باغ های قلهک کجا است ؟

باغ های قلهک کجا است ؟

باغ های قلهک کو ؟

چرا مردم فقط برای قطع درختان باغ انگلیس چندتا شعار دادن ؟

باغ قلهک٬ قلهک٬ قلهک قدیم٬ محله قلهک٬ 

سلام خانه ما سر کوچه گل یخ بودیم . بیش از چند نسل در خانواده ما در این محل زندگی کردند و بعد به محل های دیگر تهران رفتیم ، وقتی یادم میاد صبح زمستان برف تا کمر باید راه باز میکردیم برای مدرسه رفتن ، یا صبح تابستان با صدای طوطی و بلبل گوشمان کر می شد ، و حالا بعد از گذشت سی نهایت چهل سال ببین چه بلایی سر محلمون اومد ،   حال و هوای ان موقع کجا است ؟ چرا اینهمه تخریب فقط بخاطر پول ؟
چرا فرهنگ و ارزش های این مردم یکدفعه تبدلیل شد به نابودی محیط زیست ؟
چرا ارگانها ، شخص ، دولت ، غیر دولت همه حمله کردن به باغهای قلهک ؟

 

 

محله قلهک ، افراد سرشناس حاج محمد فرد قاسمی

محله قلهک ، افراد سرشناس حاج محمد فرد قاسمی

نماینده ناسیونال در ایران

بقول پدرم یادش بخیر باغ ناسیونال

جناب فرد قاسمی انسان شریفی بودند . روحشان شاد .

حاج محمد فرد قاسمی

حاج محمد فرد قاسمی

حاج محمد فرد قاسمی

ناسیونال ایران

حاج محمد فرد قاسمی

جناب فرد قاسمی

حاج محمد فرد قاسمی

ناسیونال و پاناسونیک

حاج محمد فرد قاسمی

بنیانگذار ناسیونال در ایران درگذشت

حاج محمد فرد قاسمی، از پیشکسوتان صنعت و تولید لوازم خانگی کشور و بنیانگذار کارخانجات صنایع الکتریکی ایران با بیش از ۶ دهه فعالیت به‌دلیل عارضه مغزی در سن ۹۲سالگی دار فانی را وداع گفت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، فرد قاسمی در سال 1351 کارخانجات صنایع الکتریکی ایران ناسیونال را در شهر اصفهان تأسیس کرد و از همان زمان تا کنون با ایجاد اشتغال و کارآفرینی خدمات ارزنده‌ای را در صنعت لوازم خانگی کشور انجام داده است.

وی همچنین مؤسس و بنیانگذار شرکت‌های تجاری کوفرد، شرکت صنایع الکترونیکی کوهفرد و صنایع الکتریکی ناسیونال (پاناسونیک) ایران بود.

پیشینه فعالیت‌های صنعتی و تجاری وی در زمینه تولید لوازم خانگی و لوازم صوتی و تصویری به بیش از 60 سال پیش برمی‌گردد. ایشان همچنین یکی از قدیمی‌ترین نمایندگان محصولات پاناسونیک در جهان بود.

ایشان طی عمر پربار خود خدمات شایان توجهی به عرصه علم و دانش با ساخت مدرسه و دانشگاه داشت. وی از حامیان دانشگاه امام صادق(ع) و نیز مؤسسه خیریه کهریزک و بسیاری از مؤسسات خیریه و ایتام بوده است. از جمله کارهای خیر ایشان کمک به بازسازی و تجهیز بیمارستان در شهر مقدس مشهد است.

خاطرنشان می‌شود، پیکر مرحوم حاج محمد فرد قاسمی فردا صبح، مورخ 93.06.25 ساعت 8 صبح از مقابل ساختمان مرکزی شرکت صنایع الکتریکی ناسیونال ایران به‌سمت بهشت زهرا واقع در قطعه 93، (آرامگاه خانوادگی ایشان)، به خاک سپرده می‌شود.

مراسم ختم آن مرحوم روز پنج‌شنبه مورخ 93.06.27 در مسجد جامع شهرک غرب از ساعت 10 الی 11:30 صبح برگزار می‌شود. روحش شاد و یادش گرامی باد.

 



حاج محمد فرد قاسمی ،بنیانگذار صنعت لوازم خانگی ایران،دارفانی را وداع گفت

 ​سالها پیش زمانیکه در شرکت پارس خزر مشغول فعالیت بودم تحقیقی در ارتباط با لوازم خانگی  در 10 استان اصلی کشور انجام دادم. تحقیقی با زمینه اقتصادی که می خواستیم سبک زندگی مردم را در زمینه لوازم خانگی مورد بررسی قرار دهیم. در آن تحقیق به این نتیجه رسیدم که بیش از 75 درصد از مردم ایران حداقل یک محصول ناسیونال در منزل دارند! عددی قابل توجه ! ناسیونال  را مردم ایران به خوبی می شناسند و هر کدام از ما ، با یکی از محصولاتشانف حداقل تجربه ای داشته ایم. محصولاتی که به همت فردی  به نام حاج محمد فرد قاسمی  بیش از شصت سال  پیش وارد بازار ایران شد. حاج محمد فرد قاسمی جوانی که  تجارتش بر مبلمان  متمرکز بود، روزی درون مغازه نشسته بود که یک مرد ژاپنی با ناراحتی وارد مغازه اش شد. با یک رادیوی ناسیونال جیبی! ناراحتی اش از این بود که نمی توانست محصولش را به فروش برساند و مشتری ای در بازار خارج از ژاپن نتوانسته بود پیدا کند. سالهای بعد از جنگ جهانی دوم بود و ژاپن در گیر مشکلات بزرگ اقتصادی. حاج محمد فرد قاسمی مرد ژاپنی را به داخل مغازه دعوت  می کند و  از او پذیرایی می کند. تمام موجودی رادیو اش را می خرد و می گوید که برایش بار کنند. مدتی بعد حاج محمد فرد قاسمی با هواپیمای ملخی طی یک سفر سخت خودش را می رساند به ژاپن و قراردادی را با کونوسکه ماتسوشیتا منعقد می کند تا اولین نماینده  خارجی ناسیونال در جهان لقب بگیرد. محصولات ناسیونال یکی یکی به بازار ایران روانه می شود. در یکی از سفر ها برنج ایرانی می خرد و همراه خودش می برد ژاپن ، در واحد طرح و توسعه شرکت ناسیونال ،برنج دم میکند و به آنها نشان می دهد که ته دیگ چگونه به عمل می آید و نوع برنج مورد نظر ایرانی ها چگونه است ( پلوپز های ژاپنی برنج را شفته درست می کرد) . کارشناسان  ناسیونال روی محصول جدید کار می کنند و آن را برای بازار ایران تولید می کنند . محصول به بازار می آید : “آب بریز برنج بریز دوشاخه رو بکن تو پریز!” محصول پلوپز با استقبال وسیع بازار ایران مواجه می شود ، کارخانه ناسیونال در اصفهان احداث می شود،هزاران کارگر مشغول فعالیت می شوند و در سه شیفت محصولاتی را تولید می کنند که کم کم به بخشی از زندگی مردم تبدیل می شود. انقلاب شد و ایشان به جرم کار آفرینی تبعید شدند به بندر عباس! بعد از این تبعید با اینکه می توانستند به خارج از کشور عزیمت کنند ،مانندند و حتی پسران خود را نیز برگرداندند تا بار دیگر در همین کشور ،درون همین خاک به فعالیت اقتصادی ادامه دهند.  سالها بعد افتخار این پیش آمد که حدود هشت سال  به عنوان مدیر بازاریابی و تبلیغات در خدمت ایشان باشم. زمانی که بیش از 80 سال از سن گوهربارشان می گذشت و هر روز صبح سر ساعت 9 سر کار حاضر می شد . تک تک مشتریان را می شناخت و در بسیاری از جلسات حضور می یافت و این امر تا همین ماهای پیش نیز به همین منوال ادامه داشت! می گفت :بچه ها! مشتری همیشه حرف آخر را می زند. هیچوقت صدایتان را از صدای مشتری بالاتر نبرید. بازار بالا و پایین دارد. در ایام بد پشت مشتری را خالی نکنید. ما مسئول رساندن کالای خوب به دست مشتری هستیم و….

 

  دو سال پیش  بنا به دلایلی از گروه پاناسونیک جدا شدم،بعد از چند ماه خدمت شان رسیدم. از من پرسید: پسرم خوبی؟ کارت خوب پیش میره؟ شنیدم که رفتی تو صنف لوازم خانگی با یه برند جدید کار میکنی؟ اوضات روبه راه؟ می خوای برگردی  پیش خودمون؟  اینجا مثل خونه خودته و هر وقت احساس کردی که می خوای برگردی  راحت باش؟ محصولاتتون رو تو کاتالوگ دیدم! تبلیغات تون رو هم دیدم! خیلی خوبه! محصولات خوبی آوردید! مطمئنم که هر جا باشی موفق می شی؟ من هم تشکر کردم و  صورتشان را بوسیدم و خداحافظی کردم. وقتی از اتاق بیرون آمدم اشک در چشمان جمع شده بود از اینکه این پیر مرد دوست داشتنی با این سن با این جزئیات درباره محصول و برندی که باهاش کار میکردم اطلاعات داشت و علاقمند دنبال میکرد و حواسش به من بود، حس خوبی به من دست داد. آن روز گذشت  تا اینکه چند روز پیش خبر دادند حاج آقا به کما رفته است! پیر مرد سال های آخر عمرش خیلی نامردیها در حقش انجام گرفت اما همچنان چون کوه استوار  ایستاد و مجموعه را ستون بود. دیروز همکاران قدیمی تماس گرفتند که حاج محمد فرد قاسمی درگذشت! خبر قابل پیش بینی ولی سنگین بود. حاج محمد فرد قاسمی یکی از بزرگترین تاجران و تولید کنندگان صنعت ایران در خاموشی محض رسانه ای در گذشت. بی آنکه کسی در این مملکت یادش باشد برای انسانهایی به بزرگی ایشان ،نه نیاز است میدانی،نه خیابانی، نه کوچه ای و…. نامگذاری شود! این خیابان ها بماند برای افرادی نظیر خالد اسلامبولی ها که ظاهرا نقش شان در تاریخ این مملکت بیش تر است از کسانی نظیر حاج محمد فرد قاسمی می باشد اصلا همه اینها پیش کش ، لا اقل یک بزرگداشت مختصر که می شود برای این بزرگان گرفت! بزرگانی که  بخشی از چرخ اقتصاد این کشور را چرخاندند و هزاران هزار نفر به کمک آنها دارای شغل شدند و امرار و معاش نمودند.حاج محمد فرد قاسمی هم از میان صنعت لوازم خانگی رفت ،درست همانند حاج مصطفی عالی نصب و حاج محمد برخوردار و خیلی های دیگر بی آنکه در زمان حیاتشان،مدالی را از کسی دریافت کنند. آنها رفتند بی آنکه تندیسی از آنها در جایی نصب شود! بی آنکه زندگی شان کتاب شود .حاج محد فرد قاسمی رفت بی همه ی اینها اما مطمئن هستم روح شان شاد است چرا که “در خانه بیش از 75 درصد مردم ایران حداقل یک محصول ناسیونال یا پاناسونیک وجود دارد”. هر کدام از ما حالا هم اگر جای خود بلند شویم و چرخی در خانه بزنیم یکی از این محصولات را در خانه خواهیم یافت. این بزرگان نیازی به سر دوش های دولتی ندارند! آنها در خانه های ما زنددگی می کنند! روحش شاد و یادشان گرامی باد

(بیشتر…)

ابراهیم قوام شیرازی ( باغ قلهک )

ابراهیم قوام شیرازی

ابراهیم قوام شیرازی

ملیت :  ایرانی   –   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
معروف به قوام‏الملك شیرازى، از اعیان و اشراف و مالكین عمده‏ى فارس، در 1268 در شیراز تولد یافت. پس از انجام تحصیلات متداول و معمول زمان به كار ملكدارى پرداخت. بیست ساله بود كه پدرش كشته شد. تمام مناصب و القاب پدر به او داده شد و قوام‏الملك نام گرفت. در فارس مرجعیت پیدا كرد و مامورین عالى ‏رتبه‏ى دولت ناچار بودند براى حفظ و ابقاء خویش، با وى از در دوستى و مودت برآیند. بعد از آنكه رضاخان سردارسپه به تخت سلطنت نشست، درصدد برآمد تمام متنفذین محلى را در تهران نگهدارى نماید، از جمله قوام‏الملك را به تهران فراخواند و براى اینكه وجود وى در مركز، محمل قانونى داشته باشد، در دوره‏ى ششم او را به وكالت مجلس برگزیدند و به محض ورود به تهران، از دوستان و نزدیكان رضاشاه شد. غالبا در سفر و حضر با او به سر مى‏برد. جزء چند نفرى از محارم رضاشاه بود كه همه روزه مى‏بایستى به ملاقات شاه برود. در ادوار هفتم و هشتم و نهم همچنان در سمت نمایندگى مجلس قرار داشت. در اواخر دوره‏ى نهم مورد سوءظن قرار گرفت و از وى سلب مصونیت شد. چندى در زندان و مدتى تحت‏نظر بود تا اینكه رفع سوءتفاهم شد و موقعیت ممتاز خود را پیدا كرد ولى دیگر حاضر به نمایندگى مجلس نشد. در عوض مدتى استاندارى فارس را به او سپردند. بعد از استاندارى به ریاست هیئت مدیره هواپیمائى منصوب گردید. یك دوره نیز در دوران سلطنت محمدرضا پهلوى سناتور گردید. ابراهیم قوام معروف به قوام‏الملك فرزند سهراب‏خان قوام‏الملك مالك عمده و بیگلربیگى فارس در سال 1348 در سن 80 سالگى در تهران درگذشت. از وى دو دختر و دو پسر باقى ماند. دامادهاى وى عبارت بودند از امیراسدالله علم و دكتر على‏اصغر نفیسى استاد دانشگاه و فرزندان ذكور وى على و محمدرضا نام داشتند كه اولى مدت كوتاهى همسر اشرف پهلوى بود و دومى به مصاهرت سرلشكر ظفرالدوله مقدم درآمد. خانواده قوام‏الملك كه از مالكین عمده فارس بودند وابستگى كامل به انگلستان داشتند و همواره مورد حمایت دولت فخیمه بودند.

باغ خیابان یخچال ( باغ قلهك )

منطقه قلهک , شمیران , باغ قلهک

منطقه قلهک , شمیران , باغ قلهک

هنگامى كه قریه قلهك به تصرف انگلیسها درآمد و سفارتخانه ییلاقى خود را در آنجا بنیاد نهادند به عده‏اى از ایرانیان وابسته به سفارت انگلیس مقادیرى زمین مجانا واگذار كردند از جمله به قوام‏ الملك شیرازى، قریب ده هزار متر زمین داده شد كه باغى در آن احداث گردید. این باغ در خیابان یخچال قلهك هم‏اكنون وجود دارد.

نزدیكى قوام‏الملك به انگلیسها به حدى بود كه رضاشاه روز هشتم شهریور 1320 براى تحصن در سفارت انگلیس قوام‏الملك را نزد ریدرز بولارد وزیر مختار انگلیس فرستاد و از وى براى او تقاضاى پناهندگى كرد ولى بولارد به این تقاضا روى خوش نشان نداد و گفته بود در ایران نقاطى وجود دارد كه روس و انگلیس هرگز وارد آنجا نخواهند شد مانند یزد و اصفهان و كرمان و بهتر است شاه به یكى از این شهرها سفر كند.

فعالیت ها : مشاهیر / سیاست

 

قوام شیرازی

 

خاندان قوام شیرازی قدرت‌مند ترین خاندان شیراز در طول دوران قاجار بود. خاندان قوام شیرازی از نسل فرزندان حاج ابراهیم کلانتر صدراعظم خائن لطفعلی خان زند و فتحعلی شاه قاجار بودند. ابراهیم خان علاوه بر پنج پسر، سه دختر داشت که به همسری ابوالحسن شیرازی، محمدحسین‌خان صدر اصفهانی (صدراعظم دیگر فتحعلی شاه) و محمدتقی میرزا حسام‌السلطنه داده بود. از شخصیت های برجسته خاندان قوام شیرازی میتوان به محمد رضا خان قوام الملک شیرازی اشاره کرد که از سال ۱۲۸۸ هجری قمری به سمت کلانتری و بیگلربیگی فارس منصوب شد.

مشاهیر
ابراهیم خان کلانتر، صدراعظم فتحعلی شاه قاجار
ابوالحسن شیرازی، سفیر فتحعلی شاه به انگلستان
علی قوام، همسر اشرف پهلوی و نماینده شیراز در مجلس شورای ملی.
محمدرضا قوام، استاندار اصفهان، همدان و کردستان
ابراهیم قوام شیرازی، نماینده مجلس شورای ملی و استاندار فارس
منابع

مشهدی حسین حیدری ( تهران ، قلهک سال 1320 )

مشهدی حسین حیدری ( تهران ، قلهک سال 1320 )

مشهدی حسین حیدری ( تهران ، قلهک سال 1320 )

متولد یزد شهرستان ابرکوه

در جوانی به تهران آمد و باغبان شاهزاده قاجار در قلهک شد . او به دلیل درستی و صداقتش هیچ وقت از نظر مالی به جایی نرسید اما همین خصوصیت باعث شد تا در منطقه بعنوان امین و معتمد همگان مورد احترام بسیار باشد . البته این ها دیگر ارزش نیستند و ضد ارزشها در این شهر ارزشمند شده است .

باغ قوام شیرازی

بعد از انقلاب و فرار خیلی از ملاک به خارج از ایران او به تنهایی مسئول مراقبت از باغات انها شد و درنهایت بعد از چند سالی 4000 متر زمین برایش بیشتر نماند .

یادش بخیر او همین باغ را همانند گوشه ای از بهشت ساخت ، معماری ایرانی بی همتا است . در این خانه دو خانواده زندگی میکردند . که من نوه مشهدی حسین بودم ، پسر علی اقا پسر مشهدی حسین کل باقر . بله اسم پدر پدر بزرگ من کل باقر بود .

اما ایوان باغ ، با حوض و درخت بید مجنون صد ساله ، بوته گل رز محمدی در سمت راست و جوی آبی که از قنات قلهک سرازیر بود . متاسفانه بعد از افتادن یک کودک در اب حوض این حوض کامل پر شد و فقط جوی آب را داشتیم . هر از گاهی که درب خانه باز میمانند مردم کوچه از لای درب به تماشای گل و درخت این باغ میپرداختند .

 

ساخت و ساز در باغ تاریخی قلهک

ساخت و ساز یواشکی انگلیس در باغ تاریخی قلهک

به گزارش «امپراتوری دروغ»، در سکون رسانه‌های خبری در هفته‌های اخیر فعالیت‌های عمرانی بسیاری در باغ قلهک که اکنون در اختیار سفارت انگلستان است، انجام شده و بدون اطلاع‌رسانی قبلی تغییرات مختلفی در این باغ قدیمی با حضور تعداد زیادی کارگر در حال انجام است.

بر اساس این گزارش‌ها، تنها در یک از موارد متولیان فعلی این باغ در حال ساخت یک پارک بازی ویژه کودکان در بخش شمالی باغ قلهک هستند.

درباره باغ قلهک

گفتنی است، دیوار آجری قرمز رنگ باغی که در اذهان عموم مردم بیشتر با نام «باغ قلهک» معروف است،

در خیابان دکتر علی شریعتی، حد فاصل خیابان دولت و پل صدر  ( پل دوگل یا درب دوم )با چند درب بزرگ و کوچک و با سیم خاردارهایی بر بالای خود، حامل خاطرات فراوانی از بیش از ۱۷۵ سال تاریخ ایران است.

شاید در بین مردان و زنان کهنسال قریه قلهک، هنوز هم بتوان افرادی را یافت که خاطرات جنگ جهانی اول و دوم و سال‌های حضور انگلیسی‌ها در این باغ  و قریه قلهک را به خاطر آورند. اما داستان این باغ  و حضور انگلیسی‌ها در آن چیست؟

باغ قلهک

باغ قلهک

باغ قلهک

از دیرباز قریه قلهک از شمالی‌ترین و زیباترین قریه‌های تهران بوده و آب و هوای خنک و فرح‌بخش این منطقه، زبانزد همه بوده است.

در سال ۱۲۵۱ قمری که «سرجان کمپبل» وزیر مختار انگلیس در ایران بود، محمدشاه این باغ را که جزو «تیول» شاهی بوده، به دولت انگلستان اجاره داد و سفارت انگلیس ییلاق خود را در قلهک بنا کرد.

پس از چندی، شاه از درآمد اجاره آن نیز صرف‌نظر نمود و این محل را تلویحاً به طور رایگان در اختیار هیأت سیاسی انگلیس نهاد.

مال‌الاجاره این محل در آن زمان ماهی ۳۰ تومان یا ۱۵ لیره بیشتر نبود، ولی این مرحمت شاهانه اعتبار فراوانی برای وزیر مختار انگلستان به ارمغان آورد و باعث افزایش شخصیت و اعتبار او در بین دیگر عوامل کشورهای خارجی در ایران شد.

این وضع بدین منوال ادامه داشت تا آنکه سال‌ها بعد، با لغو حق کاپیتولاسیون، امتیازات ویژه انگلیسی‌ها از بین رفت و دست آنان از قریه قلهک کوتاه شد. اما سایه شوم استعمار بر این باغ زیبا باقی ماند.

انگلیسی‌ها از گذشته با استقرار در رزیدانس (اقامتگاه تابستانی) قلهک در ماه‌های گرم سال، برخی امور سفارتخانه خود را نیز در این محل انجام می‌دهند. این باغ و محفل‌ها و تصمیمات گرفته شده در آن، تأثیرات فراوان بر تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران داشته است.

در دوره انقلاب مشروطه و درپی به توپ بستن مجلس توسط «لیاخوف» روسی، از آنجا که دولت انگلیس مخالف سیاست‌های روسیه در ایران بود، به آزادی‌خواهانی که از مجلس جان سالم به در بردند، مثل دهخدا، تقی‌زاده و معاضدالملک پناه داد.

شمار زیادی از بازاریان و مردم دیگر در باغ قلهک بست نشسته و درخواست کردند تا سفیر انگلیس به آنها امان دهد و در حمایت از آنان و تحقق خواسته‌هایشان اقدام کند. این جمعیت تعدادشان تا حدود ۱۴ هزارنفر نیز روایت شده است که عمدتاً اهل بازار بوده و باغ سفارت را پرکردند. در ضلع شمالی این باغ، موسسه ایران‌شناسی بریتانیا و مرکز فرهنگی و آموزشی بریتانیا واقع است.

در جنوب این باغ و ضلع شمالی خیابان دولت نیز گورستان باغ قلهک با دربی چوبی و قدیمی و وسعتی چند هزار متری خودنمایی می‌کند. گورستان قدیمی این باغ در بین اهالی محل با نام «گورستان دولت» نیز معروف است.

از سردر گورستان و از روی صلیب‌های نصب شده بر روی قبور و نیز تواریخی که روی سنگ‌ها منقوش شده چنین به نظر می‌رسد که این گورستان صرفاً به اجساد سربازان انگلیسی در ایران، در جریان سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ میلادی – ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۷ هـ.ش(جنگ جهانی اول)، همچنین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ میلادی ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۴ هـ.ش(جنگ جهانی دوم) اختصاص دارد.

اما این گورستان، سال‌ها پیش از سال ۱۲۹۳ هـ .ش، در محوطه روبروی کلیسای سفارت انگلیس احداث شده و اجساد عده‌ای از انگلیسی‌ها در آن دفن شده‌است.

برخی دیگر از دفن شدگان این گورستان، افسران و نظامیان انگلیسی هستند که در جبهه‌های جنگ با مسلمانان ترک عثمانی، در جریان جنگ اول جهانی کشته شدند و اجساد آنان به گورستان قلهک حمل و در آنجا دفن شده است.

قلهک , شمیران

قلهک , شمیران

قلهک 

در گذشته آب قلهک، به عنوان یکی از آبادی‌های شمیران از هفت رشته قنات تامین می‌شد که مهم‌ترین آنها دو قنات موجود در باغ قلهک و دیگری قنات جاری در باغ قوام‌السلطنه ( موزه آب کنونی )  بود.

آب قنات جاری در باغ قلهک که بسیار پر حجم است همچنان جاری است و علاوه بر سیراب کردن درختان کهنسال چنار و تبریزی این باغ، موجب رشد گیاهان و گلهای زیبا و متنوعی در این باغ شده که زیبایی خیره کننده‌ای به این باغ بخشیده است.

قریه قلهک به دلیل برخورداری از آب و هوای خنک و فرح بخش مورد طمع سلاطین قاجار بود و این باغ نیز جزو تیول شاهی بود که  به سرجان کمپبل، وزیر مختار انگلیس در ایران اجاره داده شد و سفارت انگلیس ییلاق خود را در قلهک بنا کرد.

در سال 1251 قمری که «سرجان کمپبل» وزیر مختار انگلیس در ایران بود، محمد شاه این باغ را که جزو «تیول» شاهی بوده، به دولت انگلستان اجاره داد و سفارت انگلیس ییلاق خود را در قلهک بنا کرد. پس از چندی، شاه از درآمد اجاره آن نیز صرف‌نظر کرد و این محل را تلویحاً به طور رایگان در اختیار هیئت سیاسی انگلیس گذاشت. مال‌الاجاره این محل در آن زمان ماهی 30 تومان یا 15 لیره بیشتر نبود، ولی این تفقد شاهانه اعتبار فراوانی برای وزیر مختار انگلستان به ارمغان آورد و باعث افزایش شخصیت و اعتبار او در بین دیگر عوامل کشورهای خارجی در ایران شد.

در ادامه، اتباع انگلیسی با فراموشی مرحمت شاهانه، پا از حد خود فراتر گذاشتند و از حقوق خود تجاوز کردند و به ایجاد هرگونه دخل و تصرف به عنوان منطقه مسکونی در این محل روی‌آوردند. در این روزها، با استفاده از شرایط خاص آن دوران و ناآرامی‌های ملی، دست‌درازی انگلیسی‌ها به حدی رسید که عملا حاکمیت خود را بر سراسر قریه قلهک گسترش دادند و خود را حاکم بلامنازع قلهک برشمردند و از انجام هر فعالیتی در این قریه اجتناب نکردند. بدین‌گونه نمایندگان استعمار پیر، سیطره خود بر قلهک را آغاز کردند.

اما سیطره انگلیسی‌ها بر قریه قلهک بیش از حد گسترش یافت و در تاریخ آمده است که در این دوره حاکمیت بر قلهک با انگلیسی‌ها بوده و مامورین ایرانی حق مداخله در امور این قریه را نداشتند تا جایی که حتی کدخدای این قریه را نیز انگلیسی‌ها تعیین می‌کردند.

سلیمان بهبودی در یادداشت های تاریخی خود در همین رابطه نوشته است:

” چندی پیش از کودتا، نظمیه به فکر افتاد، پاسگاهی در قلهک ایجاد و به کار مردم رسیدگی کند. در شمال دیوار سفارت انگلیس، مغازه جدیدالاحداثی بود که اجاره کردند و چهار نفر که یک وکیل و یک سرپاسبان بودند با میز و لوازم دفتری آمدند. اما بلافاصله همان کدخدای سفارت انگلیس آمد، میزتحریر و لوازم دفتر را به خیابان ریخت و با ناسزاگویی ماموران شهربانی را از قلهک بیرون کرد.”

این وضع بدین منوال ادامه داشت تا آنکه سال‌ها بعد، با لغو حق کاپیتولاسیون، امتیازات ویژه انگلیسی‌ها از بین رفت و دست آنان از قریه قلهک کوتاه شد. اما سایه شوم استعمار بر این باغ زیبا باقی ماند.

باغ قلهک و ماجرای به توپ بستن مجلس

 

انگلیسی‌ها از گذشته با استقرار در رزیدانس (اقامتگاه تابستانی)قلهک در ماه‌های گرم سال، برخی امور سفارتخانه خود را نیز در این محل انجام می‌دهند. این باغ و محفل‌ها و تصمیمات گرفته شده در آن، تاثیرات فراوان بر تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران داشته است.

در دوره انقلاب مشروطه و درپی به توپ بستن مجلس توسط «لیاخوف» روسی، از آنجا که دولت انگلیس مخالف سیاست‌های روسیه در ایران بود، به آزادی‌خواهانی که از مجلس جان سالم به در بردند، مثل دهخدا، تقی‌زاد و معاضدالملک پناه داد. همچنین مرحوم بهبهانی در این باره می گوید:” شمار زیادی از روحانیون و بازاریان و مردم دیگر در باغ قلهک بست نشسته و درخواست کردند تا سفیر انگلیس به آنها امان دهد و در حمایت از آنان و تحقق خواسته‌هایشان اقدام کند.

این جمعیت تعدادشان تا حدود چهارده هزارنفر نیز روایت شده است که بیشتر اهل بازار بوده و باغ سفارت را پرکردند.”از دیگر ارتباطات این باغ با پیشینه تاریخی ایران، حضور سفیر و عوامل سفارت انگلیس در ماه‌های گرم سال در این باغ سبز و خرم و به رسمیت شناختن حکومت و ولیعهد ایران بود. در دوره عباس میرزا، دو دولت روسیه تزاری و انگلستان، سلطنت ایران را در اولاد عباس میرزا، نایب السلطنه به رسمیت شناخته و آن را تضمین کردند؛ از این رو چه در زمان فوت فتحعلی‌شاه و چه در زمان مرگ محمدشاه و همین‌طور پس از درگذشت ناصرالدین‌شاه و متعاقب آن درگذشت مظفرالدین شاه، در هر زمان، تنها اعلام حمایت این دو دولت از ولیعهد رسمی کشور، موجبات صعود وی را به تخت سلطنت میسر می‌ساخت.

برکناری محمدعلی‌شاه از سلطنت نیز با تصمیم و حمایت ضمنی دو دولت انگلیس و روسیه انجام شد و در خصوص برکناری احمدشاه نیز به دلیل بیرون رفتن موقت دولت شوروی از صحنه سیاست ایران، موافقت انگلیسی‌ها جلب و آنان از این جایگزینی حمایت کردند.

دولت ایران در این سال‌های تاریک، قدرت، سلطه‌ای بر دو قریه قلهک و زرگنده نداشت و در باغ دو سفارتخانه، نبض سیاست ایران، البته در فصل تابستان، می‌تپید و هیچ اقدامی در ایران نبود که بدون جلب موافقت و هماهنگی ساکنان این دو محل ییلاقی به سرانجام برسد.

نشست های فراماسونی در باغ قلهک

از بین تمامی جلسات برپاشده در این باغ، مرموزترین جلسات، برپایی نشست‌های فراماسون‌ها در این باغ بود. در دوره پهلوی اول، با وجود آنکه درپی اختلاف بین رضاخان و محمدعلی فروغی، وی از کار برکنار و خانه‌نشین شده بود اما دست‌های خوفناک، پرقدرت و نامرئی فراماسون‌ها از فراموش‌خانه انگیسی‌ها در باغ قلهک بیرون آمد و رضاشاه را مجبور به بازگرداندن فروغی کرد.

در ادامه، فروغی که خود استاد اعظم لژهای ماسونی در ایران بود، به دفعات به همراه نمایندگانی از آمریکا و انگلیس و از جمله شخص سفیر انگلیس در فراموش‌خانه باغ قلهک گرد هم جمع شدند و سعی کردند تاریخ ایران را رقم زنند. پادشاهی محمدرضا شاه یکی از نتایج همین جلسات مرموز بود.

گذشته از اینکه باغ قلهک در خود رازهای فراوانی دارد که هر یک از این رازها می‌تواند گره‌های فراوانی از تاریخ نادانسته ایران باز کند.

گورستان متجاوزان انگلیسی در قلهک

گورستان قلهک ، باغ انگلیس

گورستان قلهک ، باغ انگلیس

گورستان قلهک ، باغ انگلیس

گورستان قلهک ، باغ انگلیس

در جنوب این باغ و ضلع شمالی خیابان دولت نیز گورستان باغ قلهک با دربی چوبی و قدیمی و وسعتی چند هزار متری خودنمایی می‌کند. گورستان قدیمی این باغ در بین اهالی محل با نام «گورستان دولت» نیز معروف است.علاوه بر باغ، وجود این گورستان نیز برای بسیاری از تهرانیان جای سوال دارد. چرا در حالی که بسیاری از گورستان های قدیمی تهران، به جز آن دسته که در بقاع متبرکه واقع هستند از بین رفته‌اند و به عنوان مثال گورستان مسگرآباد و غیره به پارک تبدیل شده، ولی این گورستان که اکنون دایر نیست، هنوز پابرجاست؟

از سردر گورستان و از روی صلیب‌های نصب شده بر روی قبور و نیز تواریخی که روی سنگ‌ها منقوش شده چنین به نظر می‌رسد که این گورستان صرفا به اجساد سربازان متجاوز انگلیسی در ایران، در جریان سال‌های 1914 تا 1918 میلادی – 1293 تا 1297 هـ.ش(جنگ جهانی اول)، همچنین سال‌های 1939 تا 1945 میلادی 1318 تا 1324 هـ.ش(جنگ جهانی دوم) اختصاص دارد. اما این گورستان، سال‌ها پیش از سال 1293 ش، در محوطه روبروی کلیسای سفارت انگلیس و در حقیقت نمازخانه سفارت احداث شده و اجساد عده‌ای از انگلیسی‌ها در آن دفن شده‌است.

قطعا عده‌ای از مدفونان در این گورستان از جمله کسانی هستند که همت و جهاد دلاوران تنگستانی و یاران رئیس‌علی دلواری، آنها را مایه عبرت همیشگی متجاوزان قرار داد.

همچنین بسیاری از اتباع سرشناس انگلیس نیز که در ایران می‌مردند در این گورستان دفن شده‌اند. برخی دیگر از دفن شدگان این گورستان، افسران و نظامیان انگلیسی هستند که در جبهه‌های جنگ با مسلمانان ترک عثمانی، در جریان جنگ اول جهانی کشته شدند و اجساد آنان به گورستان قلهک حمل و در آنجا دفن شده است.

علاوه بر نظامیان بعضی از دیپلمات‌های انگلیسی و اعضای خانواده‌های آنان هم که در تهران فوت شده‌اند نیز در این گورستان دفن هستند.در میان اجساد مدفون شده، اسامی چند هندی و عراقی نیز دیده می‌شود که در نیروهای مسلح انگلیس خدمت کرده‌اند و پس از کشته شدن اجازه داده شد تا جنازه‌های آنان در این گورستان دفن شود.

این گورستان، شاید یکی از زیباترین بناهایی باشد که هر زمان، تازگی و طراواتی مغایر با ذهنیت شکل گرفته پیرامون معنای «گورستان» دارد. نزدیک به سه هزار متر زمین چمن‌کاری شده که با درختان و گل‌های رنگارنگش، عموماً جولانگاه پرندگانی است که از چند متر آن طرف‌تر، از گرما و هیاهو و… به این سبزه‌زار تاریخی پناه می‌آورند.

بعد از ورودی چوبی این گورستان، بنای گنبد شکلی با سبک معماری ایرانی-اسلامی وجود دارد که در بدو امر به نظر می‌رسد شاید مزار یکی از شعرای عارف و یا امامزادگان باشد، به گونه‌ای که این توهم در برخی بینندگان ایجاد می‌شود و حتی برخی عابران ندانسته به آن ادای احترام می‌کنند.

در هر سوی بنای گنبدی، 8 کتیبه یادبود، به قرینه، خودنمایی می‌کند که بر این کتیبه‌ها بیش از چهار هزار نام می‌توان یافت که خاطره کشته شدگانی را زنده نگاه می‌دارد که هیچ نشانی از آنان یافت نشده و بازماندگان به ذکر نام بسنده کرده‌اند.

در بین گورستان به ترتیب و نظمی خاص، زمین چمن‌کاری و صلیبی قدکشیده و بیش از پانصد سنگ قبر به چشم می‌خورد. زمین چمن‌کاری را چتری از باران آب‌افشان می‌پوشاند. قطرات آب، با لطافت برگ‌های درختان کهن‌سال اطراف را نوازش می‌کند و با وزش هر نسیم خنکای قطرات آب و پنجه نسیم درهم می‌شوند و بر لطافت فضا می‌افزایند. گل‌های بهاری و تابستانی نیز، رنگ‌رنگ و هزار رنگ با شبنم قطرات رخ می‌شویند و از دم روح‌فزای خود جانی دوباره به باغ می‌دهند.

گفته می‌شود که اعضای بیش از 20 سفارتخانه و در واقع دولت، دو بار در سال ـ اواخر فروردین و آبان ـ به همراه اعضای سفارت انگلیس، جهت ادای احترام به سربازان متجاوز انگلیسی در این گورستان حضور می‌یابند.

دیدگاه یک پژوهشگر

نصرالله حدادی، مورخ، تهران شناس و پژوهش گر آنگونه که در یک وب سایت آورده شده است می‌گوید:

پس از کشته شدن گریبایدوف، سفیر روسیه در تهران در باغ ایلچی که مورد حمله مردم واقع شده بود، روس‌ها در آن برهه از زمان با توجه به اینکه با کشور های اروپایی، عثمانی و ژاپن درگیری داشتند، سفارت خود را به محدوده ارک منتقل می‌کنند که انگلیسی‌ها نیز پس از آن همین درخواست را ارایه کرده و محل فعلی سفارت خود در تهران را دریافت می کنند. پس از آن وقتی که روس‌ها یک منطقه تابستانی را برای سفارتخانه خود طلب می‌کنند، حکومت منطقه زرگنده را انتخاب می‌کند که اوج این موضوع در حکایت محمد علی شاه قاجار مشهود است که وی به این سفارت خانه فرار می‌کند. اما مقارن همین زمان است که انگلیس‌ها نیز درخواست می‌کنند که باغ قلهک را در مقابل اینکه روس‌ها نیز در ایران باغ ییلاقی دارند، دریافت کنند. ضمن اینکه ایتالیایی‌ها نیز بخشی از باغ فرمانیه را گرفتند و عثمانی‌ها نیز دنبال این مسئله بودند که در این عرصه موفق نبودند.

حدادی با بیان اینکه انگلیس‌ها از قدیم الایام محل و باغی برای اقامت تابستانی خود دریافت می‌کردند تا اتباع آن‌ها در آن اقامت داشته باشند، می گوید:

در این بین به دلیل اینکه ناصر الدین شاه قاجار دیپلماسی نداشته و اتابک اعظم، صدر اعظم او نیز بیشتر آنگلوفیل بوده است، انگلیسی‌ها کم کم این باغ را تصرف می‌کنند؛ بدون اینکه سندی در این باره داشته باشند و معوض آن را به ایران بدهند؛ چرا که هر کشوری که می خواهند سفارتی و یا مکانی در کشور دیگر داشته باشد یا باید بخرد یا معادل آن را به آ ن کشور بدهد که جزو خاک آن کشور به حساب می‌آید.

وی با اشاره به تحمیل قانون کاپیتولاسیون از سوی روسیه به ایران به عنوان یکی از مفاد قرارداد ترکمانچای و گلستان، معتقد است: هر امتیازی که روس‌ها می‌خواستند؛ انگلیس‌ها نیز آن را دنبال می‌کردند و حتی مثال معروفی بود که ناصرالدین شاه می‌گفت: من می‌خواهم به جنوب کشورم بروم، روس‌ها بدشان می‌آید، می‌خواهم بروم شمال کشورم انگلیس‌ها بدشان می‌آید، مردشور این پادشاهی را ببرند.

سفارت انگلستان اسناد واگذاری مدت دار را جعل کرده است

حدادی در پایان با اشاره به اسناد ارایه شده از سوی سفارت انگلستان مبنی بر واگذاری مدت دار باغ قلهک به این کشور، می‌گوید:

مسائلی که برای واگذاری مدت دار مطرح می‌شود به هیچ وجه صحت ندارد و انگلیسی‌ها این مطالب را جعل کرده‌اند.