بختیاری
طوایف بختیاری
طوایف بختیاری کنفدراسیونی از طایفههای ایل بختیاری که یکی از قدیمیترین ایلات فلات ایران میباشند و در بخشهای جنوبغربی، غرب و تا حدودی، جنوب ایران، زندگی میکنند. از نظر تقسیمات استانی، طایفههای ایل بختیاری، در استانهای چهارمحال و بختیاری، شمال خوزستان، جنوب و جنوبشرقی لرستان، جنوبغربی و غرب استان اصفهان، شمال و شمالغربی کهگیلویه و بویراحمد، همچنین بخشهای کوچکی از استان مرکزی، استان بوشهر و استان ایلام پراکنده میباشند. ایل بختیاری به گویش بختیاری که یکی از گویشهای زبان لری است تکلم میکنند.
ایل بختیاری دارای تقسیمات خاص طایفهای است، که پیشینه آن به اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی بازمیگردد و بهعنوان نمودار اجتماعی ایل بختیاری شناخته میشود و بر پایه آن، طوایف بختیاری به دو شاخه هفتلنگ و چهارلنگ تقسیم میشوند. هر یک از این دو شاخه، به نوبه خود، از چند باب (بلوک) تشکیل شده و هر باب (باو)؛ از چند طایفه، هر طایفه؛ از چند تیره و هر تیره؛ از چند تش و هر تش، به نوبهٔ خود، از چند اولاد و هر اولاد نیز؛ از چندین خانوار، (که کُر بُوو؛ بمعنای پدر و پسر، نیز خوانده میشود) تشکیل شده است. خانوار کوچکترین بخش، در تقسیمات و ساختار اجتماعی ایل بختیاری محسوب میشود. منبع : از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
در کتاب خلاصه تاریخ هنر آمدهاست:
از دوره پارینه سنگی ایران در کاوش غاری در تنگ پبده (کوههای بختیاری در شمال شرق شوشتر)، ابزارها و سلاحهایی از سنگ ناصاف (چکش، پیکان، تیغه و تبرسنگی) و در نواحی همیان، میرملاس و دوشه از توابع لرستان تصاویر جانوران و آدمیان منقوش بر صخرههای قائم به رنگهای سیاه و زرد و سرخ یافت شدهاست که قدمتشان به حدود ۱۵ هزار سال قبل از میلاد مسیح میرسد. صاحبانِ این آثار از راه شکار دسته جمعی و صید ماهی و گردآوری ریشه و بَرِ گیاهان، غذای خود را بدست میآوردهاند.
معرفی ایرانیان سایت گروه فن و هنر
بختیاری میتواند به موارد زیر اشاره کند:
محتویات
۱اقوام و گویشها
۲افراد
۳مکانها
۴خوراکی
اقوام و گویشها
مردم بختیاری: از اقوام ایرانی
گویش بختیاری: یکی از شاخههای زبان لری
عشایر بختیاری: بزرگترین ایل کوچنشین ایران
بختیاری (طایفه): از طوایف سیستانی
بختیاریهای افغانستان: از اقوام افغانی
افراد
سردار اسعد بختیاری: از سران انقلاب مشروطه و وزیر جنگ (قاجار)
صمصامالسلطنه بختیاری: رییسالوزراء ایران در زمان قاجار
جعفرقلیخان بختیاری: وزیر جنگ (قاجار) و وزیر پست و تلگراف (پهلوی)
شاپور بختیار: آخرین نخستوزیر ایران در دوره پهلوی
امیر مفخم بختیاری: وزیر جنگ قاجاریه و از نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی
تیمور بختیار: اولین رییس ساواک
ابوالفتحخان بختیاری: یکی از اعضای شورای سه نفره حکومتی با کریمخان زند
علیمردان خان بختیاری: یکی از اعضای شورای سه نفره حکومتی با کریمخان زند
محمد تقی خان بختیاری: رییس ایل بختیاری در زمان فتحعلی شاه قاجار
سردار ظفر بختیاری: از سران انقلاب مشروطه
ثریا اسفندیاری بختیاری: ملکه ایران در زمان پهلوی دوم
بیبی مریم بختیاری: از زنان فعال در انقلاب مشروطه
ابوالقاسم خان بختیار: استبداد ستیز بختیاری در عصر محمدرضا شاه
مسعود بختیاری: خواننده فلکلور بختیاری
مسعود بختیاری (نظامی): از فرماندهان ارتش ایران در جنگ ایران و عراق
داراب افسربختیاری: از شاعران بختیاری
حسین پژمان بختیاری: شاعر معاصر
ابوالقاسم بختیار: اولین ایرانی که در ایالات متحده آمریکا دکترا گرفت
سهراب بختیاریزاده: بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران
رودابه بختیار: مُجری تلویزیون فاکسنیوز
بهنوش بختیاری: بازیگر سینما و تلویزیون
فریدون نجفی: نويسنده و كارگردان سينما
اسدخان بختیاروند: از خوانین پیشین بختیاری
هلن جفریز بختیار: ایرانشناس
لاله بختیار: اسلامشناس
مکانها
استان چهارمحال و بختیاری: از استانهای ایران
سد بختیاری: بلندترین سد بتنی دوقوسی جهان
رودخانه بختیاری: رودخانهای که از ارتفاعات اشترانکوه سرچشمه میگیرد
زردکوه بختیاری: از ارتفاعات رشتهکوههای زاگرس
خوراکی
کباب بختیاری: گونهای کباب ایرانی.
منبع :
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C
ضربالمثلهای بختیاری- گویش بختیاری، از جمله شاخههای زبان لری به شمار میرود. این گویش تفاوتهای اندکی با سایر شاخههای زبان لری از جمله لری خرمآبادی و لری بویراحمدی دارد.
ضربالمثلها جملات موزون، پرمعنی و معمولاً منظومی هستند که سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شدهاند. قابل درک بودن برای تمام مردم، سادگی، کوتاهی، توانایی رساندن مفهوم، کاربرد عمومی و حالت طنزمثلها سبب شده جایگاه ویژه ای در بین مردم داشته باشند. اشعار برخی از شاعران ایرانی مانند سعدی نیز به صورت ضربالمثل درآمده است.
چند ضربالمثل
آ-ا
آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته.
اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس سَیل کُن.
اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخواست.
اَلسِ کار پدره، که مادر رهگذره.
اِخومِت که اِگُمِت (دوستت دارم که به تو میگویم).
اِدُنُم چَنتا مِل به لاشِسِه (میدانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملاً میشناسم).
آدُمِ کم شانسِنِه مِنِ کَلِ مُرغون کوسه اِزَنِه.
اِمرو تا صُوَه هَم خدا کریمه.
ایما که سالِنِه پائیدیم، ماهِنَم اِپائیم.
ب
باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین.
بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.
بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.
بِد اَر تَهلِه، سایِس شیرینه.
بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ اِخورِه.