سبک تهران در دوره ی قاجار

نمونه موردی :ساختمان شمس العماره
“بدون تردید ریشه های معماری نوگرا و معاصر ایران از زمان آشنایی ایرانیان با معماری غرب، ازیکصد و پنجاه سال پیش، ازدوره ی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار پدیدار شده اند.”(نفیسی،1344) و از این زمان است که اولین نمونه های ساختمان هایی که از عناصر معماری غربی استفاده کردند، در تهران ظاهر شدند.


در این زمان دو عامل یعنی “ایرانیان خارج رفته” و “خارجیان مقیم ایران”اصلی ترین عامل ارتباط باغرب و الهام گرفتن از آن محسوب می شدند.یکی از زمینه هایی که در این دوره تحت تأثیر غربقرار گرفت،معماری بود. در این زمان برای اولین بار در تاریخ ایران،گروهی از ایرانیان(در ابتدا مهدی خان شقاقی ) برای آموزش و تحصیل معماری به غرب رفتند ودر دانشکده های معماری اروپایی تحصیل کردند.
مقدمه:
“بدون تردید ریشه های معماری نوگرا و معاصر ایران از زمان آشنایی ایرانیان با معماری غرب، ازیکصد و پنجاه سال پیش، ازدوره ی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار پدیدار شده اند.”(نفیسی،1344)
و از این زمان است که اولین نمونه های ساختمان هایی که از عناصر معماری غربی استفاده کردند، در تهران ظاهر شدند. در این زمان دو عامل یعنی “ایرانیان خارج رفته” و “خارجیان مقیمایران”اصلی ترین عامل ارتباط باغرب و الهام گرفتن از آن محسوب می شدند. یکی از زمینه هایی که در این دوره تحت تأثیر غرب قرار گرفت،معماری بود. در این زمان برای اولین بار در تاریخ ایران،گروهی از ایرانیان(در ابتدا مهدی خان شقاقی ) برای آموزش و تحصیل معماری به غرب رفتند ودر دانشکده های معماری اروپایی تحصیل کردند. ایرانیان فرنگ رفته،مبهوت غرب شده ،با انواع و اقسام آلات جدید و سوغات های بدیع به کشور باز می گشتند.گراورها و عکسهای کاخ ها و بناهای زیبا در غرب، از جمله ی این سوغات ها بود که همراه این گروه به کشور آورده می شد و مورد استفاده معمارباشی ها قرار می گرفت. بدین ترتیب معماری “کارت پستالی” شکل گرفت و معمارباشی ها بدون این که از ویژگی های این معماری آگاه باشند، با مواد و مصالح و فنون محلی به تقلید پرداختند. این اصطلاح کارت پستالی بودن در ابتدا نه به قصد ریشخند کردن و یا ناچیز شمردن این معماری به کار می‌رفت، بلکه اصطلاحی بود که از درون خود این معماری و نحوه‌ی اجرای آن زاییده شده بود؛ گرچه بعدها به عنوان صفتی کمابیش منفی مورد استفاده قرار گرفت. “کارت پستالی” بودن این معماری از آن جهت بود که در اغلب اوقات، یعنی زمانی که هنوز دانشکده‌ی معماری در ایران تأسیس نشده بود و تعداد معماران تحصیل‌کرده‌ی «فرنگ» هم ناچیز بود و مجلات و ژورنال‌های ساختمان به ایران نمی‌رسید، آن‌چه که خیلی سریع و بی‌واسطه، تصویری از معماری «فرنگی» را به ایران انتقال می‌داد، کارت‌ها و کارت پستال‌ها و عکس‌هایی بود که از فرنگ می‌رسید یا شاه و شازده‌ای آن را با خود به‌عنوان سوغات می‌آورد. این تصاویر دو بعدی خیلی وقت‌ها اساس سفارش طرح یک ساختمان به معمار می‌شد. در این دوره بناهایی چون کاخ شمس العماره ،تکیه ی دولت،کاخ فیروزه و…..با اقتباس از معماری غرب ساخته شدند و بناهایی نیز با کاربری هایی که در ایران سابقه نداشت، چون هتل،پستخانه تلگرافخانه ،بانک شاهنشاهی،مجلس شورای ملی ، مدرسه ی دارالفنون و بلوار سفرا شاخته شدند. (دهباشی، 1380) ریشه های اصلی معماری دوران قاجار رادر معماری دوران صفوی باید جستجو نمود که همزمان با تشکیل دولت قاجاردر سال1165 هـ.ش و انقلاب 1789 فرانسه به تدریج دچار تحول می شود.بنا بر این “معماری دوره قاجاریه را معماری دوره دوم شیوه اصفهانی(مکتب اصفهان) می دانند.”(پیرنیا،1380،صص 243)
بناهای این دوره از لحاظ سبک و شیوه طراحی به سه دسته :
1) شیوه سنتی( مانند مسجد ـ مدرسه آقا بزرگ کاشان)
2)شیوه التقاطی(مانند شمس العماره)
3) شیوه فرنگی( مانند خانه معیرالملک)
تقسیم می شوند.

معماری قاجار:
بطور کلی معماری دوره ی قاجاریه را می توان به دو دوره ی کلی تقسیم کرد:
دوره ی اول: از آغاز سلطنت آقا محمد خان تا پایان سلطنت محمد شاه : در این دوره نگاه حاکم بر معماری همچنان نگاهی درونزا و بر مبنای سبک اصفهان و به کمال رساندن آن می باشد که نمونه هایی همچون حرم حضرت معصومه در قم و مسجد سلطانی نمونه هایی از آن هستند.
دوره ی دوم: از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه تا پایان حکومت سلسله قاجار :
در این دوره بر اثر مسافرت های ناصرالدین شاه و همچنین اعزام عده ای از محصلین ایرانی به اروپا و تحت تاثیر قرار گرفتن هیات حاکمه و نخبگان جامعه، سبکی در معماری آغاز می گردد که التقاطی از معماری بومی و معماری غربی می باشد. هنر معماری این زمان با مقایسه با دوره‌ی صفویه[بخصوص در مورد ساختمان و توده] بسیار ضعیف شمرده می‌شود. تنها درزمان حکومت طولانی ناصرالدین شاه قاجار به دلیل نفوذ هنر باختری، هنر معماری،هم‌چنین صنایع ظریف مانند گچ‌بری، آیینه‌کار ی و کاشی‌کاری رونق یافت. ارتباط بیش‌تر ایران با غرب، معماران ایرانی را بر آن داشت تا عوامل مشخص معماری ایران را با روش‌بینی و توجه خاصی باعوامل معماری غرب درآمیزند و آثاری به وجود آورند که از نظر هنری دل پسند باشد. ( منبع : کتاب سیمای فرهنگی ایران؛ به قلم نویسندگان) اما معماری قاجار اصول، مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقا بخشیده و نوآوری هایی از نظر فضا به وجود آورد. لیکن،به نظر می رسد، قوت لازم خلق یک معماری نوین را نداشته است. جایگاه و مرتبه معماری قاجار در تاریخ معماری گذشته ایران (قبل از دوره جدید) می تواند محل بحث و تأمل باشد. اگر آثار معماری را از زاویه فضایی ارزیابی کنیم و به خلاقیت های فضایی در معماری توجه کنیم معماری دوره قاجار ارزش پیدا می کند و درجایگاه برتر و تکامل یافته تری نسبت به معماری های دوره های قبل از خود چون زندیه و صفویه قرار می گیرد، چرا که درمعماری این دوره خلاقیت هایی فضایی افزایش می یابد.تنوع فضاها بیشتر می شود و فضاهای نوینی خلق می شوند. فضاها به گشایش و سبکی بیشتری می رسند و الگوهای قدیمی معماری ایران در جهت گسترش فضا تکامل می یابند. به طور خلاصه، اگر تکامل معماری را گشایش، شفافیت و سبکی فضاها بدانیم، معماری این دوره به عنوان مرحله تکامل معماری قدیم ایران مطرح میشود. اما وقتی به معماری از زوایای دیگری مانند اندازه ها، تناسبات، شکل ها و تزئینات نگاه کنیم، معماری دوره قاجار وضع نازل تری را نسبت به دوره های گذشته خود و به خصوص دوره صفوی نشان می دهد. شکل ها، استواری و صلابت قبلی را ندارند و شکل های جدیدی وارد معماری می شوند که سطحی و تفننی اند. اندازه ها دقت لازم را ندارند. تناسبات در مرتبه پایین تری نسبت به تناسبات موزون و اندیشیده شده دوره های قبلی قرار می گیرند. تزئینات معماری گاه تا حد ابتذال سقوط می کند و بی بندوباری، غلو ناشیانه و هرج و مرج، جایگزین تزئینات محدود و با وسواس دوره های درخشان سلجوقی و صفوی می شود. (منبع : روزنامه ایران ؛ مصاحبه با مهندس هادی میرمیران)
” تا اواسط دوران قاجار،معماری در ایران ریشه های سنتی و بومی خود را داشته و در ارتباط با اصول معماری سنتی،ویژگی های اقلیمی و شرایط جغرافیایی شکل می گرفته است. همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه و ایجاد ارتباطات وسیع با جوامع اروپایی،تحولات عظیمی در جامعه ایران و به تبع آن، معماری روی می دهد.در این میان شهر تهران به عنوان پایتخت،بستر اساسی ترین و عمیقترین تحولات و تغییرات کالبدی می گردد.سبک تهران شهرت یافت.” تا جایی که به خودی خود پایه گذار سبک منحصر به فردی می گردد که بعد ها به نام (پاکدامن ،1373صص 54) بنا بر این “روند معماری وهنرسرزمین ایران که تا زمان فتحعلی شاه و محمدشاه،همچون زنجیری پیوسته بود از زمان ناصرالدین شاه با آغاز روابط فرهنگی با غرب دچار نوعی خود باختگی شده و از آن پسرو به پسرفت می گذارد.(پیرنیا،1380،صص 348)

معرفی سبک تهران

دردوران پر آشوب بعد از انقراض صفویه تا روی کار آمدن فتحعلی شاه سازمان فضایی عرضه شده همانی است که در مکتب اصفهان ساخته و پرداخته شده بود و دولت قاجار در دل این مکتب سبکی را رقم زد که شاید بتوان”سبک تهرانش” نامید.(حبیبی،1374،ص 234)

سبک تهران(سبک معماری تلفیقی) که از سال 1268تا1303 هجری قمری در ایران رواج داشته تلفیقی از معماری سنتی ایران با معماری نئوکلاسیک غرب می باشد.در ترکیب این دو شیوه ماهوی در ساختار فضایی و ارتباطی ساختمان های جدید در مقایسه با ابنیه سنتی به وجود آمد.

تغییر در پلان ساختمان،تلفیق عناصر و اشکال و مصالح غرب با معماری سنتی مانند به کارگیری شیروانی برای پوشش بام هاکه قبلاً توسط معماران اروپایی در ساختمان هایی با سبک التقاطی معرفی شده بودند،کلاه فرنگی،برج ساعت و…..ویژگی های عمده ساختمان های این دوره هستند. نمونه های این شیوه معماری را در بسیاری از بناهای تهران می توان مشاهده کرد.

برخی از ساختمان های واقع در خیابان ناصرخسرو مانند بنای شمس العماره،ساختمان قدیم شهرداری درضلع شمالی میدان
توپخانه وبسیاری ازساختمانهای واقع در محدوده های مجاور ارگ قدیم تهران با این شیوه بنا شده اند.همچنین بسیاری از ساختمانهای کلاه فرهنگی و یا ویلاها وکاخ های ساخته شده در شمیران و اطراف تهران در طی آن دوران، همگی تلفیقی از معماری سنتی ایران با معماری اروپایی بوده اند.(پاکدامن،1373،صص64)
بررسی عوامل ظهور اندیشه
در زمان سلطنت طولانی ناصرالدین شاه با شروع روابط فرهنگی گسترده با اروپا تمام ابعاد و ارکان نظام کهن زیست در موضعی فراگیر و همه جانبه دستخوش تحولات و دگرگونی های عظیمی شد.دز یک دسته بندی کلی عواملی که باعث پیدایش این تغییرات درهنرو معماری ایران و آغاز سبک تهرانی شدند را می توان چنین بیان کرد:
الف ـ آمد و شد هیأت حاکمه به اروپا و حضور کنسول های ایران در کشورهای اروپایی و کشورهایی نظیرترکیه و مصر.
گسترده شدن روابط فرهنگی میان ایران وغرب باعث شد تا نوعی از معماری و شهرسازی آرمانی در ذهن و اندیشه هیئت حاکمه و تشخص شاه بگیرد که در خیل انبوه تصاویر و مناظری که از آن دیار می آوردند به وضوح قابل تشخیص است.
ب ـ دگرگونی های سازمان کهن زیست وتولید و هم خوان با نظام اقتصادی جهان.
از آنجا که شروع دوره قاجار مقارن با انقلابات صنعتی، انقلاب کبیر فرانسه،توسعه طلبی کشورهای استعماری و عصر سرمایه
گذاری بود،ایران نیزتحت تأثیر حرکت های توسعه طلبانه واستعماری کشورهای اروپایی، دچار تغییرات اساسی در نظام اقتصادی، اجتماعی،سیاسی و تولیدی شد.
ج ـ ضعف بیان و زبان معماری و شهرسازی
در سراسر دوره قاجار به علت نابسامانی های گوناگون از جمله شرایط بد اقتصادی ، نبودن سازمان مشخص و اجرایی ساخت و بنا جز اندکی در عهد ناصری،توجه چندانی به شهرسازی و معماری صورت نگرفت و این خود یکی از عوامل اصلی پذیرش بی چون و چرای معماری غرب و خودباختگی در برابر معماری سنتی این دوره به شمار می رود.
دـ معمارهای ایرانی تحصیل کرده در فرنگ وحضور معلمان اروپایی در دارالفنون
اعزام دانشجو به خارج،تأسیس دارالفنون و جذب معلمان اروپایی برای تدریس در آنجا از جمله اقداماتی است که در این دوره انجام گرفت و باعث ترویج هرچه بیشتر معماری اروپایی در ایران گشت.
هـ ـ ورود کالسکه و لوکوموتیو در سیستم حمل و نقل شهری و بین شهری
استفاده روز افزون از کالسکه باعث شد تا به فاصله کمی به عنوان وسیله ای مناسب جهت حمل و نقل درون شهری مطرح شوند. امابه لحاظ نامناسب بودن بافت قدیم برای حرکت آن ها،تحولاتی در شهرسازی پدید آمد.(افشار،صص 124ـ121)
زمینه های توسعه
زمینه های توسعه سبک تهرانی را در دو زمینه شهرسازی و معماری می توان دنبال کرد:
تحولات شهرسازی
1- محلات
با توسعه شهر، محلات جدید در کنار خیابان ها شکل می گیرندو خدمات مورد نیاز خود را در لبه های خویش جا می دهند، با این تفاوت که بر خلاف درون گرایی سابق، حالت برون گرا به خود می گیرند.
2- خیابان ها
خیابان ها در این دوره هم جنبه تفریحی و هم جنبه گردشگاهی، مانند خیابان های سبک اصفهان را دارا هستند و دسترسی سواره وپیاده و آمد و شد وسایل نقلیه عمومی و حضور عمارات و بناهای دولتی از قبیل تلگرافخانه هاو پستخانه ها،شمس العماره،برج ساعت و تکیه دولت و…..بر نقش آنها تأکید فراوان دارند.
به طور کلی خیاباهای این دوره در دو الگوی مختلف شکل می یابند.
درالگوی اول چهره وساختمان فضای شهری در ادامه مکتب اصفهان است،خیابان ها محوری هستند و در طرفین آن ها درختکاری،نهر های آب و تک بناهای نشسته قرار دارند.در الگوی دوم، بدنه ساخته شده در طرفین خیابان ها،سازمان کالبدی ممتدی راتشکیل می دهد که وام گرفته از الگوی فرانسوی است.
3- میادین
با تغییر مفهوم خیایان و حضور عملکردهای جدید در سبک تهران،میدان مکتب اصفهانی معنای خود را از دست می دهد. میادین دراین دوره دارای عملکردهای مشخص و عمده می گردند و همچون خیابان ها از چهره و هویت خاص خود برخوردار می شوند.
میدان توپخانه، میدان بهارستان، میدان مشق و میدان ازگ از این جمله اند.
4- به وجود آمدن تکایا و حسینیه ها
با رواج مراسم تعزیه خوانی در این دوره، تکیه ها و حسینیه های زیادی ساخته شد.به طوری که در نقشه سال 1275هـ .ق در تهران، بیش از 30 فضا موسوم به تکیه به چشم می خورد که هر کدام عبارت از مرکز محله ای بود که در ایام سوگواری و عزاداری مورد استفاده قرار می گرفتند.
تحولات معماری
تحولات معماری در این دوره ،تدریجی تر از تحولات شهرسازی رخ می دهند.فضاسازی های اروپایی مانند ساختمان های مرتفع، تالار های بزرگ و پله های مرکزی ،پلان های کشیده در امتداد نما،پله های بزرگ در امتداد محور ورودی،تالار آیینه با گچ بری های ظریف،ساعت های بزرگ ، شیروانی،شومینه،ایوان ،بالکن،کلاه فرنگی، قوس های نیم دایره ای، سردرهای ورودی،نقاشی های دیواری، ستون های مرمرین، باغ ها وباغچه ها با سبک انگلیسی و فرانسوی و حضور میز و صندلی در داخل آن ها،حذف پنام ها و حذف تابش بند ها در این زمان به معماری ایرانی وارد می شوند.
ساختمان هایی که در این دوره ساخته شدند را از لحاظ نحوه استفاده و نوع عناصر به کار رفته،می توان به گروههای زیر تقسیم بندی کرد:
1ـ ساختمان های مذهبی و مدارس حوزوی.
2ـ قصرها،کاخ ها، کوشک و عمارات کلاه فرنگی.
3ـ خانه های مسکونی.
4ـ عملکرد های جدید و عمومی مانند مجلس شورای ملی،کارخانه جات، ایستگاههای را ه آهن.
5ـ دیوارها و بدنه های شهری ممتد(افشار،ص130)
معرفی بنا
شاخص ترین بنای ساخته شده به سبک تهرانی و مرتفع ترین ساختمان دارالخلافه ناصری، کاخ شمس العماره است که در قسمت غربی محوطه ارگ سلطنتی، شرق کاخ گلستان و نیمه جنوبی خیابان ناصرخسرو واقع شده است.

کار احداث این ساختمان در سال 1282هـ .ق به دستور ناصرالدین شاه، نظارت دوستعلی خان نظام الدوله معیرالممالک( شوهر خواهر ناصرالدین شاه) و معماری استاد علی محمد کاشی شروع وپس از گذشت دو سال یعنی در سال1284هـ .ق پایان یافت. این ساختمان در شش مرتبه ساخته شده و دارای دو برج در امتداد محور شمالی ـ جنوبی است که در میان این دو برج،برج ساعتی قراردارد که ساعت آن را ملکه ویکتوریا پادشاه انگلستان به ناصرالدین شاه اهدا کرده ست.این عمارت برای مدت کمتر از یک قرن، بلندترین ساختمان در بافت قدیمی شهر تهران محسوب می شده است.(مختاری،ص 101)

شکل 1ـ بنای شمس العماره از عمارت بادگیر

شکل 2ـ شمس العماره از حیاط کاخ گلستان

محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در روزنامه ایران در سال 1294 هـ .ق در رابطه با شمس العماره چنین می نویسد:
“…..اولاً عمارت شمس العماره است که بسیار مرتفع و از بناهای بسیار عالی این دولت جاوید شوکت می باشد.تالار های آیینه و ستون های بزرگ از مرمر و پله نیزکلاً از مرمر و مراتب زیادی الی بالای عمارت دارد.چهل ذرع ارتفاع این عمارت است و دو برج دارد با یک مهتابی که روی برج ها می روند شهر تهران و اطراف و کوه ها و صحراها کلاً پیدا و چشم انداز بسیار خوب و باروحی دارد…….و ساعت بزرگی در بالای این عمارت می باشد که صدای زنگ آن در اکثر موقع شنیده می شود.” (ذکا،1349،ص 271)

در سال 1303 هجری قمری در سمت جنوبی شمس العماره،ساختمان سر در شمس العماره به عنوان یکی از ورودی های کاخ گلستان از سمت خیابان ناصریه ساخته شد.ساختمان جدید نیز همانند خود شمس العماره به سبک تلفیقی احداث گردید.در سال 1305 هجری قمری میدانی در جلوی سردر شمس العماره به نام جلو خان شمس العماره احداث شد.[شکل شماره3]

شکل 3ـ بنای سر در شمس العماره در خیابان ناصر خسرو

عملکردهای بنا

یکی از عملکردهای این بنای مرتفع تماشای شهر تهران و اطراف ان از بالای ساختمان توسط ناصرالدین شاه و میهمانان وی و اهل حرم بوده است و در دیوان و سالن های پرتزیین و با شکوه آن از مقامات و سرشناسان پذیرایی می شده اند.البته این ساختمان به لحاظ آن که در آن زمان مرتفع ترین ساختمان تهران بوده و از بسیاری از نقاط شهر قابل رویت بود،به عنوان نماد و جلوه ای از قدرت و تمول و در عین حال ذهنیت فرهنگ مآب پادشاه ایران شناخته می شده است.(قبادیان،1384، ص 159) [اشکال شماره 5]

شکل 5ـ طبقه اول در بنای شمس العماره که جنبه ی تشریفات داشته
تجزیه و تحلیل فضایی و فرمی
ایده اولیه این ساختمان به سبب علاقه پادشاه به ساختمان های اروپایی،از روی تصاویر ساختمان های فرنگی اخذ شده است و در طرح کلی و همچنین در جزئیات و اجراء آن تلفیقی از معماری فرنگی و ایرانی بوده است.کلاه فرنگی ها،ساعت و ارتفاع این ساختمان غیر مذهبی شباهت زیادی با ساختمان های اروپایی را تداعی می کند.ولی در عین حال این ساختمان بی شباهت به مرتفع ترین کاخ دوران صفویه یعنی کاخ عالی قاپو نیست.ارتفاع، برون گرایی و فضایی جهت تماشای شهر نیز از جمله نمادهای بارز کاخ عالی قاپو بوده است که در این بنا هم دیده می شود.شاید قصد ناصرالدین شاه این بوده است که مجموعه کاخ های وی در تهران بتواند با کاخ های صفوی در اصفهان از نظر هیبت و عظمت برابری کند.[اشکال شماره 6و7]

شکل 6
شکل 7
هر دو کاخ به گونه ای طراحی شده اند که از داخل آن بتوان محیط اطراف را تماشا کرد و هر دو بنا به صورتی واقع گردیده اند که بر فضای اطراف خود مسلط باشند.میدان جلو خان شمس العماره که در سال 1305 هـ .ق در سمت شرقی کاخ در مجاورت خیابان ناصری احداث شده،گرچه بسیار کوچکتر از میدان نقش جهان اصفهان است ولی در اینجا نیز مانند نمونه اصفهان،بنای کاخ بر فضای مقابل خود مشرف است.(قبادیان، 1384،ص 163)
شکل 6 و 7ـ مقایسه ی بنای شمس العماره و عالی قاپو و خصوصیاتی مانند ارتفاع زیاد،برون گرایی، میدان جلو خان ،عملکرد تشریفاتی و غیر مذهبی.
شکل کالبدی بنا
فرم کلی پلان شمس العماره به صورت ذوزنقه است.پلان ساختمان در طبقات پایین به صورت ایرانی است یعنی پلان تنها از یک سمت،رو به حیاط مرکزی باز می شود.ایوانی بزرگ رو به حیاط در وسط طبقه همکف قرار دارد که ملهم از تخت جمشید است. [شکل شماره 8] و اتاق ها نیز به گونه سنتی سامان دهی شده اند.پلان ها در طبقت فوقانی حالت برون گرا دارند.در هر چهار سمت ساختمان باز شوهایی به بیرون وجود دارد و وجه غالب نما در این طبقات به معماری فرنگی شباهت پیدا می کند و وجود کلاه فرنگی ه،ساعت و بازشوها در هر چهارجهت ساختمان نمودی از این مطلب است.

جهت دسترسی به طبقات فوقانی پله ها همانند اکثر بناهای مسکونی در ایران در پستوهای پشت اتاق های اصلی قرار گرفته اند و نظام گردشی ساختمان ایرانی است و ارتباط از طریق اتاق به اتاق صورت می گیرد،در حالی که پلکان بزرگ ورودی رو به حیاط که برروی محور ایوان هم کف قرار گرفته ملهم از معماری غرب است.چرا که در معماری سنتی ایران،پله بر روی محور اصلی بنا کمتر دیده شده است و این پله بعد ها برچیده شد و در حال حاضر وجود ندارد.(قبادیان،1384،صص 167) [شکل شماره 9]

شکل 8ـ پلان همکف
شکل 9ـ ورودی بنای شمس العماره قبل از تغییر ملهم از تخت جمشید

طبقه اول شامل فضای پیش ورودی، دو گوشواره، شاه نشین و فضای خروجی و طبقات بالاتر شامل اتاق های نشیمن موقت و راهروهای ارتباطی است و از میان این طبقات پنج گانه تنها طبقه اول از جهت عملکردی قابل استفاده بوده و سایر طبقات در برج های شمالی و جنوبی دارای قابلیت استفاده موقت بوده و برای زندگی روزانه کاربردی نداشته اند.[اشکال شماره 10 و11]

شکل 10ـ پلان طبقه اول
شکل 11ـ گوشواره ها

ورودی اصلی ساختمان از سمت محوطه بازکاخ های سلطنتی در غرب بوده و ایوان ها و نورگیرهای ساختمان رو به باغ ساخته شده اند.[شکل شماره9]نمای سمت شرقی که هم جوار دیوار ارگ شهر است با سطوح پر گود و برجسته آجری و قاب های کاشی الوان پوشیده و دید از داخل به خارج صرفاً از طریق مشبک های فیروزه ای رنگ میسر می باشد. نما در این سمت از بلندی با روی ارگ دارای تزیینات ولی از تراز سطح فوقانی دیوار ارگ تا زمین با آجرهای توکار و بند های ساده گچی پوشیده است که چنین امری ناشی از احتمال وجود همیشگی دیوار ارگ بنا بوده است.(افشار،ص 120)

تکنیک ساخت

تأثیرات وارد شده از اروپا در این دوره بیشتر حالت فرمیک داشته و کمتر در شیوه ساخت دخیل بوده است.تکنیک غالبدرساخت بنا، دیوار باربر با طاق های آجری و چوبی است. از تکنیک ساخت مناره و سیستم خرپای چوبی نیز برایساخت

طبقات فوقانی بهره گرفته شده است.[اشکال شماره 12و13]
شکل 12ـ استفاده از سیستم خرپا در بنا
شکل 13ـ مقطع شمالی
مصالح ساخت
مصالح مورد استفاده در این ساختمان هم مانند بقیه عناصر آن تلفیقی از دو نوع مصالح سنتی و فرنگی است.مصالح سنتی شامل آجر،خشت، کاهگل، ساروج، چوب،آهک به صورت ملات شفته آهک درپی و سنگ مرمر درازه ها و پله های ساختمان می باشد.مصالح فرنگی چدن و ورق های گالوانیزه می باشند که استفاده از آن ها برای اولین بار در این ساختمان دیده می شود.از چدن برای ساخت تعدادی از ستون ها و نرده ها واز ورق های گالوانیزه در پوشش بام به صورت شیروانی استفاده شده است.[اشکال شماره14 و 15]
شکل 14 و15ـ استفاده از مصالح نوین در شمس العماره
عناصر تشکیل دهنده ساختمان

عناصر تشکیل دهنده این ساختمان نیز بخشی ایرانی و بخشی فرنگی است.از عناصر سنتی می توان به ستون و سر ستون های سبک صفوی،قوس جناغی،سطوح برجسته گود آجری که یادآور مشبک های دوره صفوی هستند،قابهای کاشی الوان،انواع ارسی و سه دری [شکل شماره 16] و از عناصر فرنگی به ستون های چدنی با سر ستون کرنتین، بام شیبدار،سنتوری، قوس های نیم دایره ای رومی، ساعت و غرفه های کلاه فرنگی اشاره کرد.[اشکال 17 تا19]

شکل 16ـ انواع ارسی و سه دری

شکل 17ـ برج ساعتی نمونه ای از عناصر فرنگی

شکل 18ـ دیوار مشبک نمونه ای از عناصر دوران صفوی

تزیینات

تزیینات ساختمان نیز همانند دیگر بخش های این بنا به صورت تلفیقی از تزیینات ایرانی و فرنگی است و بیشتر از همه یاد آور دوره روکوکو می باشد.تمام سطوح داخلی و خارجی این بنا تزیین شده و کمتر جایی در بنا یافت می شود که فاقد تزیینات باشد. البته سطوح تزیین شده و میزان ظریف کاری در طبقات پایین بیشتر و به تدریج در طبقات بالاتر کمتر است. به طور کلی ،این تزیینات شامل گچ کاری، آیینه کاری، کاشی کاری،آجر کاری، چوب کاری و حجاری می باشد. در یک تقسیم بندی کلی نقوش نقش برجسته بر سطوح بنا را می توان به دو دسته ایرانی(اسلیمی، گره چینی، قطاربندی،مقرنس) و فرنگی( نقاشی واقع گرا مانند تصاویر گیاهان به صورت طبیعی و ساختمان های فرنگی، حجاری با ترسیمات و نقوش واقعی،مجسمه سازی)تقسیم کرد.

تزیینات خارجی بنا

در ابتدای ورود به ساختمان منظره،شکارگاهی قرار دارد که از سنگفرشها تا بالا به صورت مینیاتوری روی دیوار نصب شده است. در پشت زمینه این تصویر بنای عظیم و باشکوه قلعه فلک الافلاک قرار دارد که نشان دهنده سفر شاه به خارج است. از تصاویر دیگر می توان به جنگ رستم و اکوان دیو در طبقه اول و نبرد رستم و سهراب [شکل شماره 20] در سمت دیگر اشاره نمود که این خود نشانه تأثیر اساطیر ایرانی در نقوش این بنا می باشد. در دو طرف درهای ورودی طبقه تحتانی، تصاویر تعدادی سرباز مشاهده می شود که ساز و بزگ نظامی یا ابزار و ادوات موزیک نظامی به همراه دارند که نشانگر قدرت نظامی حکومت در این دوره بوده است.(خانلری،1380،صص 181-187)[شکل شماره 21] تصویر شیر و خورشید نیز در کاشی کاری این بنا به چشم می خورد.[شکل شماره 22]باور مردم در گذشته بر این بوده که خورشید هر روز صبح توسط شیر قوی پنجه از خاور تا باختر حمل می شود و این کار باعث پدید آمدن شب و روز می گردد.آیین ها ی کهن مانند میترائیسم و زرتشتی نیز توجه خاصی به خورشید داشته اند.

شکل 20

شکل 21ـ ساز و برگ نظامی

شکل 22ـ نشان شیر و خورشید

ـ تزیینات کاشی کاری معرق دیوار جنوبی
تزیینات داخلی بنا

این بنا شاهکار سنگ ازاره است که در گوشواره ها با نقاشی و در شاه نشین در با نقاشی و حجاری ترکیب شده است. در داخل کاشی کاری های هشت رنگ به چشم می خورد که غالب آنها آبی روشن، زرد نارنجی و قهوه ای می باشد. در آرایش داخلی ساختمان،گچ بری گاه به تنهایی مانند سقف گچبری شده در گوشوارشمالی که به شکل فرش است و گاه در ترکیب با آیینه کاری مانند اتاق شاه نشین در طبقه اول خود نمایی می کند.
نتیجه گیری:

سبک تهران که همزمان با حکومت ناصرالدین شاه و با گسترش ارتباط با اروپا در عرصه معماری پا به عرصه ظهور گذاشت،توانست در کوتاه مدتی تأثیرات ژرفی در معماری سنتی ایران بگذارد.

بنای شمس العماره یا خورشید از جمله اولین ساختمان هایی است که تحت تأثیر این سبک در تهران ساخته شده است. این بنا به عنوان مرتفع ترین ساختمان و اولین بنا یا نمای بیرونی در شهر تهران، سرآغاز سبکی التقاطی از سنت و نوگرایی به شمار می رود. همچنانکه فرهنگ و شیوه ظاهری زندگی غریبان بر روی فرهنگ ایرانی علی الخصوص طبقه مرفه و در رأس آن شاه تأثیر گذاشته بود،نماد این تأثیر در شمس العماره تجلی یافت. این تأثیرات هر چند تا حدودی از خلوص معماری ایران کاست، اما نقطه شروعی برای حرکت به سوی تکامل فرم و مصالح در معماری ایرانی محسوب می شود به نحوی که تمامی بناهایی که از این پس در دوران قاجار ساخته می شود در جهت استفاده از تکنولوژی مدرن تر و تلفیق معماری کلاسیک اروپایی و معماری سنتی ایران می باشد.
منابع:
– ماهنامه پژوهشی، آموزشی ، اطلاع رسانی شهرداری ها (شماره 85 ) ، دکتر محمدرضا بمانیان، دکتر محمدرضا پور جعفر، محمد شریف شهیدی
– ماهنامه فنی – تخصصی نما ( خرداد – تیر 1384 )

گرداوری هنرکده فن و هنر ایران زمین

منبع : http://marematgar.ir/

WhatsApp us