بورژوازی
بورژوا و بوژوازی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) طبقة سرمایه داری که با در دست داشتن وسایل تولید و سرمایه ، زندگی مرفه دارد.
بورژوا و بورژوازي به چه معناست؟
نويسنده: رضا احمديان راد
بورژوا و بوژوازی واژه هاي آشنا و قريب به ذهني هستند كه در زندگي اجتماعي و سياسي همواره مورد استفاده افراد قرار مي گيرند. اين دو واژه معنا و مفاهيم متنوعي دارند كه نشانگر تحولات تاريخي و سياسي و اجتماعي هستند كه در جوامع اروپايي رخ داده است. براي آشنايي با مفهوم آن بايد ادوار تاريخي اروپا را مطالعه نمود و پيدايش و نقش طبقه بورژوا را در ايجاد آن بررسي نمود.
بورژوا واژه اي فرانسوي است كه معمولاً در تحليل و طبقه بندي جوامع بشري مورد استفاده قرار مي گيرد. گاهي اين واژه به معناي مردم مرفه و سرمايه دار جامعه يا طبقات بالاي شهر اطلاق مي شود. معمولاً در قرون وسطا فردي از اهالي شهر كه ارباب يا دهقان نباشد، بورژوا ناميده مي شد. اما در قرون هفدهم و هجدهم ارباب يا كارفرما يا تجار به اين نام خوانده مي شد. بورژوا به معناي فردي از طبقه ميانه است. بورژوازي، در زبان فرانسه عنواني است براي طبقه ميانه سوداگر و تاجر يا شهرنشيني كه از حقوق سياسي برخوردار بود. از نظر اقتصاد يا سياست، بورژوازي را طبقه اي باز، ماجرا جو و انقلابي مي دانند. اما از نظر فرهنگي، نويسندگان و متفكران، بورژوازي را نمودگار آزمندي، پستي طبع و بي ذوقي مي دانند و براي آن جز پول پرستي انگيزه اي نمي شناسند.
بورژوازي پرچمدار ليبراليسم محسوب مي شود و انقلاب هايي كه زير نفوذ آن انجام شده، بخصوص انقلاب فرانسه تحولات خاصي را از لحاظ اعتقادي و اجتماعي در جامعه ايجاد نموده و به امتيازهاي ناشي از تبار پايان داده و بر فرد، حقوق فرد و دستاوردهاي فرد به عنوان ملاكي براي سنجش ارج و مقام اجتماعي انسان تكيه دارد. از اين لحاظ دارايي هاي مادي و مالي فرد معيار سنجش ارزش و مقام او در جامعه است.
بورژوازي در اصطلاح ماركسيستي به معناي سرمايه داران، سوداگر، پيشه وران و دارندگان مشاغل آزاد است. كارل ماركس بورژوازي را طبقه اي از جامعه مي داند كه صاحبان اصلي امكانات توليد يعني كارخانه، ماشين آلات و ابزار در يك جامعه سرمايه داري مي باشند. اين گروه با در دست گرفتن امكانات مالي و مادي توانسته اند
گروه كارگر را در شغل هاي مورد نياز استخدام نموده و از مزايا و منافع آن در جهت تحكيم موقعيت اقتصادي و اجتماعي خود بهره برند. از اين رو واژه بورژوازي و پرولتاريا همواره در مقابل هم قرار مي گيرند. ماركس مي نويسد: « بورژوازي از نظر تاريخي بالاترين نقش انقلابي را داشته است. بورژوازي بدون آنكه مدام ابزارهاي توليد و همراه آن تمام مناسبات را به شيوه انقلابي دگرگون كند، نمي تواند زيست.»
در واقع طبقه بورژوا قدرت خود را از طريق استخدام طبقات پايين در شغل هاي مورد نظر، آموزش و جمع آوري ثروت كسب مي كنند. در برخي از طبقه بندي ها، اين دسته بالاتر از طبقه پرولتاريا جاي دارد. بورژوا ها در جوامع سرمايه داري به فعاليت هايي چون
قانونگذاري و تعيين قوانين يك جامعه پرداخته و مالك اصلي زمين ها و امكانات شهري هستند.خرده بورژوازي نيز بخشي از بورژوازي است كه شامل افراد طبقه ميانه در جامعه سرمايه داري مي باشد. اين گروه دارايي هاي كوچكي دارند، مانند مالكان كارگاه ها و كارخانه هاي
كوچك. خرده بورژوازي طبقه اي از جامعه است كه بالاتر از طبقه پرولتارياست، ولي در دسته بندي هاي اجتماعي پايين تر از طبقه بورژوازي قرار دارد.اين واژه در زبان فرانسه معناي تحقيرآميزي دارد و به معناي چسبيدن به دارايي و منافع كوچك خويش و داشتن ديدي تنگ نظرانه و محدود از زندگي است. اما خرده بورژوازي در
جامعه شناسي ماركسيستي شامل بخش مهمي از جامعه است كه علاوه بر مالكان كوچك، عمده حقوق بگيران (كارمندان بخش خصوصي و دولتي) و دارندگان مشاغل آزاد و بخش عمده كاركنان بخش خدمات را شامل مي شود و با رشد هر چه بيشتر اين بخش در جامعه هاي صنعتي، اهميت سياسي آن بيشتر مي گردد.