اهداف در زندگی
اهداف ؛ لیست هدف و تعیین هدف
توانايی های يك فرد بی هدف همچون قدرت بمب اتم در دست يك كودك بی اطلاع ميباشد .
برای برنده شدن باید از کیفیتی برخوردار بود که همانا داشتن هدف است . هر کس باید بداند که واقعا چه می خواهد. و برای رسیدن به هدفش اشتیاقی سوزان داشته باشد.
ناپلئون هیل
«از زندگی آنچه لیاقتش را داریم به ما می رسد و نه آنچه آرزویش را.»
همۀ عمر به ما گفته اند که باید تعیین هدف کنیم. اما چرا فقط تعداد انگشت شماری از مردم تهیین هدف می کنند؟
برایان تریسی معتقد است ، مهمترین دلیلی که بر اساس آن ، کسی کار بیشتر و سریع انجام می دهد این است که او از هدفهایش آگاهی مطلق دارد . و از آن منحرف نمی شود.
¿ اگر نمی دانید به کجا می روید می توانید از هر مسیری که می خواهید حرکت کنید و به همان جایی که نمی دانید کجاست برسید.
برایان تریسی هفت قدم اساسی را برای رسیدن به هدف برایمان مشخص می کند که به قرار زیر است :
- قدم اول
تصمیم بگیرید که دقیقا چه می خواهید؟… این مهمترین و بنیادی ترین اصل رسیدن به هدف است . چرا که در پروراندن و به تکاپو در آوردن ذهن نقش اساسی دارد . بر کسی پوشیده نیست که به تکاپو در آوردن ذهن یعنی کشف ناشناخته های درونی خود. مشخص كنيد كه دقيقاً چه میخواهيد و يا آرزوها و خواستههای دارای اولويت شما كدام هستند.
– اما چرا بايد اهداف را مشخص كرد؟ جواب ساده است چون شما را روی مقصد متمركز نگه مي دارد.
اگر نوشتن هدف برایتان سخت است میتوانید همچون بروسلی برای خود نامه ای بنویسید و در آن آینده را آنطور که میخواهید بنویسید و برای آن تاریخ و سر رسید بگذارید .
این و یادتون باشه..
اهداف نانوشته آرزویی بیش نیستند !
- قدم دوم
یادداشت کنید…قطعا هدفی که به شکل نوشته و مکتوب در نیاید ، یک آرزو و یک خیال است . انرژی ای در پی آن وجود ندارد. هدفهای نوشته نشده منتهی به سردرگمی ، ابهام ، مسیر نادرست و اشتباهات فراوان می شود. ادوین مک روی معتقد است :
” در نوشتن اهداف ، اسراری نهفته است که تا ننویسید به چشم نخواهد آمد!! بنویسید تا پی به آن ببرید…”
دلايل نوشتن اهداف به روي كاغذ :
۱- اهداف از Dream تبديل به Vision ميشود و در ذهن ما تثبيت ميگردد.
۲- با نوشتن اهداف ، قدرت تغيير و Upgrade كردن آن اهداف در ذهن ما به وجود مي آيد و ما ميتوانيم اهداف جديتري جايگزين آنها بكنيم.
۳- پس از نوشتن اهداف ، انسان نسبت به آنها تعهد پيدا ميكند. به این صورت كه با نوشتن اهداف و تعيين جزئيات آنها و تكرار آنها در ذهن ، ايمان به آن اهداف در ذهن ما به وجود آمده و با ايمان آوردن به اهداف خود در ما نيروی درونی و انگيزه جهت رسيدن به آن ايجاد ميشود
” توانايی های يك فرد بی هدف همچون قدرت بمب اتم در دست يك كودك بی اطلاع ميباشد “
قوانين نوشتن اهداف :
۱- اهداف بايد با بيشترين جزئيات و مشخصات نوشته شود.
۲- زمانبندي و تعيين اهداف به كوتاه مدت و بلند مدت: با اين كار هنگام رسيدن به اهداف كوتاه مدت احساس ميكنيم كه مسير طي شده درست است و انگيزه و انرژي ادامه مسير افزايش پيدا ميكند.
۳- قانون ۵۰-۵۰ در نوشتن اهداف رعايت شود(نه آنقدر كوچك و بي ارزش و نه آنقدر بزرگ و دست نيافتني)
۴- سعي كنيم كه در اهداف خود ، ديگران را نيز سهيم كنيم. مثلا به كسي صد در صد قول دهيم كه تا ۶ ماه ديگر براي او ماشين و يا وسيله خاصي را تهيه خواهيم كرد. اديسون قبل از هر اختراع قول آن را در يك زمان مشخص به مردم ميداد.
نكته: هنگام نوشتن اهداف بايد روي آنها تمركز و فوكوس كرد و از پرداختن به مسائل غير مرتبط پرهيز كنيم.
فوايد ديگري از نوشتن اهداف :
– اهداف به زندگي جهت ميدهند .
– قابليت زمانبندي پيدا ميكند .
– هزينه رسيدن به آنها را ميتوان تخمين زد .
– موانع احتمالي را ميتوان حدس زد و برطرف نمود .
– بهترين مسير براي رسيدن به هدف كشف ميشود .
– نيرو و انگيزه دروني بسيار قوي جهت حركت به سمت هدف در انسان ايجاد ميشود.
قدم سوم
زمان دستیابی به هدف را مشخص کنید… مثلا من در فلان روز این این کار را باید به انجام رسانده باشم و یا به انجام خواهم رساند. این می تواند شما را به انجام چیزی که در نظر دارید متعهد کند و گامهای اولیه و سپس گامهای بعدی را در رسیدن به آن بردارید. بزرگترین بخش از رسیدن به اهداف ” تعهد ” است . شما به خود متعهد شوید و زمان رسیدن به هدفتان را مشخص کنید و یادداشت نمائید.
قدم چهارم
فهرستی از همه کارهایی که فکر می کنید برای رسیدن به هدف باید انجام داد را تهیه کنید . ( یک فهرست به شما تصویری دیداری از هدف یا یک کار بزرگتر می دهد)
قدم پنجم
فهرست را به یک برنامه تبدیل کنید… ( برنامه اتان را ترسیم کنید تا بتوانید آن را ببینید)
با داشتن یک هدف نوشته و مکتوب و برنامه ای سازمان یافته که اقدامات شما را نشان می دهد ، در مقایسه با کسی که هدفش را در ذهن خود نگه داشته است ، با کارآیی بسیار بیشتر دست به کار شوید.
قدم ششم
بلافاصله با توجه به برنامه دست به کار شوید…یک برنامه متوسط که با حرارت اجرا شود ، به مراتب بهتر از یک برنامه عالیست ، که در آن اقدامی صورت نگیرد.
قدم هفتم
مصمم شوید که همه روزه کاری صورت دهید ، که شما را به هدف اصلی اتان نزدیک کند.
( همچنان به جلو بروید . وقتی به حرکت در آمدید. به حرکت خود ادامه دهید. متوقف نشوید)
……………………………………………….
برایان تریسی در سمیناری که در تهران برگزار کرده بود ، من افتخار شرکت داشتم و از حرفهای این مرد بزرگ و موفق ، درسهای زیادی گرفتم . من جمله این که ایشان در بخشی از بحث ” اهداف ” سخنان جالبی به زبان راندند…
” هدفهای روشن و مکتوب شده ، روی اندیشه شما تاثیر شگفت انگیزی به جای می گذارد . این هدفها هستند که در حکم سوخت در تنور موفقیت هستند. به هدفهایتان فکر کنید . هر چه بیشتر این کار را کنید ، انگیزه درونی شما برای به انجام رساندن آن بیشتر می شود.”
من در یکی از بحثهای تعیین اهداف که با دکتر محمد رضا محبی سادات ” جامعه شناس ” – ساکن واشنگتن – داشتم نکات مهمی را تبادل نظر کردیم که دوست دارم در اختیار شما قرار دهم .
1- این که خوب است آدم به اهدافش مدام فکر کند و آنها را هر دم مرور نماید.
2- بازدهی در بطن هدف مهم است . اگر هدفی در رابطه با کار و شغلمان داریم ، باید اصلی ترین بخش آن این باشد که بیشترین بازدهی را از سرمایه گذاری خود در زمینه انرژی ذهنی ، احساسی و فیزیکی به دست آوریم.
گوته معتقد است :
” شروع کنید تا ذهنتان گرم شود. ادامه دهید تا کار به انجام برسد.”
تریسی معتقد است که اشخاص قالبا سه هدف را پی می گیرند.
اول : هدف مالی و شغلی
دوم : هدف روابط شخصی و یا خانوادگی
سوم : هدف سلامتی و آگاهی جسمانی
و در اصل این طور هم باید باشد.اینها سه زمینه و سه حوزه مهم زندگی هستند.
یکی از انسانهای موفق به نام ” رندی گیج ” حرف قشنگی می زند که بیشتر نزدیک به نظرات برایان تریسی است . او می گوید:
” هرگز نباید فراموش کرد که هدف نهایی و اصلی شما داشتن زندگی طولانی ، شاد و سلامت است. ”
————————————————————————-
در این بخش از بحث می پردازیم به چند اصل مهم در برنامه ریزی برای تحقق اهداف که شاید به نوعی با آنها درگیر شویم.
زمان
… در این بخش از برنامه ریزی به اهداف ، یکی از مهمترین مواردی که نباید فراموش شود ، تایم است. بله تایم. تایمی که در زندگی ما جاریست و بعضا از آن غافل هستیم . ما باید تایم را در اختیار خود داشته باشیم. یعنی مدیریت بر زمان. برایان تریسی می گوید:
” مدیریت زمان وسیله ای برای رسیدن به هدف است. مدیریت زمان یعنی انجام دادن کارهای بیشتر در زمان کمتر. تا بتوانید فرصتی برای وقت صرف کردن با عزیزانتان داشته باشید.”
————–
ترس و تردید
برایان تریسی معتقد است ، بزرگترین دشمن که باید بر او غلبه کرد ، ناتوانی و نداشتن فرصت مناسب نیست ، بزرگترین دشمن پیش روی ما ترس از شکست خوردن ، ترس از رد شدن و تردید هایی است که در اثر اینها صورت خارجی پیدا می کند.
—————
موانع پیش رو
در فاصله میان جایی که هم اکنون در آن قرار دارید، و هدفی که می خواهید به آن برسید ، یک مانع بزرگ وجود دارد ، که قبل از رسیدن به هدف خود ، باید بر آن غلبه کنید. وظیفه شما این است که این موانع را شناسایی کنید.
—————
مداومت و استمرار
برایان تریسی معتقد است ، موفقها زمان را صرف فکر کردن ، برنامه ریزی و تعیین اولویتها می کنند. و بعد از آن به سرعت به سوی اهدافشان به حرکت در می آیند. در کارشان استمرار دارند. پیوسته با دوام کار می کنند. و در زمانی که اشخاص متوسط صرف معاشرت ، اتلاف وقت و کار کردن روی فعالیتهای کم اهمیت می کنند ، کار فراوان صورت می دهند.
مارک فیشر چند بحث مهم را ذکر می کند که که بی ربط به اصل هدف نیست . لذا لازم است خدمت شما ارائه دهم.
” اگر حداقل را بخواهی ، حداقل را به دست خواهی آورد.
زندگی می خواهد بداند که دقیقا از آن چه می خواهید؟… اگر چیزی نخواهید چیزی هم به دست نخواهید آورد. ”
و یک مطلب هم در خصوص خود هدف که می گوید :
” راز هر هدف این است که هم جاه طلبانه باشد ، هم قابل دسترس. اما فراموش نشود که بیشتر مردم زیادی محافظه کارند!. ولی تو بدان که به کجا می روی. اگر ندانی به کجا می روی ، معمولا به جایی نخواهی رسید. ”
توصیه های مارک فیشر می تواند در جهت برنامه ریزی برای اهدافمان بسیار موثر باشد او می گوید:
” همواره این را به خاطر بسپار که اگر هدفهایت به دیگری صدمه بزند ، هم به صلاح خودت و هم به صلاح دیگران است که از آنها بر حذر بمانی.”
و در انتهای مطالب پیرامون اهداف ، چند نکته جالب از دکتر اسپنسر جانسون را خدمت شما ارائه می دهم.
دکتر اسپنسر جانسون می گوید:
” … وقتی من برای خود برنامه ای ندارم ، و اهداف مشخص نمی کنم ، و انتظار مشکلات آینده را ندارم ، طبیعتا از مسیر منحرف می شوم. و راهم را گم خواهم کرد.وفتی شما هدفمند کار و زندگی می کنید ، و چیزهای مهمی را که در حال ، آینده و گذشته برایتان اتفاق می افتد را مد نظر قرار می دهید ، فقط آن موقع است که همه چیز معنی و مفهوم پیدا می کند. ”
تام هاپکینز نیز معتقد است :
” اگر بتوانی خودت را ببینی که به هدف رسیده ای ، نیمی از راه را طی کرده ای…”
و در پایان سخنی از بودا که می گوید:
” همچنان که کماندار تیرهای خود را می تراشد و صاف می کند ، هر انسانی می تواند افکار آشفته خود را جهت دهد”
به امید این که همه دوستان وبلاگم از هدفی مشخص در زندگی خود برخوردار باشند. و تمام تلاش خود را در جهت رسیدن به آنها انجام دهند.
زندگي تاس خوب آوردن نيست، تاس بد را خوب بازي کردن است.
شاید زندگی آن جشنی نباشد، که آرزویش را داشتی اما حال، که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص.