سبک باروکو
اصطلاح روکوکو در ابتدا توسط پیر- موریس کی در سال ۱۷۹۷ از ترکیب واژه فرانسوی روکای و واژه ایتالیایی باروکو بوجود آمده است.
روکوکو
روکوکو، تجمل گرایی سلطنتی
سبک روکوکو، در ادامه تحولات رنسانس و بعد از سبک باروک، پابه عرصه هنری گذاشت، اما تجمل گرایی و شکوه انسانی نمایش درآمده در آن، نوید بخش نوعی بی قیدی، تجمل پرستی و لذت گرایی در هنر شد.
روکوکو در تاریخ هنر به عنوان اصطلاحی برای توصیف هنر تزئینی در زمینه های مختلف معماری، نقاشی، پیکره سازی، طراحی اثاثیه و اشیای زینتی و غیره بکار می رود که به لحاظ تاریخی دوران پادشاهی لویی پانزدهم را در بر می گیرد.
جنبش روکوکو در فرانسه و در حدود سال 1720 بوجود آمد و سپس سراسر اروپا را تسخیر کرد و سرانجام در جریان شکل گیری نئوکلاسی سیزم رو به افول نهاد.
اصطلاح روکوکو توسط ایتالیایی ها از واژه فرانسوی رُکای ١ – به معنای صدف ها و سنگ های خُرد و نامنظمی که برای زینتکاری غارهای مصنوعی به کار می رفت- مشتق شد و با زینتکاری فضاهای داخلی معماری و صنایع دستی مناسبت داشت. اما اطلاق آن به سبک نقاشی تازه ای که در برابر سبک کلاسیک صورتگرا به وجود می آید نیز بی مناسبت نبود 2 زیرا روکوکو شگردهای ظریف و ماهرانه و پرپیچ و تاب رنگ آمیزی را بر جای اسلوب طراحی سنگین و ایستای کلاسیک نشاند.
کلاسی سیزم صورتگرا و روکوکو هر دو جلوه هایی از باروک تزئینی بودند؛ گواینکه اولی کنش عقلی مفید و مقید، و دومی برخورد احساسی و روان را مبنای تجسم دنیای پرشکوه و تجملی قرار دادند.
کلاسی سیزم صورتگرا در سده هفدهم سبکِ عمده هنر درباری بود، ولی سبک روکوکو در سده هجدهم سلیقه و خواست امیران و طبقه اشراف و به پیروی از آنان، ثروتمندان بورژوا را منعکس می کرد.
به یک معنی هنر نقاشی از ابتدای قرن توصیف شکوه فوق انسانی را کنار می گذارد تا به شیوه ای جدید ، آدم های فانی و لذت طلب و تجمل پرست را بنمایاند.
پیروزی روکوکو که در فرانسه با رهایی اشرافیت از قید سیطره همه جانبه حکومت لویی چهاردهم 3 به تدریج مجبور شده بود نیازهای ذوقی و طبع تنوع طلب خویش را با آثار یکنواخت و کسل کننده “شیوه پادشاهی ” ارضاء کند، اکنون به استقبال هنری احساسی و بی قید و لذت بخش می رفت.
از ظاهرِ زن پسند سبک روکوکو چنین برمی آید که آن روزگار زیرسیطره ذوق و پیشگامی اجتماعی زنان بوده است و تا حدی زیاد، چنین نیز بود. زنان در اروپا صاحب بالاترین مقامات بودند
“شیوه پادشاهی” این نوع ویژه کلاسی سیزمِ صورتگرا، که بیان هنری نظام حکومت مطلق گرای فرانسه در یک قالب تزئینی و عقلانی بود، با محو شدن نمادِ این نظام به زودی صحنه را خالی کرد. اما نکته قابل توجه آنکه پس از مرگ لویی چهاردهم دربار فرانسه نیز به مثابه تنها مرکز حمایت هنری از اعتبار افتاد؛ و بعدها هم هرگز با این عنوانِ انحصاری پا نگرفت.
زمینه های این تغییر از زمانی پیشتر مهیا می شد. مجادله های درون آکادمی پاریس، و مورد تردید قرار دادن اصول کلاسی سیزم فقط بخشی از مقدمات افول کلاسیک گرایی در ابتدای قرن بود. در واقع بخشی از مقدمات افول کلاسیک گرایی در ابتدای قرن بود. دوره اوج هنر و ادبیات کلاسیک از چند دهه پیش با مرگ شخصیت هایی چون پوسن و راسین و مولیر و دیگران به پایان خود رسیده بود. علاوه بر این ، عوامل مهم دیگری نیز در کنار گذاشتن هنر کلاسیک درباری اثر گذاردند: از اواخر سلطنت لویی چهاردهم بر اثر سیاست جنگ و کشورگشایی و اسراف ها و جاه طلب هایش ، وضع مالی دولت مختل شد، بنابراین ادامه تمرکز فعالیت های هنری پرهزینه در دربار، بیش از این میسر نبود.
از سوی دیگر نشانه های ناخشنودی از نتایج خودکامگی شاه، حتی به هنگامی که وی در اوج اقتدار بود، رخ نمود. اشرافیت و بورژوازی ثروتمند نمی توانستند بپذیرند که یک فرد در تعیین مشی زندگی فرهنگیشان تا به این حد دخالت کند.
دوران نیابت سلطنت (فیلیپ دوم ارلئان) آغاز پیدایی محفل های گوناگون اشرافی برای حمایت از فعالیت های فرهنگی و هنری بود و در زمان پادشاهی لویی پانزدهم و شانزدهم نیز همین روال با گسترشی بیشتر ادامه یافت. در این دوران به قولی “شهر ” جایگزین “دربار” شد تا نقش و کارکرد فرهنگی آن را برعهده گیرد.4 این البته به معنای دخالت وسیع شهروندان در امور فرهنگی نبود، چیزی که می بایست بعدها در سده نوزدهم پدید می آمد. هنوز تالارهای اشراف و ثروتمندان محل اجتماع نخبگان فرهنگ و “سالن” ها تعیین کننده خط مشی هنرها بود.
تالار (سالن) روکوکو ، محل اجتماعات پاریسی ها بود و پاریس، پایتخت اجتماعات اروپا در سده هجدهم به شمار می رفت. زنان ثروتمند ، جاه طلب و زیرک برای جلب نامدارترین ، تیزهوش ترین و کامیاب ترین مردان به تالارهایشان با یکدیگر رقابت می کردند. وسیله معاشرت اجتماعی، گفتگو با چاشنی تیزهوشی و حاضرجوابی در حرکت همچون شمشیربازان رقیب بود.
غالبا آنتوان واتو را در زمره نقاشان روکوکو قلمداد کرده اند. در واقع نیز او با طرد موضوع پرشکوه، گرایش به ریتم های نرم و پرانحناء و کاربست اسلوب نقاشانه ، تا حدی در حوزه روکوکو جای می گیرد
از ظاهرِ زن پسند سبک روکوکو چنین برمی آید که آن روزگار زیرسیطره ذوق و پیشگامی اجتماعی زنان بوده است و تا حدی زیاد، چنین نیز بود. زنان در اروپا صاحب بالاترین مقامات بودند ؛ مادام دُپُمپادور در فرانسه و ماری ترِز در اتریش، الیزابت پترونا، و کاترین دوم در روسیه از آن جمله اند و نفوذ زنان در بسیاری از دربارهای کوچکتر نیز احساس می شد. در این عصر قهرمانی های مردسالارانه و سخن پردازی های دوران باروک، جای خود را به زن نوازی های لطیف و لطیفه گویی های ظریف و تیزهوشانه داده بود.5
خاطرنشان می کنیم که از درون همین محفل های اشرافی بود که متفکران عصر روشنگری برخاستند و علیه نهادهای کهنه جامعه دست به مبارزه زدند. در دوران “رژانس” یا نیابت سلطنت 6 آموزه خشک آکادمیک در هنر و قواعدی که سال ها پیش ثابت و بدون تغییر مانده بود، زیر سوال رفت و آزادمنشی و نسبی گرایی جای تعصب و مطلق گرایی را گرفت.
سخن آنتوان کواپِل 7 یکی از نقاشان روبنس گرا که در 1714 به ریاست آکادمی پاریس برگزیده شد در این باره پرمعنی است. او می گفت: نقاشی مانند همه چیز آدمی، دستخوش تغییر “مد” است. هنر اینک، نه نیمه خدایان و ابرمردان ، که آدمیان میرا و تُرد و حساس و خوشگذران را در نظر می داشت، نه عظمت و قدرت، که زیبایی و موهبت زندگی را بیان می کرد؛ نه اثرگذاری تحمیلی که فریبندگی و لذت بخشی را می جست. در این دوران، شیوه گرانمایه قدما و گونه های مختلف نقاشی بزرگ و شوکت نما به زوال گراییدند. چشم اندازهای روستایی جای “منظره های آرمانی” پوسن وار را گرفتند. تک چهره های کوچک برای مقاصد خصوصی، جایگزین تک چهره های بزرگ برای نمایش همگانی شدند.
کوتاه سخن آنکه دوره گذار سریع هنر نقاشی از لوبرون به واتو، به منزله آغاز روند تغییر اساسی در سلیقه ها می بود که می بایست در پایان قرن تحقق می پذیرفت.7
هنرمندان شاخص سبک روکوکو
غالبا آنتوان واتو را در زمره نقاشان روکوکو قلمداد کرده اند. در واقع نیز او با طرد موضوع پرشکوه، گرایش به ریتم های نرم و پرانحناء و کاربست اسلوب نقاشانه ، تا حدی در حوزه روکوکو جای می گیرد. ولی این “فرانسوا بوشه” است که علاوه بر کار پیگیرانه در مقام نقاش و طراح نقش بافته های دیوارکوب، و تخصیص توانایی های فنی اش به باسمه کاری و طراحی البسه و زینت آلات، سبک روکوکو را به تمامی در آثارش نشان می دهد.
تیه پلو، فراگنار ( در نقاشی) و فالکنه (در مجسمه سازی) نیز از نمایندگان این جنبش به شمار می آیند.
روکوکو از طریق هنرمندان فرانسوی که در خارج از آن کشور کار می کردند و همچنین به وسیله باسمه هایی که از روی طرح های فرانسویان تهیه می شد، به آلمان، اتریش، اسپانیا و شمال ایتالیا راه یافت. با این حال روکوکو در هر کشوری ماهیت و هویت بومی آن کشور را به خود گرفت.8 سرانجام این سبک هنری با روی کار آمدن سبک نئوکلاسی سیزم برای همیشه از رونق افتاد.
شاهکار باروکوی روسی
Photo: RIA Novosti
کمپانی رادیوی « صدای روسیه» به آشنایی شما با شهرهای باستانی روسی و مراکز توریسم بین المللی ادامه می دهد. امروز شما را با مجموعه بی نظیر کاخ ها در قصبه « دوبروویتس» در حومه مسکو آشنا می کنیم. دوبروویتس یک قصبه روسی باستانی در ناحیه پادولسک واقع در بیست کیلومتری جنوب مسکوست.
کمپانی رادیوی « صدای روسیه» به آشنایی شما با شهرهای باستانی روسی و مراکز توریسم بین المللی ادامه می دهد. امروز شما را با مجموعه بی نظیر کاخ ها در قصبه « دوبروویتس» در حومه مسکو آشنا می کنیم.
دوبروویتس یک قصبه روسی باستانی در ناحیه پادولسک واقع در بیست کیلومتری جنوب مسکوست. در آنجا، یکی از مجموعه کاخ ها و کلیسای مریم مقدس واقع است که در حضور تزار پطر اول مراسم تبرک آن برگزار شد. این کلیسا به سبک باروکو، یادآور یک گل عجیب است و اصلاً شباهتی به کلیساهای سنتی روسی از نظر ظاهر و دکور داخلی ندارد که باعث شگفتی می شود. حال باید دید که معمار این عمارت غیرعادی کیست.
لوبوف اسلاشوا مدیر موزه منطقه شناسی پادولسک در اینباره گفت: محققان زیادی روی موضوع تاریخ کلیسای مریم مقدس کار کردند. نوشته های زیاد کشیش رومادانوفسکی از آرشیو ها مورد مطالعه قرار گرفتند که در قرن نوزدهم می زیست و تمام رویدادهای مرتبط با این کلیسا را به یاد داشت. اما تا کنون نتوانستیم تأییدی بر آن پیدا کنیم که طراح و معمار واقعی این کلیسا چه کسی بوده است. در تعدادی از منابع از معمار « تسینگ» نام برده می شود. اما اینهاهمه حدسیات هستند. ولی با اطمینان می توان گفت که خارجیان در آنجا کار کردند. معماری کلیسا تأییدی بر این امر است. از معماران هلندی، ایتالیایی و سوئدی یاد می شود.
از اواسط قرن هفدهم « دوبروویتس» به خانواده « گولیتسین» ها تعلق داشت. بوریس گولیتسین که در آستانه قرون 18-17 مالک « دوبروویتس» بود، مربی پطر اول و باصطلاح عموی تزار به حساب می آمد. گولیتسین یک آدم تحصیل کرده و طرفدار سر سخت فرهنگ غربی و مد اروپایی بود. می گویند که کلیسا هدیه او به پطر اول بود. ساخت کلیسای سنگ سفید در سال 1697 میلادی به پایان رسید، اما کلیسای جدید بلافاصله با نظرات منفی مقامات کلیسایی روبرو شد. اسقف آدریان که مخالف آتشین اصلاحات پطر بود ، قاطعانه از برگزاری مراسم تبرک کلیسا خودداری می ورزید.
این کلیسا از نظر نقشه ساختمانی شبیه گل است – بخش مرکزی و مربعی آن با چهار نیم دایره احاطه شده است که آن را باصطلاح چهار گلبرگی می نامند که از عناصر هنر غربی برگرفته شده است. بعید است بتوان آن را کاملاً باروکوی روسی دانست.
بارکو، سبک معماری است که از اروپای غربی، ایتالیا در روسیه رواج پیدا کرد. جلال و شکوه تزیینات از مشخصات سبک باروکو می باشد که در نمای بیرونی کلیسای مریم مقدس نمایان است. معماران اروپای غربی روی دکور و تزیینات بیرونی کلیسا کار کردند. بدون شک می توان این سبک را باروکو نامید، زیرا تمام اجزاء آن در آنجا قابل شناسایی است.اما نمی توانم بگویم که این باروکوی مسکویی و یا روسی است. کلیسایی در « فیلی» است که آن را شاهکار بارکوی ناریشکین می نامند. بهر حال در کلیسای مریم مقدس، بیشتر سبک معمار اروپای غربی محسوس است.
آنچه باعث شوک مقامات کلیسایی شد، تعداد زیاد مجسمه ها ، نوشته های لاتین و تاج طلایی کلیسا بود. در کنار درهای غربی مجسمه های دو روشنگر – گریگوری باگوسلوف و یوهان زلاتوئوست قرار داشتند. دکور داخل کلیسا را نقاشی های برگرفته از سوژه های انجیل تشکیل می دهد. صحنه ای از سیکل سوژه هایی که در باره آخرین روزهای زندگی زمینی حضرت عیسی حکایت می کند با شعرهای لاتینی همراهی می شوند. دراین کلیسا می توان مجسمه ای در باره رستاخیر مسیح و تاجگذاری مریم مقدس را دید. در گچکاری بخش غربی کلیسا، گالری طلا کاری شده دو طبقه چوبی رامی توان مشاهده کرد که در سال 1704 میلادی، در زمان تبرک کلیسا، تزار پطر اول با شاهزاده آلکسی، پسرش در آنجا دعا خواند.
اگر برای مسیحیان ارتدکس، پادشاهی خدا، یک پدیده کاملاً معنوی است ، در مذهب کاتولیک، ساخت مجسمه های قدیسان به قد و قواره انسان و تصاویری بر اساس سوژه های انجیلی که با وضوح تمام جزئیات دنیوی را به نمایش می گذارند، رواج گسترده ای دارد. شمایل ارتدکس – آری، همانا شمایل و نه مجسمه و یا تصویر و یا تابلو – یک بعدی و سخت است. سیمای روی شمایل ها کاملاً سمبلیک هستند. همانا به این دلیل کلیسا چنین واکنش متضادی را موجب شد. در زمان حاضر کلیسای مریم مقدس، یک کلیسای فعال است. زائران از نقاط مختلف روسیه و حتی از خارجه به آنجا می روند.
در پادولسک، کلیساهای زیادی وجود دارد و به زائران خدمات می رسانند. آنچه به کلیسای مریم مقدس مربوط می شود، در آنجا مرکز زیارتی وجود دارد که از توریست ها – زائران سراسر کشور پذیرایی می کنند.
کلیسا در مجموع کاخی جای خاصی دارد و در واقع مرکز این مجموعه را تشکیل می دهد. مرکز دوم این مجموعه کاخ ها، کاخی است که به احتمال قوی در نیمه اول قرن هجدهم به سبک باروکو ساخته شده است، اما بعد ها به سبک کلاسیسزم تغییر یافته است. اواخر قرن نوزدهم شاهزاده سرگی گولیتسین آن را با مبلمان باشکوه چوبی ایتالیایی قرن هفدهم تزیین کرد که آنها را از کاخ خاندان قدیمی رومی به آنجا منتقل کرده بودند. در سمت غرب کاخ، پارک چند قرنی زیرفون قرار دارد. می گویند در آنجا درختان زیرفونی هستند که پطر اول خودش کاشته بود. همانا در دوران مختلف، این کاخ به نمایندگان خانواده های درباری مانند گولیتسین، دمیتریف – مامونوف و پاتومیکن تعلق داشته است. بارها اعضای خانواده « رومانوف» و سفرای کشورهای خارجی به دوبرووتس سفر کرده بودند.
اخبار و مقالات گردشگری در روسیه,
خواندن کامل متن: https://ir.sputniknews.com/persian.ruvr.ru/2012_06_30/79842866/
سبک روکوکو در معماری
سبک باروک چیست
عصر سرمستی هنر: سبک روکوکو
دوران روکوکو از مهمترین ادوار تاریخ هنر قرن 18میلادی است که این مقاله به توصیف آن می پردازد.
روکوکو (Rococo) سبکی در هنر و معماری است که مشخصه آن درخشندگی، شکوه، نشاط و صمیمیت است.
این واژه در سالهای 7-1796 توسط یکی از شاگردان “داوید” ابداع شد و ترکیبی هوشمندانه از دو واژه rocaille (اثر سنگی) و barocco (باروک) بود که به طور تحقیر آمیز به سلیقه رایج در دوره سلطنت لویی پانزدهم اشاره دارد.
همانطور که گفته شد روکوکو به واژه فرانسوی روکای به معنی سنگریزه نیز اشاره دارد .این واژه به سنگریزههایی رنگی اطلاق میشد که برای تزئین غارهای مصنوعی به کار میرفت.
این شیوه، نام روش تزئین با گوش ماهی و قلوه سنگ بود که در ایتالیای سده ی هفدهم و سپس در فرانسه اغلب در ساخت باغها و غارهای مصنوعی به کار می بردند .اما کلمه خود معنای دقیقی ندارد و شاید تنها در وزن هجاهای ان خلاصه شود که حرکت پلکانی مقطعی مانند اب فواره زننده یا شاخ و برگ گسترنده تزئینات این سبک دارد . نه صفت روکوکو و نه سبک متصف بدان هیچ یک دقت عقلایی ندارند و هر دو بیانگر لذت آن (لحظه) اند خواه در نوای کلمه خواه در پیچیدگی تزئینات.
این سبک در حدود سال 1700 میلادی در فرانسه ظهور کرد و طی قرن هجدهم در سراسر اروپا گسترش یافت.
در تاریخ هنر منظور از روکوکو شیوه هنری است که بعد از مرگ لوئی چهاردهم سال ( 1715 ) در فرانسه به وجود آمد ، در واقع واکنشی بود بر علیه شکوه و جلال و تجمل افراطی کاخ ورسای و اصولاً بر ضد زندگی شاهانه .
روکوکو سبکی است که با رشد طبقه متوسط و بورژوای اروپا به وجود آمد و خاستگاه آن فرانسه بود. این سبک در ادامه باروک و در واقع به عنوان واکنشی علیه شکوه و جلال افراطی آن در کاخها پدید آمد .
در تاریخ هنر منظور از روکوکو شیوه هنری است که بعد از مرگ لوئی چهاردهم سال ( 1715 ) در فرانسه به وجود آمد ، در واقع واکنشی بود بر علیه شکوه و جلال و تجمل افراطی کاخ ورسای و اصولاً بر ضد زندگی شاهانه .
از نخستین نتایج آن ساختن خانههای شهری کوچک و راحت تر از کاخ،با تزئینات و ریزهکاری فراوان در فضاهای داخلی بود . هنر روکوکو با طراوت و مملو از سرزندگی است .
هرچند این واژه نخستبه تمسخر به کار رفت اما اکنون با مفهومی عینی و بدون بار معنایی تحقیر آمیز آن، در میان تاریخ نگاران هنر، مصطلح شده است و برای توصیف یک سبک هنری و تزئینی که دارای انسجام و ثبات خاصی است، به کار گرفته می شود.
این سبک به دلیل تزئینات ظریف و پر آب و رنگ، تمایل به موضوعات کوچک به جای موضوعات برجسته دارد.
روکوکو به نوعی ادامه و شکل تحول یافته سبک سنگین تر باروک است و هم واکنشی است در برابر آن.
نقاشی و پیکره سازی روکوکو علاوه بر بهره گیری منحنی های کوچک صدف ، از عناصری طراوت و سرزندگی و شوخ طبعی برخوردار است و با هنر درباری و خشگ باروک تضاد دارد . بطور کلی روکوکو هنری است تزئینی که ظرافت و حساسیت را بجای ابهت و واقعگرایی باروک قرار می دهد . اما روکوکو به جنبه های تجملی و افراط کارانه باروک می تازد اما خود با احساساتیگری افراطی به هنر اجتماعات مرفه تمایل پیدا میکند ..
هر دو سبک در علاقه شان به پرداختن فرم های پیچیده وجه اشتراک دارند؛ با این تفاوت که روکوکو به جای پرداختن به حجم، وسواس و دقت بیشتری در سطح داشت و بیشتر از رنگ های آبی، صورتی، سبز و با سفیدی بیشتر استفاده می کند.
در تزئینات آن از خطوط منحنی اشکال صدفی رنگهای صورتی آبی و سبز روشن به وفور استفاده می شود. در زمینه نقاشی شیوههای گوناگونی در این دوران پدید آمد . نقاشان به شیوههای فردی گرایش پیدا کردند و دست به آزمونهای تازهای زدند که به رومانتیسیسم منتهی شد .
در واقع این سبك با تزیینات ظریف و پر آب و رنگ و با نشاط ، تمایل به موضوعات كوچك به جای موضوعات به جای موضوعات برجسته دارد .
در هر كشوری سبك روكوكو ویژگی و مشخصة ملی به خود گرفت . این سبك از طریق هنرمندان فرانسوی كه در خارج به فعالیت مشغول بودند و نیز به وسیلة آثار «چاپ سنگی» با طرح های فرانسوی از این كشور به نقاط دیگر سفر كرد ..
استعاره های دور از ذهن و عاشق پیشگی بازیگوشانه و با استفاده زیاد از گچ بری های پیچكی ابرهایی با ته رنگ سرخ كمانهای پیچیده و تو در تو و عدم تقارن كاملا مشهود ، از مهمترین خصایص هنر روکوکو است.
مشهورترین معشوقه ی لویی پانزدهم ، خانممارکیز دو پمپادور از موثرترین حامیان هنرمندان روکوکو در دربار بود و ساختمان ها و نقاشی هایی که سفارش می داد برجسته ترین دستاورد های هنر رو کوکو را تشکیل می دهند . تکچهره ی او به قلم فرانسوا بوشه هم نیرومندی و هم شکنندگی موقعیت او را نشان می دهد . مادام دو پمپادور بی هیچ زیوری مگر زیبایی خودش و چین های فاخر جامه اش به نمایش در می اید . این پهنه ی درخشنده ی ساتن به اندازه ی هر جزئ دیگر اثر موضوع ان را تشکیل می دهد . جانمایه اثر فریبندگی زنانه است . او با فریبندگی و هوشمندی خود به قدرت رسید و بوشه را مطرح ترین نقاش زمان خود ساخت .
از مهمترین نقاشان این دوره می توان به آنتوان واتو اشاره کرد که گرچه صحنه هایی از زندگی روستائی را به تصویر کشیده اما شخصیت هایش همگی اشراف زاده های خوش گذرانی هستند که محیط روستائی را تفرجگاه خود قرار داده اند.
گذشته از انتوان واتو عده ای دیگر از نقاشان درباری وجود داشتند که موضوعاتی چون عشق زیرکانه و خوشگذرانیهای اعیان را ترسیم می کردند . اما در کنار این سبک روکوکو ی درباری نقاشانی بودند که بیشتر مطابق ذوق طبقه متوسط نقاشی می کردند . یکی از مشهور ترین انها سیمون شاردن ( Chardin ) ( 1669- 1779) است که در شبیه سازی از فضای داخلی و طبیعت بی جان مهارت داشت . در تابلو ی اداب غذا خوری اتاق ساده ای را می بینیم که مادری همراه دو فرزندش می خواهند در ان غذا بخورند . در دقت و ارامش پیکره ها نورپردازی مختصر و اشیای بی جان کمکی فرسوده احساس لطیفی موج می زند که ساختگی و غیر واقعی نیست بلکه حاکی از صداقت ژرف بینی و نوع دوستی نقاش است .شاردن به شیوه ی خاص خود شاعر امور پیش پا افتاده و استاد نمایش نوسان های جزیی است.
از هنرمندان بسیار مطرح در بار فرانسه می توان به فرانسوا بوشه اشاره کرد . وی تحت حمایت خانم مارکیز دوپمپادور بود.
مشهورترین معشوقه ی لویی پانزدهم ، خانممارکیز دو پمپادور از موثرترین حامیان هنرمندان روکوکو در دربار بود و ساختمان ها و نقاشی هایی که سفارش می داد برجسته ترین دستاورد های هنر رو کوکو را تشکیل می دهند . تکچهره ی او به قلم فرانسوا بوشه هم نیرومندی و هم شکنندگی موقعیت او را نشان می دهد . مادام دو پمپادور بی هیچ زیوری مگر زیبایی خودش و چین های فاخر جامه اش به نمایش در می اید . این پهنه ی درخشنده ی ساتن به اندازه ی هر جزئ دیگر اثر موضوع ان را تشکیل می دهد . جانمایه اثر فریبندگی زنانه است . او با فریبندگی و هوشمندی خود به قدرت رسید و بوشه را مطرح ترین نقاش زمان خود ساخت .
از دیگر هنرمندان مهم در عصر روکوکو می توان به فراگونار در فرانسه . تیه پولو در ایتالیا و گینز بارو در انگلستان اشاره کرد.
فراوری:سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منابع:همشهری آنلاین
دانشنامه آزاد ویکی پدیا
تالار گفتگو ایرانیان
سایت هدف
سایت هنرمندانه
نقش شکار در هنرهای اسلام
مبلمان سبک روکوکو
معماران سبک روکوکو
سبک روکوکو در معماری داخلی
معماری سبک باروک
سبک روکوکو در طراحی لباس
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سقف کلیسای کاتولیک اشلیرباخ در اتریش، در سبک روکوکو.
روکوکو (به فرانسوی: Rococo) اصطلاحی است در تاریخ هنر برای توصیف هنر تزئینی در زمینههای مختلف معماری، بناآرایی، نقاشی، پیکرسازی، طراحی اثاثه و اشیاء زینتی.
اصطلاح روکوکو در ابتدا توسط پیر-موریس کی (Pierre-Maurice Quays) درسال ۱۷۹۷ از ترکیب واژه فرانسوی روکای (rocaille) و واژه ایتالیایی باروکو (barocoo) بوجود آمده است.
خواستگاه و ویژگیها
روکوکو سبکی است که با رشد طبقه متوسط و بورژوای اروپا به وجود آمد و خاستگاه آن فرانسه بود. این سبک در ادامه باروک و در واقع به عنوان واکنشی علیه شکوه و جلال افراطی آن در کاخها پدید آمد. از نخستین نتایج آن ساختن خانههای شهری کوچک و راحت با تزئینات و ریزهکاری فراوان در فضاهای داخلی بود. هنر روکوکو باطراوت و مملو از سرزندگی است.
در تزئینات آن از خطوط منحنی اشکال صدفی رنگهای صورتی آبی و سبز روشن به وفور استفاده میشود. در زمینه نقاشی شیوههای گوناگونی در این دوران پدید آمد. نقاشان به شیوههای فردی گرایش پیدا کردند و دست به آزمونهای تازهای زدند که به رومانتیسیسم منتهی شد.
از مهمترین نقاشان این دوره میتوان به واتئو. شاردن. فراگونار و بوشه در فرانسه. تیه پولو در ایتالیا و گینز بارو در انگلستان اشاره کرد.
رکوکو در اواخر باروک به راه افتاد. این جنبش در قرن ۱۸ شروع شد و بر جنبههای هنری از جمله نقاشی، مجسمه سازی، معماری، طراحی داخلی، دکوراسیون، ادبیات و… تأثیر گذاشت. این شیوه در اوایل قرن ۱۸ در پاریس به عنوان واکنشی در برابر عظمت، تقارن و مقررات سفت و سخت از سبک باروک توسعه یافته است بویژه در کاخ ورسای. سبک باروک که مزین به رنگهای نور، طرحهای نامتقارن، منحنی و طلا مزین بود و هنرمند و معمار رکوکو را بر آن داشت که بر خلاف سبک باروک سیاسی و تمهای عجیب و غریب سبک رکوکو اهل تفریح و بازی و شوخ بود. طراحی داخلی اتاقهای عجیب و غریب به عنوان یک اثر کل از هنر با ظریف و پر اب و تاب مبلمان، مجسمههای کوچک، آینههای تزئینی و معماری تکمیل پرده نقش دار، نقش برجسته و نقاشی دیواری طراحی شده است. در پایان قرن ۱۸ تمهای عجیب و غریب تا حد زیادی با سبک نئوکلاسیک جایگزین شد. در سال ۱۸۳۵ واژه نامههای آکادمی فرانسه اظهار داشت که این کلمه عجیب و غریب “معمولاً از نوع زینت، سبک و طراحی در ارتباط با سلطنت لویی پانزدهم و آغاز آن از لویی شانزدهم را پوشش میدهد”. این نتیجه شامل تمام انواع هنر از سراسر اواسط قرن ۱۸ در فرانسه است. کلمه به عنوان ترکیبی از rocaille فرانسه (سنگ) و coquilles (پوسته) به علت تکیه بر این اشیاء به عنوان نقوش تزئینی دیده میشود، این اصطلاح همچنین ممکن است ترکیبی از کلمه ایتالیایی “barocco” (مروارید نامنظم، احتمالاً منبع از کلمه “باروک”) و فرانسه “rocaille” (فرم محبوب از باغ یا تزئینات داخلی با استفاده از پوسته و سنگریزه) است و ممکن است به سبک تصفیه شده و خیالی است که در بخشهایی از اروپا در قرن ۱۸ به توصیف مد روز تبدیل شد. به علت عشق عجیب و غریب از منحنی مانند پوسته و تمرکز بر هنرهای تزیینی، برخی از منتقدان استفاده از واژه به derogatively مفهوم را میرسانند که سبک بیهوده و بیمعنی و یا صرفاً شیک بود. هنگامی که ترم اول به زبان انگلیسی در مورد ۱۸۳۶ مورد استفاده قرار گرفت، این لحن محاورهای به معنی “قدیمی” بود. این سبک در حال حاضر به طور گستردهای به عنوان یک دوره مهم در توسعه هنر اروپا به رسمیت شناخته شده است.
هنر در روسیه
هنرمندان روس بینش مختص به خودی داشته و اشکال وارداتی هنر را بشدت متحول کردند. بالاخص در زمینه ترسیم نقاشیهای دینی، پیوند هنر نقاشی بیزانس با نبوغ روسی باعث پدید آمدن برخی از زیباترین شمایلهای مقدس جهان شد. “آندره روبلیوف”، بزرگترین نقاش روسیه، در اوایل قرن پانزدهم شمایلهایی را ترسیم کرد که از بهترین نمونههای بیزانسی فراتر رفتند.
هجوم های خارجی در قرون 17 و 18، همچنین سیاست غربگرایی دوران پطر کبیر باعث شد هنر روسیه تحت تأثیر روندهای جدید سکولاریسم قرار گیرد. در نتیجه توجه جامعه هنری روسیه به اروپای غربی معطوف شد. اشکال هنری که در دوران قرون وسطا از طرف کلیسای ارتدکس ممنوع اعلام شده بودند، نواختن موسیقی با آلات موسیقی و اثار دراماتیک وارد جریان هنری کشور شد. اواسط قرن هجدهم در روسیه خلق باله، اپرا، موسیقی کلاسیک و معماری سبک باروکو رونق یافت.
روس ها دوباره همچون مورد هنر بیزانس شکل اروپایی را قبول کردند ولی آن را حل کردند و به اوج بینظیر درخشندگی روسی رساندند. سن پترزبورگ پایتخت روسیه که در اوایل قرن هجدهم توسط پطر کبیر بنیان گذاشته شده بود، بر این روند تأثیر شگرفی گذاشت. این شهر به پنجره روسیه به سوی غرب تبدیل شد. ساختمانهای مشابه با بناهای ساخته شده توسط “بارتولومئو راسترلی” معمار سنت پتربورگی در قرن هجدهم و کارلو روسی جانشین وی در قرن نوزدهم در سراسر روسیه ساحته شد. در سال 1850 هنر و معماری سنت پتربورگ به الگویی تبدیل شد که تمام روسیه سعی بر سرمشق گرفتن از آن داشت. بینش جدید تمام نفوذ گذشته و حال روسیه با تأثیر یونان و رم قدیمی را در هم آمیخت. در قرن نوزدهم اپراها و بالههای درخشان و بجا ماندنی “میخاییل گلینکا”، “الکساندر بارودین”، “پطر چایکوفسکی”، “نیکلای ریمسکی-کورساکوف” و “مودست موسورگسکی” نمونههای ماندنی نبوغ روسیه در زمینه پیوند زدن اشکال ملی و خارجی بودند. تحت مدیریت “کنستانتین استانیسلاوسکی” و “ولادیمیر نمیرویچ-دانچنکو” تئاتر هنری مسکو آثار مشهور “آنتون چخوف” و آثار رئالیستی “ماکسیم گورکی” را روی صحنه به نمایش گذاشتند.
اوایل قرن نوزدهم حرکت پیشاهنگی در زمینه هنر شروع شد. از سال 1900 تا 1917 در هنر روسیه موسیقی نوآورانه “آلکساندر سکریابین” و “ایگور استراوینسکی”، نقاشی ساده گرای نوین “ناتالیا گونچارووا”، “واسیلی کاندینسکی” و” میخاییل لاریونوف” و بالههای مشهور “سرگی دیاگیلف”، رقص مشهور “آنا پاولووا”، وائیسلاو نژینسکی” و “اید روبینشتین” نمونههای این هنر بودند که تا امروز شهرت دارند. آثار انقلابی هنر پیشاهنگی روسیه در سال های اول دوران شوروی ادامه یافتند. هرچند آنها بزودی زیر فشار دیکتاتوری استالین رنگ باختند. طی سالیان طولانی حکومت شوروی از نظریه هنر رئالیسم سوسیالیستی برای سانسور هنرها استفاده میکرد. در نتیجه آثار موسیقی “دمیتری شوستاکوویچ” و “سرگی پروکوفیف” نیز زیر سانسور رفتند.
از سال های 30 تا 70 قرن بیستم هنرمندان مختلفی به مبارزه با رئالیسم سوسیالیستی برخاستند که بین آنها می توان به موسیقیدانانی چون “سرگی پروکوفیف” و “دمیتری شوستاکوویچ” و فیلمسازانی مانند “سرگی ایزنشتین”، “وسهوالود پودوفکین” و “آندره تارکوفسکی” اشاره نمود.
آثار ابداعی پیشاهنگان روسیه، بین هنرمندان مهاجر به غرب و هنرمندان ناراضی که در شوروی باقی مانده بودند، بر آنچه که باید به جریان اصلی هنر در روسیه بعد از شوروی تبدیل میشد تأثیر گذاشتند. اواسط سال های 1980 آثار بسیاری از هنرمندان در دسترس تودههای وسیع قرار گرفتند. بین آنها می توان به نقاشیهای “مارک شاگال” و “واسیلی کاندینسکی” نقاشان مهاجر و مجسمههای مدرن “ارنست نیئیزوستنی” اشاره کرد.
رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران