Heavy  rain

کابوس زیر باران

کابوس زیر باران

کابوس زیر باران

Heavy  rain قطعا یکی از جاه طلبانه ترین آثار دیوید کیج خالق عناوین تحسین برانگیز دیگری در دنیای بازی های ویدئوییه که با تکیه بر احساسات حقیقی انسان  تلاش داره تجربه ای  خیلی تازه  و تکرار نشدنی برای جامعه  بازیکن بیاره ، که باید گفت در این زمینه خیلی موفق بوده . و ما همین جا تضمین می کنیم  که پیش ازین هرگز چنین تجربه ای نداشتین !

به نقل از ویکی پدیا درباره این بازی :

هِوی رِین یا باران شدید (به انگلیسی: Heavy Rain) یک بازی ویدئویی در سبک اینتراکتیو درام و تریلر روانشناسانه است که توسط شرکت فرانسوی کوآنتیک دریم ساخته شده، و بوسیله سونی کامپیوتر انترتینمنت بطور انحصاری برای کنسول پلی‌استیشن ۳ منتشر شده‌است. این بازی توسط دیوید کیج، مؤسس و مدیر ارشد اجرایی کوآنتیک دریم کارگردانی شده‌است. باران شدید یک بازی دلهره‌آور به مانند فیلم نوآر که حول محور چهار شخصیت اصلی می‌گردد که درگیر یک قاتل سریالی مرموز شده‌اند، که از قطرات باران برای غرق کردن قربانی‌هایش استفاده می‌کند.

هوی رین در فوریه ۲۰۱۰ به طور رسمی در سرتاسر دنیا منتشر گردید و نقدهای مثبتی از طرف منتقدین دریافت نمود و عنوان نهمین بازی پرفروش سال ۲۰۱۰ بر روی کنسول پلی‌استیشن ۳ را از آن خود کرد و بیش از ۲ میلیون نسخه در سرتاسر جهان به فروش رساند. این بازی با جمع کل امتیاز ۸۹.۲۳ در وب‌گاه گیم‌رنکینگز و ۸۷ از ۱۰۰ در متاکریتیک قرار دارد.

کابوس زیر باران

کابوس زیر باران

به سال 2008 باز می گردیم ، سالی که دیوید کیج  با سخنرانی های جنجالی اش ، موج جدیدی در جامعه  بازیکنان  به راه انداخت… او در یکی از مصاحبه هاش تلاش کرد خیلی خلاصه در باره اهدافش از این بازی  حرف بزنه  که  بخشی از اونو  با هم مرور می کنیم : باران سنگین داستان آدمایی معمولیه  که در موقعیت های غیر معمولی  قرار می گیرن . شاید اولین  چیزی که  به ذهن من به عنوان پدر دو فرزند می رسه ، عشق ساده در عین حال پیچیده یک پدر به فرزندانشه . باران سنگین داستان نجات شاهزاده خانم یا نجات دنیا نیس…بلکه عشق خالصانه یک پدر به فرزندانشه.

و الان که بازی عرضه شده و هزاران بازیکن اونو تجربه کردن ، به حقیقت حرفهای او می رسیم .

در شروع بازی شما در نقش ایتان مارس به بازی و تفریح با فزندان او در حیاط پشت خانه می پردازین… ولی  شاید اولین تفاوت HR را در همین قسمت  به ظاهر ساده می بینین ، پیش از اونکه  بازی با بچه ها را شروع  کنین باید انتخاب کنین که اول با کدوم  پسر ایتان بازی کنین ، شما در این موقعیت  با انتخاب های سیاه و سفید یا حتی خاکستری هم روبرو نیستین ، نتیجه این انتخاب  باعث پیروزی یا شکستتان نمیشه ، کسی شما را بخاطر این انتخاب سرزنش یا تشویق نمی کنه… ولی با همه این تعابیر انتخاب خیلی خیلی مشکلی را در پیش روی خود می بینین! هنوز یک  درصد هم از شخصیت  و اخلاقیات ایتان ، روحیات فرزندان و همسرش اطلاعی ندارین و اصلا نمی دونین که ترجیح دادن یکی از پسرها بر دیگری چه نتایجی بهمراه  داره  و آیا سبب رنجش دیگری میشین یا نه ! هیچ هشداری که بفهمین  بهتره  با کدوم فرزند بازی کنین در مقابل رویتان ظاهر نمیشه  و اصلا انتخاب اشتباه در اینجا معنی نداره ، ولی برای همین انتخاب ساده هم مشکل پیدا می کنین.

کابوس زیر باران

کابوس زیر باران

با همه این تعابیر من بالاخره  شاون را انتخاب  نمودم  ولی… ولی در همه مدتی  که شاون  بر کول ایتان  سوار بود و در حیاط می چرخیدم و صدای  خنده های شاون  را می شنیدم به این فکر می کردم که در قلب  جیسون  وقتی می بینه  برادرش با پدرش  سرگرم بازی هستن چی میگذره!

 

اگر همه  دکمه هایی که در غالب QTE  بر صفحه نمایش ظاهر میشن را درست بزنین جیسون را شکست میدین اما آیا این پیروزی حقیقیه؟ همیشه  باید دکمه ها را درست فشار داد؟ آیا در زندگی حقیقی هم  به همین  شکل عمل می کنین ؟ نمی گذارین کودک تان برای حس غرور مقطعی  هم که شده شما را شکست بده؟

در هر صورت چند دقیقه بعد از این قسمت ، جیسون همون پسری که من اول با او بازی نکردم ، کشته شد و این مساله برای منی  که در ابتدا برادرشو به او ترجیح دادم  دردناک تر بود!

این قبیل اتفاقات کلیت باران سنگین را تشکیل میدن و بارها با اون روبرو میشین ، انتخاب هایی به مراتب حساس تر از این هم  پیش روی  بازیکن  قرار می گیره .

باران سنگین تصویر خیلی تعجب آوری از خشونت را نشون میده… بعد از گم شدن فرزند دیگر ایتان و  بعد از چند ساعت اولیه بازی که بیشتر حکم  آشنایی با شخصیتها  را داره ، اولین  تفنگها از غلاف بیرون کشیده میشن!

بعد از استفاده شدید از انواع داروهای آرام بخش در زمان بررسی آپارتمان  مظنون  به آپارتمانش  بر می گرده  ولی حرف های  کنایه دار همکار نورمن جیدن سبب میشه مظنون ، همکار نورمن  را فرزند شیطان بخونه  و بر رویش اسلحه بکشه… اینجاست که دیگر انتخاب بزرگ شما انجام میشه ، شما ناخواسته  مجبور میشین  به خاطر اشتباه  و حماقت همکارتان شلیک کنین و جون یک انسان تقریبا روان پریش را که  هیچ مدرکی  بر علیه او ندارین ، بگیرین. شما دراون موقع بدرستی نمی دونین تصمیم  درست چیه و آیا اصلا تصمیم درستی وجود داره؟!

 

 

WhatsApp us