مفاهیم: معماری ایرانی چیست؟

معماری ایران دارای ویژگی‌هایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی ویژه برخوردار است.

معماری در ایران بیش از ۶۰۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد، دست کم از ۵۰۰۰ ق. م معماری هر چه باشد سازنده و سامان دهندهٔ فضای زیست انسان است. مقصود ادراک گذشته و آموختن آن گوهر اساسی معماری گذشته، یعنی فضاست، چیزی که دیگر زمان نمی‌شناسد و فضای شهری واجد همین گوهر اساسی است.

خانه و درب و پنجره های قدیمی , قوس در معماری ایرانی

خانه و درب و پنجره های قدیمی , قوس در معماری ایرانی

گرایش اجتماعی و معماری

عامل اصلی وحدت و هماهنگی معماری گذشته ایران در گرایش و اعتقادهای مذهبی نهفته‌است. گرایش‌های مذهبی که محور اصلی آن احدیت و وحدانیت است.

فرهنگ اصول حاکم و پویا
فرهنگ در برهان قاطع به معنی علم و دانش و عقل، ادب و بزرگی و سنجیدگی آمده‌است. هیچ هنرمند مسلمانی از میراث پیشینیان بی‌بهره نمانده‌است. سخن از سنت، سخن از اصول تبدیل ناپذیری است با منشأ آسمانی و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان.

اصل نظم و وحدت

گره سازی هنر اصیل ایرانی

گره سازی هنر اصیل ایرانی

نظم جهان هستی الهام بخش معماران ایران زمین بوده و معماری اصیل سعی داشته به فضای زیست انسان نظم دهد. معماری ایران تجلی وحدت در کثرت و تلاش برای رسیدن به یک وحدت در عالم کثرت است و با اتخاذ اجزاء بر اساس نظم صورت می‌گیرد.

اصول ورودیها
فضای ورودی به عنوان یک عنصر کل نسبت به سایر فضاهای معماری گذشته ایران از اصول و ویژگی‌های خاصی برخوردار است. کارکرد و نقش اصلی در ورودی هر فضای محصور، تأمین یک ارتباط قابل کنترل میان درون و بیرون آن فضاست و لذا متناسب با خصوصیات کارکردی و کالبدی آن طراحی ساخته شود. گاهی سردر و فضای ورودی برخی از بناهای بزرگ عمومی نقش نشانه و نماد شهری را پیدا می‌کرد. (سردر ورودیِ مسجد جامع یزد)

عکس و نمایی از مسجد جامع یزد

عکس و نمایی از مسجد جامع یزد

حیاط / فضای باز
حیاط، فضایی مرکزی با انتظام هندسی، درون‌نگر مرتبط با فضاهای اطراف، محور سازمان‌دهی، سرگشوده، برگرفته از باغ که تعاملی تنگاتنگ با اقلیم دارد. جایگاه حیاط مرکزی همواره تجسم‌بخش اصول نظم فضایی و وحدت‌آفرین است.

نیارش و هندسه
در این معماری پیمون با عنایت به جانگداز و فضاهای مقصود، وسیله تنظیم ابعاد و اندازه‌هاست و هندسه راهنمای معماری در تأمین تناسب و هماهنگی اصولی.  در تمام مراحل مربوط به تکوین یک اثر معماری، رابطه. همیاری تنگاتنگ نیارش، هندسه، پیمون و گز نقش اساسی دارد. هندسه و نیارش با استفاده از پیمون و عنایت به نیاز، عامل تعیین و کنترل ابعاد و اندازه‌ها و راهنمای دستیابی به نتیجه‌ای مطلوب است. نیارش درلغت به معنی علم ساخت سازه بناست. و در اصطلاح به فن اجرای ساختمان می گویند. این لغت که یکی از اصول اصلی معماری ایرانی است، در گذشته کاربرد فراوانی داشته اما امروزه بدست فراموشی سپرده شده.

اصل گنبدسازی
گنبد نه تنها رسالت پوشاندن ابعاد بزرگی از فض را از نظر ایستایی دارد بلکه یکی از مهم‌ترین نمادهای معماری ایرانی به‌شمار می‌رود. از مهم‌ترین خصوصیات گنبد در ایران اینکه «گنبدهای ایرانی بی هیچ چوب بست و قالب ساخته می‌شد.»

اصل طبیعت
هماهنگی با طبیعت و استفاده از انرژی پایدار آن همانند نور و باد… و عناصر اصلی آن مثل آب و خاک و گیاه… به نحو شایسته در معماری گذشته به خدمت فضای زیست گرفته شده‌است. معماری ایران پاسخ معمارانه به طبیعت و اقلیم داده‌است. در همه دوره‌ها آسایش فضا مطرح بوده‌است.

فناوری‌های جدید و معماری ایرانی
با بوجود آمدن تکنولوژی‌های جدید و مصالح ساختمانی نوین تناقضاتی در طراحی معماری و سازه ساختمان به وجود آمد که پیاده‌سازی این‌گونه معماری را در ساختمان‌های جدید با مشکل روبه رو ساخت. درحال حاضر مدل‌سازی اطلاعات ساختمان به عنوان یک رویکرد جدید به عنوان مدل سه بعدی پارامتریک از خصوصیات ساختمان امیدها را برای بکارگیری این نوع معماری در ساختمان‌های نوین و کاهش چالش‌های طراحی و پیاده‌سازی آن زنده کرده‌است.

مسجد و کاروانسرای دیوارچین قم معماری ساسانی

مسجد و کاروانسرای دیوارچین قم معماری ساسانی

مسجد و کاروانسرای دیوارچین قم معماری ساسانی

واژگان
آسمانه: سقف

آشکوب: طبقه. به سقف هم گفته می‌شود. آشکُب و آشکو هم خوانده می‌شود

آمود: آنچه به تن سازه و نه جان سازه افزوده می‌شود. کارکرد آن در نمای سازه است

آوان: ایوان

آوگون: خمیدگی درون‌سوی پای تاق یا گنبد. این سبک را در چَفد سروک می‌توان دید

تاق آهنگ: گونه‌ای تاق که به شکل گهواره بر روی دو دیوار موازی ساخته می‌شود. نام دیگر آن تاق گهواره است

اَزج یا اَزغ: عربی شده واژه سَغ. آشکوب (سقف) خمیده در برابر آشکوب تخت.

اُستوان: ستون با مقطع گرد

اِسپر: تکیه‌گاهی ست که در تاق‌های به روش آجرچینی ضربی برای لنگر رج اول به کار می‌رود. نیز به هر دیوار غیرباربر گفته می‌شود. نگ تیغه

اَفزیر: استخوان بندی بنا یا اسکلت ساختمان

اوزیر: همان افزیر است

ایوارگاه: بخشی از تاق در زاویه °۶۷٫۵ درجه که نقطه اوج فشارهای درون‌سو است و در اثر آن فشارها چَفدهای ناپیمون به درون می‌چاکند.

بام: بالاترین بخش بیرونی سازه. سطح زیرین بام آشکوب یا سقف است

بَروار: راهروهای دو سوی یک دهانه بزرگ مانند راهروهای دوسوی یک شبستان یا ایوان یا شاه‌نشین

بَستو: تاق یا گنبدی مازه‌دار که خیز چَفد آن بسیار زیاد باشد. به آن چفد مازه‌دار تیز هم می‌گویند (بیضی ایستاده تیز)

بیز: تاق یا گنبدی مازه‌ای که خیز چَفد آن کمتر از بَستو ولی همچنان زیاد است. به آن «هلوچین تند» هم می‌گویند

بَهر: یکای اندازه‌گیری طول برابر با ۳٫۳ سانتیمتر است. هر دو بَهر یک گِرِه می‌شود

بِشکَم: پیش‌آمدگی در نمای ساختمان مانند بالکن و ایوان. بَشکَم نیز گفته می‌شود

بُلُندین: نعل درگاه که در زیر آن قرار می‌گیرد. سَفت نیز گفته می‌شود. بُلُند= واداشته

بَندروغ: تخته‌های آب‌بند که جلوی آب را سد می‌کنند

پیل‌پا: ستونی که بار آسمانه یا سقف روی آن است.

پاراسته: پست‌ترین بخش تاق یا گنبد که از روی دیوار -پاکار- تا نقطه‌ای از تاق را که هنوز چفد (قوس) آغاز نشده دربرمی‌گیرد

پَرگِره: سبکی در اجرای پوشش بیرونی گنبد به شکل طوقه چینی که در بالاترین بخش بیرونی گنبد انجام می‌شود

پَرگَر: همان پَرگره

پالگانه: در مشبک کوچکی که از آن برای پاییدن بیرون مانند پنجره بهره می‌برند. تفاوتش با پنجره در این است که آهنین است و پنجره چوبی. بالکانه نیز خوانده می‌شود

پَنام: عایق در سازه مانند جِرز یا کُناله و هر ساخت دیگری که سازه را هرچه بهتر در برابر تغییر دما نگه دارد.

پالانه: تاقی که به روش چند لایه اجرا شده‌است. لایه‌هایی سبک و تیغه‌ای که روی هم می‌نشینند. تاق جهازه هم خوانده می‌شود

پاتوپا: روشی در آجرچینی تاق یا دیوار، نیز نام یک جور چَفد است

پادیاب: نگ پادیاو

پادیاو: گودالی که برای باغچه کنده می‌شده و از خاک آن برای ساختمایه (مصالح) سازه بهره برده می‌شده‌است. گاه از این گودال برای ساخت وضوخانه و حوضخانه بهره برده می‌شده‌است.

پانیذ: نوعی تاق با چفد بسیار کم خیز و خفته که در دهانه‌هایی که جرز دیوارهای پاکار ستبری بیشتری داشته مانند اشکوب‌های کم پهنا و همچنین تاق‌هایی که بار به نسبت کمتری را متحمل می‌شدند ساخته می‌شده‌است

پَروَر کردن: اصطلاحی برای جای گرفتن آجر در تاق ضربی

پَردی: چوبهای باریک و کوتاهی که روی دو تیر اصلی سقف‌های نهاده می‌شوند تا رویشان را بوریا انداخته و سپس از خاک و گل پر کنند

پرواز: همان پَردی

پادیر: نگ پالار

پالار: ستون بزرگ و اصلی سازه که بیشترین بار بر روی آن است

تاژ: نوعی تاق که چهار بخشی است

تیغه: دیواری بسیار نازک که ناباربر است و برای جدا کردن فضاها ساخته می‌شود. معمولاً با باریک‌ترین بخش آجر یا خشت (قسمت نَر) برای ساخت آن بهره گرفته می‌شود

توفال: تخته بسیار نازک و سبک که به زیر سقف کوبند و سپس روی آن را گل یا گچ می‌اندایند. کاری که اکنون با راویس انجام می‌شود

تاوه: نوعی تاق با چفد بسیار کم خیز

تیرگُم: نوعی سقف تخت تیردار که تیرهای آن را با روشی از نگاه پنهان می‌کنند. این تاق استواری کمتری دارد

جهازه: در «جهازه چاغ کردن» پوشش چند لایه آجری بر روی تاق را گویند که به روش چپیله‌ای آجرچینی می‌شود و چون بسیار نازک و کم خیز است برای همین روی چهارچوب‌های چوبی بنا می‌شود. از آنجا که در روش چپیله‌ای آسمانه نازک می‌شود ازینرو این تاق‌ها را به روش لاپوش که چند لایه آجر روی هم هم است می‌سازند. این تاق پالانه هم خوانده می‌شود

جِناغی: تاقی که چفد آن تیزه دار باشد. نام دیگری برای تاق‌های تیزه دار در برابر تاق‌های مازه دار

چارسوق: بخشی از بازار که دو راسته همدیگر را بریده و چهار راهی را پدیدآورند

چَپری: نعل درگاهی که به شکل سه گوش باشد

چَمانه: گونه‌ای چَفد جناغی یا تیزه‌دار است که دارای خیز بلندی ست و توان باربری بالایی دارد.

چَفد: در معماری ایرانی به هر نوع خمیدگی و قوس در سازه گفته می‌شود.

چَپیله: نوعی روش آجرچینی در اجرای تاق است. بافتی که از این روش به دست می‌آید معمولاً نازکترین است. ازینرو تاق‌های با این روش آجرچینی همانند تاق پالانه یا جهازه ناباربر بوده و کارکردهای آمودی یا بر روی چارچوب‌های چوبی داشته‌اند.

چَمله: نوعی چفد در تاق که کارایی باربری نداشته و بیشتر در نعل درگاه‌ها از آن‌ها بهره گرفته می‌شود. این چفد بسیار نزدیک به نیم دایره است.

خاگی: پوشش بیضوی شکل تاق یا گنبد. تاق‌ها معمولاً بیضی هستند خواه به صورت شلجمی یا بیضی ایستاده یا به صورت معروف به بیضوی که بیضی خوابیده‌است یا حالتی نزدیک به دایره. از آنجا که ساختار دایره کمترین نیارش و پایداری را در سازه داشته در گذشته هیچ تاقی به صورت دایره کامل ساخته نمی‌شده‌است.

خاگار: ابزاری برای کشیدن بیضی. این ابزار در معماری ایرانی بیشتر نخ چنبر و دو میخ بوده‌است. در معماری کاربرد خاگار به ویژه در رسم چفدها برای تاق‌ها و گنبدها فراوان بوده‌است. در پیمون به دلایل آزمون و خطایی طولانی یا دلایل شهودی در طول تاریخ معماران به این نتیجه رسیده بودند که بیضی ساختار پایدار تری را در رسم چفد برای تاق و گنبد ایجاد می‌کند. برای همین خاگار کاربرد به مراتب بیشتری از پرگار داشته‌است.

خَرپشته: پوشش‌های شیب دار که امروز شیروانی گفته می‌شوند. به برجستگی بخشی از بام نیز گفته می‌شود

خیمه پوش: نوعی پوشش تاق است که چارسویه است.

خوانچه پوش: نوعی تاق آمودی است که در میان تویزه‌های باربر ایجاد می‌شود که در سبک کردن سازه و ایجاد راه رفت و آمد از میان تویزه‌ها را برای نمونه در کمرپوش‌ها کارایی دارد.

منبع : همشهری انلاین  همشهری آنلاین مهدی تهرانی

WhatsApp us