“نظریه ریسمان و ابعاد دیگر جهان”

درباره جهان های موازی

سلام…

در بحث جهان های موازی اشاره هایی به سفر در زمان شده بود ولی واضح و روشن نبود.

مطلب این دفعه سفر در زمان رو بهتر توضیح می ده و امکان اون هم در این نظریه بیشتره.

همیشه تو هر مطلب علمی جدید که می بینیم اسامی دانشمندان خارجی بیشتر به چشم می خوره ولی

این دفعه باید بگم که این واقعا باعث افتخاره که این نظریه ی جدید(نظریه F) توسط یک پروفسور ایرانی به نام

“کامران وفا” مطرح شده و حتی نظریه های اینشتین رو هم زیر سوال برده!!!!!!

مطلبو که خوندین حتما حتما حتما برین به این سایت و توضیحات “برایان گرین” رو ببینین. به صورت تصویری

همچین قشنگ براتون جا میوفته که چه خبره…

http://www.aparat.com/v/q327d

بُعد (در فارسی دورامون، وامون یا دور) در معنی عادی به یک اندازه یا پارامتر گفته می‌شود که برای تعریف ویژگی‌های یک جسم به آن نیازمندیم، برای نمونه درازا، پهنا، بلندا و ژرفنا. برای بیان این اندازه‌ها در فارسی از واژه‌های عربی طول، عرض، ارتفاع و عمق هم استفاده می‌شود.

در فیزیک کلاسیک، برای یک نقطه در فضا، سه بعد فیزیکی در نظر گرفته می‌شود، ابعاد پایه در این ساختار با عبارات جلو و عقب، راست و چپ و بالا و پایین بیان می‌گردند. جابجایی در هر راستای دیگری، به کمک این عبارات و تنها با سه جهت اصلی قابل بیان هستند. انتقال به پایین، همان جابجایی منفی در راستای بالا است. برای مثال حرکت رو به بالا و جلو، یک حرکت ترکیبی است؛ یک ترکیب خطی از جابجایی در راستای بالا و جلو. در شکلی ساده، یک خط را تک‌ بعدی، یک سطح را دو بعدی و یک مکعب را سه‌ بعدی می‌نامیم. علاوه بر بعدهای سه‌گانه در فیزیک، زمان به عنوان بعد چهارم شناخته می‌شود. بعد کمیت‌های فیزیکی را در دسته‌های خاصی دسته‌بندی می‌کند و هر کمیت بنا به نوعش یکای ویژه خود دارد.

صفر بعدی
دنیای صفر بعدی در واقع نقطه ایست که دارای اندازه نیست و فقط یک تعریف است. خط در دنیای یک بعدی به اتصال دو نقطه هندسی گفته می‌شود که تنها یک مفهوم هستند و هیچ بعدی ندارند.

نظریه ریسمان

براساس نظریه ریسمان ها و خصوصا نظریه M کل هستی یا کائنات از ابعاد مکانی بالاتری، فراتر از سه بعد مکانی جهان ما تشکیل شده است.

نظریه ریسمان
نظریه ریسمان

طبق نظریه ای که مدت هاست که بسیاری از فیزیکدانان را به

خود مشغول کرده است دنیا علاوه بر سه بعد فضایی و یک بعد

زمانی ابعاد پنهان دیگری هم دارد .در این جا به تشبیه ساده ای

میپردازیم:فرض کنید جهان ما دو بعدی بود٫در این صورت جهان

مانند ورق بود که تنها می توانستیم جلو و عقب و چپ و راستش

را ببینیمو این گونه هیچگاه متوجه نمیشدیم که بعد دیگری هم

زیر پای ما هست.

theory of every thingیا TOE به معنی نظریه همه چیز شامل

معادلاتی برای ذرات شناخته شده و نیروهای موثر بر انهاست٫با

توجه به این نظریه بود که به وجود ابعاد دیگر جهان پی برده شد.

اولین تلاش ها برای پی بردن به ابعاد دیگر جهان زمانی که تنها

دو نیروی گرانش و مغناطیس شناخته شده بودند اتفاق افتاد .در

آن زمان چیزی که در مورد این دو نیرو مورد توجه قرار گرفت این

بود که نیروی جاذبه بسیار ضعیف تر از نیروی مغناطیس است به

طوری که یک اهنربای کوچک میتواند بر تمام نیروی جاذب کره

زمین غلبه کند و شئی آهنی را به سمت خود بکشد.بنابراین باید

مقداری از نیروی گرانش در جای دیگری باشد.

تئوری دیگری در این باره میگوید دیده نشدن این ابعاد تنها به

دلیل ریز بودن بیش از حد آنهاست.

نظریه نوینی که امروزه مورد قبول بسیاری از دانشمندان میباشد

نظریه ریسمان است .طبق این نظریه هم ذرات و هم نیروها ٫

محصول ارتعاشات چیزهایی شبیه ریسمان هستند .این ریسمان

ها حتی از ذرات ریز اتمی هم کوچک ترند.

بسیاری از دانشمندن بر این باورند که نظریه ریسمان زمانی

حقیقت می یابد که ۹ بعد فضایی و یک بعد زمانی داشته باشیم.

خوب است این جا به big bang هم نظری داشته باشیم که بر

اساس آن ٫اجرام جهان بعد از انفجار بزرگ پیوسته در حال

انبساط هستند هم چنین  مقداری از انرژی گرانش در جهان های

ما گم شده احتمالش هست که این اجرام انرژی لازم برای

انبساط را از انرژی تاریک به دست آورند.

 

فیزیکدان ها از ابتدای شکل گیری دانش فیزیک تا به امروز همواره

بر این تصور بوده اند که زمان، یک بعدی است. اما طی یک دهه

اخیر همه چیز تغییر کرده است چراکه «کامران وفا» فیزیکدان

مشهور ایرانی دانشگاه هاروارد با ارائه نظریه یی به نام نظریه F،

احتمال دوبعدی بودن زمان را مطرح کرده است. اگر چنین باشد

در این صورت زمان به جای خطی، صفحه یی خواهد بود. به این

ترتیب نه تنها امکان سفر در زمان و رفتن به گذشته و آینده وجود

خواهد داشت بلکه حتی می توان در درون تک تک لحظه ها در

جهت عمود بر سیر زمان نیز حرکت کرد. بنابراین شاید درون هر

لحظه، ابدیتی نهفته باشد.

 

سالیان سال تصور فیزیکدان ها آن بود که فضا سه بعدی است،

اما از ابتدای قرن بیستم این تصور کم کم تغییر کرد. در ابتدا این

نظریه مطرح شد که شاید فضا چهاربعدی باشد، ولی با گذشت

زمان تعداد ابعاد فضا باز هم بیشتر شد تا اینکه امروزه بهترین

نظریه های مطرح در فیزیک، فضا را ده بعدی می دانند. در این

تصویر، جهان ما با سه بعد فضایی، تنها یک جهان از میان جهان

های بی شمار شناور در پهنه کائنات است.

اما داستان زمان کاملاً متفاوت است، چراکه از همان آغاز تاکنون،

زمان در معادلات فیزیکدان ها همچنان یک بعدی باقی مانده

است. در واقع در تمامی طول تاریخ علم، تصور فیزیکدان ها آن

بوده که تمامی مسائل شان با همین زمان یک بعدی قابل حل

است اما احتمالاً همگی آنها در اشتباه بوده اند، چراکه تنها ظرف

یک دهه اخیر، همه چیز تغییر کرده است. اکنون پس از قرن ها

بالاخره سر و کله یک فیزیکدان پرشهامت پیدا شد که معتقد

است با افزودن یک بعد زمانی جدید به معادله های توصیف کننده

کائنات می توان بسیاری از مسائل حل نشده فیزیک امروز را حل

کرد. این فیزیکدان جسور کسی نیست جز «کامران وفا» فیزیکدان

برجسته ایرانی دانشگاه هاروارد.

البته نظریه «وفا» نیز مانند تمامی نظریه های بزرگ دیگر با

چالش هایی روبه رو است که باید به آنها پاسخ داد. سوالاتی از

قبیل اینکه؛ چرا این بعد زمانی اضافی تاکنون از نگاه تیزبین

دانشمندان پنهان مانده بود؟ آیا این بعد اضافی صرفاً یک سازوکار

ریاضی است یا واقعاً نشان دهنده یک بعد زمانی جدید در کائنات

است؟ ارتباط این بعد زمانی جدید با ادراک متعارف ما نسبت به

گذشته و آینده چگونه است؟ تعامل این بعد زمانی با مساله

موجبیت در فیزیک به چه صورت است؟ و سوالاتی از این قبیل.

«مایکل داف» نظریه پرداز دانشگاه تگزاس در این باره می گوید؛

«وجود بیش از یک بعد زمانی در کائنات، مساله یی بسیار حیرت

انگیز و گیج کننده است.»

 

ایده وجود ابعاد بالاتر جهان از تلاش فیزیکدان ها برای کشف

نیروی واحد و بنیادین کائنات ریشه گرفته است. از دهه ۱۹۲۰

میلادی فیزیکدان ها دریافته بودند که چنانچه فضازمان به جای

چهاربعدی، پنج بعدی باشد، می توان نظریه یی واحد ارائه داد که

نظریه های الکترومغناطیس و گرانش را توامان دربر بگیرد. این کار

تا حدی شبیه آن است که از تپه مجاور میدان جنگ بالا رفته و از

ارتفاع (یعنی بعد سوم)، صحنه دوبعدی جنگ را نظاره کنیم. تنها

در این صورت است که به ارتباط پنهان موجود بین بخش های

مختلف عملیات پی برده و درخواهیم یافت که چگونه نیروهای به

ظاهر مختلف درگیر در صحنه جنگ، همگی به صورتی واحد و

منسجم عمل می کنند.

طی سال های اخیر، باز هم ابعاد بیشتری وارد صحنه این نبرد

شده اند. در سال ۱۹۸۴ انقلاب ابرریسمان ها به وقوع پیوست.

نظریه ریسمان ها تمامی جهان را متشکل از ریسمان های انرژی

مرتعش یک بعدی می داند که در ۹ بعد مکانی و یک بعد زمانی

در حال ارتعاش هستند. سپس در سال ۱۹۹۵، «ادوارد ویتن» از

موسسه پژوهش های پیشرفته پرینستون امریکا و «پائول

تاونسند» از دانشگاه کمبریج، بعد فضایی دیگری را نیز به نظریه

ریسمان ها اضافه کرده و نظریه دیگری به نام نظریه M را ارائه

کردند. این نظریه در واقع تعمیمی از نسخه های متفاوت نظریه

ریسمان بود. اما به رغم موفقیت های ارزنده نظریه M، این نظریه

نیز نتوانست تفاوت های موجود میان نسخه های مختلف نظریه

های ریسمان را حذف کند و دقیقاً در همین جا بود که سر و کله

«کامران وفا» و نظریه اش یعنی نظریه F پیدا شد؛ نظریه یی که

با افزودن یک بعد جدید به نظریه M، تصویری ۱۲ بعدی از کائنات

ارائه می دهد.

 نظریه پردازان مشتاقانه از نظریه F استقبال کردند، چراکه این

نظریه با بعد اضافی خود، مسائل باقیمانده در نظریه M را به

خوبی حل می کند. اما از آنجایی که بعد اضافی مطرح شده در

نظریه F، نه یک بعد مکانی بلکه یک بعد زمانی است، بنابراین

نظریه مزبور، پیامدها و چالش های فلسفی عمیقی را نیز با خود

به میدان آورده است.

«داف» در مورد دوازدهمین بعد زمان گونه نظریه F می گوید؛

«اغلب نظریه پردازان از ایده وجود بیش از یک بعد زمانی در

هستی چندان استقبال نمی کنند چراکه از درون چنین ایده یی،

مسائل عجیب و غریب بسیاری سر بر می آورد.» علت این امر

نیز کاملاً واضح است. اگر زمان همانند یک خط راست یک بعدی

باشد، در این صورت هر لحظه زمانی روی این خط، یا قبل از یک

لحظه مفروض دیگر قرار می گیرد یا بعد از آن. به این ترتیب، آینده

و گذشته به خوبی قابل تعریف خواهند بود و هر مجموعه یی از

رویدادها الزاماً توالی مشخصی خواهند داشت. اما با افزودن یک

بعد زمانی دیگر، خط زمان تبدیل به صفحه زمان خواهد شد. اما

در چنین جهانی چگونه می توان آینده و گذشته را مشخص کرد؟

چگونه می توان ارتباط بین رویدادهای هستی را مشخص کرد، در

حالی که نحوه ارتباط میان علت و معلول اساساً برای ما

ناشناخته باقی مانده است؟

همان طور که «داف» هم می گوید، مسائل فیزیکی موجود در

جهانی با بیش از یک بعد زمانی، حتی از این هم پیچیده تر

خواهند بود چراکه ابعاد زمانی تفاوتی اساسی نسبت به ابعاد

مکانی دارند. بعد زمان همواره به جای علامت مثبت، با علامت

منفی در معادلات ظاهر می شود و به همین دلیل هم با وارد

کردن ابعاد زمانی جدید به معادله ها، سر و کله انواع و اقسام

پدیده های عجیب و غریب دیگر هم به طور خود به خودی در

معادلات پیدا می شود. پدیده هایی نظیر امکان سفر با سرعتی

فراتر از سرعت نور، فوتون هایی با جرم منفی، رویدادهایی که

مجموع احتمال وقوع تمامی حالت های ممکن آنها به یک نمی

رسد و…

 

● ابزارهای پیش پاافتاده

«داف» اذعان می دارد که ممکن است ریاضیاتی که ما اکنون

برای توصیف جهان به کار می بریم، برای چنین کاری بیش از حد

پیش پاافتاده باشد. بنابراین شاید روش ها و رهیافت های موجود

برای تبیین رفتار جهانی با ابعاد زمانی چندگانه نیز بیش از حد

ساده انگارانه باشد. اما به هر حال چون فعلاً ابزار دیگری جز

همین ابزار موجود در اختیار نداریم، پس شاید ناگزیر باشیم بعد

زمانی جدید مطرح شده در نظریه «وفا» را صرفاً به عنوان یک

سازوکار ریاضی صرف و نه نماینده یک هویت واقعی در نظر

بگیریم. به این ترتیب می توان بدون درگیر شدن با پیامدهای

فلسفی این نظریه، از مزایای ریاضی آن بهره مند شد.

در واقع بعد زمانی جدید مطرح شده توسط «وفا» ویژگی های

آنچنان اسرارآمیزی به جهان می دهد که فیزیکدان ها را از واقعی

پنداشتن آن نگران می کند. به عنوان مثال، درحالی که در نظریه

۱۱ بعدی M، اصل نسبیت «اینشتین» همچنان پابرجاست، در

نظریه ۱۲ بعدی «وفا» این اصل اعتبار خود را از دست می دهد

(براساس اصل نسبیت، قوانین فیزیک برای تمامی ناظران یکسان

است). همین امر یکی از عواملی است که فیزیکدان ها را در

پذیرش بعد زمانی جدید دچار تردید می کند. «فرانک ویلچک» از

موسسه پژوهش های پیشرفته پرینستون می گوید؛ «این بعد

جدید را نمی توان همانند یک بعد زمانی معمولی در نظر گرفت.»

«داف» نیز با این مساله موافق است. او نیز در این باره می

گوید؛ «اگرچه این بعد شباهت هایی با بعد زمان دارد، اما نمی

توان آن را به عنوان یک بعد زمانی اضافی واقعی پذیرفت.»

اما خود «کامران وفا» به گونه یی دیگر می اندیشد. هرچند او نیز

قبول دارد که بعد زمانی اضافی از بسیاری جهات به یک ابزار

ریاضی انتزاعی شبیه تر است تا به یک هویت فیزیکی واقعی،

ولی در عین حال معتقد است چنین برداشتی در آینده نزدیک

تغییر خواهد کرد. «وفا» در این باره می گوید؛ «در حال حاضر

شاید به نظریه F صرفاً به عنوان یک سازوکار ریاضی مناسب تر

برای تبیین رفتار کائنات نگاه شود، اما فراموش نکنیم که در تاریخ

فیزیک، همواره پشت سر سازوکارهای ریاضی جدید، پدیده های

فیزیکی جدیدی نیز کشف شده اند.» «وفا» در این مورد به عنوان

مثال به کوارک ها اشاره می کند. تا همین چند دهه قبل به

کوارک ها صرفاً به عنوان یک سازوکار ریاضی برای تبیین رفتار

ذراتی نظیر پروتون ها نگاه می کردند. اما امروزه اغلب فیزیکدان

ها معتقدند کوارک ها واقعاً در جهان وجود دارند. ممکن است

مشابه چنین سرنوشتی در انتظار بعد زمانی جدید و اسرارآمیز

نظریه F نیز باشد.

اما اگر این بعد زمانی اضافی واقعاً وجود داشته باشد، پس چرا

تاکنون متوجه حضور آن نشده ایم؟ یک احتمال آن است که این

بعد زمانی نیز همانند هفت بعد مکانی ناپیدای دیگر، آنچنان در

خود پیچیده باشند که به چشم ما نمی آیند. اگر چنین باشد، تنها

راه برای باز کردن این بعد زمانی درهم پیچیده، متمرکز کردن

مقدار عظیمی از انرژی در حجمی بسیار کوچک خواهد بود؛ کاری

که در صورت موفقیت آمیز بودن، نتایج شگرفی در پی خواهد

داشت.

«وفا» در این باره می گوید؛ «اگر بتوان این بعد زمانی اضافی را از

هم باز کرد، در آن صورت اشیا دیگر آن گونه که اکنون تصور می

کنیم در زمان حرکت نخواهند کرد.» برای فهم بهتر این مساله به

این نکته توجه داشته باشید که در بعد مکان می توان توامان به

جلو و عقب، بالا و پایین و چپ و راست حرکت کرد و این درحالی

است که در حالت معمول در بعد زمان تنها می توان به سوی

آینده حرکت کرد. اما همان طور که «ویلچک» هم می گوید،

چنانچه بیش از یک بعد زمانی وجود داشته باشد در آن صورت

حتی می توان در درون یک لحظه نیز به مسافرتی ابدی پرداخت؛

سفری در امتداد عمود بر جهت سیر زمان. به این ترتیب اگر

چنانچه از وقوع رویدادی ناگوار در آینده باخبر شدیم، می توان با

حرکت در درون یک لحظه (به جای حرکت در امتداد لحظه ها و در

جهت سیر زمان)، از مواجه شدن با واقعه مزبور اجتناب کرد.

البته باید گفت تمرکز انرژی آنچنان عظیمی که بتواند بعد زمانی

اضافی و درهم پیچیده نظریه F را از هم باز کند، کاری فوق العاده

دشوار خواهد بود. به همین دلیل هم برخی فیزیکدان ها معتقدند

تنها نقاطی در جهان ما که امکان ظهور آثار این بعد اضافی در

آنجاها وجود دارد، مرکز سیاهچاله ها است.

 در ضمن بسیاری از کیهان شناسان بر این باورند که گذشته از

جهان ما، جهان های بی شمار دیگری نیز در پهنه کائنات وجود

دارند و هریک از این جهان ها ممکن است تعداد ابعاد مکانی و

زمانی کاملاً متفاوتی نسبت به جهان ما داشته باشند. اما واقعاً

زندگی در جهانی با ابعاد زمانی چندگانه چگونه خواهد بود؟

«ویلچک» می گوید؛ «پاسخ این سوال بسیار حیرت انگیز است»

و ادامه می دهد؛ «آیا وجود چنین جهانی غیرممکن است؟ نه،

فکر نمی کنم چراکه می توان معادلات توصیف کننده چنین

جهانی را نوشت. اما آیا پاسخ این معادلات، جهانی شبیه به

جهان ما خواهد بود؟ من که بعید می دانم.»

پروفسور “کامران وفا” فیزیکدان مشهور ایرانی دانشگاه هاروارد

 بعد و ابعاد جهان , ابعاد چیست , بعد چهارم انسان , جهان چند بعدی است ؟ , معنی ابعاد , سه بعدی چیست , جهان هستی , زمان چیست
 

جهان چند بعدی 
از علوم فیزیک جدید اینگونه برداشت می‌شود که جهان فقط از سه بعد تشکیل نشده بلکه ابعاد گسترده‌تر از آنند. مثلاً نظریه ریسمان انیشتین برای تحقق نیاز به ۲۶ بعد دارد.

در این صورت زمان فقط تعریف ما از بعد چهارم است نه تعریف اصلی آن. همان‌طور که نظریه ریسمان بر این باور است که در بیست شش بعد، ۲۵ بعد فضایی و ۱۱ بعد زمان وجود دارد.

اما نظریه خمیدگی جهان چیز دیگری می‌گوید. سطح دوبعدی کره ماه را در نظر بگیرید، دنیای دوبعدی که در جهت بعد سوم خم شده. حال این حالت را برای جهان تصور کنید. فضای سه بعدی که در جهت بعد چهارم خم شده است.

حال چرا باید چنین تصوری از دنیا داشته باشیم. یک جهان دو بعدی بایستی یا بی‌نهایت باشد و یا دارای مرزهای پایانی؛ و لیکن اگر همان جهان دو بعدی، در واقع سطح یک کره سه بعدی باشد، علیرغم نداشتن هیچ گونه حد و مرزی، در عین حال بی‌نهایت نیز نیست. با این تفاسیر دنیا سه بعدی ما حد و مرزی ندارد، ولی بی‌نهایت هم نیست. البته باید گفت این نظریه‌ای است که هنوز اثبات نشده.

“جهان های موازی”

سلام…
این مطلب یکم سنگینه البته برای اونهایی که فیزیکو خوب درک نمیکنن ولی برای کسایی که نظریه ی نسبیت اینشتین و مباحث فیزیک کوانتومو خوب فهمیدن خیلی جالبه. مخصوصا اونهایی که دوست دارن بدونن میشه به آینده سفر کرد یا نه؟

آیا نسخه دومی از شما ، یک رونوشت از خود شما وجود دارد که همین الان مشغول خواندن این مقاله باشد؟ آیا شخصی دیگر با اینکه شما نیست، روی سیاره‌ای به نام زمین با کوههای مه گرفته ، مزارع حاصل خیز و شهرهای بی در و پیکر در منظومه خورشیدی که هشت سیاره دیگر نیز دارد، زندگی می‌کند؟
آیا زندگی این شخص از هر لحاظ درست عین زندگی شما بوده است؟
اگر جوابتان مثبت است، شاید در این لحظه او تصمیم بگیرد این مقاله را تا همین جا رها کند، در حالی که شما به خواندن مقاله تا انتها ادامه خواهید داد.
نظریه جهانهای موازی
اندیشه وجود یک خود دیگر نظیر آنچه که در بالا شرح آن رفت عجیب و غیر معقول به نظر می‌رسد، اما آنگونه که از قرائن بر می‌آید انگار مجبوریم آن را بپذیریم. زیرا مشاهدات نجومی از این اندیشه غیر مادی پشتیبانی می‌کنند. بنابر این پیش بینی ساده‌ترین و پر طرافدارترین الگوی کیهان شناسی که امروزه وجود دارد، این است که هر یک از ما یک جفت (همزاد) داریم که در کهکشانی که حدود 10280 متر دورتر از زمین قراردارد، زندگی می‌کنند.

این مسافت آنچنان زیاد است که بطور کامل خارج از هر گونه امکان بررسیهای نجومی است، اما این امر واقعیت وجود نسخه دوم ما را کمرنگ نمی‌کند. این مسافت بر اساس نظریه احتمالات مقدماتی برآورده شده و حتی فرضیات خیال پردازانه فیزیک نوین را نیز در بر نگرفته است.
وسعت عالم
دورترین فاصله‌ای که ما قادر به دیدن آن هستیم، مسافتی است که نور در مدت 14 میلیارد سال که از انفجار بزرگ و آغاز انبساط عالم سپری شده است، طی می‌کند. دورترین اجرام مرئی هم اکنون حدود 4×1026 متر دور تر از زمین قرار دارند. این فاصله که عالم قابل مشاهده توسط ما را تعریف می‌کند. بطور مشابه ، عالمهای خودهای دیگر ما کراتی هستند به همین اندازه ، که مرکزشان روی سیاره محل سکونت آنهاست. چنین ترکیبی ساده‌ترین و سر راست‌ترین نمونه از جهانهای موازی است. هر جهان تنها بخشی کوچک از “جهان چند گانه” بزرگتر است.
فیزیکدانان کوانتمی دانشگاه کالیفرنیا کشف عجیبی کرده اند که به گونه ای نشان می دهد جسمی که در مقابل یک فرد قرار گرفته و دیده می شود می تواند به صورت همزمان در جهانی موازی نیز وجود داشته باشد.

به گزارش خبرگزاری مهر، این کشف به واسطه ذره ای کوچک و فلزی انجام گرفته است؛ براده ای به قطر یک تار مو، جسمی که بسیار ریز است اما در عین حال می توان آن را با چشم غیر مسلح نیز مشاهده کرد.

دانشمندان این ذره را در کاسه ای مخروطی و تاریک سرد کرده و تمامی هوای اطراف آن را به منظور حذف ارتعاش خارج کردند. سپس محققان ذره را مانند یک دیاپازون حرکت داده و مشاهده کردند ذره در زمانی واحد حرکت کرده و متوقف می شود.

چگونه این پدیده را درک کنیم؟

برای درک این پدیده که کاملا غیر ممکن به نظر می رسد، باید بسیار بسیار کوچک اندیشید، حتی کوچکتر از اتمها، الکترونهایی که به دور هسته اتم در گردشند، در آن واحد در حالتهای چند گانه حرکت می کنند که ثابت کردن آنها تقریبا غیر ممکن است. به بیان ساده تر می توان گفت زمانی که فردی در شهر اکلاهاما به دیدن مادر خود می رود در جهان موازی که ذرات اتمی وی در آن حضور دارند همان فرد در خانه مشغول تماشای تلویزیون است.

به گفته دانشمندان شاید این پدیده کاملا غیر واقعی به نظر آید اما بر پایه علم حقیقی رخ می دهد. بر اساس یکی از نظریه های فیزیکی زمانی که پدیده ای در یک حالت مشاهده می شود این پدیده جهان را به دو بخش تقسیم می کند. نظریه چند حالتی بر این پایه استوار است که جهان فعلی طی مشاهده انسان متوقف شده و انسان تنها یکی از واقعیات در حال وقوع را مشاهده می کند. برای مثال می تواند توپ فوتبال را ببیند که در هوا در پرواز است، اما شاید در جهان موازی این توپ در همان لحظه سقوط کرده باشد و یا شاید اصلا فردی در آن لحظه مشغول بازی فوتبال نباشد.

بسیاری از فیزیکدانان بزرگ پایه های علمی جهان چند حالتی را حتی اگر نتوان آن را به اثبات رساند قبول دارند. “شان کرول” از موسسه تکنولوژی کالیفرنیا یکی از این فیزیکدانان بوده و معتقد است تا زمانی که نتوان تمدنهای فوق پیشرفته بیگانه را تصور کرد که پی به واقعیت این نظریه برده اند، انسانها تحت تاثیر امکان وجود جهانهای دیگر قرار نخواهند گرفت. وی در عین حال معتقد است هرگز فردی قادر به ابداع دستگاهی نخواهد بود که با استفاده از آن بتوان میان این جهانها ارتباط برقرار کرد.

درک واقعیت جهان موازی بستگی شدیدی به درک انسان از زمان دارد. به گفته “کرول” ما زمان را به صورت واقعی احساس نمی کنیم، تنها شاهد گذشت آن هستیم. برای مثال گذشت زمان در هنگام یک مسابقه هیجان انگیز بسیار سریع و در سر کلاس یک درس کسل کننده کاملا کند است. یا هنگامی که فردی تلاش دارد با تاخیر در دفتر کارش حاضر نشود، دقایق برای وی با سرعتی باور نکردنی می گذرند اما چند دقیقه باقی مانده از ساعت کار به راحتی با چندین ساعت برابری می کنند.

بازگشت به آینده

“فرد آلن ولف” از دانشمندان فیزیک کوانتم نیز معتقد است زمان به شکل یک خیابان یک طرفه به نظر می آید که از گذشته به سوی حال در حرکت است، اما با در نظر گرفتن نظریه های قابل ملاحظه ای که در سطح کوانتمی ارائه شده اند، ذرات در آن واحد به سمت عقب و جلو در حرکتند. در صورتی که بتوانیم از بخش “جلو و عقب رفتن در آن واحد” صرف نظر کنیم، شانس درک بخشی از فیزیک را از خود گرفته ایم.

به گفته “ولف” زمان در ماشینهای کوانتمی به صورت مستقیم حرکت نمی کند بلکه حرکتی زیگزاگ داشته و به همین دلیل وی معتقد است امکان ساختن ماشینی که بتواند زمان را منحرف کند، وجود دارد.

به گفته “ریچارد گات” فیزیکدان دانشگاه پرینستون “سرگئی کریکالو” فضانورد روسی که در 6 ماموریت فضایی حضور داشته است نسبت به بقیه انسانهای روی زمین 48/1 ثانیه جوانتر است زیرا وی در سرعتی بسیار بالا در مدار حرکت کرده است و کم سن تر بودن نسبت به بقیه به معنی جهش به آینده و تجربه نکردن زمان حال مشابه با دیگران است. به گفته وی از جهتی می توان گفت این فضانورد به سوی آینده سفر کرده و دوباره بازگشته است!

“گات” می گوید نیوتن باور داشت زمان پدیده ای جهانی است و تمامی ساعتهای جهان به صورت یکسان حرکت می کنند. اکنون با توجه به نظریه نسبیت خصوصی اینشتین می توان گفت سفر به آینده امکان پذیر است. با در نظر گرفتن نظریه گرانش اینشتین، قوانین فیزیک از منظری که امروز آنها را درک می کنیم نشان می دهند حتی سفر در زمان به سوی گذشته نیز امکانپذیر است اما برای مشاهده امکان این سفر باید قوانین جدید فیزیکی در سطح کوانتمی فراگرفته شوند.

درک این قوانین نیز با استفاده از ذره ای فلزی و بسیار کوچک و کاسه ای مخروطی شکل آغاز شده است. در واقع فیزیکدانان دانشگاه کالیفرنیا با ابداع خود مقیاس ماشینهای کوانتمی را به ابعاد بزرگتری تغییر دادند.

بر اساس گزارش فاکس نیوز، مسئله بعدی فراگرفتن چگونگی کنترل ماشینهای کوانتمی و استفاده از آنها برای اجسام بزرگتر است. در این صورت شاید بتوان با دستکاری تنها چند الکترون کوچک به جهان موازی دست پیدا کرد.

منبع : http://www.tonelehasti.blogsky.com

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B9%D8%AF

WhatsApp us