کارگاه نجاری خاچاطوریان
سال 1367 تهران
من با کارگاه نجاری خاچاطوریان آشنا شدم . آن زمان در حال تحصیل بودم , همان نظام قدیم آموزش و پرورش .
در نظام قدیم شما باید یک روز در هفته در کارگاهی مشغول به کار می شدی و نام این شیوه اموزش طرح کار بود .
پدرم اول به اصرار به تحصیل در رشته ریاضی فیزیک داشت و حتی یک سال هم در رشته ریاضی فیزیک درس خواندم .ولی بعد از آن انصراف دادم و به هنرستان صنعتی قدس در میدان آرژانتین رفتم . در هنرستان خیلی چیز ها یادگرفتیم مانند حساب فنی ، رسم فنی ، آشنایی با ابزار دقیق و دستی نجاری .
همزمان پدرم مرا به کارگاه برادران خاچاطوریان فرستاد تا علاوه بر تحصیل تجربه کار در یک مجموعه حرفه ای را هم داشته باشم .
آن زمان دستگاه دیوالت THEWALLT تازه امده بود . در کارگاه برداران خاچاطوریان علاوه بر دستگاه دیوالت تجهیزانی مانند پرس گرم ، دستگاه های نجاری ایتالیایی مانند پنج کاره , اره های روسی مثل قطع کن و دورکن , گندگی و اره فلکه و یک مجموعه بسیار بزرگ از ابزار های دستی و بادی هم وجود داشت .
من با اینکه در کارگاه پدرم با ابزار آلات بزرگ نجاری از کودکی کارمیکردم در کارگاه خاچاطوریان تا سه سال اجازه کار با ابزار برقی را نداشتم . چون سن کمی داشتم و تجربه زیادی از نظر اقای خاچاطوریان نداشتم .
از سال سوم شروع به کار با تجهیزات برقی سبک کردم و بعنوان کمکی پای دستگاه پنجکاره مشغول بکار شدم که یک بار هم انگشت سبابه را به تیغ زدم و یک روز هم خانه استراحت کردم .
در کارگاه خاچاطوریان که توسط دو برادر به نامهای یقیش و ساهاک اداره می شد من کلید دار هم بودم صبح تا ظهر وردست آقای یقیش بودم . آقا یقیش ادم آرام و بسیار خوبی بود . یک انسان شریف که دین و اعتقادات ما ایرانیان هم خیلی پابند بود و احترام زیادی می گذاشت . بخصوص به امام حسین . وقتی دسته عزاداری امام حسین رد می شد , آقا یقیش درب را می بست و جلو در می ایستاد .
اقا ساهاک که اغلب ساعت 10 صبح به بعد می آمد بسیار از نظر فنی ماهر بود و کارهایی می ساخت که هنوزهم به نظرم اکثر نجارها نمی توانند بسازند ، مانند تخت خواب صدف .
از اثار خاص این انسان با تخصص میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم :
تخت خواب صدف از یک سرتخت بزرگ تشکیل شده است که به شکل صدف است . دقیقا خود صدف که بخش بالایی آن باز میشد .
ساخت رولز-رویس به سفارش بانک ملی در نمایشگاه بین المللی تهران سال 68
خانه ما قلهک خیابان یخچال بود و حقوق من روزی 9 تومن بود . روزی 9 تا 10 ریالی ، برنامه هر روز صبح مت حرکت به سمت سید خندان بود ، من سر خیابان خواجه عبدالله انصاری پیاده می شدم و از انجا یک ماشین دیگه سوار می شدم تا بنی هاشمی و پیاده میرفتم تا کارگاه . کرایه از دوراهی قلهک تا سر خواجه عبدالله 2 تومن و 15 ریال هم میدادم تا سر 45 متری رسالت .
صبح ساعت 7 کارگاه را باز می کردم, اگر زمستان بود بخاری را روشن میکردم و اگر تابستان بود کارگاه را تمیز میکردم و کنار دست استاد یقیش کار میکردم تا ساهاک می رسید . اقای ساهاک فقط با من کار میکرد وخیلی فشار می اورد . بیشتر اوقات تا ساعت 12 شب کار میکردیم و از طرف دیگه صبح ساعت 7 باید کارگاه را باز میکردم . نزدیک به 5 سال هروز کار من این بود .
از پروژه هایی که با آقای خاچاطوریان حضور داشتم ساختمان اقای ایروانی در لواسان بود که در آن زمان مجموعه ای از درب و پنجره های قوس دار با قفل های نیمه اتوماتیک تجهیز می شد .
ساختمان دکتر فرهانی در منطقه شیراز شیخ بهایی نیز از نظر طراحی و فنون درودگری یک اثر خاص و منحصر بفرد بود .
استاد کاران آن زمان کارگاه نجاری خاچاطوریان :
1 . استاد فاضل هرندی نجار و مرمت کار سقف عمارت های دمشق و شام در سوریه
2 . استاد داود ناطقی
3 . استاد ورژ سرپرست کارگاه
4 . و برادران خاچاطوریان