ارسي؛ گوشهي گمشدهي آواز خانهي ايراني
«ارسي»ها خيلي دوستداشتنياند، بويژه اگر «عشق معماري سنتي» هم باشي و مدام نوستالژيهاي كودكي را برايت تداعي كنند؛ اما تمام نوستالژيها روي سرت خراب ميشوند وقتي در سفر نوروزي در خانهاي قديمي در يزد، محو بازي شيشههاي رنگي و آفتاب ناز فروردين باشي و صداي مادري و بعد پدري و بعد باز هم مادري را بشنوي كه در پاسخ فرزند نوجوانشان كه با اشاره به نوشتهي روي ديوار (اورسي) ميپرسد مامان / بابا، اورسي يعني چي؟ بعد از مكثي نسبتا طولاني با افتخار ميگويند، فكر كنم اينجا اتاقي باشد كه عروسها را در آن ميآوردند، چون در لهجهي يزدي به عروسي ميگويند «عاروسي»!
آنوقت مثل اسفند روي آتش ميپري و با صداي بلند تلاش ميكني جاي خالي راهنما يا تابلوي توضيحدهنده را پر كني و اندك اطلاعاتت را كه دست كم باعث ميشود «عاروسي در لهجهي يزدي» را از اورسي، يعني اتاقهايي با پنجرههاي زيباي گرهدار چوبي با شيشههاي رنگي، تميزدهي، با صداي بلند به گوش پسرك يا دخترك برساني، حتا اگر پدر و مادر محترم چشمغرهاي حوالهات كنند و دست فرزندشان را بكشند و بروند.
اين مقدمه را نوشتم تا بهانهاي شود براي شناختن بيشتر اورسي و گفتن اينكه يكي از گوشههاي زيباي آواز «معمار ايراني» تا چه حد مهجور است، مثل خيلي گوشههاي ديگرش كه اين روزها در بافت بيقواره و چشمآزار آپارتمانهايي كه به سرعت قارچ در خيابانهاي دودي و سيماني سر بر ميآروند، هضم ميشوند؛ خيابانهايي كه حتا ساختمان دانشكدههايش كه قرار است مهندس معمار بيرون بدهند هم كالبدهاي بيروحي بيش نيستند و همهچيز به گوشههاي تيز و بيرحم مربعها و مستطيلها ختم ميشود و دريغ از ذرهاي ظرافت و زندگي.
اورسي يا ارسي چيست و از كجا آمده است؟
«اورس» در فارسي به چم (معناي) گشاده لوز روس و اروس است. در اروپا به اين گونه درها گيوتين ميگويند. استاد پيرنيا واژهي ارسي را پارسي ميداند برابر گشاده و باز؛ ولي در فرهنگها، ارسي را يك واژهي روسي دانستهاند. «ار» پيشوندي است برابر بالا رفتن كه در برخي واژههاي ديگر مانند «ارچين» ديده ميشود و «سي» برابر پرتو و چشمه كه در گويشهاي نيمروزي (جنوبي) ايران روايي است.
ارسی ( پنجره )
ارسي، گونهاي پنجرهي چوبي و شبكهدار كشويي است كه با بالا و پايين رفتن باز و بسته ميشود. بلنداي آن از كف تا سقف است. اين در ـ پنجرهگاه به ميانسرا باز ميشود و گاه ميان دو تالار قرار ميگيرد تا هنگام نياز، باز شود و يك تالار بزرگ بهدست آيد.
كاربرد ارسي در معماري ايران بهگونهي يك بازشوي بنيادي، پيشينهاي بسيار كهن دارد و نمونههاي زيباي آن در همه جاي ايران ديده ميشود. لت ارسيها معمولا فرد است. ارسي يكلتي در بالاي خانههاي گوشوار يا راهروهاي طبقهي اول ساختمان ديده ميشوند.
سطح مشبك پنجرههاي ارسي كاركردهاي زيادي از جمله تأمين نور فضاي دروني، در معرض ديد قرار دادن فضاي بيروني، كاهش شدت تابش نور آفتاب و گرما، ايجاد زيبايي در نماي ساختمان، حفظ حريم و دور كردن حشرات مزاحم است (شيشههاي رنگي پنجرههاي ارسي با ايجاد نورهاي رنگارنگ سبب دور و خارج شدن حشرات مزاحم از فضاي اتاقها ميشوند)؛ اما علاوه بر اينها دلايل ديگري براي استفاده از ارسيها وجود داشته است.
اين نوع پنجرهها باعث ميشوند نور خورشيد به اندازهي كافي به فضاي اتاق وارد شود، نه كمتر و نه بيشتر. از نظر روانشناسي، رنگهاي مختلف اين شيشهها و ايجاد نورهاي همرنگشان روي انسان تأثيرات مختلفي ميگذارد كه هر رنگ كنار رنگ ديگر، شدت اين تأثير را خنثا و مقدار مناسب آن را تنظيم و تعديل ميكند. بيشتر رنگهاي استفادهشده در شيشههاي ارسي، لاجوردي، قرمز، سبز و زرد هستند كه هر كدام بهتنهايي يك تأثير روانشناختي مجزا دارند.
از سوي ديگر، سطح پنجرههاي ارسي را با استفاده از انواع نقشهاي گوناگون گرهسازي و با شيشههاي رنگي و ساده ميآراستند و تركيبهاي بديعي پديد ميآوردند و به اين شكل، هماهنگي بين اين شبكههاي هندسي و نورهاي رنگي باعث ايجاد زيبايي دلپذيري ميشد.
همچنين ناپسند دانستن تقليد از نقشها و صورتهاي انساني و حيواني در نقاشي و ساير هنرهاي تصويري و تجسمي بهتدريج موجب شد، تقليد از طبيعت در بسياري از هنرهاي اسلامي چندان مورد توجه قرار نگيرد و جايگاه والايي نيابد. به همين دليل، هنرمندان به ايجاد ظرافت در تركيبهاي هندسي و انتزاعي توجه بسيار كردند. از ديد مردمشناسي نيز پنجرههاي ارسي باعث محدود كردن ديد از بيرون به درون خانه ميشوند.
اما اينها تنها فوايد ارسي نيستند. وقتي پاي ارسي در ميان باشد از تأثير بر كاهش صدا نيز ميتوان گفت. اگر قطعات يك گره در پنجره نسبت به هم زواياي مختلف يا متعدد پيدا كنند، جابهجايي صوتي ايجاد ميشود. اين جابهجايي تابع قوانين علم آكوستيك (عايق صدا) است. فرمهاي ششوجهي نيز داراي خواص صوتي هستند، مانند كاربرد صوتي ششوجهي در طبيعت در كندوي زنبور عسل كه دقيقا عمل انتقال صوت را انجام میدهد.
فكر كنم همين اندازه كافي باشد براي اينكه ارزش ارسي را بدانيم و حتا اگر قصد استفاده از آن را در معماري خانهي خود نداريم، دست كم آنقدر بدانيم كه بتوانيم به كنجكاوي فرزندانمان پاسخ دهيم. ارسيها مثل خيلي چيزهاي ديگر دست كم، ارزش «در خاطر
ماندن» را دارند.