شرحی مختصر پیرامون هنر معماری و حجاری هخامنشی با تکیه بر آثار موجود در جلگه مرودشت
شرحی مختصر پیرامون هنر معماری و حجاری هخامنشی با تکیه بر آثار موجود در جلگه مرودشت
درآمد
در معماری سنتی ایران در قرون هفت و اوایل قرن ششم ق.م تخته سنگ های بزرگ یا سنگ هایی با تراش زمخت و خشن ، مستقیم روی زمین قرار داده می شد تا کرسی ساختمان را ایجاد کند . در زیر ستون های چوبی سنگ های مسطح قرار داده می شد و زیر ستون های مدور را با ستون های خشتی اندود شده تکمیل می کردند . از چوب برای ستون ، تیر سقف و نعل درگاه استفاده می شد و خشت برای تمامی دیوارها از روی کرسی به بعد ، طاق ها و سقف ها بکار می رفت از آجر بندرت استفاده می شد و در مجموع بنایی ظریف کمتر وجود داشته است . سطوح لعابدار بندرت یافت شده و جز تجارب اتفاقی با اندودهای متفاوت رنگی ، مشخص ترین مورد استفاده از رنگ به آجرهای منقوش ، از نوع بدست آمده در باباجان تپه واقع در استان لرستان ختم می شود . جلوه اصلی این معماری به طرح پرشکوه آن و بیش از همه ابعاد ، بخصوص نماهای بلند ، دیوارهای عظیم خشتی و تالارهایی با ستون های بلند باز می گردد .
پنجره های باریک مدادی شکل و شکاف مزغل های سایه روشن دار ، هرکدام به تکمیل برجستگی های جسورانه نمای خارجی در دیوارهای دندانه دار یا پشتیباندار کمک می نموده است . در حالی که درگاه ها ، تورفتگی دیوارها و پنجره های کور ، عناصر نمایان داخلی محسوب می شد .
حجاری در ایران قدیم ( ایلام ) :
حجاری در ایران قدیم بیشتر جنبه مذهبی و یا ضبط ماجراهای تاریخی را داشته واغلب به صورت نقش برجسته باقی مانده است . مهم ترین این آثار که در سال 1924 در منطقه کورانگون واقع در نورآباد فارس یافت شده نقش برجسته ای است مربوط به هزاره دوم ق.م در این نقش برجسته ، رب النوع و الهه ای با پیروان خود دیده می شوند .
رب النوع روی تخت متشکل از چنبره مار جلوس نموده ، دو شاخ از تاج او بیرون زده است و جامی بدست گرفته که گویی آب زندگانی را به سوی پیروانش جاری می کند . در عقب و جلو خدایان افرادی ملبس به جامه های بلند ایستاده اند که از روی نوع پوشش سر جنسیت ایشان نمایان است . در گوشه دیگر تصویر چهل خدمتکار نشان داده شده که دامن هایی تا سر زانو در بردارند و همگی بجز رهبرشان موهای خود را در عقب سر تابیده و بافته اند او نکات قابل توجه در این اثر آن است که اندام اشخاص در تمام موارد نیمرخ حک شده و این شیوه در میان اقوام و ملل مجاور ایران کمتر نظیر داشته است .
ارنست هرتسفلد می نویسد این قسم تصویر و نقاشی استقلال صنعتی ایران را نشان می دهد و حاکی از دوره طویل تکامل صنعت می باشد .
در نقش رستم نیز بقایای یک حجاری که از جهت موضوع و نحوه کار بی شباهت به نقش کورانگون نیست دیده می شود که البته بهرام دوم ساسانی جهت بیادگار نهادن اثری از خود نقوش مزبور را تقریباً نابوده کرده است .
معماری و حجاری دوره مادها :
در زمان مادها نیز ایرانیان به شیوه ساخت بناهای عظیم آشنا شدند . در آن زمان استفاده از ستون های بزرگ معمول شد . یکی از بهترین آثار حجاری مادی بنای مقبره موسوم به داو دختر در نورآباد می باشد . ویژگی مهم این اثر ستون های بزرگ حجاری شده و کنگره هایی است که در بالای آن تراشیده شده است . این قسم ساختمان مستلزم ترقیات زیادی در صنعت معماری می باشد . ستونهای آن به سبک ستون هایی است که اصطلاحاً ایونیک نامیده می شود و آن عبارت است از ستونهایی که هر دو طرف سرستون پیچ دارد و این از مشخصه های هنر یونانی است . اما با توجه به این که قبر مورد نظر در حدود 650 یا 550 ق. م حجاری شده می توان گفت که صنایع یونان تأثیری در ایران نداشته است .
پاسارگاد نقطه آغازین حجاری هخامنشی
پس از آنکه کورش کبیر ایختوویگو ( آستیاگ ) پادشاه ماد را در سال 550 ق . م مغلوب نمود و سیطره قدرت خود را از دریای مدیترانه تا مرز هندوستان گستراند ،به آباد کردن و ساخت بناهای عظیم پرداخت . عالیترین بناهای این عصر در شهر پاسارگاد که پایتخت ایران بود تأسیس شد . مدخل و درگاههای این کاخ عظیم در عرض بنا واقع شده و توسط گاوهای عظیم الجثه بالدار محافظت می شده است . در سمت شمال ، بر یک قطعه سنگ آهکی به درازای سه متر انسانی بالدار حجاری شده که شباهت زیادی به تصاویر آشوری دارد و پاره ای محققین آنرا تصویر روحانی کورش بزرگ می دانند . در شمال غرب این کاخ ، تالار پذیرایی واقع است . در قسمت مرکزی تالار اصلی ، دو ردیف ستون به بلندی 13 متر دیده می شود . این ستونها به سر ستونهایی به شکل سراسب ، گاونر و با شیر شاخدار مزین بوده است . در تالار دیگری که دارای 24 متر طول و 22 متر عرض است سی ستون در شش ردیف موجود بوده که متناسب با رنگ کف تالار ، سرستونهای آن نیز تغییر رنگ می داده است . این سرستونها از جنس گچ بوده و به رنگهای قرمز سیر ، آبی آسمانی ، فیروزه ای ، قهوه ای روشن و سبز و زرد مزین بوده است . بی گمان این رنگها متناسب با رنگ پرده ها انتخاب شده و با رنگ سیاه و سفید ستونها وکف اتاقها هماهنگی و جلوه خاصی داشته است .
اما نام پاسارگاد همواره مرادف با نام مقبره کورش است . این بنا در ابتدای مجموعه آثار پاسارگاد واقع شده است . مقبره کورش یک اتاق چهار گوش مستطیل بدون پنجره و دارای یک درب ورودی با سقف سنگی شیروانی شکل است که از سنگ سفید بنا شده و بر روی یک سکوی 6 پله ای قرار دارد . این ساختمان در عین سادگی نمایانگر قدرت و اقتدار سر سلسله هخامنشی است .
پر واضح است که شاهکارهای معماری که بعدها در بنای کاخهای تخت جمشید مورد استفاده واقع شد در اصل اقتباسی تکمیلی از ابنیه پاسارگاد بوده است . پرفسور المستد معتقد است :« با اینکه آثار پاسارگاد کم است معهذا تصویری است از تمدن کامل و فرهنگ ملی ایرانیان باستان. »
لازم به ذکر است که در شهرستان های سروستان و فیروزآباد طاق ها و گنبدهایی از بناهای سابق مانده که دیولافوا آنها را متعلق به عهد کورش می داند و معتقد است که ساختن طاق اختراع ایرانی است نه اقتباس از رومیان .
بعد از پاسارگاد بهترین آثار هخامنشی را در بیستون و تخت جمشید می توان دید ، در این میان شهر شوش را نیز نباید نادیده گرفت . زیرا این شهر که قدمتش به عهد پادشاهی ایلام می رسد تا آخر عصر هخامنشیان مرکز سیاسی امپراتوری پارس محسوب می شد . بنابراین لازم است قبل از توصیف یادمان های بیستون و تخت جمشید نگاهی داشته باشیم بدین شهر کهن .
شوش الگویی برای پرسپولیس :
از همه گوشه های جهان ، طلا به سوی گنجینه شاهی روان بود . دیگر پادشاه هخامنشی زندگانی خشن یک سرباز را ادامه نمی داد و به مسکنی که اندکی بزرگتر از منازل رعایای او بود قانع نمی شد . او در این زمان به پایتخت ها و قصوری وسیعتر و ظریف تر از نظایر خود که به امر سلاطین مقتدر بابل و آشور ساخته شده بود نیاز داشت . عظمت مقر با شکوه وی به منظور تولید اعجاب همه کسانی بود که از نقاط دور و نزدیک برای تقدیم هدایا و اظهار اطاعت و انقیاد بدانجا می آمدند و معماری آن توأماً مقیاس قدرت ، نیرو و جلال دربار وی بود .
داریوش بزرگ به احتمال زیاد در سال 521 ق.م شوش را که در آن زمان بزرگترین پایتخت جهان و در خور جاه و جلال سلطنت هخامنشی بود به پایتختی خویش برگزید . وی دستور داد گرداگرد شهر را دیواری از خشت کشیدند و در پای دیوار خندقی عریض حفر نمودند که آنرا از آب رود شاهور ـ که به همین منظور منحرف کرده بودند ـ پر می کردند و این خندق شهر را بسان جزیره ای در بر می گرفت . اینجا داریوش نخست آپادانه را به کمک بابلیان برآورد و پس از آن تالار بارعام را که در اصل اقتباسی از معابد مصری بود ساخت .
کتیبه بیستون :
عالی ترین کتیبه هخامنشی کتیبه بیستون است که در آن داریوش کبیر شرح وقایع اوایل سلطنت خود و سرکوبی یاغیان را گزارش می دهد . نقش بیستون مرکب است از پیکره داریوش و دوازده تن دیگر که در یک ردیف روی دیواره بلندی در بیستون کرمانشاه کنده شده است . نقش شاه از همه بزرگتر است . در بالای سر اسرا فر کیانی نقش شده است .
داریوش کمر چینی با آستین های گشاد بر تن دارد و ریش بلند و گیسوان او با دقت جمع شده و پیچ خورده است. در زیر پای او گئوماته مغ افتاده و از شاه طلب عفو می کند . در برابر شاه نه اسیر با دستهای از پشت بسته و گردنهای در بند ایستاده اند و پشت سرش کماندار و نیزه دار نقش شده اند . لباس اسرا کوتاه و جزیی تفاوت از نظر لباس و ریخت با هم دارند . گزارش داریوش به سه زبان فرس قدیم ، عیلامی و بابلی نوشته شده است .
نقش بیستون روی هم رفته ساده و خشک است . جالبترین قسمت نقش همان ریزه کاریهایی است که در قسمت موی سر و ریش داریوش اعمال شده . چنانکه قیافه ای گیرا و خوشایند بوی داده است . بنظر می رسد که نقش شاه شبیه خود او بوده و در اندازه طبیعی تصویر شده است .
پارسه میراث مشرق زمین
بزرگترین اثر حجاری و معماری هخامنشی را بطور قطع می توان در تخت جمشید با همان پرسپولیس یونانیان دید . نام اصلی این کلکسیون هنر و معماری بر اساس کتیبه خشایار شاه که بر دیواره دروازه ملل قرار دارد ( پارسه ) می باشد . بعد از انتخاب دامنه کوه مهر بعنوان جایگاه این اثر عظیم ، همان هنرمندان و معمارانی که ساختمان شوش را به پایان رسانده بودند ، فراخوانده شدند تا آپادانه دیگری همانند نمونه شوش ولی پرابهت و شکوهمندتر برآورند .
لازم بذکر است که کلمه آپادانا فقط در برخی متون متفرق میخی که در کاوشهای داخل کاخ داریوش در شوش یافت شده دیده می شود . هرتسفلد لغت پارسی باستان آپادانا را با کلمه فارس جدید ایوان مرتبط
می داند و اشاره می کند که این اصطلاح ، بخش عمومی کاخ سلطنتی را مشخص می کرده است . قسمت عمده این بنای عظیم در زمان داریوش و فرزندش خشایارشا ساخته شده است . این مجموعه بر فراز یک سطحه سنگی ایجاد شده و شامل کاخهای رسمی ، تشریفاتی ، تالارهای عظیم بارعام ، خزانه و حرمسرا ست و از خرابه های آن که اینک برجای مانده عظمت شاهانه اش نمایان است . در ساختمان قصور سنگ ، آجر و چوب را با زیبایی خاصی در کنار هم قرار داده و با رنگها و جواهرات درخشان مزین کرده بودند .
مجموعه پارسه بر خلاف زیگوراتهای بین النهرین که برفراز سکویی آجری ساخته شده بودند ، بر سکویی سنگی به شکل مستطیل با خطوط منکسر و متکی به کوه ایجاد شده . مساحت آن 125000 متر مربع و ارتفاعش از 18 تا 8 متر متغیر می باشد . نکته جالب توجه در ساخت پارسه عدم کاربرد ملاط در بر هم نهادن سنگهاست . در واقع سنگهای بزرگ را با گیره های فلزی موسوم به بست دم چلچله ای با سرب مذاب برهم محکم کرده اند .
این مجموعه مشتمل است بر :
أ- مدخل ورودی که در قسمت غرب قرار دارد و شامل دو رشته پلکان دو طرفه می باشد که از سنگهای بزرگ تراشیده شده است . مشخصه این پلکان ها کوتاهی آنهاست بگونه ای که در آن واحد جمعیت زیادی با نوعی آرامش خاص از آن بالا می رفته اند . البته ذکر این نکته لازم است که با توجه به برخی قرائن احتمال می دهند که ورودی اصلی پارسه در قسمت جنوبی آن و جایی که کتیبه داریوش نصب شده قرار داشته است و این ورودی غربی توسط خشایارشا ساخته شده است .
ب- سردر بزرگ یا دروازه ملل که به امر خشایار ساخته شد و در دو سمت شرقی و غربی توسط گاوهای بالداری حفاظت می شده است . گرچه این نگهبانان برگرفته از هنر آشوری اندولی دارای تفاوتها ی چند با الگوهای آشوری خود می باشند .گاو بالدار آشوری از سنگ یکپارچه تراشیده شده است ولی گاو هخامنشی ترکیبی از قطعات سنگ به هم پیوسته است .بال گاو آشوری راست ولی بال گاو پارسه بصورت نیمدایره است . گاو بالداری که در مدخل قصر سارگن دوم ایستاده پنج پا دارد ولی محافظان دروازه ملل بر روی چهار پا ایستاده اند . دروازه ملل که کتیبه های موجود در جرز درگاه آن بنایش را به خشایارشا نسبت می دهند ، دارای سه درگاه بوده و سقف آن روی 4 ستون استوار می گشت . امروزه یکی از سالمترین ستونهای پارسه را در این کاخ می توان دید که توسط خانم و آقای تیلیا بازسازی شده است .
ت- تالار بارعام داریوش با آپادانه که در جنوب کاخ دروازه ملل در ارتفاع 3 متری از کف سطحه بنا شده و دارای یک سالن بزرگ ، 3 ایوان ( شمالی ،شرقی و غربی ) و اطاقکهای مجاور می باشد . این کاخ نیز بر اساس کتیبه موجود توسط خشایارشا به اتمام رسیده است.
ث- تالار صد ستون که شرق کاخ آپادانا برآمده است . اینجا خشایارشا دستور داد تصویرش را در گوشه های پنجره ها چونان قهرمان مغلوب کننده هیولاها نقش کنند . حجاری با ابعاد بزرگ ، از این هنر که همواره ملهم قوت ، قدرت و تسلط بود ـ منتج می باشد . این تالار عظیم در زمان خشایارشا به اتمام نرسید و فرزندش اردشیر اول دستور داد تا درب جنوب شرقی آن را بسازند .
ج- کاخ سه دری یا تالار شورا ، حرمسرا ، خزانه و بناهای کم اهمیت تری که در قسمت جنوبی مجموعه بنا شده اند .
نقوش برجسته پارسه :
جالبترین نقوش برجسته پارسه حاشیه ای است که روی دیواره پلکان شرقی آپادانا کنده شده است . طول این نقش برجسته ها 93 متر است و دارای سه ردیف نقش می باشند ، در مرکز حاشیه علامت اهورامزدا نقر شده و تصویر یک مرغ خیالی ( عنقا یا سیمرغ ) که یکپای خود را به علامت پرستش و احترام بلند کرده روبروی علامت اهورامزدا قرار دارد . دو نفر از سپاهیان مخصوص شاه به حالت سلام در طرفین قسمتی که خالی مانده است ، ایستاده اند . تمام جاهای خالی را با تصاویری از درختان و بوته ها پوشانده اند . در انتهای حجاری نیز تصویر شیری حک شده که گاوی را مورد حمله قرار داده است .
در قسمت اصلی حاشیه عده ای از سربازان جاویدان ایستاده اند ، نمایندگان ملل و اقوام تابعه هدایای خود را به شاه عرضه می کنند . این افراد را با توجه به لباس و کلاهشان می توان شناخت . در میان این نقوش حیواناتی از قبیل گوسفند ، گاو ، شتر ، اسب ، قاطر و حتی زرافه دیده می شوند .شیر ماده ای نیز جزو هدایاست که
توله هایش را از عقب حمل می کنند . این نقوش زیبا چنان بر دل سنگ کنده شده اند که گویی همه آنها از درختان تا آدمیان با نظمی خاص روانه دست بوسی شاه ایران هستند . در تمام حجاریهای موجود در پارسه انسانها بصورت نیم رخ و در حالی که یک پا را جلوی پای دیگر نهاده اند نموده شده اند . قیافه ها مشابه هم هستند و بنظر می آید که هدف تنها ترسیم پیکر انسانی بوده ، ولی نکته جالب این است که چهره های یکسان همگی دارای نوعی آرامش و سکون خارق العاده اند طوری که بیننده را مجذوب خود می کنند.
از دیگر نقوش موجود پارسه که البته اهمیت آن کمتر از نقش برجسته سلام نوروزی نیست ، دو حجاری روی دیوار سربازخانه سربازان جاویدان است . هر یک از این حجاریها دارای تصاویری بدین شرح می باشند . داریوش روی تخت شاهی نشسته و پشت سرش ولیعهد ( خشایارشا ) ایستاده . پدر و پسر شاخه نیلوفری دو غنچه در دست دارند ( نیلوفر در ایران و مصر علامت مقام سلطنت بوده است . ) در جلو شاه دو بخوردان نهاده اند و شخصی که احتمالاًمتظلمی است در لباس مادی روبروی او ایستاده در حالی که دست خود را به قصد احترام یا به جهت نرسید نفسش به مشام شاه بر دهان نهاده . پشت سر این فرد دو نفر خادم درباری ایستاده اند . پشت سر خشایارشا نیز چند نفر ایستاده اند . یکی از آنها دستمالی در دست دارد و بعد از او اسلحه درا شاهی با تیر و کمان و خنجری بر کمر دیده می شود . غلاف این خنجر از بهترین آثار منقوش هخامنشی است که تا حال یافت شده . قسمت بالای غلاف دو مرغ خیالی تصویر شده و در طول غلاف نه بز کوهی ردیف هم که سرهای خود را برگردانده اند حک شده و قسمت پایین غلاف به شکل سرقوچ ساخته شده است . این غلاف بزرگترین شاهکار صنعتی هخامشی از لحاظ طرح و نقش و ظرافت است . پشت سر اسلحه دار دو نفر از سربازان جاویدان به حالت سلام ایستاده اند . در تالار بزرگ آپادانه و کاخ صدستون ، ستونهایی عظیم برافراشته بودند که در واقع نوعی زینت بنا بوده است و هدف از ساختشان عظمت بخشیدن به تالار بارعام شاهان بوده است ، وگرنه سقفها نیازی به این همه ستون جهت استحکام نداشته اند . ارتفاع این ستونهای بلند و نازک قریب 18 تا 20 متر بوده و دارای سرستونهایی بشکل نیم تنه دو گاو که تمام سنگینی سقف را بر پشت خود تحمل می کرده اند . این سرستونها صد در صد ابتکاری ایرانی است . در مداخل کاخ داریوش همچنین سرستونهای چوبی بوده که مزین به سر انسانی بوده اند .
تندیس داریوش بزرگ ـ شوش :
شاید بهترین نمونه هنر پیکر تراشی هخامنشی مجسمه تمام نمای داریوش بزرگ است که در نیمه دوم دسامبر 1972 توسط هیئت باستان شناسی فرانسوی در ویرانه های شوش بدست آمد .این مجسمه از یک تکه سنگ یکپارچه تراشیده است که به احتمال زیاد از کانهای مشهور مصری در وادی هامات در نزدیکی دریای سرخ آمده است . پایه سنگی مجسمه 81 سانتیمتر بلندی دارد و ارتفاع کنونی آن 46/2 متر است که با احتساب قسمت بالایی آن که نابود شده نزدیک به 3 متر بلندای آن بوده است . این مجسمه دارای کتیبه هایی به 4 زبان مصری ، پارسی باستان ، ایلامی و اکدی می باشد و درکل سند مهم تازه ای برای مطالعه در باب جامه پارسی است . این مجسمه علی رغم تمام همانندیهایی که از هنر مصری به همراه دارد و با اینکه حالتش با قوانین هنر مصری جور در می آید ، بسیاری از خصایص آن با شکوه ، متانت و سکون پیکرتراشی پارسه جور در می آید .
پل های هخامنشی :
از دیگر آثار معماری و حجاری هخامنشی در مرودشت می توان به پل بند درودزن اشاره کرد . این پل بند که کار پل و سد را با هم انجام می داده بر روی کر ، بر دهانه آبگیر کانال بزرگ داریوش واقع شده است . این ساختمان در سالهای 1965 الی 66 میلادی توسط هیأتی از طرف دانشگاه پهلوی شیراز با مدیریت دکتر مورای ، ب . نیکل مورد حفاری قرار گرفت و در سال 1969 این بنای منحصر بفرد بواسطه واقع شدن در محوطه ساختمان سد جدید برای جلوگیری از انهدام آنرا منتقل کرده و در محل دیگری در همان سمت رودخانه 3 کیلومتر دورتر در مقابل سد جدید برپا کردند .
در محل پل خان یعنی دست تلاقی رودکر با رود پلوار پل میانی بوده که احتمالاً در زمان هخامنشیان در محل وجود داشته و لردکروزن در آخر قرن نوزدهم این پل را که دارای دو چشمه قدیمی بوده دیده است .
همچنین در سال 1340 شمسی طی حفاری هیأتی از باستانشناسان انگلیسی به سرپرستی استروناخ در پاسارگاد آثار یک دیوار سنگی بطول 16 متر و بلندی 5/2 متر در دو سمت رودخانه و بقایای پلی کشف شد . این پل 16 متر طول داشته و مرکب از سه ردیف پایه که هر ردیف آن شامل 5 ستون سنگی به ارتفاع 2 متر بوده بنا شده است. پایه های این ستونها بصورت چهار گوش و قطر ستونهای مدور 85 سانتیمتر بوده است . استروناخ این پل را بدوره هخامنشی نسبت می دهند .
معماری صخره ای :
اگرچه ایرانیان در دوره مادها با معماری صخره ای آشنا بودند اما هخامنشیان این صنعت را متحول ساخته و به کمال رساندند . سخن از آرامگاههای شاهان هخامنشی در نقش رستم و کوه مهر است در این مکانهای مقدس می توان نهایت سخت کوشی ایرانیان را لمس کرد که با چه همتی سینه کوه را شکافته و 350 مترمکعب سنگ را از دل آن بیرون ریخته اند تا جایگاهی در خور فرمانروایان پارسی مهیا سازند . این یادگارهای درخشان که به شکل صلیب با چهارشاخه مساوی ساخته شده اند همگی از یک طرح کلی ( تقلید از آرامگاه داریوش
کبیر ) پیروی می کنند . بر شاخه بالایی شاهنشاه در جامه پارسی بر روی سکویی سه پله ایستاده و در زیر سایه فرکیانی ، آتش شاهی را نیایش می کند و از گوشه تصویر هلالی با گوی بسیار نازک سر بر آورده . سی تن از نمایندگان ملل تابعه تخت شاهی را بر سر دست می برند . در دو سوی داریوش سربازان و بزرگان ایران زمین ایستاده اند . بر دو شاخه میانی کاخی با یک در نقش است که به یقین مظهری از خانه ابدی شاهنشاه می باشد . در گذر از درب ورودی راهرویی قرار گرفته که در دیوار روبرو دارای اتاقکهایی و درون این اتاقکها جایگاه ابدی شاهان و افراد خانواده شان در عمق سنگ کنده شده است .
برجهای هخامنشی :
از معماری هخامنشیان در سرزمین پارس دو بنای برج مانند نیز باقی مانده که یکی از ایندو موسوم به زندان سلیمان واقع در پاسارگاد تا حدود زیادی ویران شده است اما بنای دیگر واقع در محوطه نقش رستم علی رغم برخی نقصها هنوز هم پابرجاست . این برج یک بنای چهارگوش و پله دار است که بر اساس طرح و نقشه برج پاسارگاد ساخته شده است . مصالح بکار رفته در این برج ترکیبی از سنگ آهک سفید مرمرنمای و سنگ خاکستری است ، از سنگ سیاه نیز در طاقچه های مضرس آن استفاده کرده اند . قطعات سنگ بکار گرفته شده بدون ملاط و در برخی جایها با بستهای دم چلچله ای بر هم جفت شده اند . در ذکر عظمت معماری بنا کافی است دانسته شود که در دیوار غربی آن تخته سنگی به بزرگی 40/4 متر کار گذاشته اند . این بنا را می توان مخلوطی از معماری هخامنشی دانست ، کاربرد سنگهای سیاه در زمینه سفید ، از مشخصات معماری پاسارگاد است . بستهای دم چلچله ای بیشتر بدوره داریوش و خشایارشا تعلق دارند . در و درگاه ورودی بنا همانند در و درگاه ورودی آرامگاهها می باشد و طرز چیدن سنگها بدون نظم و بدون ملاط نیز نخستین قسمتهای سکوی پارسه را بیاد می آورد .
پایان سخن :
فرمان بنای کاخ که توسط داریوش اول در شوش و تخت جمشید ( پارسه ) برجای مانده ، همه هنر رسمی هخامنشی را تشریح می کند . این هنر که تابع مقدرات شاهنشاهی بود ، به یک هنر بین المللی بدل شده بود . به واقع اگر پادشاهان همه آنچه را که تمدنهای قدیم شرق باستان ایجاد کرده بودند ،به عاریت نمی گرفتند پارسیان نمی توانستند بدان سرعت از مساکن کم اهمیت خود به کاخهای مجلل نزول اجلال نمایند . آیا آنان در این مورد همان کاری را که بسیاری از ملل پیشین انجام داده بوده اند ، تکرار نکردند ؟ بی شک چنین است ، اما اگر چه قوم اورارتو از آشوریها و ایشان از هنر سومری ، اکدی و هیتی عاریت گرفته بودند ، معهذا هیچ ملتی به شکوه و جلالی نظیر هنر هخامنشی نرسیده است .
هنر هخامنشی ظریف و عاری از خشونت هنر همسایگان است ، به ویژه تصویر سربازان و اسبان ایرانی مانند همتایان آشوری بی روح نبوده و خشونت آنها را ندارد . همچنین حجاران هخامنشی بخصوص در نقش حیوانات استاد بودند ، نقش حیوانات در آثار ایندوره ساده و ظریف و دقیق است و از این نظر ایرانیان سرآمد دیگران بوده اند .نیز هنر هخامنشی دارای نوعی صراحت طرح و نقش ، قدرت و استحکام و دوام اثر هنری و تعادل آن است .
مورخ فقید پیرنیا در کتاب تاریخ ایران باستان جلد دوم فصل 5 درباره صنعت معماری و حجاری هخامنشی می نویسد : ( آثار هخامنشی را زاره ، بنیامین معماری و حجاری شرق قدیم نامیده و می توان گفت که این صنعت با اسلوب که دیده می شود یا بهتر گفته باشیم این آخرین کلمه معماری و حجاری شرق قدیم با دولت هخامنشی بوجود آمد و با انقراض آن خاتمه یافت .) آری این هنر که در دوران کورش ، بزرگ و در عصر داریوش در اوج شکوفایی بود رکودی طویل در پی داشت . اگر جریانات عصر خشایارشا و اردشیر اول را کنار بگذاریم هنر مزبور تا پایان عهد هخامنشی لایتغیر ماند و آن زمان که اسکندر مقدونی به پشت مرزهایش نزدیک می شد به غایت خود رسیده بود .
منابع و مآخذ :
1. ایران قدیم ، حسن پیرنیا( مشیرالدوله ) ، انتشارات اساطیر ، تهران 1373 .
2. ایران از آغاز تا اسلام ، ر.گیرشمن ، ترجمه محمد معین ، انتشارات علمی و فرهنگی – تهران 1375 .
3. پاسارگاد ، دیوید استروناخ ، ترجمه حمید خطیب شهیدی ، انتشارات سازمان میراث فرهنگی ، تهران 1379 .
4. پژوهشهای هخامنشی ، جمعی از نویسندگان غربی ، ترجمه ع. شاپور شهبازی ، انتشارات مؤسسه تحقیقات هخامنشی 1354 .
5. پلهای قدیمی ایران ، محمد علی مخلصی ،انتشارات میراث فرهنگی ، تهران 1379 .
6. تاریخ عمومی هنرهای مصور ، علینقی وزیری ، انتشارات هیرمند ، تهران 1377 .
7. شرح مصور نقش رستم فارس ، ع. شاپور شهبازی ، انتشارات بنداد تحقیقات هخامنشی ، 1357 .
تهیه و گردآوری :
جلال محمدی
کارشناس تاریخ فروردین 83
مقدمه ای بر استفاده رنگ و نقاشی در ایران باستان
مقدمه ای بر استفاده رنگ و نقاشی در ایران (قسمت دوم )
رنگ و نقاشی در ایران باستان
تاریخ سکونت ایران بر اساس یافته های باستان شناسی در خرم آباد و لرستان به ۴۰ تا ۵۰ هزار سال قبل برمی گردد. بعضی منابع به نشانه هایی از سکونت در سرزمین ایران اشاره می کنند که مربوط به ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار سال قبل مربوط می شوددر تمدن سیلک نمونه هایی از رنگ آمیزی دیوارها مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد به دست آمده است. ایرانیان پیش از رواج کاشی کاری بناهای خود را با نقاشی و رنگ تزیین می کردند. البته این نقاشی و رنگ معمولاً از گل و بوته، منظره و از این گونه موضوعات تجاوز نمی کرد. نقاشی روی دیوار تا حدود قرن چهارم هجری در کنار رقبای دیگر دوام یافت تا اینکه با ظهور جلا و صیقل و نقوش کاشی رفته رفته جایگاه پیشین خود را از دست داد.
رنگ و نقاشی دوران عیلامیان
عیلامیان گاهی دیواره های داخلی بناها را با ردیفی از تصاویر هیولاها و جانوران خیالی و اسطوره ای پر می کردند. شاید نتوان به این عمل به جرأت نام تزئین داد. چراکه ممکن است این رفتار بیشتر برخاسته از نیازهای آئینی باشد تا حس زیبائی شناسی. اگرچه همچنان می توان از آنها به عنوان اثری هنری یاد کرد.هفت تپه یکی از قدیمی ترین آثار به جا مانده از عیلامیان در ایران کنونی است. آنچه از گزارشات حفاری این منطقه به دست می آید این است که؛ در یکی از زیگورات های هفت تپه (کاخ شماره ۱) بر روی زمین آثار نقاشی روی دیوارها بر روی قطعات آوار دیده شده است. این نقاشی ها بیشتر قسمت بالای دیوار را تزئین می کرده است. قطعات رنگی بدون زمینه گچی گویای این مطلب است که نقاشی ها بر روی سطوح صاف گلی اجرا می شده است. متأسفانه قطعات بزرگی که مضامین تصاویر را روشن کنند به دست نیامده است. احتمالاً علاوه بر نقوش هندسی با اشکال دایره (با اثر پایة پرگار)، مثلث، چهارگوش و مربع، تصاویری از طبیعت هم بر دیوارها نقش می شده است. رنگ های به کار رفته شامل آبی، قرمز، زرد، خاکستری، سیاه و سفید بوده. مسلماً این بناها در دوران آبادانی با وجود نقاشی ها و صحنه های تزئینی جلا و شکوه خاصی داشته.
رنگ و نقاشی دوران مادها
از دوران مادها آثار زیادی برجای نمانده است. استحکامات و شهر هگمتانه یکی از بقایای مهم این دوره است. از شگفتی های این مجموعه که تاریخ نویسان به آن اشاره کرده اند، هفت باروی آن است که هر کدام به رنگی آراسته بودند. به قول هرودت؛ « اولی سفید، دومی سیاه، سومی ارغوانی، چهارمی آبی و پنجمین نارنجی است و تمام اینها را با الوان رنگین کرده بودند و دوتای آخری یکی از نقره و دیگری از طلا مستور شده بود.» به گمان بسیار، باروهای هفتگانه و هفت رنگ هگمتانه به شیوه ای نمادین و مرموز، نشانه ای از آسمان و هفت اختر گردان بوده است.
رنگ و نقاشی دوران هخامنشیان
از هخامنشیان و رنگ اگر بخواهیم بگوئیم، بی شک سخن به آپادانای شهر شوش نیز کشیده خواهد شد. کاخ زمستانی امپراتوری که تصاویر سربازان جاوید با لباس های پرکار و رنگ های متنوع بر آجرهای رنگین و لعاب دار آن شهرت جهانی دارد. کتیبه ای از داریوش باقی مانده که در آن عملیات ساخت این بنا را شرح داده. از جمله به جزئیات تزئین و نقاشی و کارگران ملل مختلف اشاره کرده که در احداث آن سهیم بوده اند. ستون ها نیز به رنگ زرد روشن رنگ آمیزی شده بودند که ضمناً نقایص سنگ های آهکی به کار رفته را نیز می پوشاندند.تخت جمشید اثر بی بدیل دیگری است که می توان در آن سراغی از رنگ و نقاشی دیواری هخامنشیان را گرفت. از جمله باید به مانده هایی از یک فرش گچی اشاره کرد که به رنگ قرمز در گوشه یکی از اطاق های شمالی کاخ تچر به دست آمده است. همچنین محققین توانسته اند با توجه به بقایای رنگی و عناصر شیمیائی موجود در خلل و فرج سنگی تخت جمشید ـ فارغ از میزان صحت و دقت ـ نقشی رنگین از فَروَهر را بازسازی کنند. کم و بیش در دیگر آثار معماری باقی مانده از زمان هخامنشیان نیز تصاویر نقاشی شده به چشم می خورد. از جمله در شهر هخامنشی دهانه غلامان صحنه ای از شکار به تصویر کشیده و در صحنة کنده کاری شدة دیگر اثری از شمایل یک حیوان که به احتمال زیاد اسب است و روی پلکانی ایستاده، دیدخ می شود.
رنگ و نقاشی دوران پارتیان و سلوکیان (اشکانی)
پلکان جبهة شمالی از آثار باقی مانده بر کوه خواجه در سیستان معروف به کاخ شاهی کوه خواجه، به فضائی باریک و دراز دالان مانند راه می یابد که به دلیل وجود نقاشی های دیواری بر بدنة دیوارهای آن، توسط “هرتسفلد” و محققان بعد از وی به گالری شهرت یافته است. هرتسفلد این آثار را متعلق به قرن اول میلادی و اشکانیان دانسته. این گالری ۴۰متر طول و ۵/۱ تا ۲ متر پهنا دارد. با وجود تخریب و آوار فراوان، رنگ هایی اینجا و آنجا بر سطح طاق موجود و دیوارها به چشم می خورد که حکایت از نقش مایه های دیواری گسترده و وسیع منقوش دارند. متأسفانه رنگ های باقی مانده ما را به کلیت یک اثر نقش پردازی شده نمی رسانند و صرفاً بقایای نقوشی هستند که قبلاً از جای خود برداشته شده اند. به نظر می رسد که در این نقاشی ها از رنگ های زرد، سرخ، سبز، قهوه ای و آبی استفاده شده است. در این نقش ها خدایان، که بخش و قسمتی از پیکر هریک از آنان پشت پیکر خدای دیگر قرار گرفته است، همه به صورت تمام رخ ایستاده اند. احتمالاً این شیوه پوشش یک تصویر بر روی تصویر دیگر به منظور القای عمق بوده است. (تأثیر این تکنیک را در دوره ساسانی در نقش برجسته معروف کرمانشاه که دسته ای از گرازها را در میان نیزار نشان می دهد، می توان دید.) در یکی از دیوارها نقشی از شاه و ملکه و در جایی دیگر رب النوع عشق یونان (اروس) سوار بر اسبی سرخ رنگ دیده می شود. در اینجا چهره ها به حالتی نیم رخ و تمام رخ است. (یکی از تأثیرات نقاشی دوره اشکانی بر سیر هنر، همین رواج تصاویر تمام رخ است.) در اطراف پنجره های تالار، تماشاگران نقش شده اند. اغلب نقاشی های دیواری منتسب به کوه خواجه از این محل به دست آمده و متأسفانه تمام آنها نیز به خارج از ایران منتقل شده است.در شهری در کنار فرات دورا اروپوس نقش هایی از دیوار یک معبد پیدا شده که حاکی از تأثیر نفوذ هنر اشکانی است. در معبدی از این شهر تصاویری نیز از ایزدمهر پیدا شده که او را در حال شکار نشان می دهد.
رنگ و نقاشی دوران ساسانیان
ساسانیان به تبعیت از هخامنشیان توجه خاصی به نقوش برجسته از خود نشان دادند. از طرفی متأثر از امکانات امپراتوری تازه تأسیس خود و هنر اشکانی، شیوه ای منحصر به فرد در هنر را پیش گرفتند. این زمان یکی از دوره های شکوفائی هنر گچبری است. اما همچنان از رنگ و نقاشی نیز برای زینت ابنیه استفاده می شود. نمای کاخ های ساسانی که با سنگ های تیشه ای و یا لاشه سنگ و یا خشت و آجر ساخته می شد، اغلب با اندود گچ سفیدکاری می شد و در داخل دارای تزئینات نقاشی بود. این نقش ها بیشتر شامل طرح های تزئینی انسان، حیوان، شکارگاه، گل و گیاه و نقوش هندسی الوان بودند. به روایت پرفسور پوپ تا سال ۱۳۰۴ هجری شمسی در طاق بستان در کرمانشاه، یکی از یادگارهای دوره ساسانی، آثار رنگ های قرمز، زرد، فیروزه ای، آبی پررنگ، سبز کم رنگ، ارغوانی، بنفش، نارنجی، صورتی و سپید بر این بنا قابل مشاهده بوده است. صحنه هایی از جنگ، شکار و گردش، موضوع نقاشی های دیواری موجود بر سطوح را تشکیل می داده. طرح تزئینات تالار پذیرائی بیشاپور (نزدیک فیروزآباد فارس) نیز شامل گچبری های رنگ آمیزی شده و نقوشی به رنگ های اخرائی، زرد، سیاه و آبی بوده که البته گاهی با موزائیک های رنگین نیز تلفیق می شده. گویا در قصر تیسفون نیز از یک نقاشی دیواری با صحنه ای از تسخیر انطاکیه گزارش شده است. از نکات جالب در مورد نقاشی های دوره ساسانیان تأثیری است که بر نقاشی مانویان به جا گذاشته است.
رنگ و نقاشی در آغاز دوران اسلامی
با پذیرش دین اسلام و حرمت نقوش انسانی و ذی روح در اوایل قرون اسلامی هنرمندان نقاش زبردست ایرانی به نقوش گیاهی و تصاویر هندسی و به عبارتی اسلیمی ها گرایش پیدا کرده و به تدریج در آثار خود موضوعات و مضامین مذهبی را به تصویر کشیدند. در این تصاویر از هنر پارتیان و ساسانیان بهره بردند و همان روش ها را ادامه دادند. همچنین حضور رنگ را در تزئینات گچبری به طور گسترده و متنوع می توان دید. شیوه ای که در معماری ایلخانی به وفور به چشم می خورد. تا اینکه در دوره تیموری به گونه ای بلوغ در نقوش اسلیمی و ختایی و گل و گیاه و جانوران ختم می شود.
نویسنده :
سید صدر سید ابوالقاسم ـ معماری ، رنگ و انسان.
عوامل موثر تسریع روند فساد تدریجی سنگ های تاریخی بنای تخت جمشید
عوامل موثرتسریع روند فساد تدریجی سنگ های تاریخی بنای تخت جمشید
تخلخل و نفوذ پذیری را شاید بتوان یکی از مهمترین خواص فیزیکی موثر بر زوال و پوسیدگی سنگ ها دانست. زیرا وجود این مشخصه ها به همراه افزایش امکان دسترسی به بخش های داخلی سنگ ، زمینه تخریب آن را بوسیله هر یک از سه حالت آب (جامد ، مایع ، گاز ) مهیا می نماید.
نکته دیگر اینکه در سنگ های رسوبی که ساخت و کاربرد آنها در بنا یا آثار ، در خلاف جهت لایه بندی سنگ باشد ، بدلیل سهولت نفوذ رطوبت و آب باران ، متحمل آسیب بیشتری نسبت به سنگ هایی دیگر می شوند که هم جهت با لایه بندی شان بکار برده شده اند . وجود لایه بندی ، درز و شکاف و ریز ترک ها ، سنگ را به قطعات کوچکتر تقسیم می کند و سطح تماس آن را با عوامل مخرب بیشتر می گرداند.
آلوده کننده های هوا : آلودگی هوا می تواند اثرات جبران ناپذیری بر روی سنگ و فرسودگی آثار تاریخی و اشیاء موزه ای داشته باشد ، افزایش سرعت فرسایش سطح سنگ در دهه های اخیر حاکی از افزایش زیاد آلودگی هوا می باشد . سنگ هایی چون مرمر ، سنگ آهک و ماسه سنگ که حاوی کلسیت هستند ، بیشترین آسیب را در اثر بارش باران های اسیدی در هوای آلوده متحمل می شوند. ترکیبات طبیعی و مصنوعی موجود در آلودگی هوا که بیشتر ین سهم را در فرسودگی سنگ دارند و به رشد گلسنگ ها به طور فاجعه باری کمک می کنند شامل : دی اکسید کربن ، اکسید های گوگرد ، اکسید های نیتروژن ، مواد ذره ای ، ترکیبات آمونیاکی ، اوزون ، اسید فلوئوریدریک و اسید کلریدریک می باشد ، سه ترکیب اول که قابل حل شدن در آب می باشند با سنگ های آهکی واکنش سریع نشان داده و آسیب پذیری سنگ را دو چندان می کنند.
آلودگی هوا به عنوان کاتالیزور یا تسریع کننده در انجام واکنش های شیمیایی مختلف ، باعث فرسودگی سریع و زیاد ماده ، پوسته پوسته شدن و تورق و جدا شدن کریستال ها و ترکیبات سنگ از یکدیگر و نهایتا طولانی و عمیق تر شدن رگه ها ی کوچک سنگ می شوند . ذرات آلاینده موجب کثیفی و ایجاد لکه بر روی سطوح سنگ می شوند و از آنجائیکه ذرات حاوی اکسید های فلزی هستند نقش کاتالیزور را داشته و لایه سخت خشکی تشکیل می دهند ، از طرفی در هوای آلوده روی سطوح سنگ های آهکی به دلیل موقعیت خاص ، که کمتر با آب باران شسته می شوند ، قشر غیر قابل نفوذ سختی از دوده و گرد و خاک تشکیل می شود که دارای مقدار زیادی گچ است ، که این لایه بد نما اولین قدم تخریب و فساد تدریجی سنگ است .
آلودگی هوا به دو صورت خشک و تر ته نشین می شوند : معمولا وقتی آلودگی بصورت فاز گازی به سطح سنگ رسیده و در رطوبتی که از قبل در سنگ وجود دارد حل می شود ، البته دی اکسید گوگرد تا مسافت حدود 30 کیلومتر نسبت به منشا تولید آن ته نشین می شود . این عمل را ته نشین خشک می نامند و اما ته نشین تر زمانی صورت می گیرد که آلاینده ها در هوا بصورت رطوبت وجود داشته باشند یا با ابرهای باران زا به محل آثار تاریخی برسند و می توانند بر روی مناطقی که دهها کیلومتر از منشا فاصله دارند تاثیر بگذارند. به هر حال این دو حالت باعث فرسودگی و فساد تدریجی سطوح سنگ های تاریخی می گردند و هر چه تخلخل سطوح بیشتر باشددرصد تخریب بیشتر خواهد بود . مهمترین آلوده کننده های شیمیایی مخرب در سنگ های تاریخی در دو حالت ، طبیعی و مصنوعی وجود دارند، که عبارتند از : 1- دی اکسید کربن : که به صورت طبیعی در جو وجود دارد و تولید مقداری اسید می کند و باعث حلالیت کلسیت سنگ آهک شده و فساد تدریجی را باعث می گردد .2- دی اکسید گوگرد : مهمترین آلوده کننده در تخریب سنگ است که از احتراق مواد گوگرد دار تولید می شود . اسید سولفور رقیق تولید شده با اکسیژن ترکیب شده و اسید سولفوریک تشکیل میدهد این اسید بر روی سطح سنگ (کربنات کلسیم ) رسوب کرده و سطح سنگ به سولفات کلسیم تبدیل می شود . سولفات کلسیم با جذب آب بصورت گچ معدنی متبلور می گردد . مشکل اساسی فرآیند بلورهای گچ است که می توانند تا 50 سال ادامه داشته باشند و در سنگ نفوذ کرده و باعث تخریب آن شوند.
متاسفانه آثار تاریخی قدیمی بر اثر شرایط بسیاری دچار تخریب شدید می گردند ، مانند :
1- اکسید ازت : در جو بصورت فراوانی وجود دارد و بسیار پایدارند.
2- مواد ذره ای جامد در هوا : این مواد باعث تشکیل لایه سختی بر سنگ شده و اکسیداسیون را سریعتر می کنند و حاصل صنعت ، کشاورزی و ترافیک شهر ها می باشند.
3- درجه حرارت بالا و ترک خوردگی : که به وفور در آثار سنگی تاریخی تخت جمشید دیده می شود و راه نفوذ مواد آلاینده را به داخل سنگ راحتتر کرده است .
4- حمله سولفات ها از طریق هوا : این مواد در هنگام کار های تولیدی پالایشگاهی تحت عنوان مواد جانبی تولید می شوند.
5- رطوبت زیاد: متاسفانه بر اثر بی دقتی مسولین همیشه در فصل ریزش باران بیشتر قسمت های تخت جمشید دچار آب گرفتگی می شود و بر اثر این ریزش باران و همچنین خاصیت مویینگی سنگ رطوبت خیلی زود در همه قسمت های سنگ نفوذ کرده و سرعت تخریب سنگ را تسریع می کند.
6- اسید سولفوریک و باران های اسیدی: واکنش شیمیایی حاصل سولفات کلسیم تولید می کند که به دلیل محلول بودن به راحتی توسط آب شسته می شود و نتیجه عمل انجام شده لایه سفید رنگی است که بر سطح سنگ ایجاد و مقاومت سطح سنگ را کاهش می دهد.
7- شستشوی بی رویه آثار تاریخی با آب چاه یا شرب : در آثار تاریخی تخت جمشید این کار بارها درپلکان شرقی آپادانا اتفاق افتاده است ، این عمل باعث بوجود آمدن کریستال گچ در سطح سنگ شده و با سیمان های موجود مربوط به مرمت های پیشین واکنش شدیدی نشان می دهد و خمیر بسیار نرمی تولید می کند. متاسفانه این عمل در زمانی بسیار شدیدتر اتفاق می افتد که بنا از یک طرف در مجاورت رطوبت و از طرف دیگر در هوای آزاد قرار داشته باشد. بر اثر بی اطلاعی افرادی یا ندانستن چنین شرایطی ، موقعیت لازم برای تخریب اثر را بوجود می آورند.
8- تر وخشک شدن در اثر نشست و نفوذ آب : یا شستشوی بنا با آب های شور ، که باعث ریخته شدن هیدروکربورها بر روی سطوح بنا شده و بعد از نفوذ به داخل خلل و فرج سنگ ها روند تخریب اثر و فساد تدریجی آن سریعتر می گردد.
9- حرکت ماشین آلات در محوطه آثار سنگی تخت جمشید : این عمل به دفعات متعددی صورت گرفته و باعث لرزش آثار داخل بنا و ترک خوردگی های متعددی بصورت نامحسوس شده اند
10- نشست بخار و گاز ها از دودکش های کارخانه های صنعتی منطقه : این عمل که بعضی مواقع تمام دشت شهرستان مرودشت بخصوص آثار تاریخی تخت جمشید را در بر می گیرد باعث تسریع در روند تخریب آثار تاریخی میگردد . البته شایان ذکر است که شرایط حفاظت و نگهداری بنا و آثار تاریخی توسط کارشناسان امر قابل اهمیت فراوان است .
سنگ آهک به دلیل نرمی و راحت تراش خوردن در بیشتر آثار تاریخی استفاده گردیده است که سطحی متخلخل دارد و این ویژگی آن را در برابر عوامل مخرب آسیب پذیرتر می کند .قطعا عوامل یاد شده دارای قدرت تخریب یکسانی نمی باشند و هر کدام از آنها در شرایط مختلف و در جوار عوامل دیگر تاثیرات متفاوتی دارند. پس سرعت هوازدگی سنگ و نوع آن در همه جا یکسان نیست . گاهی دو یا چند عامل مهم با به هم پیوستگی باعث شدیدتر شدن تخریب اثر می گردند .مثل یخبندان که با حضور نمک ، شدت بیشتری می یابد . مشکل اساسی و بزرگ محوطه تاریخی صفه تخت جمشید نداشتن سطحی هموار جهت دفع ریزش آب باران می باشد بطوری که در کوچکترین بارش شاهد بوجود آمدن حوضچه های متعددی در بیشتر قسمت های بنا هستیم . در تمام طول سال دیواره های داخلی آبروهای تخت جمشید دارای رطوبت خاصی است که این رطوبت از نفوذ آب باران در سطوح مختلف بنا بوجود می آید .
سنگ بخاطر دارا بودن حالت مویینگی آب را در خود می کشد و بعد از مدتی بر اثر تغییر عوامل جوی این رطوبت را جهت دفع کردن به لایه سطحی خود هدایت می کند و متاسفانه آب املاح مثل نمک و مواد دیگر را با خود به سطح سنگ می آورد که نشست نمک در سطح سنگ در بیشتر جاهایی که از سیمان برای مرمت استفاده شده بخوبی نمایان است و یا در سطوح دیگری چون بخش جنوبی پلکان شرقی آپادانا و پلکان شمالی کاخ سه دروازه این آثار بخوبی مشهود می باشد . دیواره اصلی غربی صفه تخت جمشید در تمام طول سال نمایانگر رطوبت مذکور می باشد ،بطوری که در بعضی قسمت ها رطوبت بیرون رانده شده در تمام طول سال مشخص می باشد . متاسفانه بیشترین عامل تخریب سنگ های تاریخی را وجود رطوبت در آثار باعث می گردد و اگر نشود راهکاری برای از بین بردن این رطوبت ایجاد نمود لا اقل می توان با بکار بستن مواردی از این رطوبت ویرانگر کاست. این عمل همت مردان بلند اندیشه ای را می طلبد که با جان و دل در راه حفظ میراث کهن ایران زمین مخلصانه به اهداف دراز مدت جمهوری اسلامی ایران یاری و کمک رسانند. سایر عوامل موثر بر روند فرسایش سنگ ، تغییر و دگرگونی و زوال آن ، ممکن است در اثر برخی حوادث ویرانگر طبیعی ، همچنین روش های نامناسب نگهداری آثار ، مرمت های ناقص یا غیر کارشناسی ، درمان ها و روش های حفاظتی نامناسب و……باشد که هر یک از عوامل یاد شده می تواند بر روی نرخ فرسایش سنگ های تاریخی تخت جمشید و دیگر آثار سنگی کشورمان تاثیر به سزایی داشته باشد .
از آنجائیکه عوامل یاد شده هوازدگی، جوی و دیگر موارد، باعث روند شدیدتر شدن فرسودگی سنگ های دوهزار و اندی ساله آثار ی چون تخت جمشید شده اند ، می توان یکی دیگر از عوامل مهم را نیز چنین ارائه نمود : روند رشد بی رویه گلسنگ ها و جلبک ها با گونه های مختلف در پهنه صفه تخت جمشید که در چند سال اخیر این گیاهان بیشترین قسمت های آثار سنگی را در بر گرفته اند. یکی از عوامل رشد این گلسنگ ها آلاینده های جوی و دیگر رطوبت زیاد این بنا می باشد به صورتی که می گویند هر کجا گلسنگی وجود دارد بدان در آن بنا رطوبت بی امان در حال تخریب آثار است . در حدود 5 سال قبل فقط قسمت های انگشت شماری از بخش های مختلف تخت جمشید رشد گلسنگ را مشاهده می نمودیم ، اما هم اکنون در جای جای بنای عظیم تخت جمشید روند رشد بی رویه گلسنگ بخوبی نمایان است . مهم ترین دلیل رشد و نمو این گونه گلسنگ ها در بیشتر بخش های آثار تاریخی تخت جمشید حفاظت غیر اصولی یا بی تفاوتی در امر حفاظت می باشد . متاسفانه روند حفاظت و مرمت اصولی آثار سنگی تخت جمشید بکلی از بین رفته یا سمت و سوی این امر تغییر یافته است .
آشنایی با آثار و ابنیه های تاریخی شهرستان کازرون و شرح عملیات نجات بخشی و مرمت مجسمه شاپور
تاریخچه شهرستان کازرون:
شهرستان کازرون یکی از شهرستان های استان فارس است که در جنوب ایران قرار دارد و در 51درجه و 39دقیقه و 15 ثانیه طول شرقی و 29درجه و 27 دقیقه عرض شمالی واقع شده است . وسعت این شهرستان حدود 4119 کیلومتر مربع و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا حدود 950 متر می باشد . این شهرستان از طرف مغرب و شمال به شهرستان ممسنی ، از طرف مشرق به شهرستان شیراز ، از طرف جنوب غربی به استان بوشهر و از طرف جنوب به شهرستان فیروزآباد محدود می گردد . فاصله شهر کازرون تا شیراز 150 کیلومتر ، تا بوشهر 180 کیلومتر و تا پایتخت 1060 کیلومتر می باشد .
شهر بیشاپور :
در فاصله 25 کیلومتری غرب کازرون ،در حاشیه رودخانه شاپور ،در کنار جاده شاهی که در زمان هخامنشیان ، تحت جمشید رابه شوش و در روزگار ساسانی به تیسفون متصل می کرد و در میان حلقه ای از درختان لیمو و پرتقال و خرما ، شهری باستانی ، بنام بیشاپور از دل خاک سر بر آورده که حکایت گر عظمت و آبادانی و شکوه گذشته ایران است .
این شهر را می توان ،در ردیف بزرگترین شهرهای دوره ساسانی دانست که با زیباترین و ثروتمندترین شهرهای دنیای متمدن آن روزگار ،مانند انطاکیه و بیزانس ، شهرهای زیبای روم شرقی ، رقابت داشته است و به حق می توان این مجموعه تاریخی را تخت جمشید عصر ساسانی بشماره آورد . عناوین زیر خلاصه از آثار تاریخی این شهر را بیان می کند .
پیشینه تاریخی بیشاپور :
ابن بلخی ،احداث این شهر را ابتدا به طهمورث بن و یونجهان ( پادشاه اساطیری ایران) نسبت می دهد و معتقد است که در آن وقت بنام (دین دلا) معروف بوده ، و چون در اثر حمله اسکندر خراب شده شاپور اول ساسانی در 260 میلادی ،به شکرانه شکست دادن دولت روم ،در حوالی انطاکیه و اسیر کردن امپراطور آن کشور ، آن را از نوساخته و توسعه داده و اغلب عمارات و بناهای آن را بوسیله معماران و مهندسان رومی ساخته و مانند سایر شهرهایی که بنا کرده ، نام خویش را بر آن نهاده است .
این شهر از قسمت های زیر تشکیل شده است :
1- معبد آناهیتا:
2- تالار تشریفات
3- ایوان موزائیک
4- کاخ والرین
5- جایگاه نیاز و مناسک
5- بنای آثار سکونت اسلامی در بیشابور
تنگ چوگان :
تنک چوگان ، در کنار ویرانه های شهر باستانی بیشابور و بین دو رشته کوه سر بر فلک کشیده قرار گرفته و شاید از آن جهت به ( چوگان ) منسوب شده که پادشاهان ساسانی و سرداران ایرانی در آن به چوگان ،ورزش مردان ایرانی ،می پرداختند .
در دل تنگ چوگان ،که عرض آن میان چند صد متر تا کمی بیش از یک هزار متر نیست ، علاوه برمجسمه عظیم شاپور اول ، گنجینه ای از نقوش برجسته و حجاری شده ، برسینه کوه قرار دارد که یادگار ستیزها و پیروزی های پادشاهان ساسانی است .
نقش برجسته های تنگ چوگان :
1- اولین نقش ،بزرگ ترین نقش برجسته عهد ساسانی است که در آن شاپور اول ، صحنه پیروزی خود را بر والرین ،به صورت کاملتری مجسم ساخته است .
2- دومین نقش برجسته ،صفحه پیروزی بهرام دوم (277-293 میلادی ) را بر بادیه نشینان عرب نشان می دهد بهرام دوم سوار براست و پری برتارک و ترکشی بر جانب راست دارد و اعراب ،اسب و شتر برای شهریار خود هدیه آورده اند .
3- سومین نقش طرف چپ رودخانه ،مراسم تاج گذاری بهرام اول (273 – 277 ) است . این نقش برجسته ،برلوحه ای به درازای قریب 5/9 متر و پهنا یا بلندی ،بیش از 4 متر است که تصویر دو نفر را سوار براسب نشان می دهد . نقش سمت چپ مظهر اهورامزا است . که شعار پادشاهی رابه بهرام اول ، عطا می کند
4- چهارمین نقش تصویر مردی را که خم شده است نشان می دهد و به فاصله چند وجب در زیر نقش برجسته بهرام دوم ،سومین نقش سمت چپ رودخانه قرار گرفته و در مقایسه با سایر نقوش دوره ساسانیان که تاکنون کشف گردیده ، دارای شکل ویژه است چه نقش مذکور ، در صخره تراشیده شده و تقریبا شکل یک مجسمه را دارد .
5- آخرین نقش برجسته این سوی تنگ چوگان ،بعد از نقش برجسته پیشین و کمی بالاتر از آن حجاری گردیده و آن نیز از نقوش برجسته و بزرگ عهد ساسانی است
در این تقش برجسته ،تصویر شاپور دوم یا شاپور ذوالاکتاف ( 310 – 379 میلادی ) را در بالا و وسط نقش حجاری نموده اند که از روبرو نشسته و شمشیرش را بر دست چپ گرفت و دست راست خود را به عصا ی بلند یا گرز شهریاری تکیه داده است ودو ردیف نقوش برجسته ، برهر جانب نقش دیده می شود .
6- ششمین نقش برجسته ، صحنه پیروزی شاپور اول بر والرین توام با دریافت شعار شهریاری را ، از اهورامزدا ،نشان می دهد در این نقش شاه ساسانی و اهورامزدا ،هر دو سوار بر اسب دیده می شوند در زیر پای اهورامزد ،پیکر اهریمن ، و در زیر پای اسب شاپور نیز ، دشمن مغلوب به نشان شکست فرو افتاده اند . بالای سرشاپور ، فرشته ای بال گشوده و فر ایزدی به او می دهد .
تنگ طبیعی – تاریخی چوگان در کنار ویرانه های شهر باستانی بیشاپور،دارای سه روستا است که عبارتند از : روستای تنگ چوگان بالا ، تنگ چوگان پایین ،تنگ چوگان وسطی که رودخانه شاپور در جهت شمال شرقی به جنوب غربی در میان تنگ روان است
مشخصات روستای تنگ چوگان کشکولی :
جمعیت این روستا 60 خانوار زبان آنها فارسی و دارای دین اسلام و مذهب شیعه هستند .کارو پیشه اهالی روستا بیشتر کشاورزی ،دامداری و باغداری است و محصولاتی همچون گندم و جو ،برنج ،پرتغال و لیمو بدست می آورند . پوشش بوم گیاهی این منطقه گل گاوزبان ،خاکشیر و شاهتره است که کاربرد داروئی دارند .
غار شاپور در دوسوم ارتفاع کوه[کوه شاپور] در ارتفاع 800 متری از زمین با مختصات جغرافیایی 37 51 طول شرقی و 28 29 عرض شمالی قرارگرفته که 1280متر از سطح دریا ارتفاع دارد .این غار یکی از سه غاری است که در قسمت غرب تنگ چوگان قرارگرفته اند .غار شاپور با دهانه ای بزرگتر از دو غار دیگر در وسط است ،غار سمت چپ از غار شاپور به غار مادرشاپور معروف است و غار سمت راست غار مرمر نامیده میشود.
غار و مجسمه شاپور :
در تنگ چوگان ،در چهار کیلومتری شهر بیشاپور به طرف شمال ، دست چپ ،در 800 متری ، برسینه کوه شمالی تنگ ، آن سوی رودخانه ،غار نسبتا بزرگی است که به مناسبت وجود مجسمه شاپور به نام غار شاپور نامیده شده است .این غار در دو سوم ارتفاع کوه قرار گرفته و برای رسیدن به آن تا مسافتی از کمر کوه تسطیح شده ، بطوری که با جیپ می توان رفت و از آن پس تا حدود 300 الی 400 متر باید پیاده روی کرد . و از آن پس تا رسیدن به دهانه غار ،باید از 200 پله سیمانی بالا رفت .
موقعیت جغرافیایی غار شاپور :
در فاصله 25 کیلومتری غرب کازرون، در حاشیه رودخانه شاهپور، در کنار جاده شاهی که در زمان هخامنشیان، تخت جمشید را به شوش و در روزگار ساسانی به تیسفون متصل می کرد، در میان حلقه ای از درختان لیمو و پرتقال و خرما، شهر باستانی بیشاپور قراردارد. این شهر در ردیف بزرگترین شهرهای دوره ساسانی است .
تنگ طبیعی – تاریخی چوگان در کنار ویرانه های شهر باستانی بیشاپور، دارای سه روستا است که عبارتند از: روستای تنگ چوگان بالا – تنگ چوگان پایین – تنگ چوگان وسطی و رودخانه شاپور در جهت شمال شرقی به جنوب غربی در میان تنگ روان است.
غار شاپور در دو سوم ارتفاع کوه [کوه شاپور] در ارتفاع 800 متری از زمین با مختصات جغرافیایی 37 51 طول شرقی و 28 29 عرض شمالی قرارگرفته و 1280متر از سطح دریا ارتفاع دارد. این غار یکی از سه غاری است که در قسمت غرب تنگ چوگان قرارگرفته اند. غار شاپور با دهانه ای بزرگتر از دو غار دیگر در وسط است، غار سمت چپ از غار شاپور به غار مادر شاپور معروف است و غار سمت راست غار مرمر نامیده میشود.
مشخصات بیرونی غار :
با آنکه کوه شاپور مشرف به روستای تنگ چوگان وسطا است، اما راه استاندارد برای رسیدن به غار از تنگه چوگان علیا (روستای کشکولی ) است. مردم محلی میتوانند با 30 دقیقه کوهپیمایی به غار برسند، اما برای افراد اماتور حدود 1:30 تا 2ساعت وقت لازم است .راه رسیدن به غار در سال 1329خورشیدی اینگونه توصیف شده است: «رفتن در آن بدون چند نفری ممکن نیست زیرا جایی مخوف و هولناک است. از دامنه کوه به مقدار 3 کیلومتر سربالایی و سنگلاخ که معادل 30 کیلومتر است و بسیاری از جاها پرتگاه (و به قول لرها کمر است.) بالا رفتیم در نزدیکی آن غار صعوبت دیگری پیش آمد چه آنجا باید از قطعه های از کوه که مانند دیوار صاف است به ارتفاع 3 متر بالا رفت و در روی این تخته سنگ باید با چهار دست و پا بالا رفت به طوری سخت که فرد مرگ را جلوی چشم خود میبیند چه در زیر پای شخص دره بسیار، سراشیبی عمیقی واقع شده و بدتر از همه اینکه در روی سنگ 3 متری صاف جایی برای درنگ نیست.» البته در حال حاضر این راه با تمهیداتی که طی سالهای متمادی اندیشیده شده بسیار آسانتر گشته است. به علت شیب زیاد و سنگی بودن کوهپایه جنوبی کوه شاپور، پوشش گیاهی این ناحیه، تنها به درختچههای پراکنده بادام کوهی محدود میشود. در حالی که قسمتهایی از کوه شاپور که دارای شیب کمتری در دامنه اند، جنگل های بلوط پراکندهای دیده میشود که گویای عمق نسبی خاک می باشند .
دهانه بیرونی غار رو به جنوب و دارای ابعادی به اندازه: ارتفاع دهانه بیرونی غار نزدیک به 20متر و قطر دهانه آن 02/41 متر است. غاری کوچک درست در سمت راست ورودی غار قراردارد محلی ها اسم این غار کوچک را جعبه سفید گذاشته اند .
مشخصات درونی غار :
بعد از ورود به غار مساحتی عریض تر از دهانه وجود دارد و هرچه به طرف عمق پیش رویم از عرض غار کم میشود . این غار دارای طول تخمینی 736 متر در روی نقشه پلان میباشد که پیکره شاپور اول در فاصلهی 84/29 متری از دهانه غار واقع شده است البته شایان ذکر است که دو حوض سنگی در فاصله تقریبی 4/81 متری از دهانه غار در کف غار جهت جمع آوری آب درون غار نقر شده است. تنوع درجه حرارت در قسمتهای مختلف غار، تنوع رسوبات آهکی، تنوع رطوبت، تغییرات باد، تغییرات سایه روشنها، وجود شعاعهای کوچک نور در قسمتهایی که با فضای بیرون ارتباط دارند و بسیاری از شاهکارهای شناخته و ناشناخته طبیعت، همگی به پیدایش این مجموعه زیبا و شگفت آور منتهی شده است . این غار از 4 گذرگاه بزرگ، 5 گذرگاه کوچک، 4 مسیر فرعی و 3 تالار تشکیل شده است. پرفسور گیریشمن تالارهای غار را به وسیله دریاچه های کوچک جدا از هم اعلام کرده است، اما در حال حاضر شاید به علت بارندگی کم این دریاچه های کوچک جای خود را به مکان هایی از گل و لای داده اند و به ندرت به این دریاچه ها برخورد میکنیم. از سقف این غار در همه طرف آب چکیده و گل فشنگ های (stalactide)* و تماشایی درست کرده که حتی شکل حیوانات را در روی سنگ ها می توان مجسم کرد . این غار به سبب تاریکی و عمق زیاد و وجود آب و لیز بودن پرتگاهای درون غار و نیز وجود غارهای متعدد جنبی، تاکنون هیچکس موفق نشده همه زوایا و گوشه ها و غارهای درونی آن را کشف کند. اما به موجب اطلاعاتی که ورزشکاران، کوهنوردان و نیز باستان شناسان داده اند، نقشه ای از پلان درونی غار تهیه شده این غار در حدود یک کیلومتر عمق دارد و در یک بخش به صورت دو طبقه ترسیم گشته است .
در فاصله حدود 20 متری دهانه غار مجسمه عظیم شاپور اول ، دومین شهریار ساسانی ،قرار دارد . این مجسمه به دلیل زلزله ای که قرن ها قبل اتفاق افتاده به مدت هزار سال روی زمین قرار داشته اما در سال 1335 به دستور رضا شاه و با کمک سه سپاه پیاده از ارتش این مجسمه سر پا شده است غار شاپور در ادامه جاده ای که به تنگ چوگان وارد می شود و پس از طی نمودن مسافتی نزدیک به 6 کیلومتر در سمت چپ رودخانه و در ارتفاع 1280 متری سطح دریا قرار گرفته که تندیسی از شاپور شهریار پر آوازه ساسانی به ارتفاع 30/6 متر در دهانه آن قرار دارد. در این تندیس شاه با جامه ای ساده، ظریف و لطیف با کمر بندی که به دور کمر بسته و شمشیر حمایل کرده، نشان داده شده است. دست راست تندیس بر کمر و دست چپ بر قبضه شمشیر است. ریش شاه آرایش شده و از حلقه ای گذشته است. موهای وی بلند و تاج کنگره داری بر سر دارد.ساختن این مجسمه در سال 266 میلادی به پایان رسیده است . سرو بدن مجسمه به حال اصلی باقی و دستها و پاهای آن شکسته است . این مجسمه در قرون سابق در اثر سنگینی زیاد واژگون گردیده متدرجا قسمتهایی از آن شکستگی بیشتر یافت و قطعات بزرگ آن ، از مجسمه جدا شده بود که ارتش فارس به احداث راه و تهیه مقدمات برپا کردن مجسمه همت می گمارد و در سال 1336 موفق به نصب مجسمه بر روی دو پایه بتون مسلح می گردد و قطعات جدای دست و پای مجسمه را هم در کنار آن می نهد .
نشانه های تاریخی غار :
وجه تسمیه غار شاپور، وجود مجسمه باشکوه و عظیمی از شهریار پر آوازه ساسانی شاپور اول، بر دهانه ورودی غار است. حوضچه های آب: در پشت سر مجسمه در فاصلهی تقریبی 4/81 متری از دهانه غار دو حوض وجود دارد که در سنگهای کف غار به شکل مستطیل اولی 05/4 متر طول، 2مترعرض و دومی.68/2 طول، 5/1 متر عرض حفر شده است . هر دو حوض در کنار واقع شده و به وسیله یک آّبراهه به هم متصل شده اند. حوض بزرگتر با دو پله و حوض کوچکتر با یک پله به عمق حوض راه دارد. از این دو حوض به بعد غار تاریک میشود و احتیاج به وسایل روشنایی است. در مسافتی دور تر از دو حوض، حوض بزرگی است شبیه به نعل که دور تا دور آن از 20 متر متجاوز است و به طوری در سراشیبی ساخته اند که یک طرف آن 1متر و طرف دیگر 4/1 متر عمق دارد .
وجود این حوضچه ها شاید احتمال استفاده از غار به عنوان یک سکونتگاه موقت را مطرح کند .یکی از مهم ترین آثاری که از بررسی غار بدست آمده، آثاری از کوزه های شکسته سفالی است، این سفالها که مشخصات سفالینهها دوره ساسانی اند، یکی از دلایل مهمی است که میتواند ساخته های درون غار را به دوره مذکور ربط دهد .
تمهیدات سال 1336 :
مجسمه شاپور، که به وسیله عوامل مختلف تخریبی ویران شده و بر زمین افتاده بوده، در سال 1336خوشیدی به همت سپاه پنجم ارتش فارس برپا می گردد. مهم ترین عوامل تخریب این پیکره زلزله و دخالت آدمی شناسایی شده است. جدای از بر پایی این اثر تاریخی که ناشی از علایق رژیم پهلوی به حفظ یادمان های ایران باستان بود. برپایی آن به صورت مرمتی شتاب زده انجام شده و هیچگونه عملیات حفاظت، استحکام بخشی و مرمت اصولی بر روی این پیکره انجام نشده است. در آن سال برای دستیابی آسان به غار 230 پله از ارتفاعات صعب العبور دامنه پر شیب تا ورودی غار در سنگهای کوه کنده شده و سیمان گردیده است. از دهانه غار، پیکره کاملأ مشخص است .چهار ایوان از دهانه به طرف داخل غار مهیا شده ، اختلاف ارتفاع تراس اول با 10 پله به تراس دوم، دوم به سوم با 8 پله و سوم به چهارم دارای 7 پله است. پیکره در تراس چهارم قرار دارد. این تراس که وسیع تر از تراسهای دیگر است به وسیله 12 پله به عمق غار راه دارد. ایجاد این تراسها برای مشاهده هرچه بهتر این مجسمه در سال 1336 چیده شده است. همچنین با صیقل دادن دو قاب اول در دیواره سمت چپ و راست به ترتیب کتیبه های پهلوی و نقش رجب را حجاری کرده اند. بعد از برپایی مجسمه، چهار سکو دور آن برای قراردادن قطعات جداشده مجسمه در آن سال ساخته شده که در حال حاضر آنها ویران شده اند و فقط جای این سکوها مشخص است. هم اکنون این اجزای جدا شده از پیکره که عبارتند از: قسمتی از پای راست (ران)در سمت راست پیکره، تکه ای که احتمال دارد قسمتی از تاج باشد پشت مجسمه، قسمتی های دیگر مجسمه در پایین ایوان چهارم افتاده است. در همان سال دور پیکره و سکوها را محصور و زنجیر کشیده بودند .
توصیف غار و مجسمه شاپور :
در ادامه جاده ای که به تنگ چوگان وارد می شود و پس از طی نمودن مسافتی نزدیک به 6 کیلومتر در سمت چپ رودخانه غار بزرگی در ارتفاع 1280 متری سطح دریا وجود دارد که تندیسی از شاپور شهریار پر آوازه ساسانی به ارتفاع 30/6 متر در دهانه آن قرار دارد . در این تندیس شاه با جامه ای ساده ، ظریف و لطیف با کمر بندی که به دور کمر بسته و شمشیر حمایل کرده، نشان داده شده است . دست راست تندیس بر کمر و دست چپ بر قبضه شمشیر است. ریش شاه آرایش شده و از حلقه ای گذشته است . موهای وی بلند و تاج کنگره داری بر سر دارد. متاسفانه تندیس شکسته ، صورت و تاج تندیس نیز آسیب دیده است . پشت سر مجسمه، در فاصله تقریبی 80 متری آن برای جمع آوری قطرات آبی که از سقف و بدنه میچکد حوض هایی با ابعاد و شکل های مختلف ساخته اند، تنوع درجه حرارات در قسمت های مختلف غار، تنوع رسوبات آهکی، تنوع رطوبت ، تغیرات در سرعت و جهت وزش باد ، تغیرات سایه روشن ها ، وجود شعاع های کوچک نور در قسمت هایی که با فضاهای بیرون ارتباط دارند و بسیاری از شاهکار های شناخته شده و ناشناخته طبیعت ، همگی به پیدایش مجموعه ای زیبا و شگفت آور بنام غار شاپور انجامیده است . این مجموعه علاوه بر اینکه می تواند زمینه مطالعاتی – پژوهشی گسترده ای را در اختیار زمین شناسان ، غار شناسان ، باستان شناسان ، جانورشناسان و …. بگذارد ، مکان مناسبی برای فعالیت های ورزشی کوهنوردی و غار نوردی نیز می باشد.
آیتم های پیشنهادی قبل از شروع عملیات نجات بخشی و مرمت مجسمه شاپور :
1- عملیات اجرایی نجات بخشی و مرمت مجسمه سنگی شاپور واقع در غار شاپور شهرستان کازرون منوط به اجرای عملیات پاره یابی ، آسیب شناسی و مستند نگاری دقیق و تخصصی این اثر با ارزش و بی همتای تاریخی است که می بایست فقط توسط کارشناسان مرمت سنگ که در عملیات اجرایی مرمت آن شرکت خواهند داشت می بایست صورت پذیرد .
2- تمیز کردن و پاک سازی مسیر دسترسی به غار در تمام طول آن مسیر جهت راهپیمایی راحت تر و انتقال سریعتر ادوات مورد نیاز عملیات نجات بخشی و مرمت مجسمه شاپور .
3 – در برنامه قرار دادن مرمت کتیبه های سنگی درون غار شاپور این کتیبه ها که مربوط به دوره پهلوی می باشد و در آن تاریخ مرمت مجسمه و … ذکر گشته است. به دلیل خروج آب های جاری در درون رگه های سنگ بستر کتیبه ها و رطوبت زیاد در آن ها ترک های ایجاد گشته است و همچنین گرفتار آسیب های بیولوژیکی شده است .
4 – تعمیرات دیواره کناری، کنار پله ها از آنجا که دامنه کوه هر ساله دچار فرسایش شده ودر نتیجه سنگ هایی از بدنه کوه جدا گشته و از کوه ریزش می کند که هر ساله هزینه و نیروی انسانی خود را می طلبد .
5 – ساخت و نصب تابلو های جهت نما در مسیر غار شاپور با توجه به وضعیت مسیر و غیر اصولی بودن تابلوهای فلزی پیشنهاد می گردد . ( در مسیر فوق بوسیله رنگ و کشیدن فلش هایی بر سنگ ها ایجاد شده که منظره نامناسبی را ایجاد کرده است) .
6- طراحی ، ساخت و اجرای عملیات نصب سطل زباله در محیط داخلی غار شاپور و همچنین مسیر گردشگری غار شاپور.( در حال حاضر حوضچه هایی از سنگ برای جمع آوری زباله ها وآتش زدن آنها در مسیر گردشگری ایجاد شده که با این مسیر هیچ گونه سنخیتی ندارد ) .
7 – پاکسازی محیط و بدنه غار همچنین زمینه های لازم برای فرهنگ سازی عمومی جهت جلوگیری از اینگونه آسیب ها .
8- ساخت و نصب تابلوی معرفی غار و مجسمه شاپور .
9- ایجاد روشنایی حفاظتی در غار شاپور و محیط بیرون غار و همچنین مسیر گردشگری موجود .
10- تهیه و چاپ بروشور راهنمای گردشگری غار و مجسمه شاپور .
حوضه آبریز دریاچه های فارس (شهرستان مرودشت )
رود خانه کر- پل و بند های احداثی مسیر آن
«درجلگه مرکزی استان فارس سه آبریز یا دریاچه وجود دارد،که آب حوزههای اطراف را به این دریاچه ها می ریزند، این سه دریاچه شامل : 1- دریاچه بختگان 2- دریاچه مهار لو 3- دریاچه پریشان.» می باشد.
دریاچه بختگان :
در 50 کیلومتری شرق شیراز واقع شده وبه نام دریاچه نی ریز هم شهرت دارد . مهم ترین رودی که به این دریاچه میریزد رود کر است که از ارتفاعات شمال غربی استان فارس سرچشمه گرفته و ضمن دریافت شعباتی چند که معروف ترین آنها شعبه پلوار میباشد به سوی جنوب جریان مییابد.
رود کر:
« این رود از ارتفاعات شمال غربی استان فارس سرچشه گرفته و پر آبترین رود استان فارس میباشد که از آب آن در آبیاری زمین های زراعتی استفاده میشود . در محل قدیمی ایجاد سد در دوران هخامنشی بر روی این رود ، سد خاکی درودزن با هسته رسی احداث شده که با گنجایش حدود یک میلیارد متر مکعب آب ذخیره قابل توجهای از آب را در استان به وجود آورده و طغیانهای فصلی رود را نیز تا حدودی مهار می کند .از این ذخیره قابل اطمینان در بخش کشاورزی ، صنایع و هم چنین تامین آب آشامیدنی شهر های شیراز و مرودشت بهره برداری می شود .
سد درودزن قادر به مهار کامل طغیان های فصلی نیست و مقادیر قابل توجه ای از آب ورودی به دریاچه سد از سر ریز آن خارج می شود . سد دیگری دربخش بالاتر آن و در فاصله 60 کیلومتری تنگ براق اقلید به نام سد ملاصدرا ساخته شده است . تا از سر ریز شدن آب های سد درودزن جلوگیری شود . رود کر دارای شاخه های متعددی میباشد و در نزدیکی مرودشت شعبه مهمی به نام پلوار (سیوند) را دریافت مینماید و پس از طی 270 کیلومتر به دریاچه بختگان و طشک می ریزد .»
تاریخچه:
معماری آبی در مسیر رود خانه کر دارای پیشینهای کهن و جالب توجه می باشد . آثار باقی مانده از دوهزار و پانصد سال پیش تا کنون (سد داریوش، و بردهبریده) گواه توجه دیرینه به معماری آبی در مسیر این رودخانه همیشه جوشان است. دست یابی به این سئوال که پل سازی از چه زمانی و توسط چه کسانی آغاز شده مشکل است . ولی بدون شک انسان در هر دوره با هر وسیله ممکن ، مشکلات و موانع طبیعت را از سر راه خود برداشته است. «قطعاٌ از همان هنگام که بشر توانست برای گذر از جویبارها و رودخانههای کوچک از ابتدایی ترین راه یعنی استفاده از تنه درختان سود جوید میتوان گفت که کار پل سازی آغاز شده است.» آثار باقی مانده در مسیر این رود کهن را میتوان به صورت زیر بیان نمود .
همان طور که اشاره گردید،رودخانه کر دارای شاخههایی است که همچون شاخه اصلی آن به صورت چهار فصل دارای آب است و از دیرباز تا کنون کانون توجههات مردم بومی و حاکمان بوده است عمدهترین آثار باقی مانده در مسیر اصلی این رود کهن را میتوان به صورت زیر معرفی نمود .
1- مجموعه آثار تاریخی سد داریوش/ قرن پنجم پیش از میلاد مسیح.
2- آثار تاریخی برده بریده/ قرن پنجم پیش از میلاد مسیح.
3- بقایای پل ابرج / اوائل دوره اسلامی.
4- پل خان /اوائل قرن یازدهم هجری شمسی.
5- مجموعه تاریخی بند امیر/ دوره آل بویه 365 هجری شمسی.
6- مجموعه تاریخی بند فیض آباد / دوره آل بویه.
7- مجموعه تاریخی بند تیلکان/ دوره آل بویه.
8- مجموعه تاریخی بند موان / دوره آل بویه.
9- مجموعه تاریخی بند حسن آباد / دوران آل بویه.
مجموعه آثار تاریخی سد داریوش :
در باب معماری آبی ایران در دوران هخامنشی نکتههای بسیار ارزنده ای وجود دارد که متأسفانه تاکنون توجه خاصی به آن نگردیده است . مجموعه تاریخی سد داریوش که در شمال غربی جلگه مرودشت واقع شده است و علاوه بر ایفای نقش پل ، عملکرد مهار آب و هدایت آن به مسیرهای مورد نظر در آن زمان را نیز انجام میداده، امید است امور پژوهشی مختلف در رابطه با نوع عمل کرد، زمان احداث ، علت مکان یابی و بسیاری از نکتههای تخصصی و نتیجهَ نحوهَ آب رسانی به محوطه های تخت جمشید این اثر ارزشمند مورد مطالعه و پژوهش قرار گیرد. همانطور که مستحضرید با توجه به حوضه آبگیری دریاچه سد درودزن در سال 1348 ه.ش این سد از محل اصلی خود جابهجا گردید ، که مشروح عملیات اجرائی در گزارشات گروه ایزمئو در آرشیو بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد موجود است .
آثار تاریخی برده بریده :
این اثر تاریخی در مسیر رودخانه کر و نزدیکی کوه گزین (در دامنه این کوه روستایی به نام شهرک وجود دارد و امروزه این کوه را نیز به عنوان کوه شهرک میشناسند ، از سه کوه معروف منطقه که در مورد آن میگویند :
(پناه دلیران ایران زمین کل است و ستخر است و شهر گزین)
در فاصله حدود ده کیلومتر بعد از سد داریوش قرار دارد که متأسفانه تا کنون در فهرست آثار ملی ثبت نگردیده است . امید است امور پژوهشی مختلف در رابطه با نوع عمل کرد، زمان احداث، علت مکان یابی و بسیاری از نکتههای تخصصی باستانشناسی، مهندسیآبیاری، مهندسیسازههای آبی این اثر ارزشمند نیز مورد مطالعه و پژوهش قرار گیرد.
آثار و بقایای پل تاریخی ابرج(پل نو) :
این پل باشکوه که در نزدیکیهای کوه استخر (در دامنه این کوه روستای بنییکه ابرج قرار دارد و این کوه را نیز با نام کوه بنییکه می شناسند) واقع شده است . با توجه به ساختار سازهای و بقایای این پل میتوان تاریخ آن را به دوره اسلامی نسبت داد . در دوطرف این پل تاریخی پلهای بتونی جدیدی با ساختاری بسیار ناخوشایند احداث گردیده است و بر اساس مدارک در سال 1363 سنگ نوشتهَ این پل موجود بوده که هم اکنون وجود ندارد . این پل در مسیر کوچ عشایر فارس قرار داشته و از رونق خاصی برخوردار بوده است .
پل خان :
این پل که در چهار کیلومتری جاده مرودشت به شیراز در مسیر رودخانه کر «در اوائل قرن 11 ه.ش ، توسط امام قلی خان فرزند الله وردی خان فرمانروای فارس و سردار مشهور شاه عباس احداث گردیده است . این پل از دو دهانه بزرگ و سه دهانه کوچک با طاق جناقی تشکیل شده است . مصالح به کار رفته در ساخت پایههای این پل سنگ و ساروج و در بدنه و طاقها آجر و ملات گچ است .» در دهه 1290 ه.ش قسمتی از دهانه های بزرگ این پل مورد تخریب یاغیان قرار گرفت و در دهه 1318 ه.ش توسط نیروهای متفقین جنگ جهانی دوم دوعدد سازه فلزی با پوشش الوارجهت تقویت دهانه های بزرگ پل نصب گردید و تا سال 1335 از آن استفاده مینمودند. این بنای ارزشمند تا قبل از ساخت پل فلزی جدیدی که در نزدیکی آن احداث گردیده است مورد استفاده قرار میگرفت و در سال 1362 ه.ش دفترفنی تخت جمشید با ایجاد داربستی معلق در اطراف دهانه فروریخته پل نسبت به آسیب شناسی و مستندنگاری به وسیله عکس اسلاید و نقشه و گزارش اقدام و طرح مرمتی آن را به مراجع ذیصلاح ارسال نمود که فقط دراواخر سال 1385و ابتدای سال 1386 دهانه های اول و دوم سمت غربی پل مرمت گردیده است و تا کنون هنوز بودجهمناسبی به آن تخصیص نیافته است و با توجه به آسیبهای وارده، گذر زمان آن را رو به اضمحلال میبرد .
بند امیر :
بند امیر یکی از کارهای برجسته عضدالدوله دیلمی به شمار میرود . ابن بلخی در( 501 ه . ق ) در مورد این سد و بند میگوید:« نظیر آن درجایی از دنیا وجود ندارد ، برای توصیف آن باید گفت که سرزمین اطراف آن ، پیش از آن بیابان خشک وبی آب بود .عضدالدوله با مشاهده این وضعیت به این نتیجه رسید که اگر سدی در آنجا ساخته شود آب رود کر در آنجا آبادانی به بار خواهد آورد بنابر این وی مهندسان وکارگرانی را گرد آورد و با صرف هزینه ای گزاف، کانال های انحرافی در چپ و راست رودخانه ساخت ، آنگاه کف وبالای رودخانه را با بلوک های سنگی فرش کرد0 پهنای بالای سد به اندازه ای بود که دو سوار، پهلو به پهلو می توانستند از آن بدون برخورد بگذرند .برای گذشتن آب نیز در سد سرریزهایی ایجاد شده بود .» طول اصلی بند در حدود 105 متر است . پهنای تاج 5/7 متر و پهنای آن روی پی تقریباً در حدود 20 متر است . لازم به ذکر است که این مجموعه دارای 25 تا 30 آسیاب بوده و بقایای حدود 25 عدد از آسیاب ها موجود می باشد و تا دهه 1340 ه.ش از این آسیاب ها استفاده میشده است .
موقعیت اثر :
مجموعه تاریخی بند امیر در 40 کیلومتری شمال شرقی شیراز و15کیلومتری جنوب شهر مرودشت در ارتفاع 1585 متری آبهای آزاد در′52 °52 طول جنوبی و′47 °29عرض شمالی در مسیر رودخانه کر و کنار قریه بند امیر واقع شده است .
شناسنامه اثر:
«قدمت : 365 هجری شمسی
بانی : عضدالدوله دیلمی
این اثر در تاریخ 9 / 9/ 1349 به شماره 902 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده و تحت حفاظت اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری فارس قرار دارد .»
عناصر سازهای جهت ساخت وساز این سد از مصالح بوم آوری هم چون سنگ و ساروج میباشد،که با اجرایی آگاهانه و صحیح ، سازه ای صلب و مقاوم جهت کاربریهای پیش بینی شده ایجاد نموده است.
آزمایش 1050 سالهاش تائید کننده این مطلب میباشد. باید توجه داشت که عرض سرریز بند 70/7 متر می باشد و عرض معبر پل 4 متر است که جان پناه در هر طرف پل بین 6/ الی 1 متر ارتفاع 5/ متر ضخامت دارد.
کاربری پل :
عنصر معماری دیگر مجموعه ، پل است .که بر روی این بند احداث گردیده است و از طراحی جالب توجهای برخوردار است. پل احداث شده بر روی بند از 13 طاق جناقی با دهانههایی متغیر بین 30/5 الی 15/4 متر و پا طاقهایی با عرض متغیر بین 95/3 الی 40/3 تشکیل گردیده که ارتفاع دهانههای پل بین 70/3 الی 10/4 متغیر است .
پل ایجاد شده بر روی کانال گاوشیر :
این پل از یک طاق جناقی با دهانه 6 متر تشکیل شده است. مصالح به کار رفته در ساخت وساز این طاق از آجر و ملات گچ بوده است. دهانه این پل در سال 1376 توسط دفتر فنی تخت جمشید با استفاده از آجر و ملات ماسه و سیمان مرمت و بازسازی شده است. این کانال که کنترل کننده میزان بالا آمدن آب پشت بند بوده است . آب را تا سطح مورد نظر که بتوان آن را در کانال های فراز بند هدایت کرد و به سرآب ، آسیاب ها رساند کنترل می نمود و میزان مازاد بر مصرف آب رودخانه را به امتداد مسیر اصلی رودخانه هدایت مینموده است، تا در بندهای پایینتر آن را مورد استفاده قراردهند. در گذشته میزان خروجی آب با قراردادن تنه درختان ، خار و خاشاک و چوب نی در دهانه این کانال کنترل میشده . لیکن از اواسط قرن اخیر تاکنون این عمل به وسیله دو دریچه فلزی بزرگ کنترل میشود.
پل ایجاد شده بر روی مسیر انحرافی آب به آسیاب های جنوب شرقی :
این پل از یک طاق جناقی با دهانه 1متر احداث گردیده است. مصالح به کار رفته در ساخت وساز این طاق از آجر و ساروج میباشد.
نهر اتابک :
این مسیرانحرافی در 100متری شمال غربی کانال گاوشیر قرار داشته است که قسمت اعظم آن در زیر خاک و بافت مسکونی مدفون شده است. اما مقدار کمی از آثار آن هنوز در حاشیه شرقی زه کش غربی روستای بند امیر مشخص میباشد. این کانال هم با مصالح سنگ و ساروج احداث شده و وظیفه اصلی آن هدایت و رسانیدن آب به اراضی مزروعی پست یا سفلی ، کربال بوده است.
نهر فنا خسرو :
این مسیر که یکی از مسیرهای اصلی انحراف آب رودخانه بوده است . برای مشروب ساختن اراضی کربال علیا احداث شده بود. در حال حاضر از این کانال اثری جز پست بودن زمین و سنگ چینهای موجود وجود ندارد. امروزه هم در طرفین بستر شمالی بند دو کانال آبرسانی به سمت اراضی فوق الذکر با اندک مسافتی دور تر از کانال های قدیمی احداث شده است که قابل استفاده میباشد.
دیوارهها و دستکها :
برای نگهداری سطح آب تا اندازه ای که آب به راحتی به کانال های اطراف مسلط شود و جهت جلوگیری از رانش آب و خاک به سمت ساختمان های دهکده ، برای بالاتر بردن سطح آب تا حدی که بتوان آن را به کانالهای اطراف هدایت نمود و جهت جلوگیری از رانش خاکهای کنار رودخانه دیوارهای حائلی در فراز و پایین بند احداث گردیده است. مصالح به کار رفته در ساخت این مجموعه دیوارها با سنگ های منظم ریشه دار و ملات ساروج می باشد. در مرکز دیوارهها از ملات ماسه و آهک نیز استفاده شده است.
آسیاب های آبی :
میدانیم که در گذشته از نیروهای طبیعی همچون باد و آب جهت امور مختلفی بهره میگرفتهاند. یکی از بهرهگیریهای جالب توجهای که در این مجموعه مشاهده میشود . بهرهگیری از نیروی آب جهت چرخانیدن چرخ آسیاب ها بوده است .
عناصر اصلی تشکیل دهنده آسیاب های آبی را میتوان به صورت زیر بیان نمود:
1 – تنوره 2 – سنگ زیرین 3 – سنگ آسیاب یاسنگ گردان 4 – چرخ سنگ آسیاب 5 – محل نگهداری گندم قبل از آسیاب 6 – محل ریختن آرد(کته)
1 – تنوره :مسیری را که آب از آن بر روی پرره های چرخ آسیاب ریخته می شد ، را تنوره آسیاب می نامند، این مسیر در آسیاب های مجموعه تاریخی بندامیر به صورت دایره ای به قطر متوسط 1 متر با سنگ و ساروج طوری طراحی گردیده است که پس از بهره گیری از نیروی آب جهت چرخانیدن سنگ آسیاب آب را به مسیر خل آب هدایت می نماید . (خل آب مسیری بود که پس آب آسیاب را به رودخانه هدایت می کند.) در بعضی از محلها که ارتفاع تنوره بیشر بود دو یا سه چرخ آسیاب در آن تعبیه میکردند که به آسیاب های سه سنگی مشهور بودند.
2 – سنگ زیرین :مقاومترین عنصر آسیاب است که دارای سطحی زبر بوده و اندازه آن نسبت به میزان دبی آب ورودی به تنوره آسیاب متغیر بوده است .
3-سنگ آسیاب یا سنگ گردان : سنگی که به محور چرخ آسیاب متصل بوده و بر روی سنگ زیرین آسیاب که سنگی ثابت بوده است میچرخیده است . سنگ فوق از سختی و زبری خاصی برخوردار بوده است .
4-چرخ آسیاب : عنصری است که نیروی آب را با برخورد به پرره های خود به سنگ گردان آسیاب وارد میکرده است .
بازارچههای محلی و ایجاد قطب اقتصادی :
برخی از کارها در گذشته نیاز به مکان خاصی داشته است تا بتوان آن کار و حرفه را راه اندازی نمود. یکی از این کارها که مستلزم داشتن مکان با ویژگی خاص بوده آسیابها هستند . با توجه به طراحی صورت گرفته در مجموعه تاریخی بند امیر این مکان یکی از بزرگ ترین مجموعههای دارای آسیاب آبی منطقه بوده است. لذا با توجه به نیاز مبرم تمامی مردم به آرد، این مجموعه علاوه بر اینکه میزبان عده زیادی از عشایر و کاروانها که از این پل عبور میکردند بوده ، عده زیادی از مردم منطقه که جهت آسیاب کردن گندمهای خود به اینجا میآمدند را نیز میزبان بوده است و با توجه به کمبود امکانات در گذشته این مجموعه به عنوان قطب اقتصادی جهت تأمین مایحتاج زندگی مردم منطقه عمل میکرده . وجود حرفههای مختلف در این جا محرض می باشد، ولی بقایای بنا و آثاری از وجود بازار یا بازارچه با معماری خاص وجود ندارد. لیکن بنا به تحقیقات صورت گرفت و مصاحبه با ریشسفیدان محل و بررسی های انجام شده در کتب مختلف متوجه میشویم که ، بازارچه های بند امیر به صورت دکههایی ساخته شده از تنه درختان ، نی و حصیر در نزدیکی رودخانه و یا مغازههایی در جوار منزل صاحب برخی حرفهها بوده است . همانطور که هنوز هم در برخی از منازل باقی مانده از گذشته الگوهای کهن معماری منطقه ساخته شدهاند مشاهده میگردد . اگر شخصی به شغل نمد مالی مشغول بود ، مغازه ای در جوار منزلش داشت که با توجه به تعامل اجتماعی قوی آن زمان مشتریان منطقه با کاسبان رابطهای گرماگرم داشتهاند، به نحوی که این رابطه در حد خانوادگی با هم گره میخورد . علاوه براین معاملات پایاپای بومیان محل با یکدیگر در این منطقه مرسوم بوده است و این نیز وجود بازار و یا بازارچه را در این چنین منطقهای که تعامل اجتماعی و اقتصادی به این تنگاتنگی بوده را تاحدودی منتفی مینماید و در کل مغازهها به صورت مکانهایی برای افراد غیر بومی منطقه و یا مشتریان غیر دائمی عمل میکردند.
مرمتها :
آسیبهای وارده وگذر زمان در فرسایش مجموعه ، نقش مستقیمی دارد و مرمت و تثبیت بخشهای مختلف این مجموعه بسیار مهم و دارای فوریت است . تا بتوان از اضمحلال و فروپاشی آن جلوگیری نمود . در راستای مرمت ، حفاظت و احیاء این بنای ارزشمند تاریخی، فرهنگی اقداماتی صورت گرفته است که به آن اشاراتی میگردد .
1 ) مرمت و بازسازی بخش هایی از دهانههای پل با سنگ و ملات ماسه و سیمان در سال 1354
2 )مرمت و بازسازی دهانه چهارم شرقی پل در سال 1367ه.ش
3 ) مرمت و باز سازی دهانه پل روی کانال گاوشیر در سال 1376ه.ش
علاوه براین میتوان به تعمیرات غیر همگن و غیر کارشناسانه سازمان آب که به صورت پلاستر و قالبگیری بتونی در بعضی دهانههای پل نمایان است نیز اشاره نمود.
دفتر فنی تخت جمشید از سال 1365 با ایجاد موانع فلزی از تردد ماشین آلات سنگین بر روی پل جلوگیری به عمل آورد که پس از مکاتبات و هماهنگی لازم با مراجع ذیصلاح با ساخته شدن پل جدید خارج از حریم درجه یک مجموعه خوشبختانه تردد خودروها از سال 1380 از روی پل جدید صورت میگیرد .
دخل و تصرفها :
مطابق با مواد 558 لغایت 569 از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی “تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده ” هرگونه دخل تصرف و تغییر یا خرابی آثار و ابنیه تاریخی و فرهنگی جرم محسوب و مرتکب مشمول مجازات های قانونی خواهد بود.
دخل و تصرفهای سازمان آب در مجموعه تاریخی بند امیر :
از اوائل تابستان سال 1382سازمان آب در راستای استفاده مضاعف از این اثر تاریخی بدون در نظر گرفتن قدمت و توان سازهای بنا دخل وتصرفاتی را در مجموعه بند امیر آغازکرده بود که اگر ادامه پیدا میکرد لطمات جبران ناپذیری بر این مجموعه ارزشمند وارد میگردید ..
نصب دریچه های فلزی بر روی دهانههای سرریز بند :
همان طور که اشاره گردید مجموعه تاریخی بند امیر از بدو تأسیس جهت کاربری چندگانه ایجاد شده است . طراحی و محاسبات صورت گرفته در آن زمان جهت سد تا ارتفاع سرریز کنونی جوابگو است و دهانه های پل یکی دیگر از اهداف ایجاد مجموعه بوده که کاربری پل را جوابگو است . در صورتی که این سازمان محترم در صدد این بود که دریچههایی را در دهانههای این پل نصب نماید تا بتواند از دهانههای پل نیز به عنوان سد بهرهگیری نماید بدون اینکه به قدمت، کاربری، مقاومت و میزان نیروهای وارده به این بخش توجه اصولی گردد .
بند فیض آباد :
«این بند در امتداد رودخانه کر ساخته شده و طول آن در حدود 222متر است و عرض آن در قسمت بالا بین 5 تا 12 متر می باشد . ارتفاع بند حدود 3 تا 4 متر است . بند از سنگ و ملات ساروج ساخته شده است. تعداد آسیابهای اطراف بند 22 عدد بوده که امروز بقایایی از دو عدد آسیاب نمایان است.»3 این بند در دورههای مختلف مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است و متأسفانه در سال 1379 ه.ش سازمان آب منطهای استان فارس بدون رعایت قوانین و مقررات و کنوانسیونهای مرمتی دخل و تصرفهایی در مجموعه بند فیض آباد انجام داد و ارتفاع بند را 80/1 متر از بند قدیمی بالاتر آورد و باعث از بین بردن سیمای تاریخی مجموعه گردید .
بند و پل تیلکان :
«طول بند در حدود 162 متر و عرض آن در سمت تاج حدود 5/7 متر و عرض بند در قسمت پی حدود 16 متر و ارتفاع بند در حدود 6 متر میباشد . ساختمان بند از سنگ و ملات ساروج و در بعضی قسمت ها با آجر و ملات آهکی میباشد ، اطراف بند تعدادی آسیاب بوده که بقایای 8 عدد از آنها دیده میشود.» لازم به ذکر است سازمان آب منطقه ای فارس در این مجموعه تاریخی نیز دخل و تصرفاتی انجام داده است .
بند موان :
«طول بند حدود 66 متر و عرض آن حدود 8متر ، ارتفاع بند حدود 6 متر و ساختمان بند از سنگ و آجر و ملات ساروج است ، بند اولیه خراب شده و روی ریشه اصلی تعمیرات بعدی انجام یافته است.» متأسفانه سازمان آب منطقه ای فارس با احداث بند جدیدی با بتون در مقابل این اثر، آن را در پشت بند جدید و زیردر آب مدفون کرده است .
بند حسن آباد :
«بند اصلی به کلی خراب شده است و بند جدیدی بجای آن ساخته اند.»
بند جهان آباد :
«طول بند در در حدود50 متر و عرض آن در حدود 12 متر و ارتفاع آن 4 تا 6 متر است ، ساختمان بند از قلوه سنگ و ملات ساروج میباشد.»
منابع :
1 )کتاب درسی جغرافیای استان فارس مقطع اول دبیرستان ـ انتشارات سازمان آموزش و پرورش ـ 1381
2 )مخاصی محمدعلی ـ پلهای قدیمی ایران ـ انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور ـ 1379.
3 )عنایت الله رضا ، غلامرضا کوروس ، محمدعلی امام شوشتری ، علی اکبر انتظامی ـ آب و فن آبیاری در ایران باستان ـ انتشارات شرکت سهامی ایران چاپ .
4) رستگارفسائی منصور ـ فارسنامه ابن بلخی ـ انتشارات بنیاد فارس شناسی ـ 1374
6) سازمان آب منطقه ای فارس ، مهندسین مشاور عمران زمین و توسعه منابع آب
منبع : http://payam-parseh2010.blogsky.com/1392/12
گرداوری گروه فن و هنر ایران زمین
مطالب مرتبط با موضوع هخامنشی :
- سلسله هخامنشیانسلسله هخامنشیان
- آنچه پارسيان به جهان آموختندهخامنشیان
- هنر هخامنشىهنر هخامنشیان ، با انقراض دولت عيلام توسط آشور بانيپال فرمانرواى قهّار آشور در سال ۶۴۵ ق.م زمينه براى به قدرت رسيدن اقوام آريايى ماد و پارس فراهم شد.