وقایع کربلا ، امام حسین (ع) , عاشورا و تاسوعا 

متن تسلیت محرم ،اس ام اس تسلیت محرم

مجموعه ای از زیباترین پوسترها ی ماه محرم

معرفی امام حسین (ع)

زندگینامه امام حسین (ع)

از غم بی کسی ات حوصله سر می آید
دست و پا میزنی و خون به جگر می آید
در قدوم تو سر انداختن و جان دادن
به خدا از من عاشق شده بر می آید

متن تسلیت محرم

 

طفلی اگر بزرگ شود با کریم ها
یک روز میشود خودش از کریم ها
عبدلله حسین شدم از قدیم ها
دل میدهند دست عمو ها یتیم ها

 

 پیامک محرم  ، اس ام اس تسلیت , پیام عاشورا تاسوعا

 

شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم
مروه پشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین

 

 پیامک محرم  ، اس ام اس تسلیت , پیام عاشورا تاسوعا

 

چیست این ناله؟ عزا، بهرِ که؟ از آنِ حسین
جان و دل چون شود این ماه؟ به قربانِ حسین

 

اس ام اس های ماه محرم

 

سینه ام سوخت، دلم غم آمد
دیده ام اشک ز ماتم آمد
سببِ خون دلم پرسیدم
مادرم گفت محرم آمد

 

 پیامک محرم  ، اس ام اس تسلیت , پیام عاشورا تاسوعا

 

دل دمادم نینوایی می شود
بار دیگر کربلایی می شود
موسم ماه محرم می رسد
دل به یکباره هوایی می شود

 

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ اس ام اس تسلیت محرم ♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦

 

از اوّل زندگی ام اسمت و فریاد می زنم
وقتی محرم می رسه گریه کنان داد می زنم
از اوّل زندگی ام عشق تو حاصلم شده
روضه ی دشت کربلا بدجوری قاتلم شده

 

 پیامک محرم  ، اس ام اس تسلیت , پیام عاشورا تاسوعا

 

ای هلال خون دوباره سر زدی
ای محرم بار دیگر آمدی
زخم دل با دیدنت کاری شده
خون به دامان افق جاری شده

 

 پیامک محرم  ، اس ام اس تسلیت , پیام عاشورا تاسوعا

 

خبر آمد ز مهی بوی خدا می آید
ماه داغ دل ما غرق نوا می آید
دل ببازید عزیزان که زمان الم است
ماه اشک و الم و کرب و بلا می آید

 

 پیامک محرم  ، اس ام اس تسلیت , پیام عاشورا تاسوعا

 

بین اشک این چشمای من

ببین بغض این شبهای من
پشیمونم که گفتم  آقا

بیا کوفه ای مولای من
ذکر وداع من امشب میا حسین

 

 

درباره محرم ، کربلا ، عاشورا و تاسوعای حسینی 

صدای دسته ی زنجیرزن، غمی در من
و شعله می کشد اکنون جهنمی در من
شب است و از همه سو خیمه می زند اندوه
که تا بنا شود از نو محرّمی در من

 

 پیامک تسلیت محرم 

 

دل من گرفته باز محرمه محرمه
فصل گريه ها و فصل ماتمه محرمه
خيمه ي عزا رو توي دلها بر پا بكنيم
معجر سوخته ي عمه پرچمه محرمه

 

درباره محرم ، کربلا ، عاشورا و تاسوعای حسینی 

دلی كه سینه زن هر شب محرم شد
صدای هر تپشش ذكر یا حسینَم شد
به یاد غربت یك لحظة تو این گونه
بساط گریه هر روز من فرا هم شد

 

درباره محرم ، کربلا ، عاشورا و تاسوعای حسینی 

ماه عشق و عاشقی آمد ز راه
صاحب دلهای پر غم ، ماه من
در تمام سال، از داغ حسین
روی چشمت هست  شبنم ، ماه من

 

درباره محرم ، کربلا ، عاشورا و تاسوعای حسینی 

اگر چه مثل محّرم نمی شوم هرگز
جدا ز روضه و ماتم نمی شوم هرگز
مرا ببخش مرا چون که خوب می دانم
که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز

خرگاه

محلي که امام حسين «ع » پس از رسيدن به سرزمين کربلا در آن سرزمين فرود آمد و خيمه زد. منطقه از آب فاصله داشت و با يک سلسله تپه ها که از شمال شرقي تا جنوب و غرب کشيده مي شد محاصره شده بود.مجموعه اين منطقه، يک نيم دايره تشکيل مي داد و اهل بيت در همين محل استقرار يافته بودند.از ميدان درگيري و نيروهاي دشمن فاصله داشت.در جايي بود که تيرهاي اردوي دشمن به آنجا نرسد.ولي سپاه انبوه کوفه، محل را محاصره کردند. خيمه حضرت زينب را پشت خيمه امام حسين نصب کردند و خيام جوانان بني هاشم اطراف خيام زنان و اطفال بود.

 

درباره محرم ، کربلا ، عاشورا و تاسوعای حسینی 

سلام بر حسین

السلام علی الحسین

و علی علی بن الحسین

و علی اولاد الحسین

و علی اصحاب الحسین

 

 

 

معرفی چند تن از قاتلان امام حسین (ع) و سرنوشتشان در قیام مختار

۱.عمربن سعد ابی وقّاص زهری مدنی ، معروف به عمر سعد یا ابن سعد، فرزندِ «سعد بن وقاص » از سرداران صدر اسلام بود.در زمان پیامبر (ص) – به قولی – عمر به دنیا آمد. او از عاملین شهادت «حجربن عدی» بود قبل از حادثه عاشورا به دستور ابن زیاد با چهار هزار نفر نیرو آماده ی رفتن به جنگ دیلم و حکمرانی ری شد. وقتی عبیداللّه [والی کوفه] از حرکت امام (ع ) مطلّع شد ، به وی دستور داد که همراه سپاهش از ورود امام حسین (ع) به کوفه جلوگیری نموده و ایشان را وادار به بیعت با یزید کند و در صورت سرپیچی ، جنگ و کشتار راه بیندازد. او در ابتدا عدر خواست ولی ابن زیاد او را تهدید به از دست دادن حکومت ری نمود و او نیز با قبول فرماندهی سپاه ابن زیاد در کربلا و جنگ با امام علیه السلام و به اسیری گرفتن اهل بیت ، خباثت و شرارت را در حق امام (ع) و یاران و خاندان ایشان تکمیل کرد.

 

در ایّام قیام مختار ، از کوفه فرار کرد و یک بار هم فرماندهی علیه مختار را قبول کرد . پس از مدتی در پی غلبه مختار در سال 66 هجری قمری به دست او کشته شد و سرش به مدینه فرستاده شد.

 

2.عبیداللّه بن زیاد بن ابیه، در بصره متولد شد ، در وقت هلاکت پدرش در عراق بود ، به شام رفت و در سال 53 ه ق به دستور معاویه حاکم خراسان شد . در سال 55 ه ق والی بصره شد و در سال 60، یزید او را در همین منصب ابقا کرد و سپس با حفظ سمت ، والی کوفه شد.و دستور قتل امام را صادر کرد.به او «ابن مرجانه » هم می گویند .«مرجانه » نام مادرش بود که کنیزکی زنا کار و مجوس بود.

 

او پس از مرگ یزید ، ادعای خلافت کرد و اهل بصره و کوفه را به بیعت فرا خواند ولی مردم قاصدان او را از شهر بیرون کردند.سپس از ترس ، به شام فرار کرد و همزمان با نهضت توابین ، مأمور سرکوب این نهضت شد . در سال 65 ه ق با لشگری به جنگ سلیمان بن صرد رفت . بالاخره در سال 67 ه ق با جمعی از همراهان ، در درگیری با سپاه مختار کشته شد و سر اد را نزد مختار آوردند . وی در زیارت عاشورا مورد لعن قرار گفته است.

 

3.حرملة بن کاهل اسدی کوفی از افراد پست و ملعونی است که منهال می گوید :در سفر حج ، سالها پس از عاشورا ، امام سجاد علیه السلام از من پرسید : حال حرمله چگونه است ؟ گفتم در کوفه زنده است .امام او را نفرین کرد که «اللّهم اذقه حرّ النّار ؛ خدایا سوزش و گرمای آتش را به او بچشان!»

 

وقتی به کوفه برگشتم ، مختار که به خونخواهی امام حسین (ع) خروج کرده بود را دیدم . ناگهان مشاهده کردم حرمله را آوردند و به دستور مختار ، دست و پایش را بریدند و در آتش افکندند.ماجرای دیدار خود و امام سجاد (ع) را برایش گفتم .مختار از این که خواسته و نفرین حضرت به دست او تحقق یافته ، بسیار خوشحال شد.

 

  1. شمر بن ذی الجوشن ، اسمش شرحبیل بن قرط ضبابی کلابی ، ابوالسّابغه از طایفه بنی کلاب و از رؤسای هوازن بود . در جنگ صفّین در لشگر امیر المؤمنین علیه السلام بود . سپس ساکن کوفه شد و به روایت حدیث پرداخت. در قضیه کربلا از فرماندهان خشن و جنایتکار سپاه کوفه بود. او در پی سستی ابن سعد ، همرا با فرمانی از سوی ابن زیاد به کربلا آمد تا در صورت سرپیچی عمر سعد ، وی عهده دار مسؤلیت او باشد. در کربلا فرمانده جناح چپ میدان بود .نشستن او روی سینه امام حسین علیه السلام برای بریدن سر مطهّر، حمله به خیام حرم ، امان نامه برای حضرت عباس علیه السلام جهت جدا نمودن او از امام ، مأمور بودن برای بردن سر مطهّر به شام و … گوشه ای از جنایات و شرارت های اوست.او مردی بسیار زشت صورت، آبله رو و بدسیرت و زنازاده بود.نام نحسش در زیارت نامه عاشورا همراه با لعن آمده [لعن الله شمرا] سرانجام در قیام مختار از کوفه فرار کرد و به روستایی به نام کلتانیه در خوزستان پناه برد.جمعی از سپاهیان مختار به فرماندهی «ابو عمره» (کیان) به جنگ او رفتند و او را کشتند و جنازه ی پلیدش را نزد سگها انداختند.

به آتش کشیدن و غارت نمودن خیمه ها

 

بعد از شهادت امام (ع) سپاهیان برای غارت اموال فرزندان پیغمبرو نور چشمان زهرای بتول از یکدیگر سبقت می گرفتند! حتی چادری که زن بر کمرش بسته بود را وحشیانه می کشیدند و می بردند .

 

 

در این هنگام دختران و زنان خاندان پیامبر (ص) از خیمه ها بیرون آمدند و همگی با صدای بلند گریه می کردند و در فراق بزرگان و عزیزان خویش نوحه سرائی و گریه می کردند.

 

«حمید بن مسلم » می گوید : زنی از قبیله ی « بکر بن وائل » را که به همراه شوهرش در سپاه عمر بن سعد بود ، چون دید لشکر به زنان و خیام آن ها یورش برده و غارت می کنند، شمشیری به دست گرفت و به سوی خیمه ها آمده، قبیله ی خود را صدا زد و گفت:« ای طایفه بکربن وائل! آیا از غیرت و مردانگی است که شما باشید و لباسهای دختران پیغمبر را غارت کنند؟هیچ فرمانی جز فرمان خدا نیست، به خونخواهی پیغمبر برخیزید!»

 

سپس سپاهیان عمر بن سعد ، زنان را از خیمه ها بیرون نمودند و خیمه ها را به آتش کشیدند و زنها را با سر و پای برهنه ، در حالی که لباسهایشان به غارت رفته بود ، با بی احترامی به اسیری گرفتند.

 

زنان حرم به لشکریان گفتند:«شما را به خدا قسم ، ما را از قتلگاه حسین عبور دهید!» آنها نیز چنین کردند و همین که چشم زن ها به کشتگان افتاد ، صیحه کشیدند و با سیلی به سر و صورت خویش زدند.

 

 

معرفی حضرت علی اکبر

 

 

علی بن الحسین الاکبر ؛ فرزند بزرگ سیّدالشّهدا علیه السلام و از سادات و شجاعان بود.مادرش لیلا دختر ابی مرّه و میمونه دختر ابی سفیان بود.سنش در کربلا حدود 25 تا 27 سال بود.

 

اولین شهید از بنی هاشم است و قبر مبارکش پایینٍِِ پای حضرت است و به همین دلیل ضریح مبارک شش گوشه است.

 

جالب است بدانید که مادرش دخترعمه یزید و از طایفه بنی ثقیف بود. به همین دلیل ، معاویه آن حضرت را سزاوار خلافت می دانست.

 

چگونگی شهادت علی اکبر علیه السلام

شیخ صدوق(ره) به نقل از امام زین العابدین علیهم السلام می نویسد: هنگامى كه على اكبر علیه السلام براى مبارزه به سوى دشمن رفت، چشمان حسین علیه السلام، گریان شد و گفت:

اللّهُمَّ كُن أنتَ الشَّهیدَ عَلَیهِم، فَقَد بَرَزَ إلَیهِمُ ابنُ رَسولِكَ، وأشبَهُ النّاسِ وَجهاً وسَمتاً بِهِ

«خدایا ! تو بر ایشان گواه باش ، كه فرزند پیامبرت و شبیه ترینِ مردم به او در صورت و سیرت ، به سوى آنان مى رود» .

در این باره سید بن طاووس(ره) در «الملهوف» می نویسد:على اكبر علیه السلام كه از زیباروى ترین و خوش خوترینِ مردم بود، بیرون آمد و از پدر، اجازه نبرد خواست .

امام علیه السلام به او اجازه داد. سپس ، مأیوسانه به او نگریست و سرش را پایین انداخت و گریست .

سپس گفت: «خدایا ! گواه باش . جوانى به نبرد آنها مى رود كه از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن ، شبیه ترینِ مردم به پیامبر توست و ما هر گاه مشتاق پیامبرت مى شدیم، به او مى نگریستیم». سپس، بانگ برآورد و فرمود: «اى پسر سعد! خداوند، رَحِمت را قطع كند، همان گونه كه رَحِم مرا قطع كردى.»

علی اکبر علیه السلام به میدان رفت و جنگ نمایانی کرد. آن گاه، ده تن از آنان را كُشت و سپس به نزد پدرش باز گشت و گفت: اى پدر ! تشنه ام. حسین علیه السلام فرمود: «شكیبایى كن، پسر عزیزم! جدّت با كاسه اى پُر به تو مى نوشانَد» . او باز گشت و جنگید و 44 تن از دشمنان را كُشت.

تاریخ الطبرى به نقل از ابو مِخنَف می نویسد: زُهَیر بن عبد الرحمان برایم نقل كرد كه :

مُرّة بن مُنقِذ بن نُعمان عبدى لیثى، او را دید و گفت: گناهان عرب بر دوش من، اگر بر من بگذرد و چنین كند و من، پدرش را به عزایش ننشانم !

على اكبر علیه السلام ، با شمشیرش به دشمن حمله مى بُرد كه بر مُرّة بن مُنقِذ گذشت . او نیزه اى به على اكبر علیه السلام زد و او [بر زمین] افتاد .

على اكبر علیه السلام، ندا داد: اى پدر ! سلام بر تو ! این، جدّم است كه به تو سلام مى رساند و مى فرماید: «زودتر ، به سوى ما بیا».

دشمن، گِردش را گرفتند و با شمشیرهایشان، او را تكّه تكّه كردند .

 

شهادت امام حسین (ع)

 

 

…هنگامی که بر اثر کثرت زخم ها و جراحات وارد شده ، از پای درآمد و بدنش از کثرت تیر مانند خارپشت شد ،«صالح بن وهب مزنی» ملعون ،چنان نیزه ای بر پهلوی آن حضرت زد که آن بزرگوار از روی اسب با گونه ی راست به زمین افتاد.در آن حال می گفت:«بسم اللَه و باللَه و علی ملَة رسول اللَه» پس از آن از روی زمین برخاست و. حضرت زینب علیها السلام از خیمه بیرون دوید و فریاد زد :«برادرم! سرورم! سرپرست خانواده ام! ای کاش آسمان بر زمین فرود می آمد و ای کاش کوه ها از هم می پاشید.»شمر به سپاهیان خود گفت :«منتظر چه هستید؟»

 

در این هنگام بود که لشکر از هر طرف بر حضرت هجوم آوردند.«زرعة بن شریک» شمشیری بر شانه چپ حضرت زد .آن حضرت نیز ضربه ای به او زد و او را از پای در آورد.

 

شخص دیگر شمشیری بر شانه ی مقدس امام علیه السلام زد که به صورت روی زمین افتاد.

 

دیگر رمقی برای امام نمانده بود به حدَی که چون می خواست برخیزد ، با زحمت بر می خاست و از شدت ضعف بر زمین می افتاد.«سنان بن انس نخعی» نیزه ای بر گلوی حسین (ع) زد و باز بیرون آورد و در استخوان های او فرو برد.سپس تیری به سوی حسین (ع) انداخت.آن تیر بر گلوی او وارد آمد که در اثر آن تیر بر زمین افتاد. سپس برخاست و روی زمین نشست و تیر را از گلوی خود بیرون کشید و هر دو دست خویش را زیر خونها گرفت و چون از خون لبریز شد ، سر و محاسن صورت خود را خضاب کرد و فرمود:«این گونه که آغشته به خون خویش هستم و حقَ مرا غصب کرده اند ، خداوند را ملاقات می کنم.»

 

عمربن سعد به مردی که طرف راستش ایستاده بود گفت:وای بر تو !پیاده شو و او را راحت کن!«خولی بن یزید»خواست سر امام را جدا کند ،اما لرزه بر بدنش افتاد و ترسید. «سنان بن انس نخعی» لعنة اللَه علیه پیاده شد و شمشیر بر گلوی امام حسین (ع) زد و گفت :« به خدا قسم ، سر از بدنت جدا خواهم نمود ، با آنکه می دانم تو پسر رسول خدا هستی و پدر و مادرت بهترین مردم روی زمین هستند.»

 

روایت شده که مختار ، همین «سنان» ملعون را گرفت و بند بند انگشتان او را جدا کرد و سپس دست ها و پاهای او را برید و او را درون دیگی از روغن زیتون جوش انداخت و آن نانجیب آنقدر دست و پا زد تا هلاک شد.

 

حضرت عباس (ع)

 

عباس در لغت به معنی شیر بیشه است شیری که شیران از او بگریزند(لغت نامه دهخدا)

 

روایت شده که حضرت علی (ع) به برادر خود عقیل فرمود :”تو به انساب عرب آشنایی داری و آن ها را خوب می شناسی . از زنی برای من خواستگاری کن که فرزندی برایم به دنیا بیاورد که از شجاعان عرب بشود.”عقیل گفت:”فاطمه کلابیه را اختیار کن که در بین اعراب هیچ کس به شجاعت پدران او نیست”

 

حضرت عباس (ع) بنابر قول مشهور در چهارم شعبان سال 26 ه.ق در مدینه بدنیا آمد.کنیه ایشان ابوالفضل و الفاب ایشان:قمربنی هاشم،باب الحوائج،عبدصالح،علمدار(پرچم دار)کربلا، سقا است.

 

از دوران کودکی و جوانی ایشان مطلب زیادی نقل نشده است.هرچند نقل شده که در جنگ صفین حاضر بود ولی اجازه میدان رفتن به او داده نشد.

 

حضرت عباس (ع) دو فرزند به نام های “فضل” و “عبیدالله ” داشت که نسل ایشان از عبیدالله است.ایشان با سه برادر کوچکترش “عبدالله”، “جعفر”و “عثمان” در کربلا حاضر بود.

 

درباره ی رشادت و شجاعت و ادب او هر چه بگوییم ، باز هم گوشه ای از فضائل و مناقب او را نگفته ایم .همه ی مورخان او را مردی زیبا رو(قمربنی هاشم) ، شجاع ، رشید و بلند بالا گفته اند.از رشید بودن او این گونه گفته شده که وقتی بر اسب سوار می شد و پای از رکاب بیرون می گذاشت قدم های مبارکش از دو طرف بر زمین کشیده می شد.

 

نخستین مأموریت ایشان در کربلا ، غروب روز نهم بود که به فرمان امام حسین (ع) از دشمنان ، برای نماز و عبادت مهلت خواست.در روز عاشورا نیز گفته اند که پشتیبان و حامی امام و همیشه در کنار ایشان بود و اگر یکی از یاران امام (ع) به محاصره ی دشمن می افتاد او به دشمنان حمله می کرد و آن یار امام (ع) را نجات می داد.امام سجاد (ع) در مقام قمر بنی هاشم فرموده است:”خدا رحمت کند عمویم را!که جان خودرا ایثار کرد و فدای برادرش شدتا آن که دو دست او قطع شد،در عوض خدا به او دو بال عنایت کرد که با آن همراه ملائکه در بهشت پروازمی کند،همانگونه که برای جعفربن ابی طالب نیز دوبال قرار داد.برای عباس در نزد خدا،منزلتی است که همه شهدا در روز قیامت غبطه آن مقام را می خورند.”

 

وقتی در روز عاشورا از امام حسین(ع) اذن میدان طلبید حضرت(ع) از او خواست که برای کودکان تشنه و خیمه های بی آب ، آب تهیه کند.قمر بنی هاشم (ع) به فرات رفت و مشک آب را پر کرد و در باز گشت به خیمه ها با سپاه دشمن که فرات را محاصره کرده بودند،درگیر شد و دستهایش قطع گردید و به شهادت رسید .

 

البته قبل از آن هم چندین نوبت ، هم رکاب امام (ع) به میدان رفته و با سپاه دشمن جنگیده بود.از وفا ، ایثار، شجاعت و رشادت او همین بس که به محض ورود به فرات ، با تشنگی فراوان از آب ننوشید .

 

شهادت عباس (ع) برای امام حسین (ع) بسیار سخت و ناگوار بود.جمله پر سوز امام (ع) در بالین او بسیار معروف است که فرمود :”الان انکسر ظهری و قلت حیلتی و شمت بی عدوی .”

 

پیکر مطهرش در کنار نهر علقمه ماند و سیدالشهدا به سوی خیمه آمد و شهادت او را به اهل بیت خبر داد .هنگام دفن شهدا نیز چون امکان حمل جنازه نبود ، در همان محل به خاک سپرده شد.

 

حضرت علی اصغر(ع)

 

عبدالله بن حسین معرف به علی اصغر (به عربی: عبدالله بن حسین علی الأصغر)‏ نام کوچک‌ترین فرزند امام حسین (ع) است که مادرش رباب بنت امرئ القیس می‌باشد علی اصغر که در ۱۰ رجب سال ۶۰ هجری در مدینه متولد شده و در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری در شش ماهگی در کربلا کشته شد.

علی اصغر یکی از چند نفری است که در بین شیعیان به باب‌الحوایج معروف می‌باشند.

 

کشته شدن

 

در جزئیات کشته شدن وی اختلاف‌های است ولی در کل علما نحوه آن را اینگونه بیان می‌کنند:

 

در روز عاشورا در کربلا علی اصغر شیر خوار بود و از تشنگی بی تاب شده بود امام حسین (ع) او را به میدان جنگ می‌برد و او را بر دو دستان خود قرار می‌دهد و می‌گوید:

 

از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده‌است. نمی‏بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ اگر مرا رحم نمی‌کنید حداقل به این کودک رحم کنید.

در این حال در بین سپاهیان عمر سعد تشکیک ایجاد شد که ما برای جنگیدن با کودکان نیامده‌ایم در این حال عمر سعد به حرمله دستور داد که با تیر سه شعبه کودک را بکشد و در این حین که امام حسین(ع) در حال گفتگو بود تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید.امام (ع) خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید.

 

آرامگاه

 

در محل دفن علی اصغر دو مکان بیان شده‌است اولین قول بر سینهٔ امام حسین (ع)و دومین قول در کنار کشته‌شدگان کربلا در نزدیکی ضریح امام حسین (ع).

 

 

به ميدان رفتن حضرت قاسم بن الحسن (ع)

 

شهيد مطهرى

 

قاسم به ميدان مى‏رود.چون كوچك است،اسلحه‏اى كه با تن او مناسب باشد،نيست.ولى در عين حال شير بچه است،شجاعت‏به خرج مى‏دهد،تا اينكه با يك ضربت كه به فرقش وارد مى‏آيد از روى اسب به روى زمين مى‏افتد.حسين با نگرانى بر در خيمه ايستاده،اسبش آماده است،لجام اسب را در دست دارد،مثل اينكه انتظار مى‏كشد. ناگهان فرياد«يا عماه‏»در فضا پيچيد،عموجان من هم رفتم،مرا درياب!مورخين نوشته‏اند حسين مثل باز شكارى به سوى قاسم حركت كرد.كسى نفهميد با چه سرعتى بر روى اسب پريد و با چه سرعتى به سوى قاسم حركت كرد.عده زيادى از لشكريان دشمن(حدود دويست نفر)بعد از اينكه جناب قاسم روى زمين افتاد،دور بدن اين طفل را گرفتند براى اينكه يكى از آنها سرش را از بدن جدا كند.يكمرتبه متوجه شدند كه حسين به سرعت مى‏آيد.مثل گله روباهى كه شير را مى‏بيند فرار كردند و همان فردى كه براى بريدن سر قاسم پايين آمده بود،در زير دست و پاى اسبهاى خودشان لگدمال و به درك واصل شد.آنقدر گرد و غبار بلند شده بود كه كسى نفهميد قضيه از چه قرار شد.دوست و دشمن از اطراف نگران هستند.«فاذن جلس الغبرة‏»تا غبارها نشست،ديدند حسين بر بالين قاسم نشسته و سر او را به دامن گرفته است.فرياد مردانه حسين را شنيدند كه گفت:

 

«عزيز على عمك ان تدعوه فلا يجيبك او يجيبك فلا ينفعك‏»

 

فرزند برادر!چقدر بر عموى تو ناگوار است كه فرياد كنى و عموجان بگويى و نتوانم به حال تو فايده‏اى برسانم،نتوانم به بالين تو بيايم و يا وقتى كه به بالين تو مى‏آيم كارى از دستم بر نيايد.چقدر بر عموى تو اين حال ناگوار است (1) راوى گفت:در حالى كه سر جناب قاسم به دامن حسين است،از شدت درد پاشنه پا را محكم به زمين مى‏كوبد.در همين حال‏«فشهق شهقة فمات‏»فريادى كشيد و جان به جان آفرين تسليم كرد.يك وقت ديدند ابا عبد الله بدن قاسم را بلند كرد و بغل گرفت.ديدند قاسم را مى‏كشد و به خيمه‏گاه مى‏آورد.خيلى عظيم و عجيب است:وقتى كه قاسم مى‏خواهد به ميدان برود،از ابا عبد الله خواهش مى‏كند.ابا عبد الله دلش نمى‏خواهد اجازه بدهد.وقتى كه اجازه مى‏دهد،دست‏به گردن يكديگر مى‏اندازند،گريه مى‏كنند تا هر دو بيحال مى‏شوند. اينجا منظره بر عكس شد،يعنى اندكى پيش،حسين و قاسم را ديدند در حالى كه دست‏به گردن يكديگر انداخته بودند ولى اكنون مى‏بينند حسين قاسم را در بغل گرفته اما قاسم دستهايش به پايين افتاده است چون ديگر جان در بدن ندارد.

 

و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين.

 

عبدالله بن حسن

 

 

عبدالله فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام از شهیدان قیام مقدس حسینی است.

مادر عبدالله

عالمان رجال و تاریخ و نسب درباره مادر عبدالله بن حسن به اختلاف سخن گفته‏‌اند:

← ام ولد گروهی او را ام‌ ولدی به نام نفیله  یا حبیبه دانسته‏‌اند.

 

← رمله

گروهی دیگر او را دختر سلیل یا شلیل بن عبدالله بجلی و نامش را رَمْله نوشته‌‏اند.

 

← رباب

برخی دیگر وی را رباب می دانند.

در برخی نسخه‌های رجال شیخ طوسی، نام مادر عبدالله بن حسن علیه السلام، رباب دختر امری‏ء القیس بن عدی بن اوس بن جابر بن کعب بن علیم، از طایفه بنی کلب بن وبره، آمده است. اما به عقیده شماری از رجال‏شناسان، این سخن اشتباه است؛ زیرا رباب- با نیای مذکور- همسر امام حسین علیه السلام بوده است.

 

سن عبدالله در هنگام شهادت

بیشتر منابع نوشته‏‌اند که عبدالله بن حسن، روز عاشورا و هنگام شهادت نا بالغ بوده است؛ با این وصف، برخی گفته‌‏اند که امام حسین علیه السلام، دختر گرامیشان، حضرت سکینه علیها السلام، را به عقد ازدواج عبدالله بن حسن علیه السلام درآورده بود. در اعلام الوری آمده است که عبدالله بن حسن علیه السلام پیش از رسیدن به وصال همسرش به شهادت رسید.

 

شهادت عبدالله

 

 

برخی شهادت وی را پس از پیکار در صحنه کارزار دانسته‌‏اند. مؤلف الفتوح می‏‌نویسد:

پس از شهادت عون بن عبدالله جعفر، عبدالله بن حسن علیه السلام عازم میدان شد. چهره‏‌اش چون ماه تابان بود. پیراهن و شلواری بر تن، و شمشیری برّان در دست داشت.

 

رجز عبدالله در عاشورا

وی در میدان این گونه رجز می‏خواند:

انْ تُنکرُونی فَانا فَرْعُ الْحَسَن • سِبْطُ النَّبِی المُصْطَفی المُؤْتَمَن‏

هَذَا حُسَینٌ کاسیرٍ مُرْتَهَن • بَینَ اناسٍ لا سُقُوا صَوْبَ المُزن

اگر مرا نمی‌‏شناسید، من فرزند حسنم -علیه السلام‏-، نواده پیامبر برگزیده و امین.این حسین -علیه السلام‌- است؛ که در میان مردمی، که خدایشان از باران سیراب نگرداند، چون اسیری گرفتار آمده است.

خوارزمی، رجز دیگری برای عبدالله بن حسن علیه السلام نقل کرده است:

انْ تُنْکرونی فَانا ابْنُ حَیدَرَة • ضِرْغامُ آجامٍ وَلَیثُ قَسْوَرَة

عَلَی الأعادِی مِثْلُ رِیحٍ صَرْصَرَة • اکیلُکمْ بِالسَّیفِ کیلُ السَّنْدَرَة

اگر مرا نشناسید، من فرزند حیدرم؛ چون شیر بیشه‌‏زاران تهمتن و دلیرم.بر دشمنان همچو طوفانم و آنان را قتل عام خواهم کرد.

 

قاتل عبدالله

 

 

عبدالله پس از کشتن چهارده تن از دشمنان، سرانجام به وسیله هانی بن شبیب حضرمی به شهادت رسید. در کتاب مناقب آمده است که قاتل عبدالله بن حسن علیه السلام صورتش سیاه شد. در تذکرة الخواص ، نام قاتل عبدالله بن حسن علیه السلام، سعد بن عمر بن نفیل ازدی گفته شده است هنگام شهادتش امام حسین علیه السلام خطاب به او و دیگر اهل بیت فرمود: ای فرزندم و ای همه خاندانم صبر کنید. به خدا سوگند، پس از امروز هیچ‏گاه سختی و ناگواری نخواهید دید.

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

این چه غمی است نهفته در نام تو که بی اختیار دل ها را می شکند و اشک را در پشت پلک ها بی قرار می کند و آسمان چشم را بارانی ؟!

 

این گریه دست ما نیست….

 

ما برای ثواب گریه نمی کنیم …چه کس می تواند برای ثواب گریه کند؟

 

گریه کردن بال بسته می خواهد…

 

دل شکسته میطلبد…

 

ما دق می کنیم اگر برای تو گریه نکنیم…

 

یا لیتنی کنت معک فافوز فوزا عظیما…

 

بس که نالیدم دلم شش گوشه شد…

 

این شبا برای ظهور مولا دعا کنید…یا حسین…

 

 

 

مردی که نامه های زیادی داشت

 

پای نامه صدو چهل هزار امضا بود.نوشته بود:”بشتاب ما چشم به راه تو هستیم”.نوشته بود:”ما با تو هستیم و صد هزار شمشیر با ماست”.نوشته بود:”برای آمدنت آماده ایم و دیگر با والیان شهر نماز نمی خوانیم”.نوشته بود”میوه ها رسیده و باغ ها سبز شده ُ.منتظرت هستیم”

 

نامه در دستهایشُ وسط بیابان روبروی سپاهی که راهش را بسته بودند ایستاد:”کسی را کشته ام خونش را بخواهید؟مالی را برده ام؟ کسی را زخمی کرده ام؟”بی دلیل هلهله کردند.

 

گفت:”مرا دعوت کرده اند.این نامه ها…”صداهای بی معنی و نا مفهوم در آوردند تا صدایش نرسد.جلوتر آمد تا صورتهایشان را ببیند و ناگهان ساکت شد:”شبث بن ربعی؟!حجار بن ابجر؟!قیس بن اشعث؟!یزید بن حارث؟!…”

 

اسمها همان اسم های پای نامه بود.

 

عزاداری واقعی

 

عزاداری موفق تر و به مقام منتظر نزدیک تر است که در درجه اول به خودسازی موفق تر شده باشد.زیرا کسی که پیام عاشورا را فهمیده باشد، خوب می داند که کسی به سیدالشهدا نزدیک تر است که از شباهت و سنخیت بیشتری به آن حضرت برخوردار باشد.

 

به علاوه خودسازی نوعی انتقام عملی از دشمنان امام حسین (ع) است .هر قدر تعداد انسان هایی که بیشترین شباهت را به امام حسین (ع) داشته باشند و پیرو مکتب آن حضرت باشند در یک جامعه بیشتر باشد ، دشمنان امام حسین و امام زمان علیهما السلام خشمگین تر ، ضعیف تر و منزوی تر می شوند و زمینه برای ظهور منتقم اصلی مهیاتر می گردد.

 

در درجه بعدی عزاداری موفق تر و به مقام منتظر نزدیک تر است که برای اهداف امام زمان (ع) قوی تر و مفیدتر باشد.عزادار حقیقی کینه مقدس خود را نسبت به دشمنان امام حسین (ع) و دشمنان منتقم اصلی خون او در عمل نشان می دهد.هرقدر کینه مقدس عزادار نسبت به دشمنان بیشتر باشد،او را در خودسازی و اجرای عملیات انتقام قوی تر و در مبارزه با موانع ظهور منتقم اصلی ،جدی تر و پرتلاش تر می کند.

 

به عبارت دیگر،

 

میزان صداقت یک عزادار در عمل ثابت می شود نه در شعار

 

حضرت رقیه (س)

 

‏ پدر وی امام حسین (ع) و مادرش مطابق بعضی از نقل‌ها ام اسحاق بوده‌است.

 

او دختر سه سالهٔ امام حسین (ع) بود که پس از واقعه عاشورا که خانواده امام حسین (ع) را به اسارت گرفتند او نیز توسط لشکر یزید به اسارت گرفته شد و آن‌ها را به مرکز خلافت یزید که شهر شام بود بردند.

طبق نقل‌های متعدد هنگامی که لشکر یزید سر بریده شده امام حسین (ع) را به شام آوردند و آن را به رقیه نشان دادند آن طفل سه ساله بسیار ناراحت شده و به سبب این ناراحتی چنان چه در کتاب وقایع الشهور و الایام آمده‌است در روز ۵ صفر سال ۶۱ هجری قمری از دنیا رفت. مرقد وی در شهر دمشق امروزه پذیرای بسیاری از شیعیان جهان است.

 

 

 

بذر

بذری را که شما به خاک می دهید شکسته می شود ، اما برای یکبار ، ولی در عوض برای همیشه سبز شده ، بالا رفته و بالنده می شود ، و تبدیل به درختی تنومند و تناور خواهد شد.

روز عاشورا سیدالشهدا به اصحاب خود فرمود :فقط یک امروز است که ذلت و خواری و شکست را باید تحمل کنید ،اما از این به بعد دیگر رنج و خواری و مذلت را نخواهید دید.

 

و این خود یک فرمول است که اگر می خواهید به جایی برسید و به یک فتح و پیروزی عظیم و بزرگ و سترگ دست یابید ، راهی ندارد جز اینکه شکست یا شکست هایی را هم متحمل شوید .

 

و اگر می خواهید به شیرینی هایی دست یابید باید تلخی هایی را هم مزمزه کنید.

 

 

 

بار بگشایید اینجا کربلاست

اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء…

 

بار بگشایید اینجا کربلاست…

 

…و ذوالجناح باز ایستاد و دیگر قدم از قدم برنداشت که این زمین تشنه قدم های بارانی حسین (ع) بود…سرزمینی که آوردگاه نور و ظلمت می بایست ، می شد با آمدن حسین (ع) …”توقف کنید! اینجا محل خوابیدن شترهای ما و ریختن خون ماست.سوگند به خدا ، در این جا حریم حرمت ما را می شکنند و در همین جا قبور ما زیارت خواهد شد و جدم رسول خدا (ص) به همین ترتیب وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد”

 

و این سرزمین جایی است که حنجره سپید ترین شکوفه احساس را زخمی شرنگ خوارترین خار خواهند کرد … آن جا که گودال قتلگاهش نردبان عبور انسان خواهد شد از خاک تا سدرة المنتهی!

 

از مرکب پایین بیا حسین! رحل اقامت بیفکن…این جا اعجاز عطش باید معنا شود…و معنای کلام تو که “مردمان بندگان دنیا هستند و دین را همانند چیزی که طعم و مزه داشته باشد ، می انگارند و تا مزه آن را بر زبان خود احساس می کنند ، آن را نگه می دارند و هنگامی که بنای آزمایش باشد ، تعداد دینداران اندک می شود”

 

این سرزمینی است که ایمان ها باید محک بخورندو دینداران از غیر جدا شوند…

 

 

وقایع روز اول و دوم محرم

امام حسین علیه‌السلام در روز اول محرم با سپاه حر دیدار کرد و حر و سپاه او توسط امام از آب سیراب شدند.

 

نقل شده که ظاهرا در اول محرم بوده که کاروان حسینی در حرکت بودند و امام علیه‌السلام  در صبحگاه دستور دادند که ظروف و مشک‌ها را پر از آب کنید، حرکت کردند، ناگهان یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر گفت، و گفت از دور نخلستانی پیداست.

 

امام فرمود چه می‌بینید؟

 

عده‌ای گفتند نخلستان نیست گوش‌های اسب از دور چنان می‌نماید که نخل است. آنها نزدیک شدند تعداد هزار سواره نظام به فرماندهی حر، مأمور از طرف عبیدالله بن زیاد لعنة الله علیه.

 

امام به یارانش فرمود: از آنها پذیرایی و آن‌ها را که تشنه‌اند سیراب کنید.

 

تا روز دوم، حر، اصرار داشت حضرت را همراه کاروان به سوی کوفه ببرد، بین امام و حر گفت‌وگوهایی صورت می‌گرفت و امام علیه‌السلام وقت نمازها، نماز را اقامه می‌کرد و سپاه حر نیز با حضرت و به اقتدا به امام، نماز جماعت می‌خواندند.

 

بدین ترتیب امام پس از نماز ظهر و عصر بر آنها موعظه و اتمام حجت می‌نمود. حر نیز به خواسته و مأموریت خود پافشاری می‌کرد اما امام علیه‌السلام از قبول درخواست او امتناع می‌کرد.

 

حر به امام عرض کرد که در این واقعه اگر بر مخالفت اصرار و پافشاری کنی، تو و همراهانت کشته می‌شوید.

 

حضرت در این حال به شعر یکی از صحابه استناد فرمود و گفت تو مرا از مرگ می‌ترسانی مرگ بر جوانمرد عار نیست، وقتی آرزوی حق و قصد دفاع از حق را داشته باشد و جهاد کند…

 

وقتی حر این اشعار را از امام شنید به کناری رفت و با سپاه خود حرکت کرد امام نیز با قافله خود در حرکت بودند تا به منزلگاه بیضه رسیدند.

 

امام برای اتمام حجت خطبه‌ای خواند و اهداف خویش را آشکار نمود و با استناد به سخنان پیامبر اکرم(ص) فرمود که هر کس سلطان ستمگری را بنگرد که حرام خدا را حلال می‌کند و عهد شکن است، بر مسلمانان است که در مقابل او اعتراض کند.

 

در مسیری که امام از مکه حرکت کرد روز هشتم ذی حجه تا رسیدن به کربلا با افراد و کاروان‌های مختلفی دیدار و ملاقات داشت.

 

از جمله این دیداردها دیدار با عبدالرحمن حر بود که امام از او خواست به کاروان کربلا بپیوندند او امتناع کرد و اسب خود را به امام پیشکش نمود.

 

حضرت امتناع از قبول کرد.

 

در آخر شب جوانان را دستور داد تا مشک‌ها را پر از آب کنند، سپس دستور داد از منزل قصر بنی مقاتل حرکت کنند حرکت کردند، حضرت بر پشت اسب خود چرتی زد، و بیدار شد و فرمود «انا لله و انا الیه راجعون» دوبار کلمه استرجاع بر زبان آورد، در این حال فرزندش علی اکبر به پیش او آمد و علت را پرسید.

 

حضرت فرمود: فرزندم در عالم رویا دیدم که سواره‌ای ندا داد مرگ بر دیدار اهل کاروان می‌آید، و اهل کاروان به سوی مرگ در شتابند.

 

علی سئوال کرد: ای پدر آیا ما بر حق نیستیم، فرمود: فرزندم ما بر حقیم و بازگشت بندگان به سوی خداوند است،

 

اکبر عرضه داشت: پس ای پدر مهربانم چه باکی از مرگ داریم امام از کلام علی خوشحال شد و دعایش کرد.

 

وقتی صبح شد کاروان حسین نماز صبح را خواندند و حرکت کردند. یاران حر، به سوی آنان آمده تا کاروان را به سوی کوفه بکشند، آنها امتناع کردند و زهیر گفت مولای من با همین سپاه کم، نبرد کنیم که شکست آنها برای ما سهل است.

 

امام فرمود: من هرگز آغازگر جنگ نخواهم بود.

 

در این روز پیکی از کوفه آمد و کاروان حسینی؛ با اصرار حر به سوی نینوا در حرکت بودند به شهر و یا آبادی غاضریه رسیدند.

 

پیک از سوی عبیدالله برای حر پیامی آورد، که حسین را یا وادار به بیعت کن یا در سرزمین بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و منتظر دستور بعدی باشد.

 

حر امام را از مضمون نامه آگاه کرد. امام فرمود ای حر ما را رها کن در این قریه اقامت کنیم، حر پاسخ داد این مرد جاسوس و پیک عبیدالله است که کارهای مرا زیر نظر دارد، من از خواسته تو معذورم.

 

امام و یارانشان، حرکت کردند و به دشتی بـی آب و علف رسیدند.

 

اسب امام ایستاد، امام فرمود نام این زمین چیست، زهیر گفت: نام‌های مختلف دارد، یکی از نام هایش عقر و نام دیگرش کربلا است.

 

امام فرمود: اینجا قافله را نگه دارید و خیمه‌ها را بپادارید این جا نامی است آشنا، وقتی با پدرم به سوی صفین می‌رفتیم اینجا استراحت کرد و از خواب بیدار شد و گفت در خواب دیدم این دشت پر از خون است و حسین در آن خون غوطه‌ور است.

 

شیخ عباس قمی از کتاب ملهوف نقل کرده در روز دوم سال 61 حضرت امام حسین علیه‌السلام به زمین کربلا ورود فرمود و چون به آن زمین رسید، پرسید که این زمین چه نام دارد؟ گفتند: کربلا مى‌‏نامندش. چون نام کربلا شنید گفت: «اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء».

 

پس فرمود: این موضع کرب و بلا و محل مِحنت و عنا است، فرود آیید که این ‏جا منزل و محل خیام ما است. این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان قبرهاى ما واقع خواهد شد.

 

روزی که کاروان امام حسین علیه‌السلام به کربلا رسید روز دوم محرم سال 61 هجری قمری بود. پس از این روز، کار بر آنان سخت شد و هر روز محاصره سپاه کوفه تنگ و تعداد آنان افزوده می‌شد به نحوی که امام علیه‌السلام جنگ را قطعی می‌دانست.

 

منزل امام حسین (ع) در روز اول محرم

قصر بني مُقاتِل

 

زمان: اول محرم 61 الحرام هجری

 

گروهی از اهل کوفه در اين منزلگاه خيمه زده بودند، حضرت از آنها پرسيد: آيا به ياري من می آييد؟ بعضی گفتند دل ما رضايت به مرگ نمی دهد و بعضی گفتند: ما زنان و فرزندان زيادی داريم، مال بسياری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت اين جنگ نداريم، لذا از ياری تو معذوريم .

 

حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند.

 

امام حسين (عليه السلام) در اين منزل به عبيدالله جعفی چنين فرمود:

 

پس اگر ما را ياری نمي کنی خدای را بپرهيز و از اين که جزو کسانی باشی که با ما می جنگند. سوگند به خدا اگر کسی فرياد ما را بشنود و ما را ياری نکند، او را به رو در آتش می افکند.

 

 

نقشه مسیر حرکت امام حسین(ع)

 

منازل‌ مسیر کاروان‌ امام‌ از مکه‌ تا کربلا:

 

منزل‌ اول‌: ابطح‌

 

منزل‌ دوم‌: تنعیم‌

 

منزل‌ سوم‌: صِفاح‌

 

منزل‌ چهارم‌: وادی‌ العقیق‌

 

منزل‌ پنجم‌: وادی‌ الصّفرا

 

منزل‌ ششم‌: ذات‌ِ عِرق‌

 

منزل‌ هفتم‌: حاجِر

 

منزل‌ هشتم‌: فَید

 

منزل‌ نهم‌: اِجفَر

 

منزل‌ دهم‌: خُزَیمیّه‌

 

منزل‌ یازدهم‌: شقوق‌

 

منزل‌ دوازدهم‌: زرود

 

منزل‌ سیزدهم‌: ثعلبیه‌

 

منزل‌ چهاردهم‌: زباله‌

 

منزل‌ پانزدهم‌: القاع‌

 

منزل‌ شانزدهم‌: عقبه‌

 

منزل‌ هفدهم‌: قرعاء

 

منزل‌ هجدهم‌: مغیثه‌

 

منزل‌ نوزدهم‌: شراف‌

 

منزل‌ بیستم‌: ذَوحُسُم‌

 

منزل‌ بیست‌ و یکم‌: البیضه‌

 

منزل‌ بیست‌ و دوم‌: عُذیب‌ الهجانات‌

 

منزل‌ بیست‌ و سوم‌: قصر بنی‌ مقاتل‌

 

منزل‌ بیست‌ و چهارم‌: نینوا

 

منزل‌ بیست‌ و پنجم‌: کربلا

 

 

 

القاب امام حسین (ع)

 

عطشان

 

از القاب سيد الشهدا كه تشنه از كربلا به شهادت رسيد. اين تعبير در روايات، تواريخ و زيارتنامه‌ها درباره آن امام آمده است.

مظلوم

 

ستمديده؛ از لقب‌هاي سيد الشهد است كه اغلب با نام او همراه است .(يا حسين مظلوم). در زيارتنامه ها و احاديث،‌ تكيه بر روي اين لقب، ظالم بودن حكومت اموي و سپاهي كه در كربلا آن حضرت را به شهادت رساند.

قتيل العبرات

 

كشته‌ي اشك ها؛شهيدي كه هم نامش گريه آور است و هم اشك ريختن در سوگ او ثواب داردو موجب احياي عاشورا است.

سيّد الشهدا

 

به معني سرور و سالار شهيدان . حماسه و ايثار ابا عبدلله چنان بود كه او را بر همه‌ي شهيدان برتري و سروري داد و شهداي كربلا را نيز بر ديگرشهيدان فضيلت بخشيد و اين سيادت و برتري در عرصه‌ي‌قيامت هم مشهود خواهد بود .

ثارالله

 

يعني خون خدا . شدت همبستگي و پيوند سيد الشهدا با خدا به نحوي است كه شهادتش همچون ريخته شدن خوني از قبيله‌ي خدا مي ماند كه جز با انتقام گيري‌و خونخواهي او‌لياء خدا تقاص نخواهد شد.

قتيل الله

 

كشته شده اي از قبيله‌ي ‌خداوند كه جز با انتقام گيري و خونخواهي اولياء خدا تقاص نخواهد شد.

وترالله

 

داراي معني ثارالله و قتيل الله است.

خامس اصحاب كسا

 

پنجمين نفر از اصحاب كسا . رسول خدا بنا به دستور خداوند ،فاطمه ،علي،حسن و حسين علیهم السلام را جمع كرد و همه را در زير عبايي قرار داد و آن ها را اهل بيت خود خواند که پنجمین آنها حضرت سیدالشهدا علیه السلام است.

وارث

 

ارث برنده ؛ وراثت حسين بن علي(علیه السلام) از انبياو اوصيا براي آن است كه خط جهاد در راه و مبارزه با باطل و ستم و طاغوت ،سرلوحه‌ي دعوت همه‌ي انبيا بوده است‌و كربلا تجلي اين خط ممتد درگيري حق و باطل است.

موضع سرّالله

 

يكي ديگر از لقب ها ي‌ ‌سيد الشهدا (علیه السلام) كه اشاره به اين دارد كه ايشان محل نگهداري راز هاي خداوند است.

لدليل علي‌الله

 

حسين (علیه السلام) دلالت كننده بر وجود خداوند است .

مجاهد

 

يكي از لقب هاي سيد الشهدا است كه اشاره به كارزار كردن امام با كافران براي آزادي دارد.

شهيد

 

شاهد، شهادت دهند، همچنين به معني كشته شدن در راه خدا و دين است كه يكي از لقب هاي سيدالشهداست.

رشيد

 

خوش قد و قامت،رستگار ، دلير و شجاع. يكي ديگر از لقب ها سيد الشهدا است .

غريب الغرباء

 

تنها و بي ياور؛ چون امام حسين (علیه السلام) در كربلا بي يار و ياور بود و لشكر يزيد او را بسيار آزار و اذيت كردند، ايشان به غريب الغربا ، يعني غريب ترين غريبان ملقب شده اند .

شاهد

 

گواه ، حاضر، مرد خداي تعالي؛ اثريست كه مشاهده در قلب ايجاد مي كند و آن مطابق است با حقيقت آنچه در صورت مشهود بر قلب‌ ظاهر مي شود. يكي ديگر از لقب ها سيد الشهدا است.

حجت الله

 

حجت به معناي دليل و برهان است و امام حسين (علیه السلام) برهان خداوند بر روي زمين است .

خازن الكتاب المسطور

 

خزانه دار قرآن، يكي ديگراز لقب ها سيد الشهدا است.

سفير الله

 

فرستاده‌ي خداوند . يكي ديگر از لقب ها سيد الشهدا ست.

عابد

 

عبادت كننده و يكي ديگر از لقب ها سيد الشهدا . از نمونه هاي بارز اهميت ايشان به عبادت ،مي توان به برپا داشتن نماز ظهر عاشورا توسط ايشان اشاره كرد.

سيد شباب اهل جنه

 

سرور جوانان بهشت. امام حسين (علیه السلام) به همراه برادرشان ، اين لقب را از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دريافت كردند .

سفينه النجات

 

امام حسين (علیه السلام) به عنوان كشتي نجات آدميان معرفي شده است كه هر كس به آن پناه بياورد در امان است.

امام

 

به معني پيشوا، شيعيان اثني عشري به دوازده امام اعتقاد دارند كه امام حسين (علیه السلام) سومين آن هاست.

مقتول

 

كشته شده؛ يكي ديگر از لقب ها سيد الشهداست.

زكي

 

پاكيزه،پارسا، يكي دیگر از لقب های سیدالشهدا است.

عبدالله

 

بنده خاص خدا را گويند،‌ شهيدي كه عبد خداوند و مطيع اوامر الهي بود.

وصي الله

 

قضاء ، مقامي است كه در آن نمي‌نشيند،‌ مگر وحي،‌ يعني امام يا كسي كه امام او را معين كرده باشد، وحي‌الله به معني تعيين شده از طرف خداوند است.

قتيل الكفره

 

شهيد به دست كفر، در زماني كه كفر بر حق و عدل حكومت مي‌كند و امام حسين (علیه السلام) خود را ملزم برقيام بر عليه كفر مي‌داند.

ولي الله

 

است ولي به معني قرار گرفتن چيزي در كنار چيز ديگر است، به نحوي كه فاصله‌اي در كار نباشد؛ بعني اگر دو چيز آن چنان به هم متصل باشند كه هيچ چيز ديگر در ميان آن‌ها نباشد،‌ ماده ولي استعمال مي‌شد، اين كه در مورد قرب و نزديكي به كار رفته است، ولي‌الله، به معني قرب و نزديكي معنوي به خداوند.

سبط پيامبر

 

سبط به معني نواده است . از لقب هاي امام حسين (علیه السلام) ، سبط محمد النبي و سبط النبي است . امام حسين (علیه السلام) سبط اصغر پيامبر و امام مجتبي (علیه السلام) سبط اكبر ناميده مي‌شوند.

آل الله

 

مقصود از آل الله و خاندان خدا، اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)اند. امام حسين (علیه السلام) خود و دودمان پيامبر را آل الله دانسته است، آن جا كه مي فرمايد «نحنُ آل الله و و‏‎َرثَه رسوله»

ابوالشهداء

 

پدر شهيدان، كنيه‌اي كه بر شهيدان اطلاق مي‌شود. از آن جا كه امام حسين (علیه السلام) الهام بخش شهيدان راه حق بود و كربلا يش دانشگاه شهادت محسوب مي‌شد.و مي‌شود، به آن حضرت اين عنوان را داده‌اند.

ابوالاحرار

 

حسين (علیه السلام) هم چنين لقب ابوالمجاهدين را دارد از آن جا كه حسين (علیه السلام) الهام بخش احرار و آزادگان است و كربلايش محل رجوع آزادگان و شيفتگان طريق هدايت است.

ابوالمجاهدين

 

حسين (علیه السلام) هم چنين لقب ابوالمجاهدين را دارد از آن جا كه حسين (علیه السلام) الهام بخش مجاهدين و شهدا است و كربلايش محل رجوع مجاهدين و شيفتگان طريق هدايت است.

خامس آل عبا

 

از لقب‌هاي سيد الشهدا است كه پنجمين نفر از «اصحاب كسا» است.

خون خدا

 

لقب سيد الشهدا (علیه السلام) است و به معني ثارالله مي ‌باشد.

سلطان كربلا

 

از القاب سيد الشهدا است به معني بزرگ شهيد كربلا

وترالموتور

 

يكي از القاب سيدالشهداء (علیه السلام) تنهايي اوست .

سريع العبره

 

يكي از القاب امام حسين (علیه السلام) به معني اين است كه يادش به سرعت اشك‌ها را جاري مي‌سازد.

قتيل اشقياء

 

يكي از القاب حسين بن (علیه السلام) است. او كه از خاندان خداوندي برابر دست شقي ترين مردمان به شهادت رسيد و اين لقب را گرفته است.

منبع: www.vaares.com

معرفی امام حسین (ع)

زندگینامه امام حسین (ع)

 

نام : حسین .

 

در انجیل مسمى به طاب و در تورات به شبیر است .

 

کنیه : ابوعبداللّه و ابوعلى .

 

الـقـاب : سـیدالشهداء, سبط ثانى, سید شباب اهل الجنة, سبط الاسباط, رشید, وفى, طیب, سید, زکى, مبارک و….

 

منصب : معصوم پنجم و امام سوم شیعیان .

 

تاریخ ولادت : سوم شعبان سال چهارم هجرى .

 

بـرخى مورخان روز تولد آن حضرت را پنجم شعبان دانسته اند. و برخى نیز سال تولد ایشان را سوم هجرى ذکر کرده اند.

 

محل تولد : مدینه مشرفه , در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى ).

 

نسب پدرى : امیرالمؤمنین , امام على بن ابى طالب بن عبدالمطلب (ع ).

 

مادر : فاطمه زهرا(س ), دختر پیامبر اسلام (ص )…

 

 

مـدت امـامـت : از زمان شهادت برادرش , امام حسن مجتبى (ع ), در صفر سال ۵۰هجرى تا محرم سال ۶۱, به مدت ۱۰ سال .

 

تـاریـخ و سـبب شهادت : بعد از ظهر روز دهم (عاشورا) محرم سال ۶۱ هجرى به همراه تعدادى از نزدیکان , یاران و اصحابش در سرزمین کربلا با شمشیرهاى بران لشکریان عمر بن سعد که از سوى عـبـیـداللّه بن زیاد (والى کوفه ) و یزید بن معاویه (خلیفه شام ) به جنگ آن حضرت آمده بودند, با وضع فجیعى به شهادت رسیدند.شهادت آن حضرت در سن ۵۷ سالگى بود.

 

محل دفن : کربلا, در سمت غربى رود فرات (کشور عراق کنونى ).

 

همسران : ۱ .لیلى , دختر ابى مره ثقفى ۲.شهربانو, دختر یزدگرد سوم ۳.رباب ,دختر امراالقیس ۴.ام اسحاق , دختر طلحه تیمى ۵. قضاعیه (ام جعفر). ۶.حفصه ,دختر عبدالرحمن بن ابى بکر.

 

فرزندان : ۱ امام زین العابدین (ع )۲.على اکبر۳. جعفر ۴. عبداللّه رضیع ۵.سکینه ۶. فاطمه .

 

از مـیـان فـرزنـدان امام حسین (ع ), جعفر در زمان حیات پدرش وفات یافت وعلى اکبر و عبداللّه (معروف به على اصغر) در کربلا شهید شدند و نسل آن حضرت تنها از طریق امام زین العابدین (ع ) زیـاد گـردیـد. برخى مورخان تعداد فرزندان امام حسین (ع ) را با ذکر نام هاى على اصغر, محمد و زیـنـب , نه نفر دانسته اند. همچنین در برخى کتب شیعه , دخترى به نام رقیه نیز براى آن حضرت ذکر شده که در سن سه سالگى در ایام اسارت در شام , از اندوه فراق پدرش وفات یافت.

معرفی امام حسین (ع)

زندگینامه امام حسین (ع)

 

 

WhatsApp us