تجریش
- میدان تجریش تهران قدیم شمیرانات
- میدان تجریش تهران قدیم شمیرانات
- میدان تجریش تهران قدیم شمیرانات
- میدان تجریش تهران قدیم شمیرانات
- میدان تجریش تهران قدیم شمیرانات
- میدان تجریش تهران قدیم شمیرانات
- میدان تجریش تهران قدیم شمیرانات
- میدان تجریش تهران قدیم شمیرانات
طجرشت
جلال فرهمند
هزار سال پيش تجريش، طجرشت خوانده مي شد. چنانکه راوندي مورخ تاريخ در شرح سلطنت طغرل سلجوقي آورده است: «آنگاه سلطان از تبريز به سوي ري رفت تا زفاف به دار الملک باشد. اندک مايه رنج بر وي مستولي شد، به قصران بيروني، به در ري به ديه طجرشت از جهت خنکي هوا نزول فرمود، چه حرارت هوا بغايت بود. به سال 455 ق».
جالب اينجاست که طغرل در همان تجريش وفات يافت و جنازه اش براي دفن به ري منتقل شد. کهنسالان دربارة محل قديمي تجريش اعتقاد دارند که نزديک پل رومي در جاده قديم شميران رو به شمال طرف راست، روي تپه باغي بزرگ به نام «گِلِ باوکان» بود. (ظاهراً محلي که نماز عيد فطر سال 56 در آن برگزار شد.). دو دهکده تجريش و دزاشيب سابقاً آنجا بودند. از گل باوکان تا امامزاده قاسم هم باغي ديگر به نام «جنت گلشن» بود. در اراضي اطراف اين باغها گرگهاي زيادي بودند که باعث زحمت اهالي تجريش مي شدند. بدين لحاظ اهالي اين منطقه دهکده را ترک کردند و به حوالي امامزاده صالح در جنت گلشن منتقل شدند و تجريش فعلي شکل گرفت. اين دهکده کم کم رونقي گرفت و چنان شد که حتي طغرل نيز براي فرار از گرماي منطقه جنوب کوههاي البرز و ري به آنجا پناه آورد. صدها سال بعد طهران پايتخت قاجاريان شد اين منطقه ، ييلاق اهالي آنجا تبديل گرديد و اشراف اين شهر باغهاي زيادي جهت تابستان در آنجا احداث کردند.
تجريش قديم داراي سه محله بود: 1. محله بالا 2. محله پائين 3. محله قلعه نو و حومه آن که به نامهاي زير خوانده مي شد: زعفرانيه، محموديه، ناودانک، جعفرآباد و …
محله بالا شامل: باغ فردوس، چهار راه حسابي، زعفرانيه، الهيه.
و محله پائين شامل: ظهيرالدوله، سه راه دزاشيب، سه راه قيطريه، اسدي و فردوسي بود.
کم کم کوچ مردم از ساير مناطق کشور به طهران و حومه آن افزايش يافت به طوري که تعدادي از آنان در تجريش سکني گزيدند. در آمارگيري نفوس سال 1335 اهالي آنجا و تيره هاي مهاجر از افراد زير تشکيل شده بود: بوميها، ترقي ها، نائيني ها، اصفهاني ها، خراساني ها، شيرازي ها، يزدي ها، طالقاني ها و لرها.
ساختمانهاي تجريش قديم مانند روستاي تاريخي ماسوله بود، يعني ساختمانهاي روستا طوري بود که مردم از روي بامهاي يکديگر طي مسير مي کردند. جمعيت در تجريش قديم در دو محله به صد و پنجاه خانواده مي رسيد. از محله بالا حدود بيست خانوار تابستانها بر سر باغهاي خود مي رفتند و زمستانها به ده باز مي گشتند. کوچه ها و معابر بسيار تنگ و پر پيچ و خم بود. شايد نمونه اي که بتوان با آن قياس کرد روستاي فعلي پس قلعه در دربند باشد. خانه هاي خشت و گلي يا چينه اي تجريش، در زير دست و سمت شرق پل تجريش تا زير دست ايستگاه جادة قديم بنا شده بود.
مرکز تجريش امامزاده صالح بود. اين امامزاده مرکزيت معنوي اين ناحيه بود. بازار شکل گرفته در حاشية آن کانون اقتصادي اين محل است. حسن ملقب به صالح از نوادگان امام موسي کاظم عليه السلام است دربارة امامزاده صالح مي گويند که وي تحت تعقيب حسن نامي از پل کَرَخ يا کرج امروزي بود.
تعقيب کننده بالأخره وي را در باغ جنت گلشن زير چنار بزرگ نزديک چشمه ساري گرفتار کرده وي را شهيد مي کند. اهالي محل به احترام انتساب وي به ائمه براي وي مرقد و بارگاهي مي سازند که در طول زمان منشأ خير و برکت براي اهالي اين منطقه گرديد . بناي اصلي اين مرقد را هلاگو ميرزا فرزند فتحعلي شاه به سال 1210 ق بنا کرده است.
چنار امامزاده صالح کهنسال ترين چناري است که تاکنون ديده شده است. اين چنار حتي اعجاب مسافرين خارجي را نيز بر مي انگيخته است. چنانکه ديالافوا در سفرنامه اش در ايران به سال 1881م دربارۀ اين درخت مي نويسد:
در مسجد (بقعۀ امامزاده صالح) تجريش چنار عجيب و غريبي است که کمتر نظير آن در دنيا پيدا مي شود. قطر فوق العاده آن را نمي توان دقيقاً با رقم معين کرد. تقريباً محيط آن به پانزده متــر مي رسد. هريک از شاخه هاي آن مانند تنة درخت کهنسالي در بالاي بناي مسجد و ساير اطراف سر به آسمان کشيده است . اين درخت عدة کثيري را در ساية خود پناه مي دهد. مؤمنين در زير آن نماز مي خوانند. مکتبدار اطفال را در آنجا جمع کرده درس مي دهد. قهوه چي سماور و استکان و لوازم خود را در درون آن قرار داده است. سقا هم کوزه هاي پر آب خود را در گوشه اي از تنه گذارده است.
اين چنار عظيم تا سالياني پيش نيز در حياط امامزاده به چشم مي خورد ولي به علتهاي مختلف چه طبيعي و چه تخريب انساني از آن چيزي باقي نمانده است.
سالها پس از اين ديدار ديولافوا از تهران، منطقه تجريش و سر پل آن به محل تفرجگاه تهرانيان فراري از گرما تبديل شد. اين محل که سالها محل سکناي اشراف قاجاري و ييلاق سفارتخانه هاي خارجي در تهران بود از دورة رضا شاه رو به گسترش رفت. جاده قديم آن (دکتر شريعتي)، آباد شد و سنگفرش گرديد و راههاي دسترسي آسان شد. ماشينهاي کرايه افزايش يافت. بسياري از باغهاي آباد و معمور آن تبديل به ويلا شد و در سالهاي اخير اين ويلاها نيز به حاميان آن وفا نکرد. ويلاها تخريب شد و باغچه هاي آن تبديل به برجهاي بلند گرديد. اين روزها تقريباً از محله تجريش چيزي باقي نمانده بجز ساختمانهاي سر به فلک کشيده که به جاي چنارهاي بلند سر برآورده اند. تتمه آن دربند و ارتفاعات تهران است که باز مجالي براي تنفس تهرانيان فراهم مي کند.
__________________________________
منابع:
- حسين کريمان، تهران در گذشته و حال.
- منوچهر ستوده، جغرافياي تاريخي شميران.
- کريستف لودو، شميران يا باغهاي گمشده.
تجریش
تجریش در دامنه رشته کوه البرز و میدان تجریش در ارتفاع ۱۶۱۲ متری از سطح دریا قرار گرفته و دارای آب و هوایی معتدل و متمایل به سرد است.
بزرگترین آبادی اطراف تهران که سریع تر و پرشتاب تر از سایر آبادیهای پیرامون تهران در شکم شهر تهران جای گرفت و به سرعت هم جذب شد، تجریش یا شمیران است.
میدان تجریش، نقطه پایانی خیابان ولیعصر تهران است و یکی از مکانهای تجاری و شلوغ تهران نیز به شمار میآید. بازار قدیمی، تکیه بزرگ تجریش و امامزاده صالح و مرکز خرید تندیس از نقاط دیدنی محله تجریش هستند.
در شمال تجریش محلههای جعفرآباد و سعدآباد و در شمال غربی آن محله زعفرانیه قرار گرفته است.
میدان تجریش سال ۱۳۱۰
تجریش در زمان ناصرالدین شاه پر از درخت انجیر وگیلاس و مزرعه های با صفا بود. ساختمانهای تجریش قدیم مانند روستای تاریخی ماسوله بود، یعنی ساختمانهای روستا طوری بود که مردم از روی بامهای یکدیگر طی مسیر میکردند.
جمعیت در تجریش قدیم در دو محله به صد و پنجاه خانواده میرسید. از محله بالا حدود بیست خانوار تابستانها بر سر باغهای خود میرفتند و زمستانها به ده باز میگشتند. کوچهها و معابر بسیار تنگ و پر پیچ و خم بود. شاید نمونه ای که بتوان با آن قیاس کرد روستای فعلی پس قلعه در دربند باشد. خانههای خشت و گلی یا چینه ای تجریش، در زیر دست و سمت شرق پل تجریش تا زیر دست ایستگاه جادة قدیم بنا شده بود.
این محل که سالها محل سکنای اشراف قاجاری و ییلاق سفارتخانههای خارجی در تهران بود از دوره رضا شاه رو به گسترش رفت. جاده قدیم آن (دکتر شریعتی فعلی)، آباد شد و سنگفرش گردید و راههای دسترسی آسان شد. ماشینهای کرایه افزایش یافت. بسیاری از باغهای آباد و معمور آن تبدیل به ویلا شد. در سالهای اخیر این ویلاها نیز تخریب شد و اکثر باغچههای آن تبدیل به برجهای بلند شد.
- هزار سال پیش تجریش، طجرشت خوانده میشد. چنان که راوندی مورخ تاریخ در شرح سلطنت طغرل سلجوقی آورده است: «آنگاه سلطان از تبریز به سوی ری رفت تا زفاف به دارالملک باشد.اندک مایه رنج بر وی مستولی شد، به قصران بیرونی، به در ری به دیه طجرشت (تجریش) از جهت خنکی هوا نزول فرمود، چه حرارت هوا به غایت بود (به سال ۴۵۵ قمری). جالب اینجاست که طغرل در همان تجریش وفات یافت و جنازهاش برای دفن به ری منتقل شد.»
صدها سال بعد طهران پایتخت قاجاریان شد و تجریش به ییلاق اهالی آنجا تبدیل شد و اشراف این شهر باغهای زیادی جهت اقامت تابستان در آنجا احداث کردند. در محله تجریش قناتهای متعددی نیز وجود داشته است و برخی از آنها هنوز هم آبدهی دارد.
از جمله قنات امامزاده صالح (مظهر آن در صحن امامزاده)، قنات محمدیه، قنات مقصودبک در کنار رود دربند، قنات سرپل تجریش و قنات کهریز که مظهر آن در تکیة پایین تجریش بوده است.
در کتاب تاریخ جغرافیایی شمیران آمده است: «امامزاده صالح (ع) که قدم در شمیران گذاشت، اهالی از بیم گرگها، زمین ها را رها کرده و به حوالی امامزاده روی آوردند و خانه ها ساختند و تجریش فعلی را به وجود آوردند.»
اماکن مهم پیرامون میدان تجریش:
- امامزاده صالح، اداره پست تجریش، بازار تجریش و حسینیه آن، بیمارستان شهدا، بنیاد شهید شمیرانات، سازمان تأمین اجتماعی، مرکز خرید تندیس، مرکز خرید قائم، مرکز خرید البرز، مرکز خرید میری و … .
میدان تجریش که امروزه به کلی از شکل گذشتهاش خارج شده و اکثر گذرگاههای آن به صورت ترمینال (اتوبوسها) درآمده است، روزگاری در تهران قدیم میدانی تنها، ساکت و منزوی بود که از شمال به دربند و از شرق به خیابان ولی عصر، از جنوب به خیابان مقصود بیک و بازار و از همه مهمتر به امامزاده صالح محدود میشد.
در گذشته برخلاف امروز کسانی که میخواستند از میدان تجریش به دربند بروند از حیوانات بارکش چون یابو، قاطر و الاغ استفاده میکردند و در بازارچه میدان که در نزدیکی آن مسجد حضرت رقیه(س) قرار داشته و امروز همچنان رونق سابق را داراست.
در سفرنامه ژان دبولافوا در سال ۱۸۸۱ درباره باغهای تجریش و چنار کهنسال تجریش آمده است:
- «در اطراف تجریش باغها و عمارات زیادی وجود دارد یکی از آنها باغ فردوس است که به داماد شاه تعلق دارد (منظور معیر الممالک) است در وسط این باغ بزرگ قصر ناتمامی دیده میشود که در شرف ویرانی است و یک نقاش مبتدی ایتالیایی دیوارهای آن را به عوض نقاشی کثیف کرده است.
درباره چنار کهنسال تجریش نیز نقل شده است:
- «در مسجد تجریش چنار غریبی است که کمتر نظیر آن در دنیا پیدا می شود. تقریباً محیط آن به 15 متر میرسد و هر یک از شاخههای آن مانند تنه درخت کهنسالی در بالای بنای مسجد و اطراف سر به آسمان کشیده است و …»
امروز تنها نشانهای که از تجریش قدیم باقی مانده، بازارچه قدیمی آن و چند خانه کنار امامزاده است.
تجریش قدیم دارای سه محله بود و هر کدام نیز دارای مناطق مختلفی:
- محله بالا: باغ فردوس، چهار راه حسابی، زعفرانیه، الهیه.
- محله پائین: ظهیرالدوله، سه راه دزاشیب، سه راه قیطریه، اسدی و فردوسی.
- محله قلعه نو و حومه: زعفرانیه، محمودیه، ناودانک، جعفرآباد و …
کم کم کوچ مردم از سایر مناطق کشور به طهران و حومه آن افزایش یافت به طوری که تعدادی از آنان در تجریش سکنی گزیدند.
ساختمانهای تجریش قدیم مانند روستای تاریخی ماسوله بود. یعنی ساختمانهای روستا طوری بود که مردم از روی بامهای یکدیگر طی مسیر میکردند. جمعیت در تجریش قدیم در دو محله به صد و پنجاه خانواده میرسید.
از محله بالا حدود 20 خانوار تابستانها بر سر باغهای خود میرفتند و زمستانها به ده باز میگشتند. کوچهها و معابر بسیار تنگ و پر پیچ و خم بود. شاید نمونهای که بتوان با آن قیاس کرد روستای فعلی «پس قلعه» در دربند باشد. خانههای خشت و گلی یا چینهای تجریش، در زیر دست و سمت شرق پل تجریش تا زیر دست ایستگاه جادهی قدیم بنا شده بود.
در قدیم، مرکز تجریش امامزاده صالح بود. این امامزاده مرکزیت معنوی این ناحیه بود. بازار شکل گرفته در حاشیه آن کانون اقتصادی این محل است.
اهالی محل به احترام انتساب وی به ائمه برای وی مرقد و بارگاهی ساختند که در طول زمان منشا خیر و برکت برای اهالی این منطقه گردید. بنای اصلی این مرقد را هلاگو میرزا فرزند فتحعلیشاه به سال 1210 قمری بنا کرده است.
تجریش از دیرباز دارای ویژگی شهرها و اماکن زیارتی بوده است. از جمله آنها میتوان از وجود مساجد متعدد در اطراف امامزاده صالح نام برد. تعداد این مساجد کوچک و بزرگ که شاید بیشتر آنها برای رفع نیاز زائران امامزاده و دیگر مسافران ساخته شده بود، فقط در گوشه و کنار امامزاده به هفت باب می رسید که عبارت بودند از:
- مسجد امامزاده صالح معروف به مسجد جامع، مسجد اعظم واقع در جنوب شرقی امامزاده در کنار تکیه پائین، مسجد خان (مسجد صاحب الزمان فعلی) واقع در بازار تجرش، مسجد فاطمیه در شمال امامزاده و جنوب پل تجریش، مسجد گیاهی در شمال پل تجریش و ابتدای خیابان آیت الله ملکی (سعدآباد)، مسجد استاد عزیز واقع در غرب امامزاده و ابتدای خیابان مقصودبیک و مسجد همت واقع در قسمت غربی امامزاده.
آب و هوای تجریش معتدل و متمایل به سرد است . حداکثر دمای آن در تابستانها ۳۶ درجه و حداقل آن در زمستانها ْ۲۰- درجه است
در شهر تجریش قناتهای متعددی وجود داشته است و برخی از آنها هنوز هم آبدهی دارد.از جمله قنات امامزاده صالح (مظهر آن در صحن امامزاده )، قنات محمدیه، قنات مقصودبک در کنار رود دربند، قنات سرپل تجریش و قنات کهریز که
مظهر آن در تکیة پایین تجریش بوده است .
خاطره بچگی نویسنده:
در میدان تجریش( به قول محلی ها ایستگاه -تجریشی ها به دو میدون می گفتند سرپل و ایستگاه) چند سنگ بزرگ بود که بازمانده سیل بود گویا و به سنگ های مثقالی معروف بود و در ضلع شمالی میدان گورستانی بود که بعد ها تبدیل به آتش نشانی ، مخابرات ، اداره برق و در نهایت بیمارستان شهدای فعلی گردیدو گورستان به ضلع شمالی انتهای کوچه اسدی منتقل شد و بعد ها این قبرستان نیز تبدیل به خانه ها و پارک شد. و تا قبرستان بود در ایام محرم دسته های عزاداری روز عاشورا به آنجا می رفتند و بسیار شلوغ میشد.
در سال 1335 که برای اولین بار خط اتوبوس واحد بین تجریش تا میدان امام خمینی فعلی جلوی بانک بازرگانی برقرار گردیدو کرایه اش یک ریال تا قلهک و یک ریال تا شهر تهران بود و سال بعد بجای پول سکه ای برنجی و بعد بلیط کاغذی مرسوم شد.
وقتی در اواخر سالهای 20 و اوایل 30 میدان سر پل تجریش تکمیل شد و محوطه وسط میدان ساخته شد.سینما بهار(تابستانی بدون سقف) در ضلع شمالی میدان افتتاح شد و تاتری(تئاتر دهقان) در خیابان سعد آباد افتتاح شد و سر پل رونق گرفت و محل تفریح تهرانی ها در جمعه ها بخصوص گردید و من آن موقع ها خیابان همجوار رودخانه در شمال میدان را دوست داشتم چون محلی برای بازی بچه ها با انواع چرخ و فلک و… بود.
جمعیت
جمعیت شهر تجریش در ۱۳۳۵ شمسی ، ۲۶,۵۲۵ تن و در سرشماری ۱۳۶۵ شمسی حدود ۴۰,۰۰۰ تن بود. در سرشماری ۱۳۷۵شمسی، به علت متصل بودن تجریش به شهر تهران و قرارگرفتن در محدودة تهران بزرگ، جمعیت آن همراه با جمعیت تهران ذکر شد.
در پشت این تابلوی صورتی رنگ در ضلع شمالی یک سینمای تابستانی وجود داشت به نام سینما بهار و شبها بخصوص جمعه شبها شلوغ بود و در سمت راست جلوی تابلوی زرد و آبی قناتی بود با آبی خنک و گوارا در پیاده روی میدان و هر سال 14 مرداد در این میدان(سرپل تجریش) دسته موزیک و آتش بازی انجام میشد تا انقلاب رودخانه از زیر میدان رد می شد و در ضلع جنوبی رودخانه قهوه خانه مقصودبیک قرار داشت
کاخ باغ فردوس در زمان بچه گی من دبیرستان بود بنام شاهپور تجریش و در جلوی آن کتابخانه ای توسط شهرداری درست شد (فکر می کنم در سال 1344)