر سونا جکوزی گالری طرح و عکس و مقالات ساختمان بزرگترین …
www.aggahi.com/363/…show/269/info.htmlCached – Translate this page
You +1’d this publicly. Undo
7 ا کتبر 2011‎ – استخر سونا جکوزی سونای خشک سونای بخار عکس و مقاله طراحی و ساخت مشاوره نقشه ارائه تجهیزات تصفیه خانه لوله کشی استخر و جکوزی استفاده از …
گالری عکس معماری ساختمان و سونا استخر – سونا استخر جکوزی
spj.persianblog.ir/post/49Cached – Translate this page
You +1’d this publicly. Undo
استخر ٰ ساخت استخر ٰ طراحی سونا استخر جکوزی ٰ سونای خشک و بخار سوناسازان ٰ سرامیک استخری ٰ سرامیک ٰ تجهیزات … گالری عکس معماری ساختمان و سونا استخر …
گالری عکس معماری – سونا استخر جکوزی
spj.persianblog.ir/tag/گالری_عکس_معماریCached – Translate this page
You +1’d this publicly. Undo
24 مارس 2012‎ – زمان انتظار تا شروع المپیک ٢٠١٢ لندن – ورزشگاههای لندن برای المپیک 2012 · درباره زنده یاد : دکتر محمود حسابی(1371 – 1281) فیزیکدان ایرانی …
عکس استخر سونا جکوزی سرامیک و طراحی استخر – سونا استخر جکوزی
spj.persianblog.ir/post/70Cached – Translate this page
You +1’d this publicly. Undo
6 ژانویه 2012‎ – استخر ٰ ساخت استخر ٰ طراحی سونا استخر جکوزی ٰ سونای خشک و بخار سوناسازان ٰ سرامیک … VIII. فروش سرامیک البرز گالری عکس و آدرس پروژه ها …
گالری . عکس . آلاچیق . استخر . فضای سبز
buildingservices.blogdoon.com/Post-17.aspxCached – Translate this page
You +1’d this publicly. Undo
گالری . عکس . آلاچیق . استخر . فضای سبز – سونا استخر جکوزی ٰ سونای خشک ٰ سونای بخار ٰ سرامیک استخری ٰ سرامک کار استخر ٰ لوازم و تجهیزات استخر ٰ مرجع …
با تشکر از توجه شما

تصاویر ساختمان در سایت جامع پیمانکاران

تا زندگی هست باید تلاش کرد !

نویسنده: { فربد حیدری } Farbod Heidari – جمعه ۳ تیر ۱۳٩٠
تا زندگی هست
یک روز وقتی داشتم صفحات متعدد وبسایت ها را به دنبال مطلبی که ارزش خواندن داشته باشه و حتی  ارزش وقت گذاشتن برای مطالعه می گشتم که  به تصویر زیر بر خوردم. معلولانی  بسیاری همانند افراد حاضر در این تصویر را دیده بودم که با امید به ورزش می پردازند. مخصوصا زمان پاراالمپیک. اما وقتی مطلب زیر آن را مطالعه کردم حس غریبی بهم دست داد.

زیر نویس عکس از این قرار بود:

” معلولین حادثه زلزله هاییتی در حال تلاش برای به چنگ آوردن توپ در بازی ای فوتبالی که در استادیوم ملی این کشور برگزار می شود.”

تیتر این عکس خبری  نیز چنین بود: تا زندگی هست، امید هست.

به یادم اومد که هستند بسیاری از کسانی که زندگی را به قافیه حوادث بزرگ و تلخ زندگی شون نباختند. شاید برای بسیاری از ما حرف زدن راجع به این افراد راحت و بعضا تکراری شده باشه. اما برای کسانی که این روزها به خاطر عوامل متعددی در زندگی شون خود رو شکست خورده فرض می کنند و یا به قولی کشتی شون غرق شده اگر فقط چند لحظه نه با چشم و گوش ظاهر که با چشم و گوش دل بخوان که به اطرافشون نگاه کنن و گوش بدن این حرف ها باید براشون زیاد فرق کنه و درک کنن که آخر دنیا کجا می تونه باشه. آخه الان به قول خودشون آخر مصیب زده ها و بد بخت ها هستند.

ته زندگی های تلخ  همه آدم ها که بگردیم، دست خودشون رو در هم زدن سختی زندگی ها شون خوب می تونیم پیدا کنیم. اما من با دیدن این عکس می خوام امروز از اون آدم های مثبتی صحبت کنم که نه تلخ ترین حادثه ها و نه شرایط ناگوار زندگی شون هرگز باعث نشد که زندگی رو به قربانگاه روح و توانایی های دیگرشون تبدیل کنن. می خوام از کسانی یاد کنم که نه معلولیت که مصیبت های زندگی شون رو، سنگ لغزشی به قهقرا ناامیدی قرار ندادند بلکه از آن چوب دستی محکمی ساختند که صخره ها و سنگلاخ ها را با آن طی کنند.

و یکی از زیباترین سوره های قرآن کریم را یاد آور می شوم ، تا اگر مشغله ما گاهی باعث می شود که از کلام خداوند همه زیبایی ها و عالم بر احوالمان دور شویم به یاد آوریم که خداوند نیز با ما چگونه سخن گفته است.

“والعصر. ان الانسان لفی خسر. الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر”

“به عصر و زمان سوگند، که انسانها همه در زیانند، مگر کسانی که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده اند.”

سوره والعصر

تا به حال عکس این دانشمندان جوان و نابغه کشور را دیده اید؟ جوانی که با همه درد ها و مشکلات جسمانی تا آخرین لحظات زندگی خود دست از کسب علم و دانش برنداشت و مدال های افتخار را یکی پس از دیگری به گردن آویخت.

محمد شیرعلی شهرضا که از دانشجویان ممتاز دانشگاه صنعتی شریف و متولد سال 1365 بود دانشجوی نابغه دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی شریف که دانشجوی نمونه کشوری سال 86، دارنده رتبه اول جشنواره جوان خوارزمی در سال 85 و پژوهشگر ممتاز انجمن رمز ایران بود. در طول دوره کارشناسی خود موفق به ارایه 80 مقاله علمی در کنفرانس‌های بین‌المللی شد و 13 مقاله چاپ شده در مجلات معتبر علمی پژوهشی داشت و یک اختراع ثبت شده نیز از خود به جا گذاشت. او در سال 1385 به عنوان پژوهشگر جوان ممتاز انجمن رمز ایران در مقطع کارشناسی برگزیده شد و در دومین کنفرانس بین‌المللی ایکتا 2006 (ICTTA 2006) به عنوان جوان‌ترین محقق انتخاب شد و همچنین در یازدهمین کنفرانس بین‌المللی انجمن کامپیوتر ایران (CSICC2006) به عنوان جوان‌ترین محقق برگزیده شد. این دانشجوی فقید یک کتاب به عنوان «آموزش الگوریتم‌ها» تألیف کرد و همچنین 2 بخش برای دایره المعارف Encyclopedia of Mobile Computing &commerce و کتاب Handbook of on secure Multimedia Distribution را نوشته است. زمینه‌های تحقیقاتی مورد علاقه وی نهان‌نگاری اطلاعات، برنامه‌نویسی تلفن همراه و سیستم‌های تفکیک کاربران انسانی از ماشین بود.

وی چندی پیش بر اثر ناراحتی ستون فقرات درگذشت.

آیا محمد شیر علی شهرضا لحظه ای خود را اسیر درد و رنجی کرده بود که تمام عمر گریبانگیر او بود؟ اگر چنین کرده بود آیا از این عمر کوتاه اما پرثمر وی خبری بود؟
کاش می دونستم که  اگر جای دانشمندی مانند استیون هاوکینگ(Stephen Hawking)بودم آیا من هم امروز در این جایگاه علمی قرار داشتم. با سرگذشت وی آشنا شوید و قضاوت را به وجدان خود بسپارید. بخشی از سرگذشت وی:
این اعجوبه مفلوج استیفن هاوکینگ پرآوازه ترین دانشمند دهه آخر قرن بیستم است که اکنون در دانشگاه معروف کمبریج همان کرسی استادی را در اختیار داردکه بیش از دو قرن پیش زمانی به اسحق نیوتن کاشف قانون جاذبه تعلق داشت. او به دنبال احساس ناراحتی هایی در عضلات دست و پا در ژانویه 1963 یعنی آغاز بیست و یکسالگی مجبور به مراجعه به بیمارستان شد و آزمایش هایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان داد. این بیماری که به نام ALS شناخته می شود بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می دهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین می برد و با تضعیف ماهیچه ها فلج عمومی ایجاد می کند بطوریکه بمرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب می شود. معمولا مبتلایان به این بیماری بی درمان مدت زیادی زنده نمی مانند و این مدت برای استیفن بین دو تا سه سال پیش بینی شده بود. در ادامه بخوانید: سرگذشت استیون هاوکینگ

این دو تنها  نمونه ای از دانشمندان بزرگ همین سال های زندگی ما بودند وهستند بسیاری از قهرمانان ورزشی، هنری و بسیاری از افرادی که در یک روز چشم گشودند و سلامتی ای  را از دست رفته یافتند که تمام لحظات عمر خود را باید با آن سپری می کردند اما نامشان به نیکی یاد می شود و کثرت آنان دست من را از نوشتن و نام بردن همه آنان عاجز کرده است.

اما روی سخنم با دوستم و بسیاری از دوستان هم درد او:

یک روز با دوستم کلی سر این که نا امید بود و چون درسی رو که خونده بود رو دوست نداشت و کار هم پیدا نمی کرد بحثم شد. هر چی من می گفتم عوض این که ناامید باشی بلند شو برو دنبال کارهایی که درش توانایی و استعداد داری ، گوشه اتاق یا بهتر بگم ماتمکدش کز کرده بود و من هم بلد نبودم یک جوری سر ذوقش بیارم.

اما امروز دیدن یک عکس برای من یک تلنگر بزرگ بود و یک دنیا درس. بیایید از دیده و حقیقت های زیبای زندگی مون درس زندگی کردن بیاموزیم.


مطالب مرتبط با موضوع عکس های جالب و دیدنی :

WhatsApp us