ژانویه 10, 2016 | امیرکبیر, بزرگان ایران زمین, تاریخ فرهنگ هنر |
میرزا تقیخان امیركبیر
امروز بیستم دی ماه 1394 سالروز قتل امیرکبیر ایران است .
امروز سالروز شهادت امیرکبیر ميرزا تقی خان فراهانی می باشد که درجمعه بيستم دی ماه 1230درحمام فین کاشان به شهادت رسید.
میرزا محمد تقیخان فراهانی (زاده: ۱۱۸۶ اراک، درگذشته:۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر ، یکی از صدراعظمهای ایران در زمان ناصرالدینشاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه قاجار، پدر تاجالملوک همسر مظفرالدینشاه قاجار و پدربزرگ محمدعلیشاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود.
شخص اول ایران (صدراعظم ایران) نام : میرزامحمدتقی امیرکبیر
مشغول به کار
۲۲ ذیقعدهٔ ۱۲۶۴ – ۱۸ محرم ۱۲۶۸ ه.ق.
پادشاه / ملکه ناصرالدینشاه
پس از حاج میرزا آقاسی
پیش از میرزا آقاخان نوری
اطلاعات شخصی
تولد میرزا تقیخان فراهانی
۱۱۸۶ خورشیدی
روستای هزاوه، فراهان بزرگ
مرگ ۲۰ دی ۱۲۳۰
باغ فین، کاشان
ملیت ایران
همسر جان جان خانم
عزتالدوله (خواهر ناصرالدینشاه)
فرزندان تاجالملوک (امالخاقان و ملکه مظفرالدین شاه)
میرزااحمدخان (امیرزاده)
سلطان خانم
همدمالملوک خانم
پیشه سیاستمدار
دین اسلام-شیعه
کنیه(ها) امیرکبیر
مؤسس مدرسه دارُالفُنون
انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه
رسیدگی به وضع مالیه
اصلاحات امیرکبیر
اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی بنیانگذار دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوریهای نو به فرمان او در تهران پایهگذاری شد. همچنین انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه از جمله کارهای وی بهشمار میآید. سردار عزیز خان موکری داماد امیر کبیر و رهبر قشون ناصرالدین شاه بود. امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شدهاست.
1394/10/20 بیستم دیماه با یاد میرزا تقیخان امیركبیر سیاستمدار بلند آوازه تاریخ ایران همراه است. مدیرى کاردان و میهن پرستی مردم دوست که بیگمان از بزرگترین نوادر سرزمین ما محسوب میشود.
مُصلحِ روشن ضمیری که با عشق عمیق به اقتدار ملت ایران در عرصه اجتماع خوش درخشید و تاثیر بسزایی در بالندگی کشور و افزایش اطلاعات و آگاهى جامعه داشت.
شایسته است ضمن تکریم و گرامیداشت مقام این چهره نامدار تاریخ و فرهنگ ایران زمین توفیق یابیم با شناخت و معرفی هرچه بیشتر میراثهای گرانقدر تاریخ سرزمینمان در راه اعتلای ایران عزیز گام برداریم.

عکس امیر کبیر
مروری بر زندگینامه میرزا محمدتقی خان امیرکبیر

عکسی واقعی از امیر کبیر

عکسی واقعی از امیر کبیر
میرزا محمد تقیخان فراهان

عکسی واقعی از امیر کبیر
“میرزا محمد تقیخان فراهانی”مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در زمان ناصرالدینشاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه قاجار، پدر تاجالملوک همسر مظفرالدینشاه قاجار و پدربزرگ محمدعلیشاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود.
اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیرکبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی بنیانگذار دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوریهای نو به فرمان او در تهران پایهگذاری شد. همچنین انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه از جمله کارهای وی بهشمار میآید. امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه و توسط حاجبالدوله به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شده است.
میرزا محمدتقی خان امیرکبیر خان طی سالهای آتی بیشازپیش در انجام امور دیوانی و غیره لیاقت و شایستگی نشان داد و در اواخر دوران سلطنت فتحعلیشاه در دستگاه محمدخان زنگنه امیرنظام و پیشکار آذربایجان وارد خدمت شد.
چند سال بعد و در ۱۲۵۳ قمری میرزا محمدتقی وزیر نظام آذربایجان گردید. میرزا محمدتقی که اینک به امیرنظام ملقب شده بود در ۱۶ شوال ۱۲۵۳ به همراه ناصرالدین میرزا ولیعهد عازم روسیه شد و در ارمنستان (ایروان) با نیکلای اول تزار روسیه ملاقات کرد. از مهمترین مأموریتهای سیاسی امیرنظام در دوران سلطنت محمد شاه ریاست نمایندگی دولت ایران در کمیسیون صلح ارزنةالروم بود که به عنوان “وکیل تام الاختیار” ایران در ماه صفر ۱۲۵۹ آغاز شد و بهرغم تمام مشکلاتی که بروز کرد پس از چهار سال که از اقامت امیرکبیر در عثمانی سپری میشد قرارداد صلح مطلوبی با عثمانی به امضا رسید. پس از عقد قرارداد صلح در ۱۶ جمادی الثانی ۱۲۶۳ امیرنظام سخت مورد تشویق و تفقد محمدشاه قرار گرفت. امیرنظام که از سالها قبل با ناصرالدین میرزا الفت و نزدیکی پیدا کرده بود پس از فوت محمدشاه مقتدرانه مقدمات و اسباب بر تخت نشستن ناصرالدین شاه را فراهم آورد و در ۱۴ شوال ۱۲۶۴ سلطنت ناصرالدین شاه را اعلام کرد.
امیرنظام که با آغاز سلطنت ناصرالدین شاه منصب صدراعظمی یافته بود در ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ علاوه بر لقب امیرنظامی به القاب امیرکبیر اتابک اعظم نیز مفتخر شد. امیرکبیر مدت کوتاهی پس از صدارت اصلاحات سیاسی، امنیتی، مالی، اقتصادی و فرهنگی اش را آغاز کرد و در این میان ایجاد امنیت و پایان دادن به شورشها و یاغی گریها و نیز اصلاحات مالی و جلوگیری از اجحافات پیدا و پنهان صاحبان قدرت و نفوذ را در اولویت برنامه های خود قرار داد و مدت کوتاهی پس از صدارت نشان داد که قصد دارد از نفوذ و دخالت بیگانگان (روس و انگلیس) در امور مختلف کشور بکاهد.
از جمله اقدامات مهم امیرکبیر پایان دادن و سرکوب شورش محمدحسن خان سالار فرزند اللهیارخان آصف الدوله در خراسان (در نوروز ۱۲۶۶ ق) بود. در همان حال امیرکبیر ضمن نظم بخشیدن بر امور دستگاه سلطنت و حکومت و کنترلی که بر اعمال و رفتار دیوانیان، شاهزادگان، خاندان سلطنت، رجال و صاحبان قدرت و غیره اعمال میکرد اصلاحات گسترده ای در امور اداری کشور به عمل آورد و با ریشهکن کردن بسیاری از مفاسد اداری و مالی در اداره امور کشور نظمی نو پدید آورد؛ بگذریم از این که اقدامات اصلاحی امیرکبیر برخی از مهمترین دیوانیان و صاحبان نفوذ و قدرت را با او دشمن کرد. از دیگر اصلاحات امیرکبیر بازسازی ارتش و قشون و پایهگذاری نظمی نو در نیروی نظامی کشور بود. آگاهان و ناظران امور در همان روزگار از سازمان نظامی جدیدی که امیرکبیر پایه گذاری کرد سخت تمجید و تحسین میکنند. از دیگر اقدامات امیرکبیر ایجاد چاپارخانه، تذکره خانه (اداره گذرنامه)، بنای بازار و تیمچه و سرای امیر در تهران، تأسیس سازمان اطلاعاتی – جاسوسی و خبررسانی و خفیهنویسی بود که در دوران صدارت او بسیار کارآمد عمل میکرد. امیرکبیر همچنین تلاشهای بسیاری برای اصلاحات قضایی و به تبع آن از میان برداشتن رسم بستنشینی انجام داد که در موارد بسیار، روندی انحرافآمیز یافته بود.
از مهمترین اقدامات امیرکبیر تأسیس دارالفنون بود که پس از تلاشهای بسیار در ۵ ربیعالاول ۱۲۶۸و فقط ۱۳ روز قبل از قتل امیرکبیر افتتاح شد. امیرکبیر در همان دوران کوتاه صدارت (۱۲۶۴─ ۱۲۶۸ قمری) گامهای استواری برای توسعه اقتصادی و صنعتی کشور و نیز رشد اقتصاد تجاری کشور برداشت و برای مثبت شدن تراز بازرگانی خارجی ایران تلاشهای فراوانی انجام داد. انتشار روزنامه وقایعاتفاقیه، تلاش برای ترجمه و انتشار کتب از دیگر اقدامات امیرکبیر بود. امیرکبیر که خود فردی مذهبی بود در ارتقاء شأن و منزلت علما و روحانیون کوشید. بهویژه نقش برجسته امیرکبیر در سرکوب شورش باب و از میان برداشتن فتنه بابیه که با محاکمه و اعدام سید علیمحمدباب بهپایان رسید، روابط امیرکبیر و علمای دینی را بیشازپیش تحکیم بخشید. وطندوستی و مخالفت شدید امیرکبیر با نفوذ کشورهای خارجی در ایران، تلاش برای برقراری عدالت و امنیت، جلوگیری از شکنجه و آزار متهمان و مجرمان، جلوگیری از پناهندگی جنایتکاران و مجرمین سیاسی و غیره در سفارتخانههای خارجی و تلاش برای قطع ارتباط جاسوسی – اطلاعاتی اتباع داخلی برای نمایندگان خارجی از دیگر اقدامات اصلاح گرانه امیرکبیر در طول دوران کوتاه (چهار ساله) صدارت بود.
امیرکبیر که از همان آغاز صدارت سخت مورد حمایت و اعتماد ناصرالدین شاه قرار گرفته بود در روز جمعه ۲۲ ربیعالاول ۱۲۶۵ با ملکزاده خانم عزتالدوله خواهر تنی شاه ازدواج کرد. امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با “جانجان خانم” دختر حاج شهبازخان (عموی امیرکبیر) بود. به نوشته دکتر پولاک، امیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شده و “جان جان خانم” حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجان درگذشت. دومین همسر امیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدینشاه بود که “ملکزاده خانم” نام داشت و به عزتالدوله ملقب بود که در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ (۲۲ ربیعالاول ۱۲۶۵ قمری) با وی ازدواج کرد. او دختر محمد شاه و مهد علیا بود. او در شانزده سالگی به عقد ازدواج امیر در آمد. امیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بوده است. این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفته است. این معنا از نامهای که امیر به پادشاه نوشته است بر میآید: از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمیخواستم در این شهر صاحب خانه و عیان شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم.
تلاشهای اصلاحگرانه امیرکبیر مدتی طولانی تداوم نیافت و در حالی که سیاست خارجی مستقل امیرکبیر و تلاشهای جدی او برای قطع نفوذ و دخالت روس و انگلیس میرفت تا طلیعه آغاز عصر نوینی در کشور شود، توطئههای نمایندگان سیاسی این دو کشور و همگامی بدخواهان پیدا و پنهان داخلی امیرکبیر با سیاست بیگانگان بهتدریج موجبات رنجش و سپس نومیدی و خشم ناصرالدین شاه را از او فراهم آورده از صدارت اعظمی و دیگر مشاغل اداری و نظامیاش معزول کرده و به شهر کاشان تبعید کرد. بدین ترتیب با دسیسه بیگانگان و همدستی و خیانت گروهی از عوامل اثرگذار داخلی، ناصرالدین شاه، حاجی علی مراغه ای (حاجبالدوله) را مأمور قتل امیرکبیر کرد.
میرزا محمدتقی خان امیرکبیر، این لایقترین صدراعظم ایران در محرم ۱۲۶۸ از مقام صدارت عظمی عزل شد و در شب شنبه 20 دی 1230 (163 سال پیش) به دستور ناصرالدینشاه و توسط حاجبالدوله در حمام فین کاشان به قتل رسید. برکناری از صدارت و قتل ناجوانمردانه او چیزی نبود جز از بین بردن ریشه های ترقی خواهی و نگرش مثبتی که امیرکبیر برای ایران داشت اما خیلی ها چشم دیدنش را نداشتند. میرزا محمدتقی خان فراهانی ستاره بینظیری در تاریخ ایرانزمین بود که صدارت باکفایتش تحمل خیلیها را طاق کرد و سرانجام حکم قتل او را از ناصرالدین شاه گرفتند. مقبره امیرکبیر در شهر کربلای معلی می باشد.
درباره محل خاکسپاری امیرکبیر همه منابع تاریخی اجماع دارند که پیکر میرزا تقی خان امیرکبیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند. به گفته میرزا جعفر حقایقنگار خورموجى، پیکر امیر را روز بعد از شهادت به قبرستان “پشت مشهد” کاشان بردند و به رسم امانت کنار قبر “سید محمد تقی پشت مشهدی” از علمای مشهور کاشان به خاک سپردند. اما چند ماه بعد، با پیگیریهای “عزتالدوله” همسر امیرکبیر، که نقش بزرگی کنار مجاهدت و پایداری امیر داشت و می دانست جسم بی جان او نیز نباید نزد شاهان قاجار باشد، کالبد امیر را به کربلای معلی منتقل نموده و دفن کردند تا روح این بزرگمرد ایران زمین برای همیشه در رواق شرقی حرم مطهر سیدالشهداء(ع) آرام گیرد.
هرچند اینكه چرا او را به كربلا بردند و اینكه چطوری در آن زمان جسد این مرد بزرگ را با امكانات محدود آن زمان به عراق منتقل كرده اند؛ هنوز هم جای سوال است. اما چیزی كه بیش از همه مایه شرمندگیست این است كه اكثر قریب به اتفاق ایرانی ها نمی دانند مزار این اسطوره تاریخ كجاست. تا زمانی كه روابط ایران و عراق تیره بود و كسی حق سفر به كربلا را نداشت شاید این ندانستن توجیه داشت ولی امروزه با سفرهای متعدد مردم به عراق و كربلا جای بسی تاسف است كه حتی یكی از كسانی كه از کربلا بر می گردد نمی داند كه امیركبیر (صدر اعظم ایران در زمان ناصر الدین شاه) هم در آنجا دفن بوده است. بزرگمردی كه با دسیسه های یك سری وطن فروش و طماع در حمام فین كاشان به قتل رسید و بسیاری از داشته های امروزمان را مدیون او هستیم. امید است عموم ایرانیان، آرامگاه او را نیز زیارت کنند تا همگان بدانند که کنار سرور و سالار شهیدان، آزادگانی بزرگ نیز عاشقانه آرمیده اند !
روحش شاد و نام نیک این بزرگمرد پر آوازه باد
قــتــل میرزامحمدتقی امیرکبیر (1230 ش)
«میرزا محمد تقیخان فراهانی» (زاده: ۱۱۸۶، درگذشته:۲۰ دی ۱۲۳۰) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در زمان ناصرالدینشاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه قاجار، پدر تاجالملوک همسر مظفرالدینشاه قاجار و پدربزرگ محمدعلیشاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود.
اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی بنیانگذار دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوریهای نو به فرمان او در تهران پایهگذاری شد. همچنین انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه از جمله کارهای وی بهشمار میآید. امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شدهاست.
زندگینامه
کودکی میرزا تقی فراهانی در سال ۱۱۸۶ در روستای هزاوه (از توابع اراک) متولد شد. پدر وی کربلایی قربان نام داشت و آشپز قائم مقام فراهانی بود. مادر امیر نیز فاطمه نام داشت و عمری طولانی داشت و مرگ هر دو فرزندش محمد تقی و محمد حسن را دید. وی در خانه قائم مقام تربیت شد و در جوانی توانست سمت منشیگری قائم مقام را به دستآورد.
ازدواج و فرزندان
امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با «جانجان خانم» دختر حاج شهبازخان (عموی امیرکبیر) بود. به نوشته دکتر پولاک، امیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شده و «جان جان خانم» حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجان درگذشت. دومین همسر امیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدینشاه بود که «ملکزاده خانم» نام داشت و به عزتالدوله ملقب بود که در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ (۲۲ ربیعالاول ۱۲۶۵ ق) با وی ازدواج کرد. او دختر محمد شاه و مهد علیا بود. او در شانزده سالگی به عقد ازدواج امیر در آمد. امیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بوده است. این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفته است. این معنا از نامهای که امیر به پادشاه نوشته است بر میآید: از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمیخواستم در این شهر صاحب خانه و عیان شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم.
امیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» سه فرزند داشت. میرزا احمد خان زاده مشهور به «امیرزاده» و دو دختر که نام یکی از آنها «سلطان خانم» ضبط گردیده است. از عزت الدوله نیز دو دختر داشت که یکی «تاج الملوک خانم» و دیگری «همدم الملوک» خانم نام داشتند.
دولتمردی و صدارت
خانه امیرکبیر در تبریز.نخستین ماموریت سیاسی میرزا تقی خان این بود که پس از قتل گریبایدوف در ایران، از جانب دستگاه دولتی ایران ماموریت یافت تا برای عذرخواهی به عنوان منشی همراه خسرو میرزا به نزد تزار روسیه برود. وی در این سفر در سال ۱۲۴۴ هجری قمری حدود ۲۲ سال داشت. ماموریت دوم وی یک ماموریت تشریفاتی بود که در زمانی که وزیر نظام آذربایجان بود به همراه ناصر الدین میرزای ولی عهد به ایروان رفت تا با تزار روس که به این شهر آمده بود دیدار داشته باشد. نخستین ماموریت سیاسی مهم امیر ریاست هیات نمایندگی ایران در کنفرانس ارزنه الروم در سال ۱۲۵۹ برای حل اختلافات مرزی با دولت عثمانی بود. این ماموریت دو سال به طول انجامید.
محمد شاه در شب شنبه چهارم سپتامبر ۱۸۴۸ میلادی فوت کرد. کاردار سفارت انگلیس با فرستادن پیکی این خبر را به ناصر الدین میرزا در تبریز رساند. میرزا فضلالله نصیرالملک پیشکار ناصر الدین شاه در مهیا نمودن مقدمات حرکت شاه به تهران درماند و میرزا تقی خان مامور به این کار شد.
میرزا تقی با استقراض سی هزار تومان از یک تاجر تبریزی و تدارک نیروی نظامی کافی همراه شاه راهی تهران شد. شاه پس از شش هفته به تهران رسید. میرزا تقی خان برای حفظ شأن شاه جوان از آمدن چند تن از دوستان نزدیک شاه به تهران جلوگیری کرد و دلیل وی این بود که این افراد با ناصر الدین میرزا از کودکی مانوس بودهاند و احترام مقام جدید وی را رعایت نخواهند کرد. در این مدت مهد علیا در تهران مشغول هماهنگی با سفارت انگلیس برای به قدرت رساندن افراد مورد نظرش بود و میرزا آقا خان نوری که به قم تبعید شده بود را به تهران فراخواند. میرزا نصرالله صدر الممالک که خود را نامزد اصلی صدارت میدانست در منزل حاجی میرزا آقاسی منزل کرده بود و مشغول دسیسه چینی علیه میرزا تقی خان بود. اما شاه که به تهران رسید بلافاصله میرزا تقی خان را به مقام صدارت برگزید و لقب امیر کبیر را به وی اعطا کرد.
شب شنبه ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ ناصرالدین شاه بر تخت نشست و امیر نظام را به صدارت اعظمی تعیین کرد. عین فرمان شاه چنین است:
«ما تمام امور ایران را به دست شما سپردیم و شما را مسوول هر خوب وبدی که اتفاق میافتد می دانیم. همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسن رفتار شما با مردم کمال اعتماد و وثوق داریم. به جز شما به هیچ کس دیگر چنین اعتقادی نداریم و به همین جهت این دستخط را نوشتیم».
نخستین آشوبی که از طرف مخالفین وی در تهران بر پا شد شورش سربازان آذربایجانی پاسدار ارک در تهران تنها چهار ماه و نیم پس از صدارت وی بود که به تحریک برخی از درباریان انجام شد. در این آشوب دو هزار و پانصد سرباز آشوبگر خانه امیر را محاصره کرده و خواستار عزل وی شدند. روز بعد بین محافظین خانه امیر و سربازان درگیری ایجاد شد که موجب کشته شدن دو تن از محافظین شد. امیر به خانه میرزا آقاخان نوری رفت و فتنه با وساطت چند کس از جمله میرزا ابوالقاسم امام جمعه و عباسقلی خان جوانشیر فرونشست. در این آشوب مردم تهران به حمایت از امیر برخاستند و دکانها را بسته و به مقابله با یاغیان پرداختند.
امیر برای انتظام ارتباط با کشورهای دیگر به ویژه اروپاییان اهمیت زیادی قایل بود. وی میرزا محمد علی شیرازی را به وزارت خارجه گماشت و از سفرای خارجی خواست از این پس تمام مکاتباتشان مستقیماً با وزیر خارجه باشد و از رجوع مستقیم به شاه یا صدر اعظم خودداری کنند. امیر در لندن و سنت پترزبورگ سفارتخانه دایمی ایجاد کرد. امیر برای افزایش کیفیت ارتباطات خارجی هیاتی از مترجمین ایجاد کرد که میرزا ملکم خان یکی از معروفترین این افراد است.
اقــدامــات و رخــدادهــا
1- تأسیس مدرسه دارالفنون
مدرسه دارالفنون در زمان صدارت امیرکبیر، در هفت شعبه تأسیس شد و اولین مدرسهٔ جدید ایران بود. شاهزادگان قاجار نخستین دانشجویان دارالفنون بودند. در دارالفنون اصول علمی جدید و دانشهای مهندسی، پزشکی و فنون به جوانان آموزش داده میشد و بسیاری از معلمهای آن از اروپا و به ویژه از کشورهایی چون اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه به کار گرفته شده بودند. پس از برکناری امیرکبیر، با وجود مخالفتهای میرزا آقاخان نوری، مدرسه کار خود را ادامه داد.
2- انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه
اولین شماره روزنامه وقایع اتفاقیه در سال سوم سلطنت ناصرالدینشاه قاجار در ۱۸ بهمن ۱۲۲۹ خورشیدی (برابر با ۷ فوریه ۱۸۵۱ میلادی) و به کوشش امیرکبیر منتشر شد. به دستور امیرکبیر اشتراک این روزنامه برای هر یک از افرادی که از دستگاه دولتی بیش از ۲۰۰ تومان حقوق میگرفتند اجباری بود. در این روزنامه، اخبار داخلی شامل خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصبها، اعطای مقامها، نشانها و امتیازات چاپ میشد. در برخی شمارهها نیز اخبار رویدادهای شهرهای ایران به چاپ میرسید. در بخش اخبار خارجی، اخبار مربوط به کشورهای اروپایی به چاپ میرسید. همچنین این روزنامه دارای صفحه حوادث نیز بود. کمتر از یک سال بعد از انتشار اولین شماره، در شماره ۴۹ این روزنامه خبر تحریفشدهای درباره مرگ امیرکبیر منتشر شد.
3- رسیدگی به وضع مالیه
امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوه خواری به مبارزه برخاست. او دستور داد دریافتیهای بیحساب و قطع مواجب بیجهتی که از دستگاههای دولتی میگرفتند؛ قطع شود. وی حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه به دوهزار تومان رسانید و قرار گذاشت که هر ماه به او کارسازی کنند. وی مواجب بیحسابی که حاج میرزا آقاسی برقرار کرده بود، قطع کرد. وی سروسامانی به قوانین مالیاتی داد و صورت عواید و مخارج آن را تعدیل کرد. تیولدارانی که حق دیوان را نمیدادند، امیر تیول آنها را ضبط کرد.
در دوره صدارت حاجی میرزا آقاسی وضعیت مالی دولت به هم ریخته و خزانه خالی بود. پولهای نقد خزانه نصیب عدهای خاص از درباریان و روحانیون مستمری بگیر میشد و نصیب دیگران براتهای بی اعتبار بود. زمانی که امیر به قدرت رسید حجم این براتهای معوقه بسیار زیاد بود. امیر اطلاعات مالی و مالیاتی را به روز رسانی کرد (اکثر از دفاتر مالیاتی بر اساس اطلاعات زمان کریمخان زند نوشته شده بودند). امیر برخی از مستمریها را قطع کرد و برخی را کاهش داد. براتهای معوقه را به قیمت پایینتر نقد کرد و دستور داد دیگر چنین براتهای بی اعتباری صادر نشود.
رقم خالص در آمد کشور در آخرین سال صدارت امیر کبیر نزدیک به سه میلیون تومان بود و بیشترین عایدی مالیاتی نیز مالیات آذربایجان به مقدار ۶۲۰ هزار تومان بود. در همان سال مجموع مخارج دولت در حدود دو میلیون و ششصد هزار تومان بود. او همچنین برای ماموران دولتی حقوق ثابت تعیین کرد.
در اغلب دورههای حکومتی در ایران امرا و دیوانیان و سربازان قشون به جز مالیات، اموالی را تحت عنوان هدیه و انعام و سیورسات و آذوقه و مژدگانی از مردم مطالبه میکردند. به جز این موارد رشوه نیز جزو مداخل دیوانیان بود. امیر کبیر پس از سامان دادن به وضعیت مالی کشور و برقراری مواجب منظم برای عمال دولتی دستور ممنوعیت دریافت هر نوع وجه غیر قانونی را صادر نمود. تا پیش از دوره حکومت امیر مامورین دولتی و لشکریان در هنگام عبور از نواحی آذوقه خود را از مردم مطالبه میکردند و گاهی نیز اقدام به مصادره اموال مردم مینمودند. امیر این رسم را که طلب سیورسات نامیده میشد ممنوع کرد و در چند مورد از جمله در مورد تعدیات توپچیان آذربایجانی و سربازان قصر شیرین دستور به تنبیه متخلفین و ئرداخت خسارت از اموال ایشان نمود. این موارد برای آگاهی عموم و تشویق آنها به گزارش تخلفات در روزنامه دولتی انتشار مییافت. به دستور امیر ماموریتهای دولتی باید به حکم دولت انجام میشد و دولت هزینه انجام ماموریت را به مامور میپرداخت و مامور موظف بود آذوقه اش را به قیمت روز در طول مسیر خریداری کند. از خصوصیات مهم امیر کبیر این بود که حتی از کسی هدیه هم نمیپذیرفت و به دولتیان نیز چنین دستور داد که حتی هدیه نیز از کسی نپذیرند تا کسی دستاویزی برای رشوه نداشته باشد.
4- حذف القاب و عناوین
امیرکبیر، القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیانهای اجتماعی میدانست و در نامیدن دیگران به گفتن واژه «جناب» اکتفا میکرد، حتی نسبت به مقام صدارت.
5- اصلاحات اجتماعی
امیرکبیر، دستور داد که رسم قمه کشی و لوطیبازی از شهرها و راهها برداشته شود. وی حمل اسلحه سرد و سلاح گرم را ممنوع کرد. وی قاعده بست نشینی را لغو کرد. این کار امیرکبیر، مخالفت بسیاری از روحانیون را برانگیخت. او حقوق زیاد درباریها و شاهزادهها را کم کرد.
6- ایجاد قراولخانه
امیرکبیر دستور داد ۴۰ قراولخانه در نقاط مختلف دارالخلافه (تهران) دایر شود. وی همچنین برای هر قراولخانه، ۱۲ نگهبان تعیین کرد.
7- اصلاح وضع چاپارخانه دولتی
امیرکبیر به اصلاح وضع چاپارخانه دولتی پرداخت به صورتیکه آماده حمل و نقل محصولات پستی به اقصی نقاط کشور گردد.
8- سر و سامان دادن به ارتش
امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آنها و برکشیدن صاحبمنصبان بیطرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بیفایده در نظام سازمانی را پایهگذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بیشغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحبمنصبان، شایستگی ایشان گشت. او برای تامین باروت ارتش تعدادی کارگاه تولید باروت در کشور ایجاد کرد از جمله در برغان و روستای ورده او چند بار برای سرکشی به این کارگاهها به این نقاط سفر کرد. مهماتسازی در زمان او رشد کرد و توپریزی و باروتسازی تبریز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود.
9- اصلاحات مذهبی
امیرکبیر، در پی منع قمهزنی و اصلاح امور روضهخوانی برآمد. وی نسبت به علمای مذهبی با احترام خاصی برخورد میکرد، با این حال میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران، از جمله روحانیونی بود که به شدت به مخالفت با امیرکبیر برخاست و بسیاری از روحانیون دیگر نیز به همراهی با او برخاستند.
10 فرمان اعدام سیدعلی محمد باب
به دستور امیرکبیر، سیدعلی محمد باب که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود، در تبریز تیرباران شد.
11- خاموش کردن شورش سالار
سالار والی خراسان که طرفدار تجزیهطلبی و جدایی خاک خراسان از ایران بود، در زمان ناصرالدینشاه شورش کرد. امیرکبیر، سپاهیانی را به خراسان فرستاد. سرانجام، امیر دستور داد که سالار و همراهانش کشته شوند.
آصف الدوله پدر سالار داماد فتحعلی شاه و دایی محمد شاه بود. آصف الدوله یکی از عوامل شکست ایران در جنگهای ایران روس بود به همین دلیل از صدارت معزول شد. درزمان قایم مقام فراهانی به حکومت خراسان منصوب شد. چند سال پس از کشته شدن قایم مقام پسرش سالار را به جای خود گماشت و به حج رفت اما در بازگشت در بغداد اقامت گزید. آصف الدوله و پسرش همواره مورد حمایت دولت بریتانیا بودند. در سال ۱۲۶۲ و در دوره حکومت محمد شاه سالار سر به طغیان علنی برداشت و با همیاری برخی از خانهای خراسان توانست نیروهای حاکم جدید خراسان را شکست دهد. اوضاع خراسان بر همین روال بود که امیر کبیر به قدرت رسید.
امیر حمزه میرزا را که از پیش از مرگ محمد شاه برای حکومت به خراسان رفته بود و نتوانسته بود سالار را شکست دهد از خراسان فراخواند و به جای وی سلطان مراد میرزا را با حکم حکومت خراسان و سپاهیان دولتی به خراسان فرستاد. در این زمان کنسول بریتانیا سعی فراوانی برای تثبیت حکومت خراسان برای سالار انجام میداد و سالار توسط نماینده بریتانیا دو نامه چاکرانه برای امیر و شاه فرستاد. اما کوشش وی و نماینده بریتانیا تصمیم امیر را دگرگون نکرد. امیر شرط اطاعت وی را تسلیم خراسان به حاکم منصوب دولت میدانست و دخالتهای خارجی را بر نمیتابید. اصف الدوله که در بغداد بود پسرش را به ایستادگی در برابر دولت تشویق میکرد.
در این زمان امیر نور محمد خان قاجار عموی سالار و سلیمان خان افشار را برای مذاکره و تشویق سالار به اطاعت به خراسان فرستاد. در نیشابور سلیمان خان توانست جعفرقلی خان حاکم شهر را قانع کند تا دست از حمایت از سالار بردارد و این کار موقعیت سالار را بسیار تضعیف کرد. در این زمان سالار تلاش امیر در اتمام صلح آمیز ماجرا را ناشی از ناتوانی دولت میدانست و از تسلیم خود داری میکرد. امیر چراغ علی خان کلهر را برای مذاکره با وی به مشهد فرستاد و همزمان سپاهیان دولتی را روانه مشهد نمود. سالار اما شرط اطاعت از دولت مرکزی را حکم حکومت خراسان برای خودش اعلام کرد. چراغ علی خان کلهر وارد مشهد شد و با سالار و روحانیون مشهد وارد مذاکره شد. روحانیون مشهد به حمایت از سالار اصرار داشتند و حتی قصد داشتند چراغ علی خان کلهر را در مشهد به قتل برسانند. چراغ علی خان با حیله از مشهد خارج شد و خود را به اردوی دولتی به فرماندهی سلطان مراد میرزا در خبوشان رساند. سلطان مراد میرزا در این مرحله به دستور امیر سپاه را به سمت مشهد حرکت داد و شهر را محاصره کرد. در این هنگام نمایندگان بریتانیا و روسیه سعی در جلوگیری از حمله به مشهد و نجات سالار داشتند که اصرارها و تهدیدهایشان بر امیر بی اثر بود. از طرفی مردم مشهد که از حکومت سالار ناراضی بودند عباس قلی خان دره جزی و بهادر خان جامی را به نمایندگی نزد امیر فرستادند و نسبت به شاه جدید اظهار اطاعت کردند و از امیر قول گرفتند در موقع اشغال شهر توسط نیروهای دولتی جان و مالشان در امان باشد. امیر قول مساعد داد و به قولش نیز عمل کرد مردم نیز در حمایت از امیر در هنگام حمله سپاه دولت به شهر مجتهد شهر که از حامیان اصلی سالار بود را زندانی کردند. سلطان مراد میرزا مشهد را محاصره کرد و نیروهای دولتی از هرات نیز به کمک وی شتافتند و شهر در ۱۰ جمادیالاولی ۱۲۶۶ ه ق توسط نیروهای دولتی تصرف شد. سلطان مراد میرزا در ازای این پیروزی ملقب به حسام السلطنه شد و بنابر دستور اکید امیر از تجاوز سربازان به مال و جان مردم جلوگیری کرد کاری که در دوره قاجار تا آن هنگام بی نظیر بود. سالار و همدستانش دستگیر شدند و برغم اصرار و حمایت نماینده سیاسی بریتانیا به مجازات رسیدند.
سیاست خارجی امیرکبیر
امیرکبیر، دستگاه وزارت امور خارجه را توسعه داد. تأسیس سفارتخانههای دائمی در لندن و سنپترزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز؛ تربیت کادر برای وزارت امور خارجه و تنظیم دفتر اسناد سیاسی از کارهای اوست.[۲۶] امیرکبیر در زمینه سیاست خارجی، سیاست معروف به «سیاست موازنهٔ منفی» را در پیش گرفت؛ که بر اساس آن میگفت نه به روس امتیاز میدهیم، نه به انگلیس و نه به هیج قدرت خارجی دیگر (در مقابل، در نظریه موازنهٔ مثبت، به دادن امتیاز به هر دو طرف قائل میشوند).
سیاست موازنهٔ منفی امیرکبیر، تنها یکبار خدشهدار شد و آن زمانی بود که در جریان حملهٔ ترکمنها در آشوراده، تعدادی سربازان روسی کشته و روسها عزل فرماندار مازندران را خواستار شدند و امیرکبیر به علت فشار روسها، حاکم آنجا را عزل کرد. در این زمان انگلیسیها از این ضعف حکومت مرکزی سود جستند و امتیاز نظارت بر کشتیرانی در جنوب را با ادعای مبارزه با تجارت برده کسب کردند؛ که البته امیرکبیر در این قرارداد این قید را گنجاند که به هنگام نظارت باید ناظران ایرانی حضور داشتهباشند.
امیرکبیر برای تضعیف قدرت و نفوذ روس و انگلیس در ایران، میخواست نگاه فرانسه و در زمانی، آمریکا را به ایران جلب کند؛ لذا یک قرارداد سفارت کنسولگری و یک قرارداد در زمینه کشتیرانی با آمریکا منعقد کرد.
امیرکبیر و روحانیت
رابطهٔ او با روحانیّت خصمانه نبود. روحانی مورد اعتماد امیرکبیر در تهران، شیخ عبدالحسین تهرانی بود که امیر، منصب قضا را در پایتخت به وی سپرد.
ماجرای عزل از صدارت و سپس قتل امیرکبیر
پیش زمینه
پس از مرگ محمدشاه در ۱۴ شهریور ۱۲۲۷، امیرکبیر، که حدود سی سال بزرگتر از شاه جوان بود، با تدارک شش لشکر پیاده و سواره و توپخانه شاه را با قدرت بر تخت نشانید. در این زمان میرزا تقی خان به مقام امیر نظام ارتقا یافت که به معنای فرماندهی کل قوای نظامی کشور بود. ناصرالدین شاه فردای ورود به پایتخت تاجگذاری کرد و در همان شب امیرنظام را به سمت شخص اول مملکت و صاحب منصب صدارت منصوب نمود. در تمام طول سلطنت قاجار سابقه نداشته است که تمامی امور دیوانی و نظامی به یک نفر سپرده شود. پس از امیرکبیر شاه خود فرماندهی کل قوای نظامی را برعهده گرفت و پس از آقاخان نوری هم با به وجود آمدن چند وزارتخانه جهت اداره امور کشور، مقام صدر اعظمی بر انداخته شد.
عزل از مقام صدارت
حضور امیرکبیر در دربار ناصرالدینشاه همواره مورد مخالفت تعدادی از نزدیکان شاه از جمله مهد علیا مادر شاه، اعتمادالدوله و میرزا آقاخان نوری قرار داشت؛ چنان که تلاشهای این عده سرانجام منجر به صدور حکم عزل امیرکبیر از مقام خود گردید. برخی از درباریان که او را مخالف منافع خود میدیدند، تهمت زدند که امیرکبیر داعیه سلطنت دارد.
در روز ۲۰ آبان ۱۲۳۰ (دو ماه قبل از روز قتل امیرکبیر) ناصرالدین شاه با ارسال این دستخط، او را از صدارت عزل کرد.
چون صدارات عظمی و وزارت کبری زحمت زیاد دارد و تحمل این مشقت برای شما دشوار است شما را از آن کار معاف کردیم، باید به کمال اطمینان مشغول امارت نظام باشید.
پس از عزل از صدارت
ناصرالدین شاه، بعد از عزل امیرکبیر در محذور عاطفی قرار گرفت. او در روز ۲۴ آبان نامهای به امیرکبیر نوشت و در آن تاکید کرد که خودش تنها قصد دارد برای مدتی عهدهدار امور کشوری شود و هرگز در امور لشگری قصد دخالت ندارد و نیز حتی یک شاهی بیش آنچه امیرکبیر مقررداشته به مواجب کسی نخواهد افزود. ابن نامه با این جملات آغاز میشود:
«جناب امیرنظام به خدا قسم آنچه مینویسم عین واقعیت است. شما را قلباً دوست دارم و خداوند مرا مرگ دهد اگر بخواهم تا زندهام دست از شما بدارم….»
امیرکبیر پس از دریافت این نامه از شاه درخواست ملاقات کرد تا شاید تصمیم او را تغییر دهد. او همچنین اطرافیان را به بدگویی از خودش متهم نمود. اما شاه ملاقات را به فردای آن روز (که روز انتصاب نوری بود) موکول کرد. شاه به امیرکبیر نوشت:
«خدا شاهد است امروز که شما را نپذیرفتهام، شرمندهام. چه میتوانم بکنم. ای کاش هرگز شاه نبودم. حالا که این را مینویسم اشکم جاری است. اگر باور نمیکنید بیانصافاید…. کدام مادر قبحهای میتواند در حضور من از شما بد بگوید. هر کس در حصور من از شما بد بگوید، حرامزادهام اگر نگذارمش جلوی توپ…. به علامت التفاتمان یک شمشیر الماس نشان قیمتی و همچنین حمایلی که به گردن خودم میاندازم را برایتان میفرستم. انشاالله آنها را میپذیرید و فردا به حضور میآیید».
امیرکبیر دل آزرده از حکم عزلش که حالا دیگر حتمی شده بود و یا به این خاطر که احساسات ناصرالدین شاه را صادقانه نمیدانست، مرتکب خطای بزرگی شد و در مراسم سلام شاهانه شرکت نکرد. این امر موجب فوران احساسات شاه و نیز تحریک سوظن او شد. پس از آن از امیرکبیر خواسته شد التزامنامهای را امضا کند که شامل دوازده بند بود از جمله اینکه به مقام امیرنظامی کمال شکرگزاری را داشته باشد و فرمان پادشاه را همانند وحی منزل بپذیرد.
پس از آن نوری شروع به عزل و نصبهایی نمود که غالباً از طریق رشوه و تبعیض انجام میگرفتند. او در نامهای به شاه نوشت:
… مردم بی سر و پا را با رشوه میخواهند صاحب منصب کنند. این غلام نمیتواند نظم دهد. بی نظم کارها پیش نمیرود. فرمان دیروز باید باطل شود وگرنه همه مردم به خیالات خواهند افتاد. این درد غلام را میکشد که مردم بگویند آن نظم میرزا تقی خانی گذشت.
یک روز پس از برکناری امیر از صدارت میرزا آقاخان نوری که می دانست با وجود امیر در تهران و سمت امیر نظامی او برخورد بین او و امیر حتمی است دستخطی نوشت و در آن از امیر التزام گرفت که در کارهای مربوط به وزارت و عزل نصبهای وی هیچ دخالتی نداشته باشد. این دستخط به تایید شاه و امضای امیر رسید.سه روز پس از واقعه امیر طی نامه ای که به شاه می نویسد و وضعیت امور لشکری را گزارش می دهد از شروع انتصابات افراد بی سرو پا با رشوه به شاه گله می کند.
میرزا آقاخان و مهد علیا که با بودن امیر در تهران کارشان استوار نمی شد و همواره احتمال انتصاب مجدد وی توسط شاه وجود داشت با همکاری و مشاوره با شیل وزیر مختار انگلیس امیر کبیر و شاه را راضی کردند که امیر به حکومت کاشان منصوب شود. در این هنگام پرنس دالگوروکی وزیر مختار روسیه که از به قدرت رسیدن میرزا آقاخان هوادار انگلیس نگران شده بود و نیز به دلیل خوی شتابگر و تندی که داشت با عده از افراد سفارت به خانه امیر رفت و به او پیشنهاد کرد تحتالحمایه روسیه شود.امیر نپذیرفت اما همن ملاقات بهانه ای به دست مخالفان امیر داد تا شاه را از وی خشمگین و ترسان کنند.وزیر مختار روسیه خانه امیر را ترک کرد و خانه به محاصره سربازان در آمد. امیر تعهد نامه ای به شاه نوشت که به هیچیک از دو سفارت روس و انگلیس پناهنده نخواهد شد. روز بعد شاه که به شدت از این واقعه ترسیده بود امیر را از کلیه مناصب (امیر نظامی و حکومت کاشان ) عزل کرد. دو هفته بعد نیز برای محو کردن خاطره امیر شاه دستور داد سمت امیر نظامی کلاً از سمتهای دولتی حذف شود.یک یا دو روز بعد امیر تحتالحفظ و همراه با مادر و همسر و فرزندانش راهی فین کاشان شد.
پیشنهاد حکمرانی ولایات
پس از دریافت این پاسخ طوفانی، امیرکبیر دانست که رابطه او با شاه وارد مرحله دیگری شده است. نوری و درباریان نیز اصرار داشتند که او باید از مقام امیرنظامی کنار گذاشته و به حکمرانی یکی از ولایات منصوب شود.
اول حکومت فارس، بعد اصفهان و سپس قم به امیرکبیر پیشنهاد شد ولی نپذیرفت. او احساس میکرد که اگر از تهران برود جانش در خطر خواهد بود و با توجه به خشم شاه امکان هر اتفاقی وجود دارد. در این زمان امیر مختار انگلستان حاضر به میانجیگری شد به گونهای که طرفین توافق کردند اگر امیرکبیر به حکمرانی کاشان برود، جان و مالش محفوظ و تحت حمایت بریتانیا خواهد بود و بدون مزاحمت حکمرانی خواهد کرد.
دخالت امیر مختار روسیه
امیر مختار روسیه وقتی فهمید که امیرکبیر در حال پذیرش میانجیگری بریتانیاست به او پیشنهاد تحتالحمایگی بدون قید و شرط امپراطور روسیه را داد. پس از این پیشنهاد بود که امیرکبیر اعلام کرد که حرف شاه را نپذیرفته و به کاشان نخواهد رفت. در اینجا سفارت بریتانیا از قضیه کنار رفت و در مقابل روسیه خانه امیرکبیر که اتفاقا مجاور سفارت بود را جز سفارت اعلام کرد و قزاقان روسی خانه امیرکبیر را که در آن زمان خواهر شاه (همسر امیرکبیر) و نیز مادر شاه در آن حضور داشتند را به محاصره گرفتند.
این وضع نه تنها از نظر سیاسی بلکه از نظر غیرت و صیانت حریم خصوصی اندرون شاهی، خون ناصرالدین شاه را به جوش آورد. نوری حتی ادعا کرد که این امر میرفت که به بلوایی عظیم با دخالت مردم تهران مبدل شود. شاه تصمیم گرفت که خود شخصاً با ملازمانش به منزل امیر برود و گردن او را بزند. در این موقعیت وزیر مختار روسیه از موضع خود عقب نشینی کرد و قزاقان منزل امیرکبیر را ترک کردند. سه ساعت بعد از غروب آفتاب امیرکبیر دستگیر و از درون خانهاش بیرون برده شد.
خلع از تمام مناصب و تبعید
روز ۳۰ آبان، فردای دستگیری، امیرکبیر از تمامی مناصب خلع شد و دو روز بعد به عنوان یک زندانی به کاشان فرستاده شد. این تبعید ۴۰ روز به طول انجامید. به نگهبانان دستور داده شده بود که با کمال احترام با او رفتار کنند. با این حال همسر وزیر مختار انگلیس که خارج از شهر با کاروان حامل امیر برخورد داشته مینویسد که سرنوشت او را به راحتی میشد حدس زد. با این وجود، مخالفان امیرکبیر در دربار احتمال میدادند که امیرکبیر بار دیگر مورد عنایت شاه قرار گیرد و به قدرت بازگردد.
قــتــل
اطرافیان ناصرالدینشاه با کوشش فراوان توانستند حکم قتل وی را بگیرند.
چاکر آستان ملائک پاسبان، فدوی خاص دولت ابد مدت، حاج علی خان پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار مأمور است که به فین کاشان رفته، میرزا تقی خان فراهانی را راحت نماید. و در انجام این مأموریت بین الاقران مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد.
مقتل امیرکبیر در حمام فین کاشانصبح آنروز خبر آوردند که پیکی از تهران خواهد رسید که فرمان وزارت امیر و خلعتی شاه را میآورد. عزت الدوله البته باز هم نگران بود و خبر را باور نداشت. امیر اما به حمام رفت. شاید خبر رسیدن خلعت را باور کرده بود. علی خان فراش که به باغ فین رسید چاپار دولتی را در کنار در حمام دید که منتظر امیر بود که از حمام خارج شود و پاسخ نامهای را از وی بگیرد. علی خان فراش دست وی را گرفت و با خود به حمام برد که وی زن امیر را از آمدنش مطلع نکند. مامورانش در دیگر حمام را مسدود کردند. امیر با حق نعمتی که بر علی خان داشت پرسید شما چرا مامور اینکار شدید. امیر خواست عزت الدوله را ملاقات کند و نزد وی وصیت کند اما علی خان نپذیرفت.
سرانجام امیرکبیر در روز ۲۰ دی ۱۲۳۰ در حمام فین کاشان به قتل رسید. رگهای دست و پاهایش را گشودند و پس از مدتی خونریزی علی خان فراش به میر غضب اشارهای کرد. میرغضب با چکمه به میان دو کتف امیر کوبید. چون امیر به زمین در غلطید دستمالی در گلویش کرد تا جان داد. فراش به سرعت برخاست و گفت دیگر کاری نداریم. وی و همراهانش با اسبان تند رو به تهران بازگشتند.
سال مرگ او، ۱۲۶۸، را به حساب ابجد در یک گفتگو بیان کردهاند. اولی میپرسد: «کو امیر نظام» و دومی جواب میدهد «مردی بزرگ تمام شد»
دفــن
کالبد امیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند. به روایت میرزا محمد جعفر خان حقایق نگار خورموجی در کتاب مشهور حقایقالخبار ناصری روز بعد از قتل جسدش را در گورستان «پشت مشهد» کاشان به خاک سپردند. چند ماه بعد، به اصرار همسرش عزتالدوله کالبدش را به کربلا منتقل کردند و در اتاقی که درب آن به سوی صحن امام حسین باز میشد به خاک سپردند.
بر دیوار آرامگاه وی در کاشان این ابیات نوشته شدهاند:
نادانی شه گرفت دامان امیر +++ تا نیشتر آمد به رگ جان امیر
بربست سعادت را بروی ما در +++ بگشودچو جوی خون ز شریان امیر…
منبع
===== ==== =====
در سال 1264 هجری قمری، یعنی درست در حدود 166 سال پیش نخستین برنامهی دولت ایران برای واكسیناسیون به فرمان امیركبیر آغاز شد. در آن برنامه، كودكان و نوجوانانی ایرانی را آبلهكوبی میكردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهكوبی به امیر كبیر خبر دادند كه مردم از روی ناآگاهی نمیخواهند واكسن بزنند! بهویژه كه چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه كرده بودند كه واكسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان میشود هنگامی كه خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باختهاند، امیر بیدرنگ فرمان داد هر كسی كه حاضر نشود آبله بكوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می كرد كه با این فرمان همه مردم آبله میكوبند.
اما نفوذ سخن دعانویسها و نادانی مردم بیش از آن بود كه فرمان امیر را بپذیرند. شماری كه پول كافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبلهكوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان میشدند یا از شهر بیرون میرفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند كه در همهی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سیصد و سی نفر آبله كوبیدهاند.
در همان روز، پاره دوزی را كه فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد كودك نگریست و آنگاه گفت: ما كه برای نجات بچههایتان آبلهكوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند كه اگر بچه را آبله بكوبیم جن زده میشود. امیر فریاد كشید: وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از اینكه فرزندت را از دست دادهای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور كنید كه هیچ ندارم. امیركبیر دست در جیب خود كرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حكم برنمیگردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند كه فرزند او نیز از آبله مرده بود.
این بار امیركبیر دیگر نتوانست تحمل كند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن كرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در كمتر زمانی امیركبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند كه دو كودك شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مردهاند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور میكردم كه میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است كه او این چنین هایهای میگرید. سپس، به امیر نزدیك شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچهی شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان كه میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشكهایش را پاك كرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی كه ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نكوبیدهاند. امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و كوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و كتابخانه ایجاد كنیم، دعانویسها بساطشان را جمع میكنند. تمام ایرانیها اولاد حقیقی من هستند و من از این میگریم كه چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند كه در اثر نكوبیدن آبله بمیرند …
منبع
نوامبر 28, 2015 | اخبار هنر, تاریخ فرهنگ هنر |
ادبیات در دوره ی قاجار
هنر دوره قاجاریه به هنر، معماری و تمام آثار هنری دوران سلسله قاجاریه که از حدود تاریخ ۱۱۶۰ هجری خورشیدی (۱۷۸۱ میلادی) تا تاریخ ۱۳۰۴ هجری خورشیدی (۱۹۲۵ میلادی) بر ایران حکومت میکردند اشاره میکند. رونق کارهای هنری در ایران یکی از آثار مثبت آرامش نسبی بود که در زمان حکومت آغا محمد خان و نوادگانش بر این کشور حاکم بود. با عروج او آشفتگی حاکم بر ایران به سرعت کاهش یافته و فرصت برای شکوفایی دوباره هنر فراهم گردید.
امروزه برخی هنرمندان معاصر ایرانی در چارچوب نوسنت گرایی تحت تأثیر زیبایی شناسی قاجار قرار دارند، از جمله آنها میشود به منیر شاهرودی فرمانفرمائیان، شادی قدیریان، آیدین آغداشلو، بهمن جلالی، ، احمد ميرزازاده ، لادن بروجردی و سیامک فیلی زاده، اشاره کرد.
دورهی حکومت قاجاریه بر ایران منشأ تحولات گستردهای در جنبههای سیاسی، اجتماعی، ادبی، اقتصادی و … در جامعهی ایران شد. تحولاتی که تأثیرات ـ مثبت یا منفی ـ آن هنوز هم بخوبی در جامعه احساس می شود. و این تأثیر به حدی است که به جرأت میتوان ادعا کرد که اگر کسی تاریخ قاجاریه را به دقت مطالعه نکرده باشد، هرگز قادر به فهم تحولات کنونی جامعه و ارائه تحلیل جامع و دقیقی از آن نخواهد بود.
جنبش ادبی
یکی از وقایعی که در دوره قاجاریه قابل بحث و بررسی است، جنبش ادبی در این دوره است که به بازگشت ادبی نیز مشهور شده است. با اینکه دورهی بازگشت ادبی در حقیقت از اواخر عهد صفویه آغاز شده ولی دوره ی باروری و اشاعه و گسترش آن در عهد قاجاریه بوده است و در این دوره شعرا و نویسندگان بزرگی ظهور کردند که با اجتناب از سبک و اسلوب نویسندگان دورهی صفوی که ویژگی آن بخصوص پیچیده نویسی و استفادهی زیاد و بی رویه از لغات و ترکیبات و اصطلاحات عربی بود ، روش جدیدی را با بازگشت به روش نویسندگان قدیم ، چون بیهقی و … بنیان گذاشتند. که ادامهی آن به ادبیات مردمی دورهی مشروطه منتهی شد.
عواملی که موجب ایجاد تفکر بازگشت ادبی شدهاند را محققین رشتههای مختلف به شیوههای متفاوت مورد بررسی و تحلیل قرار دادهاند، اما باید گفت که شاید مهمترین علت ایجاد ـ و یا بویژه گسترش ـ چنین سبکی در بیان نویسندگان و شعرای آن دوره، نیاز آنان به ایجاد ارتباط گسترده با مردم بوده است. مردمی که توان درک و فهم دقیق مطالب نویسندگان و شعرای دورهی قبل از بازگشت ادبی را نداشتهاند و این نیاز با تأسیس روزنامههای مختلف و نیز نیاز به ایجاد آگاهی در طبقات مختلف مردم در جریان نهضت مشروطیت و قیامهای قبل از آن بوده است و شاید به همین دلیل است که میبینیم شاخصترین چهرههای این جنبش ادبی ـ بویژه در زمینهی نثر ـ را کسانی تشکیل میدهند که در اصلاح افکار عمومی زمان خویش نیز نقش بسزایی داشتهاند.
الف: علل بازگشت ادبی
اولین مسألهای که در دورهی بازگشت ادبی قابل بررسی است، مسألهی علل و عواملی است که نویسندگان و شعرای این دوره را به اندیشه بازگشت میاندازد. البته این علل را محققین معاصر از دیدگاههای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار دادهاند که میتوان نظرات آنها را در دو گروه بزرگ طبقه بندی کرد. اول دستهای که با نظر موافق به این جریان توجه کردهاند و دوم کسانی که با نظر مخالف به این تحول نگریستهاند و ما در اینجا ابتدا نظرات هر دو طرف را نقل کرده و سپس به نتیجه گیری خواهیم پرداخت.
« در دوران حکومت ناتوان شاه سلطان حسین و در پایان غم انگیز صفویه و در عهد خودکامگیهای نادر، فتوری کاملاً توجیه پذیر دامنگیر ادبیات است. ظرافت کاریها و ریزه کاریهای هندی فقط در آرامش مرگبار و دوران رژیمی منحط چون دوران سلسلهی صفویه که مخارجش صرفاً از راه کشاورزی تأمین میشد، میتوانست رونق بگیرد، نه در بحبوحهی اغتشاشات بزرگ وکوچکی که در سدهی 12/18 زخمهایی چنان کاری برکشور وارد ساخت. »
« ارتباط ایران با اروپا و آشنا شدن بعضی از افراد باسواد ایرانی با مظاهر تمدن علمی اروپا به توسعهی نهضت ادبی و علمی ایرانی کمک کرد … دوران قاجاریه را هر چند که از لحاظ نهضت ادبی، خاصه شعر و شاعری، میتوان دوره رنسانس اروپا در قرن چهاردهم و پانردهم میلادی دانست لیکن از لحاظ علمی بسیار فقیر است. »
« سبک پیچیده و سنگین و پر از ابهام نثر نویسی دورههای مغول و تیموری که تا عصر صفویه نیز رواج داشته است و بعضی از نویسندگان دوره افشاریه و زندیه نیز از آن پیروی کردهاند. در دوره قاجاریه بتدریج به ساده نویسی مبدل گردیده است. »
« گسترش و رواج این شیوه از شاعری { شعر برای مردم عادی } که همراه با عوامل دیگر موجد سبک هندی گردید. بمرور زمان و با سست شدن ارکان سلطنت صفوی و فتنه و آشوب افغان ( 1134 ـ 1148 ه. ق. ) و ظهور نادر شاه افشار ( 1148 ـ 1160 ه. ق. ) و دوران فترت بعد ازاو تا سلطنت کریم خان زند و تا ظهور و استقرار دولت قاجار (1193ه. ق. ) و آشفتگی حاکم بر اوضاع و احوال ایران بعلت ظهور بعضی از شاعران تنک مایه و کم ذوق، سیر قهقرایی در پیش گرفت و شعر فارسی دستخوش زوال و ناخوشایندی گردید و اصطلاحات بسیار زیاد عامیانه، اغراقهای غیر قابل قبول، معانی متضاد و مبالغه آمیز، تشبیهات و استعارات دور از ذهن، شعر این دوره را از حالت طبیعی خود خارج نمود و زبان ناقدان سخن و صاحبان ذوق و هنر را به اعتراض گشود. ناخشنودی سخن سنجان و ادیبان از وضع موجود فکر تازهای را بدنبال آورد و موجب رها کردن سبک هندی و شیوه جدید شعر و شاعری شد. ناقدان شعر معتقد بودند که شیوه شاعران سبک هندی مانند کلیم کاشانی و صائب تبریزی خلاف فصاحت و بدور از بلاغت است لذا بر همه شعرا فرض است که برای حفظ ارزشهای ادبی به شیوه قدما که توأم با فصاحت و بلاغت بوده است، بازگشت نمایند. »
« این گروه { انجمن خاقان در دوره فتحعلی شاه } برای احیای ادب فارسی که از عهد صفویه راه انحطاط پیموده بود، بر آن شدند که از شیوه قدیم استادان نظم و نثر پیروی کنند. بر اساس این اندیشه دوره بازگشت ادبی آغاز شد. »
ادوارد براون علت بازگشت ادبی را از سویی عدم توجه ممدوحین به شعرای قصیده سرا و از سویی رابطهی جدی شاعر با مردم و یا به تعبیری وقف شعر برای مردم از سوی شعرا میداند. نظراتی که نقل شد بیشتر بر این اساس استوار است که نهضت بازگشت ادبی در دورهی قاجار امری محتوم و ناگزیر بوده و نهایتاً امری مطلوب تلقی میشود. زیرا زبان پیچیده و همراه با اغراق نویسندگان دورهی صفوی و افشاریه و زندیه به سادگی نزدیک شد و به همین دلیل ارتباط اندیشمندان اعم از شعرا و نویسندگان با مردم تسهیل شد که ثمره ی این ارتباط نزدیک، رشد آگاهیهای اجتماعی و سیاسی تودهی مردم بود که در نهایت به انقلاب مشروطیت منتهی شد.
از سوی دیگر گروهی از محققین علت توجه عدهای از شعرا به نهضت بازگشت ادبی را ناتوانی این گروه از سرودن شعر به سبک هندی میدانند و نه لزوم ساده نویسی:
« نهضت بازگشت، فقط به سان کودتایی بود برای ساقط کردن سلطنت انحصاری دودمان سبک هندی، که همه از آن به تنگ آمده بودند، و ایجاد ملوک الطوایفی در شعر و ادب، با این تفاوت که هیچ چهره درخشانتر از چهرههای پیش پیدا نکرد سهل است که مشتی آدمهای دروغین بوجود آورد. »
دکتر خاتمی که در کتاب خود بطور خاص به وضعیت ادبی دوره ی بازگشت ادبی پرداخته است، در تأیید این نظر اخوان مینویسد:
« این مجموعه بر آن است که با آوردن شواهدی از شعر دوره اول بازگشت ادبی نشان دهد که بر خلاف نظر شایع، شاعران دوره بازگشت ادبی، بعلت ناتوانی از تتبع سبک هندی به مخالفت با آن پرداختهاند و چون نمیتوانستهاند مانند بزرگان سبک هندی، نازک اندیش و خیالپرداز و مضمون آفرین و لفظ تراش و ترکیب ساز باشند. لذا روی به سبک عراقی و خراسانی نهاده و البته که در شیوه قدما هم موفقیتی کسب نکردهاند. »
با توجه به مجموع استدلالاتی که از جانب موافقین و مخالفین نهضت بازگشت ادبی از محققین نقل شد. بطور اجمال میتوانیم بگوییم که ممکن است که نهضت بازگشت به علت ناتوانی عدهای از شعرا و نویسندگان از سرودن شعر و نگارش نثر به سبک هندی و روش نویسندگان دورهی صفوی و … ناشی شده باشد و یا نیاز نویسندگان به ارتباط نزدیکتر و مؤثرتر با تودهی مردم و یا عدم توجه پادشاهان و درباریان به شعرای مدیحه و قصیده سرا، علل ایجاد نهضت بازگشت ادبی شمرده شوند. اما نتیجهی این نهضت بطور کلی به نفع توده ی مردم ارزیابی میشود. زیرا اگر این ارتباط نزدیک و با زبانی بدون پیچیدگی با مردم نبود، آگاهی توده ی مردم نسبت به وضعیت سیاسی، اجتماعی و … جامعه ی خود تا آن حد افزایش نمییافت که در صدد تغییر نظام سیاسی کشور برآیند و از یاد نبریم که نهضت مشروطیت به تعبیری اولین حضور جدی تودههای مردم برای ایفای نقشی مؤثر در تغییرات سیاسی و اجتماعی کشور بوده است و این همه مرهون افکاری است که به واسطهی همین نهضت بازگشت ادبی با زبانی ساده در اختیار مردم قرار گرفته است.
ب: ویژگیهای ادبی دورهی بازگشت:
در خلال صفحات قبل دربارهی علل بازگشت ادبی مطالبی ذکر شد و در اینجا درمورد علت نامگذاری این جنبش به بازگشت ادبی و شیوه و محدوده ی کار در این دوره و نیز دیگر تحولات ادبی دورهی بازگشت میپردازیم.
« رضا قلیخان در مقدمه مجمع الفصحاء تجدید حیات ادبی و بهبودی و سلامت ذوق شعری را از تشویق فتحعلیشاه دانسته است. خودش هم بتخلص خاقان اشعار میسرود و عده کثیری از شعرا را در دربار گرد آورد … شعرای اوایل این عهد را میبایستی در فصل سابق میگنجاندیم اما آن فصل بیش از حد مفصل شده بود و گنجایش نداشت. نقطه افتراق و اختلاف این گویندگان با شعرایی که بلافاصله پیش از آنها زندگی میکردهاند اینست که یکباره بتقلید استادان متقدم پرداخته و بسبک عرفی و صائب و شوکت و غیره پشت پا زدند … این نکته از دو راه ثابت می شود. شبلی نعمانی … میگوید شعر فارسی از رودکی شروع و بصائب ختم گردید و شعرای متأخر مثل قاآنی و … مقلد اساتید قدیم بودهاند خاصه فرخی و منوچهری. رضا قلیخان نیز همین نظر را دارد اما طور دیگری تعبیر مینماید. بنا بر رأی او شعر فارسی از چند قرن باینطرف رو به تنزل نهاده و در آخر دوره ماقبل قاجاریه بکلی فاسد و باطل گردیده بود و شعرای اوایل این عهد با عدم متابعت از سبک آنها و بازگشت بطرز گویندگان قدیم کاری پسندیده و لازم کردند و شعرای ذیل را از متقدمین می شمارد که مخصوصاً طرف تقلید واقع گردیدند: خاقانی، عبدالواسع جبلی، فرخی، منوچهری، رودکی، قطران، عنصری،مسعود سعد سلمان، سنایی، جلال الدین رومی، … ، فردوسی، نظامی، سعدی، … ، ناصر خسرو، ادیب صابر، تمام این شعرا قبل از سقوط خلافت عباسیان و هجوم مغول بدرود زندگانی گفتهاند. »
« رسم گویندگان این عصر از لحاظ ذوق هنر پردازی تقلید از اعاظم متقدمین است بفرق اینکه بجای معانی اشعار و اقوال آنان عبارات متکلف اغراق آمیز گذاشته شد و از آن بدتر در مباحث مربوط بموضوعات جنسی انحراف خلاف فطرت رو داد. »
« شاعرانی که بعلت فراوانی ذکر حال و کارشان از حوصله این مقال خارج است اعتقاد داشتند که بایستی به سبک هندی که به رغم ایشان موجب سستی ارکان شعر و ادب فارسی بوده است پشت کرد و با بازگشتن به شیوه پسندیده قدما و استادان سبک عراقی، روح تازهای به کالبد شعر فارسی دمید، این تفکر تا پایان دوره قاجاریه بشدت و قوت حاکم بود و تا این زمان پیروی از سبک هندی مذموم شمرده میشد … موضوعات و مضامین شعرای این دوره که مورد توجه گویندگان دوره بازگشت بوده است بیشتر توصیفات، مدح، وعظ و اندرز، مدایح و مراثی معصومین، داستانهای حماسی، تاریخی و دینی، داستانهای عاشقانه و غزل بوده است. »
« قالب شعر در دوره بازگشت فاقد هر گونه ابتکاری است و اگر از تصنیفهای اواخر دوره قاجار بگذریم، وزن شعر این دوره نیز حکایت از تحول و تازگی ندارد.
قصیده و غزل و مثنوی و قطعه و رباعی و دو بیتی و گهگاه مستزاد و مسمط از معمولترین قالبهایی است که مورد توجه شاعران این دوره قرار گرفته است و از میان این قالبها، قصیده و غزل پرکارترند. قصیده را معمولاً به سبک خراسانی و به تقلید از عنصری و منوچهری و انوری و فرخی و خاقانی سرودهاند و در غزل بیشتر پیرو سعدی و حافظ بودهاند. »
« شاعر درباری ضمن ستایشنامههای گزافهآمیز، این خداوندان غرق در نعمت و بیخبر از عالم هستی را به اعمالی که نکرده بودند و به صفاتی که نداشتند مدح میکردند و مادح و ممدوح، با اینکه ابتذال این گونه سخن را درمییافتند، هر دو خرسند و دلخوش بودند. »
نوامبر 28, 2015 | ایرانی ها, تاریخ فرهنگ هنر, شاهان ایرانی, مظفرالدینشاه قاجار |
مظفرالدینشاه قاجار
Mozaffar ad-Din Shah Qajar
مظفرالدینشاه قاجار (زاده ۳ فروردین ۱۲۳۲ – درگذشته ۱۲ دی ۱۲۸۵) پنجمین پادشاه ایران از دودمان قاجار بود. وی پس از کشتهشدن پدرش ناصرالدینشاه و پس از نزدیک به ۴۰ سال ولیعهدی، شاه شد و از تبریز به تهران آمد. در جریان جنبش مشروطه، برخلاف کوششهای صدراعظمهایش علیاصغرخان اتابک (اتابک اعظم) و عینالدوله، با مشروطیت موافقت کرد و فرمان مشروطیت را امضا کرد. او چهار روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت. او آخرین پادشاهی است که در ایران درگذشته است. مظفرالدین شاه در کربلا به خاک سپرده شده است.
زندگی
مظفرالدینشاه در ۳ فروردین ۱۲۳۲ در تهران زاده شد. وی پسر چهارم ناصرالدینشاه و فرزند شکوهالسلطنه بود. در ۵ سالگی به جانشینی برگزیده شد.
دورهٔ جانشینی مظفرالدین شاه سه برابر دورهٔ پادشاهیش به درازا کشید. او چهارمین فرزند ناصرالدینشاه بود؛ اما چون دو برادر بزرگترش در خردسالی درگذشتند و مادر برادر سوم یعنی مسعودمیرزا ظلالسلطان از خانوادهٔ شاهی نبود، جانشینی را ازآن خود کرد. ۴ ساله بود که به سوی رضاقلیخان هدایت به آذربایجان فرستاده شد و یک سال بعد به جانشینی رسید. مظفرالدین میرزا پس از گزیده شدن به جانشینی برپایه رسوم قاجار، که از زمان فتحعلیشاه رایج بود، به پایتخت دوم ایران، تبریز، فرستاده شد.
از دوران جایگیری مظفرالدینشاه در تبریز، که بنا بود آیین شهریاری را به ممارست بیاموزد، چیز زیادی گزارش نشدهاست؛ مگر آنکه بنابر بیشتر تاریخنویسان مشروطه، مردان ناشایست دورهاش کرده، سبب شدند که سادهدل و کمسواد بار آید. او شاهی مهربان و سادهدل بود و در دوران سلطنت او ایران با هیچ کشوری جنگ نکرد؛ اما در عین حال امتیازات فراوانی به بیگانگان داده شد. وی قریب ۴۰ سال در شهر تبریز زندگی کرد تا اینکه پس از کشته شدن پدرش در سال ۱۲۷۵ خورشیدی، در سن ۴۴ سالگی به سلطنت رسید. از زمان کشتهشدن ناصرالدین شاه تا جلوس مظفرالدین شاه به تخت سلطنت ۴۰ روز به طول انجامید و طی این مدت علیاصغر اتابک، آخرین صدراعظم ناصرالدین شاه، اداره امور کشور را به دست داشت.
وی در عمارت بادگیر تاجگذاری نمود و دو ماه پس از جلوس وی میرزا رضای کرمانی، قاتل ناصرالدین شاه، در میدان مشق به دار آویخته شد. از رویدادهای مهم در دوران او، پیدایش نخستین «سینماتوگراف» است. صدای مظفرالدینشاه، که قدیمیترین سند صوتی ایران بهشمار میرود، هنوز هم موجود است.
ظفرالدینشاه قاجار Shir & Khorshid
Mozafaredin shah qajar
تاجگذاری ۱۲۷۵ خورشیدی، عمارت بادگیر تهران
زادروز ۳ فروردین ۱۲۳۲
زادگاه تهران، ایران Flag of Iran
مرگ ۱۲ دی ۱۲۸۵ (۵۳ سال)
محل مرگ تهران، ایران Flag of Iran
پیش از محمدعلی شاه قاجار
پس از ناصرالدینشاه
دودمان قاجار
پدر ناصرالدینشاه
مادر شکوه السلطنه
فرزندان محمدعلی میرزا
دین اسلام
امضا
حکومت
ظفرالدین شاه در سال اول سلطنت خود امینالسلطان، اتابک اعظم، را از مقام صدارت عزل کرد و برای مدتی کوتاه کابینهای بدون صدراعظم تشکیل داد که در آن علیقلی مخبرالدوله وزیر داخله، عبدالحسین میرزا فرمانفرما وزیر جنگ و محسن مشیرالدوله وزیر امور خارجه بود. پس از چهار ماه مخبرالدوله به دلیل دخالتهای فرمانفرما در حوزهٔ اختیاراتش استعفا داد. مظفرالدین شاه نیز علی امینالدوله را از آذربایجان به تهران فراخواند و نخست او را رئیس مجلس وزرا (هیئت دولت) و پس از چند ماه صدراعظم نمود،[۱] ولی امینالدوله که افکار تجددخواهی و غربگرایی داشت از ابتدای زمامداری خود با مخالفت علما مواجه شد و بعد از شش ماه از صدارت کنارهگیری کرد. مظفرالدین شاه پس از امینالدوله، محسن خان مشیرالدوله را به ریاست مجلس شورای دولتی (هیئت دولت) انتخاب کرد، ولی منصب او هم بیش از سه ماه به طول نینجامید و مظفرالدین شاه مجدداً امینالسلطان را به صدارت برگزید.
سفر به اروپا
مظفرالدین شاه مانند پدرش مشتاق سفر به اروپا بود و در روز ۲۳ فروردین ۱۲۷۹ اولین سفر خود را به کشورهای اروپایی آغاز کرد. امینالسلطان (اتابک اعظم)، که در ۹ بهمن ۱۲۷۸ برای دومین بار با وعدهٔ تأمین مخارج سفر شاه، به مقام صدارت منصوب شده بود، قراردادی برای دریافت ۲۳ میلیون و پانصد هزار روبل قرضه از روسیه امضا کرد و در ازاء آن عایدات گمرکات ایران را، که ممر اصلی درآمد خزانه بود، به وثیقه گذاشت. با دریافت این قرضه، مقدمات سفر مظفرالدین شاه به فرانسه فراهم شد.
اولین سفر مظفرالدین شاه به اروپا هفت ماه به طول انجامید و در این مدت پنجمین پادشاه قاجار از کشورهای روسیه، اتریش، سوئیس، آلمان،بلژیک، فرانسه و در راه بازگشت از ترکیه (عثمانی) دیدن کرد. از وقایع مهم این سفر سوءقصد به جان مظفرالدین شاه در پاریس بود، که ضارب در کار خود توفیق نیافت و آسیبی به مظفرالدین شاه نرسید.
دو سال بعد، وی پس از دریافت وام جدیدی به مبلغ ده میلیون روبل از روسیه و اعطای امتیازات تازهای در شمال ایران به روسها، عازم اروپا شد. دومین سفر مظفرالدین شاه به اروپا که در ۲۲ فروردین ۱۲۸۲ آغاز شد شش ماه به طول انجامید و در این مدت مظفرالدین شاه از اتریش، آلمان،بلژیک، فرانسه، انگلستان و ایتالیا بازدید کرد. مقصد نهایی مظفرالدین شاه در این سفر انگلستان بود.
مسافرت سوم شاه به اروپا روز ۱۶ خرداد ۱۲۸۴ آغاز شد و ۴ ماه به طول انجامید. این سفر نیز متعاقب دریافت یک وام ۲۹۰ هزار لیرهای از بانک شاهی انگلیس عملی شد.
مشروطیت
مظفرالدین شاه پس از بازگشت از سفر دوم خود، امینالسلطان را برکنار کرد و پس از یک سال، که هیئتی ۵ نفره مدیریت امور کشور را در دست داشت، دامادش عینالدوله را به عنوان صدراعظم منصوب کرد. عینالدوله برای تأمین هزینهٔ سفر سوم شاه، مسیو نوز بلژیکی، مدیر امور گمرکات ایران را مأمور افزایش درآمد گمرک کرد. افزایش تعرفهٔ گمرکی به تحصن تجار تهران در حرم عبدالعظیم انجامید. پس از بازگشت شاه، حوادث دیگری چون به چوب بستن تجار قند توسط عینالدوله، به تحصن بزرگتری در حرم عبدالعظیم در ۲۳ آذر ۱۲۸۴ با درخواست تأسیس عدالتخانه منجر شد. با قول شاه تحصن پایان یافت اما تعلل در برپایی عدالتخانه موجب تحصن علمای تهران در قم و افزایش خواستهها به عزل عینالدوله و برپایی دارالشورا شد. شاه نهایتاً عینالدوله را عزل و مشیرالدوله را صدراعظم کرد. او یک سال پس از پایان سفر سوم خود، در روز ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ در بستر بیماری فرمان مشروطیت را که متضمن ترتیبات تشکیل مجلس بود امضا کرد و روز ۱۴ مهر ماه همین سال اولین دورهٔ مجلس شورای ملی در حضور شاه افتتاح شد. مظفرالدین شاه نخستین قانون اساسی ایران را که در دورهٔ اول مجلس تنظیم شده بود، روز ۸ دی ۱۲۸۵ امضا کرد و ۴ روز بعد در ۱۲ دی ۱۲۸۵ درگذشت.
قدیمیترین صدای ایران
متن سخنان مظفرالدین شاه خطاب به علیاصغر اتابک صدراعظم و وزرا به شرح زیر است:[۲] انیمیشن این سخنان که با استفاده از تصویری از موزهٔ گلستان و عکس مظفرالدین شاه و فایل صوتی او تهیه شده است.
«جناب اشرف اتابک اعظم از خدمات سابق و لاحق شما، که تا به حال چهل سال است خدمت میکنید، از همه خدمات شما راضی هستیم. به خصوص از خدمات این سه چهار سالهای که در صدارت خود حساب میکنیم و انشاءالله از عوض اینها را همه را به شما مرحمت خواهیم فرمود و شما هم ابداً ذرهای در خدمات خودتان، انشاءالله، قصور نخواهید کرد و مرحمت ما را به اعلا درجه نسبت به خودتان بدانید.
انشاءالله رحمان بعد از چهار صد سال که خدمت بکنید امیدوار هستیم که همیشه خوب باشد و این خدماتی که به من میکنید و به مملکت ایران میکنید البته خداوند او را بی [مکث] بی عوض نخواهد گذاشت، انشاءالله عوض او را هم خدا و هم سایهٔ خدا که خودمان باشیم به شما خواهم داد و از خدمات همه وزرا هم راضی هستیم و شما هم خدمات همه را حقیقتاً خوب عرض میکنید و همه را به موقع عرض میکنید.»
فرزندان
اولین همسر او امالخاقان معروف به تاجالملوک، دختر میرزا تقیخان امیرکبیر، بود که محمدعلی شاه قاجار حاصل این ازدواج بود.
به هنگام فوت مظفرالدین شاه از وی ۱۸ دختر و ۶ پسر به نامهای محمدعلی میرزا، ملکمنصور میرزا شعاعالسطنه، ابوالفتح میرزا سالارالدوله، ابوالفضل میرزا عضدالسلطان، حسن علی میرزا نصرتالسلطنه و ناصرالدین میرزا ناصری باقی ماندند.
دورة سوم سلطنت قاجاریه
در این دوره عکس العمل سلطنت مستبدانه ناصرالدین شاه و سیاست شوم انگلستان و سیاست خشن و ناهنجار روسیه تزاری و اعطاء امتیازات ناروا به بیگانگان و استقراض از خارجی توأم با انتشار آراء و عقاید سیدجمال الدین اسدآبادی و پیروان آزادمنش مکتب او در میان طبقات روشنفکر آزادیخواه ایران مقدمات نهضت سیاسی و فکری را فراهم ساخت. و طی یک انقلاب چهارساله سلطنت استبدادی قاجاریه به سلطنت مشروطه پارلمانی مبدل گردید.
در این دوره چون پادشاه شخص ضعیف النفس و بی اراده بود امتیازات زیادی به دول استعماری واگذار شد همچنین، سیاستهای خائنانه امین السلطان باعث استقراض وامهای زیان آور از دولتهای روس و انگلیس گردید.
سلطنت مظفرالدین شاه :
1- مظفرالدین شاه که به سال 1269 تولید یافت چهارمین پسر ناصرالدین شاه بود. او تا سال قتل پدرش قریب چهل سال در ولیعهدی به سر می برد و در این مدت با وجود سه سفر که ناصرالدین شاه به فرنگستان کرد و در غالب نقاط کشور به سیاحت پرداخت، مظفرالدین میرزا کمتر از آذربایجان خارج شد. چون مردی ضعیف النفس ، ترسو و از اواسط عمر به بعد علیل المزاج نیز بود.
2- زمانیکه ناصرالدین شاه در حرم عبدالعظیم بدست میرزا رضای کرمانی کشته شد، امین السلطان صدراعظم ناصرالدین شاه به وسیله کلنل کاساکوفسکی رئیس سواران قزاق امنیت پایتخت را حفظ کرد.
3- او مراتب را به سفرای روس و انگلیس ودول دیگر اطلاع داد و با حضور آنان در تلگرافخانه با مظفرالدین میرزا ولیعهد، که مقیم تبریز بود به وسیله تلگراف حضوری تماس گرفت و وفات شاه را به ولیعهد خبر داد.
4- امین السلطان تهی بودن خزانه و عقب افتادگی جیره قراولان و نوکران دربار را به اطلاع سفرای روس و انگلیس فرستاد.
5- امین السلطان به سفرای روس و انگلیس گفت ولیعهدی دیناری پول ندارد یا وسایل سفر خود به پایتختن و جلوس بر تخت سلطنت را فراهم کند.
6- سفیر انگلیس تعهد کرد که به لندن تلگراف کند تا برای مبلغ مورد احتیاج دولت اعتبار لازم به بانک شاهنشاهی حواله شود.
7- آنگاه تلگراف تسلیت مرگ شاه و نهنیت سلطنت شاه جدید از طرف درباریان تهیه و به تبریز مخابره شد.
8- شاه جدید زمانیکه به تخت پادشاهی رسید هر کی از رجال و درباریان را در مقام خود باقی گذارد.
9- مظفرالدین شاه امین السلطان را که قدرتی فوق العاده داشت همچنان در مقام صدارت باقی گذارد.
منبع:CDایرانیا
مرحله اول قاجاریه در تکاپوی قدرت
مرحله دوم : شکل گیری رسمی حکومت قاجاریه حکومت آقا محمد خان ( 1203-1212 ه . ق )
مرحله سوم : تثبیت و استواری حکومت قاجاریان سلطنت فتحعلی شاه ( 1212-1250 ه . ق)
مرحله چهارم : حکومت محمد شاه
مرحله پنجم : حکومت ناصر الدین شاه
مرحله ششم : مظفر الدین شاه
مرحله هفتم : مشروطه و محمد علی شاه
مرحله هشتم : استقرار مشروطه و احمد شاه
وامهای خارجی دولت مظفرالدین شاه و سفرهای او به خارج از کشور:
خزانه ایران پس از قتل امیرکبیر به امر ناصرالدین شاه به طور کلی در اختیار سلطان وقت قرار گرفت و پرداختهای خزانه از نظارت وزیر مالیه و خزانه دار و سایر مسئولین امور مالی مملکت خارج گردید.
ناصرالدین شاه نهایت کوشش را به کار برد تا از گرفتن وام خارجی خودداری کند. اما در این امر موفق نشد در زمان مظفرالدین شاه مسئله خالی بودن خزانه و گرفتن وام از خارج به منتهی خود رسید. امین السلطان که هیچ دلبستگی به امور اداری کشور و مملکتداری نداشت در این مورد نفش فعالی را ایفاء کرد.
1. اولین وامی که از روسیه دریافت شد
2. وام دریافت شده از انگلستان
3. دریافت یک وام مجدد از روسیه
4. سفرهای مظفرالدین شاه به اروپا
o امتیازات اعطا شده به کشورهای قدرتمند اروپایی در این دوره
o انقلاب مشروطیت ایران
o مباحث پیرامونی :
1. اصلاحات امین الدوله
2. صدراعظم های مظفرالدین شاه
مظفرالدين شاه
مظفرالدين شاه، چهارمين وليعهد ناصرالدين شاه، پنجمين فرزند ذكور او و پنجمين پادشاه سلسلهقاجار محسوب ميشود.1 او در 1231 ش. در اوايل سلطنت پدرش ناصرالدين شاه به دنيا آمد و مانند سه فرزند ذكور ديگر او كه بلافاصله پس از تولد، به عنوان وليعهد شاه معرفي شدند و در طفوليت در گذشتند، در 5 سالگي به ولايت عهدي برگزيده شد. 2
مظفرالدين ميرزا پس از انتخاب شدن به وليعهدي طبق رسوم قاجار كه از زمان فتحعلي شاه معمول بود، به پايتخت دوم ايران، تبريز فرستاده شد و قريب 40 سال در اين شهر ماند تا اينكه پس از كشته شدن ناصرالدين شاه در 1275 ش. در سن 44 سالگي به سلطنت رسيد. از زمان كشتهشدن ناصرالدين شاه تا جلوس مظفرالدين شاه به تخت سلطنت 40 روز به طول انجاميد و طي اين مدت ميرزا علي اصغرخان اتابك ـ امينالسلطان ـ آخرين صدراعظم ناصرالدين شاه اداره امور كشور را به دست داشت.
مظفرالدين شاه در سال اول سلطنت خود امينالسلطان را از مقام صدارت عزل كرد و پيشكار سابق خود ميرزا علي خان امينالدوله را به جاي وي به صدارت برگزيد، ولي امينالدوله كه افكار تجددخواهي و غربگرائي داشت از ابتداي زمامداري خود با مخالفت علما مواجه شد و بعد از شش ماه از صدارت كنارهگيري كرد. مظفرالدين شاه پس از امينالدوله، محسنخان مشيرالدوله را به صدارت انتخاب كرد، ولي صدارت او هم بيش از سه ماه به طول نينجاميد و مظفرالدين شاه مجدداً امينالسلطان را به صدارت برگزيد.
سفرهاي پرهزينه مظفرالدين شاه
مظفرالدين شاه مانند پدرش مشتاق سفر به فرنگستان ـ اروپا ـ بود و مانند او به دشواريهاي تامين هزينه سفرها اعتنا نميكرد. روز 23 فروردين 1279 وي اولين سفر پرهزينه خود را به كشورهاي اروپايي آغاز كرد. شاه كه چهارمين سال سلطنت خود را پشت سر ميگذاشت، شديداً علاقهمند بود كه به تقليد از پدرش سفري به «فرنگستان» برود ولي با خزانه خالي، امكان تامين هزينه چنين سفري فراهم نبود، تا اين كه روز 9 بهمن 1278 امينالسلطان (اتابك اعظم) صدراعظم وقت، كه براي دومين بار با وعده تامين مخارج سفر شاه به اين مقام منصوب شده بود، قراردادي براي دريافت 23 ميليون و پانصد هزار روبل قرضه از روسيه امضا كرد و عايدات گمركات ايران را كه ممر اصلي درآمد خزانه بود در ازاء آن به وثيقه گذاشت. با دريافت اين قرضه مقدمات سفر مظفرالدين شاه به فرانسه فراهم شد و موكب ملوكانه با جمع كثيري همراه كه خود امينالسلطان در راس آنان قرار داشت در روز 23 فروردين سال 1279 راهي اروپا شد.
اولين سفر مظفرالدين شاه به اروپا هفت ماه به طول انجاميد و در اين مدت پنجمين پادشاه قاجار از كشورهاي روسيه و اتريش و سوئيس و آلمان و بلژيك و فرانسه و در راه بازگشت از تركيه عثماني ديدن كرد. مظفرالدين شاه ميخواست از انگلستان هم ديدن كند كه به علت مرگ ملكه ويكتوريا و سوگواري دربار انگليس برنامه اين مسافرت لغو شد. از وقايع مهم اين سفر سوءقصد به جان مظفرالدين شاه در پاريس بود، كه ضارب در كار خود توفيق نيافت و آسيبي به مظفرالدين شاه نرسيد. سفر مظفرالدين شاه به اروپا كه بخش اعظم قرضه دريافتي از روسيه صرف آن شد كمترين ثمره سياسي يا اقتصادي براي ايران نداشت. وي در بازگشت از اين سفر امتياز نفت جنوب ايران را با شرائطي سهل به يك سرمايهدار انگليسي به نام «ويليام نكس دارسي» واگذار كرد تا ممر عايدي تازهاي براي تامين مخارج دربار و مسافرتهاي بعدي خود به اروپا فراهم آورد. 3
دو سال بعد، مظفرالدين شاه هوس سفر پرهزينه ديگري به فرنگستان كرد. وي بعد از دريافت قرضه جديدي به مبلغ ده ميليون روبل از روسيه و اعطاي امتيازات تازهاي در شمال ايران به روسها عازم فرنگستان شد. دومين سفر مظفرالدين شاه به اروپا كه در 22 فروردين 1282 آغاز شد شش ماه به طول انجاميد و در اين مدت مظفرالدين شاه از اتريش و آلمان و بلژيك و فرانسه و انگلستان و ايتاليا بازديد كرد. مقصد نهائي مظفرالدين شاه در اين سفر انگلستان بود.
در جريان دومين سفر مظفرالدين شاه به اروپا نارضايي عمومي در ايران بالا گرفت و مظفرالدين شاه بعد از بازگشت از اين سفر مجبور شد امينالسلطان را از كار بركنار و هيئتي مركب از پنج وزير براي اداره امور مملكت تعيين نمايد. عنصر شاخص اين هيئت عينالدوله داماد مظفرالدين شاه بود كه وزارت داخله را به عهده داشت و يك سال بعد با اين مأموريت كه هزينه سفر سوم شاه را به اروپا تامين نمايد، به مقام صدراعظمي منصوب شد. روسها و انگليسيها ديگر حاضر نبودند وام تازهاي به ايران بدهند و عينالدوله براي تامين هزينه سفرشاه، مسيونوزبلژيكي را كه به تازگي براي اداره امور گمركات ايران استخدام شده بود با اختيارات فوقالعادهاي مأمور افزايش درآمد گمركات نمود. فشار به تجار براي افزايش حقوق گمركي بر نارضايي عمومي افزود و هنگامي كه مظفرالدين شاه در خرداد ماه سال 1284 شمسي سومين سفر خود را به اروپا آغاز كرد زمينه براي قيام عمومي در ايران فراهم شده بود.
مسافرت سوم شاه به اروپا روز 16 خرداد 1284 آغاز شد و 4 ماه به طول انجاميد. اين سفر نيز متعاقب دريافت يك وام 290 هزار ليرهاي از بانك شاهي انگليس عملي شد. شاه يك سال پس از پايان سفر سوم خود در روز 13 مرداد 1285 در بستر بيماري فرمان مشروطيت را كه متضمن ترتيبات تشكيل مجلس بود امضا كرد و روز 14 مهر ماه همين سال اولين دوره مجلس شوراي ملي در حضور شاه افتتاح شد. مظفرالدين شاه نخستين قانون اساسي ايران را كه در دوره اول مجلس تنظيم شده بود روز هشتم دي ماه 1285 امضا كرد4و ده روز بعد در 18 دي 1285 درگذشت.
مظفرالدين شاه از جمله پادشاهان نالايق ايران بود. در دوران حكومت وي اقتصاد ايران به ورشكستگي كامل رسيد و بسياري از منابع طبيعي، راهها و معادن كشور به بيگانگان واگذار شد. ولخرجيها و بذل و بخششهاي بيجاي شاه، خزانه كشور را خالي كرد. دريافت وامهاي سنگين با شرائط سخت از روسيه يا دولتهاي اروپائي و سپس واگذاري امتيازات متعدد اقتصادي به آنان در تمام طول دوران سلطنت 10 ساله مظفرالدين شاه قاجار ادامه داشت. گراني، تورم، كمبود نان و ارزاق، تصرف املاك مردم توسط نزديكان شاه و ظلم دولتهاي منتخب وي عليه مردم، جامعه را به ستوه آورده بود.
شاه در اكثر سالهاي حكومتش بيمار بود و اداره امور كشور در اين مدت عمدتاً بر عهده امينالسلطان،امينالدوله و عينالدوله، صدراعظمهاي وي بوده است.
مظفرالدين شاه مانند پدرش ناصرالدين شاه سفر سفرنامه نوشت. اولين همسر او امالخاقان دختر ميرزا تقيخان اميركبير بود كه محمدعلي شاه قاجار حاصل اين ازدواج بود. به هنگام فوت مظفرالدين شاه از وي 18 دختر و 6 پسر به نامهاي محمدعلي ميرزا، ملكمنصور ميرزا شعاعالسطنه، ابوالفتح ميرزا سالارالدوله، ابوالفضلميرزا عضدالسلطان، حسنعليميرزا نصرتالسلطنه و ناصرالدين ميرزا ناصري باقي ماند.
پانوشت:
1ـ شاهان قاجار هفت نفر بودند كه به ترتيب عبارتند از : آقا محمدخان، فتحعلي شاه، محمدشاه، ناصرالدين شاه، مظفرالدين شاه، محمدعلي شاه و احمد شاه.
2ـ چهارمين فرزند ناصرالدين شاه مسعود ميرزا ـ ظلالسلطان ـ نام داشت. ولي به دليل آنكه مادرش از قاجار نبود، نتوانست عنوان وليعهدي را كسب كند.
3ـ اين امتياز در هفتم خرداد 1280 براي مدت 60 سال به دارسي واگذار شد. 16 درصد عوايد حاصل از اجراي اين قرارداد به دولت ايران تعلق گرفت ـ به مقاله «سرگذشت نفت ايران از فوران اولين چاه تا پيروزي انقلاب» در سايت مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي مراجعه كنيد.
4ـ به مقاله نظامنامه، عدالتخانه و حكومت مشروطه در سايت مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي مراجعه كنيد.موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي
نوامبر 27, 2015 | آثار ملی ایران, اثار باستانی, اخبار هنر, تاریخ فرهنگ هنر |
سبک تهران در دوره ی قاجار
نمونه موردی :ساختمان شمس العماره
“بدون تردید ریشه های معماری نوگرا و معاصر ایران از زمان آشنایی ایرانیان با معماری غرب، ازیکصد و پنجاه سال پیش، ازدوره ی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار پدیدار شده اند.”(نفیسی،1344) و از این زمان است که اولین نمونه های ساختمان هایی که از عناصر معماری غربی استفاده کردند، در تهران ظاهر شدند.
در این زمان دو عامل یعنی “ایرانیان خارج رفته” و “خارجیان مقیم ایران”اصلی ترین عامل ارتباط باغرب و الهام گرفتن از آن محسوب می شدند.یکی از زمینه هایی که در این دوره تحت تأثیر غربقرار گرفت،معماری بود. در این زمان برای اولین بار در تاریخ ایران،گروهی از ایرانیان(در ابتدا مهدی خان شقاقی ) برای آموزش و تحصیل معماری به غرب رفتند ودر دانشکده های معماری اروپایی تحصیل کردند.
مقدمه:
“بدون تردید ریشه های معماری نوگرا و معاصر ایران از زمان آشنایی ایرانیان با معماری غرب، ازیکصد و پنجاه سال پیش، ازدوره ی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار پدیدار شده اند.”(نفیسی،1344)
و از این زمان است که اولین نمونه های ساختمان هایی که از عناصر معماری غربی استفاده کردند، در تهران ظاهر شدند. در این زمان دو عامل یعنی “ایرانیان خارج رفته” و “خارجیان مقیمایران”اصلی ترین عامل ارتباط باغرب و الهام گرفتن از آن محسوب می شدند. یکی از زمینه هایی که در این دوره تحت تأثیر غرب قرار گرفت،معماری بود. در این زمان برای اولین بار در تاریخ ایران،گروهی از ایرانیان(در ابتدا مهدی خان شقاقی ) برای آموزش و تحصیل معماری به غرب رفتند ودر دانشکده های معماری اروپایی تحصیل کردند. ایرانیان فرنگ رفته،مبهوت غرب شده ،با انواع و اقسام آلات جدید و سوغات های بدیع به کشور باز می گشتند.گراورها و عکسهای کاخ ها و بناهای زیبا در غرب، از جمله ی این سوغات ها بود که همراه این گروه به کشور آورده می شد و مورد استفاده معمارباشی ها قرار می گرفت. بدین ترتیب معماری “کارت پستالی” شکل گرفت و معمارباشی ها بدون این که از ویژگی های این معماری آگاه باشند، با مواد و مصالح و فنون محلی به تقلید پرداختند. این اصطلاح کارت پستالی بودن در ابتدا نه به قصد ریشخند کردن و یا ناچیز شمردن این معماری به کار میرفت، بلکه اصطلاحی بود که از درون خود این معماری و نحوهی اجرای آن زاییده شده بود؛ گرچه بعدها به عنوان صفتی کمابیش منفی مورد استفاده قرار گرفت. “کارت پستالی” بودن این معماری از آن جهت بود که در اغلب اوقات، یعنی زمانی که هنوز دانشکدهی معماری در ایران تأسیس نشده بود و تعداد معماران تحصیلکردهی «فرنگ» هم ناچیز بود و مجلات و ژورنالهای ساختمان به ایران نمیرسید، آنچه که خیلی سریع و بیواسطه، تصویری از معماری «فرنگی» را به ایران انتقال میداد، کارتها و کارت پستالها و عکسهایی بود که از فرنگ میرسید یا شاه و شازدهای آن را با خود بهعنوان سوغات میآورد. این تصاویر دو بعدی خیلی وقتها اساس سفارش طرح یک ساختمان به معمار میشد. در این دوره بناهایی چون کاخ شمس العماره ،تکیه ی دولت،کاخ فیروزه و…..با اقتباس از معماری غرب ساخته شدند و بناهایی نیز با کاربری هایی که در ایران سابقه نداشت، چون هتل،پستخانه تلگرافخانه ،بانک شاهنشاهی،مجلس شورای ملی ، مدرسه ی دارالفنون و بلوار سفرا شاخته شدند. (دهباشی، 1380) ریشه های اصلی معماری دوران قاجار رادر معماری دوران صفوی باید جستجو نمود که همزمان با تشکیل دولت قاجاردر سال1165 هـ.ش و انقلاب 1789 فرانسه به تدریج دچار تحول می شود.بنا بر این “معماری دوره قاجاریه را معماری دوره دوم شیوه اصفهانی(مکتب اصفهان) می دانند.”(پیرنیا،1380،صص 243)
بناهای این دوره از لحاظ سبک و شیوه طراحی به سه دسته :
1) شیوه سنتی( مانند مسجد ـ مدرسه آقا بزرگ کاشان)
2)شیوه التقاطی(مانند شمس العماره)
3) شیوه فرنگی( مانند خانه معیرالملک)
تقسیم می شوند.
معماری قاجار:
بطور کلی معماری دوره ی قاجاریه را می توان به دو دوره ی کلی تقسیم کرد:
دوره ی اول: از آغاز سلطنت آقا محمد خان تا پایان سلطنت محمد شاه : در این دوره نگاه حاکم بر معماری همچنان نگاهی درونزا و بر مبنای سبک اصفهان و به کمال رساندن آن می باشد که نمونه هایی همچون حرم حضرت معصومه در قم و مسجد سلطانی نمونه هایی از آن هستند.
دوره ی دوم: از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه تا پایان حکومت سلسله قاجار :
در این دوره بر اثر مسافرت های ناصرالدین شاه و همچنین اعزام عده ای از محصلین ایرانی به اروپا و تحت تاثیر قرار گرفتن هیات حاکمه و نخبگان جامعه، سبکی در معماری آغاز می گردد که التقاطی از معماری بومی و معماری غربی می باشد. هنر معماری این زمان با مقایسه با دورهی صفویه[بخصوص در مورد ساختمان و توده] بسیار ضعیف شمرده میشود. تنها درزمان حکومت طولانی ناصرالدین شاه قاجار به دلیل نفوذ هنر باختری، هنر معماری،همچنین صنایع ظریف مانند گچبری، آیینهکار ی و کاشیکاری رونق یافت. ارتباط بیشتر ایران با غرب، معماران ایرانی را بر آن داشت تا عوامل مشخص معماری ایران را با روشبینی و توجه خاصی باعوامل معماری غرب درآمیزند و آثاری به وجود آورند که از نظر هنری دل پسند باشد. ( منبع : کتاب سیمای فرهنگی ایران؛ به قلم نویسندگان) اما معماری قاجار اصول، مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقا بخشیده و نوآوری هایی از نظر فضا به وجود آورد. لیکن،به نظر می رسد، قوت لازم خلق یک معماری نوین را نداشته است. جایگاه و مرتبه معماری قاجار در تاریخ معماری گذشته ایران (قبل از دوره جدید) می تواند محل بحث و تأمل باشد. اگر آثار معماری را از زاویه فضایی ارزیابی کنیم و به خلاقیت های فضایی در معماری توجه کنیم معماری دوره قاجار ارزش پیدا می کند و درجایگاه برتر و تکامل یافته تری نسبت به معماری های دوره های قبل از خود چون زندیه و صفویه قرار می گیرد، چرا که درمعماری این دوره خلاقیت هایی فضایی افزایش می یابد.تنوع فضاها بیشتر می شود و فضاهای نوینی خلق می شوند. فضاها به گشایش و سبکی بیشتری می رسند و الگوهای قدیمی معماری ایران در جهت گسترش فضا تکامل می یابند. به طور خلاصه، اگر تکامل معماری را گشایش، شفافیت و سبکی فضاها بدانیم، معماری این دوره به عنوان مرحله تکامل معماری قدیم ایران مطرح میشود. اما وقتی به معماری از زوایای دیگری مانند اندازه ها، تناسبات، شکل ها و تزئینات نگاه کنیم، معماری دوره قاجار وضع نازل تری را نسبت به دوره های گذشته خود و به خصوص دوره صفوی نشان می دهد. شکل ها، استواری و صلابت قبلی را ندارند و شکل های جدیدی وارد معماری می شوند که سطحی و تفننی اند. اندازه ها دقت لازم را ندارند. تناسبات در مرتبه پایین تری نسبت به تناسبات موزون و اندیشیده شده دوره های قبلی قرار می گیرند. تزئینات معماری گاه تا حد ابتذال سقوط می کند و بی بندوباری، غلو ناشیانه و هرج و مرج، جایگزین تزئینات محدود و با وسواس دوره های درخشان سلجوقی و صفوی می شود. (منبع : روزنامه ایران ؛ مصاحبه با مهندس هادی میرمیران)
” تا اواسط دوران قاجار،معماری در ایران ریشه های سنتی و بومی خود را داشته و در ارتباط با اصول معماری سنتی،ویژگی های اقلیمی و شرایط جغرافیایی شکل می گرفته است. همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه و ایجاد ارتباطات وسیع با جوامع اروپایی،تحولات عظیمی در جامعه ایران و به تبع آن، معماری روی می دهد.در این میان شهر تهران به عنوان پایتخت،بستر اساسی ترین و عمیقترین تحولات و تغییرات کالبدی می گردد.سبک تهران شهرت یافت.” تا جایی که به خودی خود پایه گذار سبک منحصر به فردی می گردد که بعد ها به نام (پاکدامن ،1373صص 54) بنا بر این “روند معماری وهنرسرزمین ایران که تا زمان فتحعلی شاه و محمدشاه،همچون زنجیری پیوسته بود از زمان ناصرالدین شاه با آغاز روابط فرهنگی با غرب دچار نوعی خود باختگی شده و از آن پسرو به پسرفت می گذارد.(پیرنیا،1380،صص 348)
معرفی سبک تهران
دردوران پر آشوب بعد از انقراض صفویه تا روی کار آمدن فتحعلی شاه سازمان فضایی عرضه شده همانی است که در مکتب اصفهان ساخته و پرداخته شده بود و دولت قاجار در دل این مکتب سبکی را رقم زد که شاید بتوان”سبک تهرانش” نامید.(حبیبی،1374،ص 234)
سبک تهران(سبک معماری تلفیقی) که از سال 1268تا1303 هجری قمری در ایران رواج داشته تلفیقی از معماری سنتی ایران با معماری نئوکلاسیک غرب می باشد.در ترکیب این دو شیوه ماهوی در ساختار فضایی و ارتباطی ساختمان های جدید در مقایسه با ابنیه سنتی به وجود آمد.
تغییر در پلان ساختمان،تلفیق عناصر و اشکال و مصالح غرب با معماری سنتی مانند به کارگیری شیروانی برای پوشش بام هاکه قبلاً توسط معماران اروپایی در ساختمان هایی با سبک التقاطی معرفی شده بودند،کلاه فرنگی،برج ساعت و…..ویژگی های عمده ساختمان های این دوره هستند. نمونه های این شیوه معماری را در بسیاری از بناهای تهران می توان مشاهده کرد.
برخی از ساختمان های واقع در خیابان ناصرخسرو مانند بنای شمس العماره،ساختمان قدیم شهرداری درضلع شمالی میدان
توپخانه وبسیاری ازساختمانهای واقع در محدوده های مجاور ارگ قدیم تهران با این شیوه بنا شده اند.همچنین بسیاری از ساختمانهای کلاه فرهنگی و یا ویلاها وکاخ های ساخته شده در شمیران و اطراف تهران در طی آن دوران، همگی تلفیقی از معماری سنتی ایران با معماری اروپایی بوده اند.(پاکدامن،1373،صص64)
در زمان سلطنت طولانی ناصرالدین شاه با شروع روابط فرهنگی گسترده با اروپا تمام ابعاد و ارکان نظام کهن زیست در موضعی فراگیر و همه جانبه دستخوش تحولات و دگرگونی های عظیمی شد.دز یک دسته بندی کلی عواملی که باعث پیدایش این تغییرات درهنرو معماری ایران و آغاز سبک تهرانی شدند را می توان چنین بیان کرد:
الف ـ آمد و شد هیأت حاکمه به اروپا و حضور کنسول های ایران در کشورهای اروپایی و کشورهایی نظیرترکیه و مصر.
گسترده شدن روابط فرهنگی میان ایران وغرب باعث شد تا نوعی از معماری و شهرسازی آرمانی در ذهن و اندیشه هیئت حاکمه و تشخص شاه بگیرد که در خیل انبوه تصاویر و مناظری که از آن دیار می آوردند به وضوح قابل تشخیص است.
ب ـ دگرگونی های سازمان کهن زیست وتولید و هم خوان با نظام اقتصادی جهان.
از آنجا که شروع دوره قاجار مقارن با انقلابات صنعتی، انقلاب کبیر فرانسه،توسعه طلبی کشورهای استعماری و عصر سرمایه
گذاری بود،ایران نیزتحت تأثیر حرکت های توسعه طلبانه واستعماری کشورهای اروپایی، دچار تغییرات اساسی در نظام اقتصادی، اجتماعی،سیاسی و تولیدی شد.
ج ـ ضعف بیان و زبان معماری و شهرسازی
در سراسر دوره قاجار به علت نابسامانی های گوناگون از جمله شرایط بد اقتصادی ، نبودن سازمان مشخص و اجرایی ساخت و بنا جز اندکی در عهد ناصری،توجه چندانی به شهرسازی و معماری صورت نگرفت و این خود یکی از عوامل اصلی پذیرش بی چون و چرای معماری غرب و خودباختگی در برابر معماری سنتی این دوره به شمار می رود.
دـ معمارهای ایرانی تحصیل کرده در فرنگ وحضور معلمان اروپایی در دارالفنون
اعزام دانشجو به خارج،تأسیس دارالفنون و جذب معلمان اروپایی برای تدریس در آنجا از جمله اقداماتی است که در این دوره انجام گرفت و باعث ترویج هرچه بیشتر معماری اروپایی در ایران گشت.
هـ ـ ورود کالسکه و لوکوموتیو در سیستم حمل و نقل شهری و بین شهری
استفاده روز افزون از کالسکه باعث شد تا به فاصله کمی به عنوان وسیله ای مناسب جهت حمل و نقل درون شهری مطرح شوند. امابه لحاظ نامناسب بودن بافت قدیم برای حرکت آن ها،تحولاتی در شهرسازی پدید آمد.(افشار،صص 124ـ121)
زمینه های توسعه سبک تهرانی را در دو زمینه شهرسازی و معماری می توان دنبال کرد:
با توسعه شهر، محلات جدید در کنار خیابان ها شکل می گیرندو خدمات مورد نیاز خود را در لبه های خویش جا می دهند، با این تفاوت که بر خلاف درون گرایی سابق، حالت برون گرا به خود می گیرند.
خیابان ها در این دوره هم جنبه تفریحی و هم جنبه گردشگاهی، مانند خیابان های سبک اصفهان را دارا هستند و دسترسی سواره وپیاده و آمد و شد وسایل نقلیه عمومی و حضور عمارات و بناهای دولتی از قبیل تلگرافخانه هاو پستخانه ها،شمس العماره،برج ساعت و تکیه دولت و…..بر نقش آنها تأکید فراوان دارند.
به طور کلی خیاباهای این دوره در دو الگوی مختلف شکل می یابند.
درالگوی اول چهره وساختمان فضای شهری در ادامه مکتب اصفهان است،خیابان ها محوری هستند و در طرفین آن ها درختکاری،نهر های آب و تک بناهای نشسته قرار دارند.در الگوی دوم، بدنه ساخته شده در طرفین خیابان ها،سازمان کالبدی ممتدی راتشکیل می دهد که وام گرفته از الگوی فرانسوی است.
با تغییر مفهوم خیایان و حضور عملکردهای جدید در سبک تهران،میدان مکتب اصفهانی معنای خود را از دست می دهد. میادین دراین دوره دارای عملکردهای مشخص و عمده می گردند و همچون خیابان ها از چهره و هویت خاص خود برخوردار می شوند.
میدان توپخانه، میدان بهارستان، میدان مشق و میدان ازگ از این جمله اند.
4- به وجود آمدن تکایا و حسینیه ها
با رواج مراسم تعزیه خوانی در این دوره، تکیه ها و حسینیه های زیادی ساخته شد.به طوری که در نقشه سال 1275هـ .ق در تهران، بیش از 30 فضا موسوم به تکیه به چشم می خورد که هر کدام عبارت از مرکز محله ای بود که در ایام سوگواری و عزاداری مورد استفاده قرار می گرفتند.
تحولات معماری در این دوره ،تدریجی تر از تحولات شهرسازی رخ می دهند.فضاسازی های اروپایی مانند ساختمان های مرتفع، تالار های بزرگ و پله های مرکزی ،پلان های کشیده در امتداد نما،پله های بزرگ در امتداد محور ورودی،تالار آیینه با گچ بری های ظریف،ساعت های بزرگ ، شیروانی،شومینه،ایوان ،بالکن،کلاه فرنگی، قوس های نیم دایره ای، سردرهای ورودی،نقاشی های دیواری، ستون های مرمرین، باغ ها وباغچه ها با سبک انگلیسی و فرانسوی و حضور میز و صندلی در داخل آن ها،حذف پنام ها و حذف تابش بند ها در این زمان به معماری ایرانی وارد می شوند.
ساختمان هایی که در این دوره ساخته شدند را از لحاظ نحوه استفاده و نوع عناصر به کار رفته،می توان به گروههای زیر تقسیم بندی کرد:
1ـ ساختمان های مذهبی و مدارس حوزوی.
2ـ قصرها،کاخ ها، کوشک و عمارات کلاه فرنگی.
4ـ عملکرد های جدید و عمومی مانند مجلس شورای ملی،کارخانه جات، ایستگاههای را ه آهن.
5ـ دیوارها و بدنه های شهری ممتد(افشار،ص130)
شاخص ترین بنای ساخته شده به سبک تهرانی و مرتفع ترین ساختمان دارالخلافه ناصری، کاخ شمس العماره است که در قسمت غربی محوطه ارگ سلطنتی، شرق کاخ گلستان و نیمه جنوبی خیابان ناصرخسرو واقع شده است.
کار احداث این ساختمان در سال 1282هـ .ق به دستور ناصرالدین شاه، نظارت دوستعلی خان نظام الدوله معیرالممالک( شوهر خواهر ناصرالدین شاه) و معماری استاد علی محمد کاشی شروع وپس از گذشت دو سال یعنی در سال1284هـ .ق پایان یافت. این ساختمان در شش مرتبه ساخته شده و دارای دو برج در امتداد محور شمالی ـ جنوبی است که در میان این دو برج،برج ساعتی قراردارد که ساعت آن را ملکه ویکتوریا پادشاه انگلستان به ناصرالدین شاه اهدا کرده ست.این عمارت برای مدت کمتر از یک قرن، بلندترین ساختمان در بافت قدیمی شهر تهران محسوب می شده است.(مختاری،ص 101)
شکل 1ـ بنای شمس العماره از عمارت بادگیر
شکل 2ـ شمس العماره از حیاط کاخ گلستان
محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در روزنامه ایران در سال 1294 هـ .ق در رابطه با شمس العماره چنین می نویسد:
“…..اولاً عمارت شمس العماره است که بسیار مرتفع و از بناهای بسیار عالی این دولت جاوید شوکت می باشد.تالار های آیینه و ستون های بزرگ از مرمر و پله نیزکلاً از مرمر و مراتب زیادی الی بالای عمارت دارد.چهل ذرع ارتفاع این عمارت است و دو برج دارد با یک مهتابی که روی برج ها می روند شهر تهران و اطراف و کوه ها و صحراها کلاً پیدا و چشم انداز بسیار خوب و باروحی دارد…….و ساعت بزرگی در بالای این عمارت می باشد که صدای زنگ آن در اکثر موقع شنیده می شود.” (ذکا،1349،ص 271)
در سال 1303 هجری قمری در سمت جنوبی شمس العماره،ساختمان سر در شمس العماره به عنوان یکی از ورودی های کاخ گلستان از سمت خیابان ناصریه ساخته شد.ساختمان جدید نیز همانند خود شمس العماره به سبک تلفیقی احداث گردید.در سال 1305 هجری قمری میدانی در جلوی سردر شمس العماره به نام جلو خان شمس العماره احداث شد.[شکل شماره3]
شکل 3ـ بنای سر در شمس العماره در خیابان ناصر خسرو
یکی از عملکردهای این بنای مرتفع تماشای شهر تهران و اطراف ان از بالای ساختمان توسط ناصرالدین شاه و میهمانان وی و اهل حرم بوده است و در دیوان و سالن های پرتزیین و با شکوه آن از مقامات و سرشناسان پذیرایی می شده اند.البته این ساختمان به لحاظ آن که در آن زمان مرتفع ترین ساختمان تهران بوده و از بسیاری از نقاط شهر قابل رویت بود،به عنوان نماد و جلوه ای از قدرت و تمول و در عین حال ذهنیت فرهنگ مآب پادشاه ایران شناخته می شده است.(قبادیان،1384، ص 159) [اشکال شماره 5]
شکل 5ـ طبقه اول در بنای شمس العماره که جنبه ی تشریفات داشته
تجزیه و تحلیل فضایی و فرمی
ایده اولیه این ساختمان به سبب علاقه پادشاه به ساختمان های اروپایی،از روی تصاویر ساختمان های فرنگی اخذ شده است و در طرح کلی و همچنین در جزئیات و اجراء آن تلفیقی از معماری فرنگی و ایرانی بوده است.کلاه فرنگی ها،ساعت و ارتفاع این ساختمان غیر مذهبی شباهت زیادی با ساختمان های اروپایی را تداعی می کند.ولی در عین حال این ساختمان بی شباهت به مرتفع ترین کاخ دوران صفویه یعنی کاخ عالی قاپو نیست.ارتفاع، برون گرایی و فضایی جهت تماشای شهر نیز از جمله نمادهای بارز کاخ عالی قاپو بوده است که در این بنا هم دیده می شود.شاید قصد ناصرالدین شاه این بوده است که مجموعه کاخ های وی در تهران بتواند با کاخ های صفوی در اصفهان از نظر هیبت و عظمت برابری کند.[اشکال شماره 6و7]
شکل 6
شکل 7
هر دو کاخ به گونه ای طراحی شده اند که از داخل آن بتوان محیط اطراف را تماشا کرد و هر دو بنا به صورتی واقع گردیده اند که بر فضای اطراف خود مسلط باشند.میدان جلو خان شمس العماره که در سال 1305 هـ .ق در سمت شرقی کاخ در مجاورت خیابان ناصری احداث شده،گرچه بسیار کوچکتر از میدان نقش جهان اصفهان است ولی در اینجا نیز مانند نمونه اصفهان،بنای کاخ بر فضای مقابل خود مشرف است.(قبادیان، 1384،ص 163)
شکل 6 و 7ـ مقایسه ی بنای شمس العماره و عالی قاپو و خصوصیاتی مانند ارتفاع زیاد،برون گرایی، میدان جلو خان ،عملکرد تشریفاتی و غیر مذهبی.
فرم کلی پلان شمس العماره به صورت ذوزنقه است.پلان ساختمان در طبقات پایین به صورت ایرانی است یعنی پلان تنها از یک سمت،رو به حیاط مرکزی باز می شود.ایوانی بزرگ رو به حیاط در وسط طبقه همکف قرار دارد که ملهم از تخت جمشید است. [شکل شماره 8] و اتاق ها نیز به گونه سنتی سامان دهی شده اند.پلان ها در طبقت فوقانی حالت برون گرا دارند.در هر چهار سمت ساختمان باز شوهایی به بیرون وجود دارد و وجه غالب نما در این طبقات به معماری فرنگی شباهت پیدا می کند و وجود کلاه فرنگی ه،ساعت و بازشوها در هر چهارجهت ساختمان نمودی از این مطلب است.
جهت دسترسی به طبقات فوقانی پله ها همانند اکثر بناهای مسکونی در ایران در پستوهای پشت اتاق های اصلی قرار گرفته اند و نظام گردشی ساختمان ایرانی است و ارتباط از طریق اتاق به اتاق صورت می گیرد،در حالی که پلکان بزرگ ورودی رو به حیاط که برروی محور ایوان هم کف قرار گرفته ملهم از معماری غرب است.چرا که در معماری سنتی ایران،پله بر روی محور اصلی بنا کمتر دیده شده است و این پله بعد ها برچیده شد و در حال حاضر وجود ندارد.(قبادیان،1384،صص 167) [شکل شماره 9]
شکل 8ـ پلان همکف
شکل 9ـ ورودی بنای شمس العماره قبل از تغییر ملهم از تخت جمشید
طبقه اول شامل فضای پیش ورودی، دو گوشواره، شاه نشین و فضای خروجی و طبقات بالاتر شامل اتاق های نشیمن موقت و راهروهای ارتباطی است و از میان این طبقات پنج گانه تنها طبقه اول از جهت عملکردی قابل استفاده بوده و سایر طبقات در برج های شمالی و جنوبی دارای قابلیت استفاده موقت بوده و برای زندگی روزانه کاربردی نداشته اند.[اشکال شماره 10 و11]
شکل 10ـ پلان طبقه اول
شکل 11ـ گوشواره ها
ورودی اصلی ساختمان از سمت محوطه بازکاخ های سلطنتی در غرب بوده و ایوان ها و نورگیرهای ساختمان رو به باغ ساخته شده اند.[شکل شماره9]نمای سمت شرقی که هم جوار دیوار ارگ شهر است با سطوح پر گود و برجسته آجری و قاب های کاشی الوان پوشیده و دید از داخل به خارج صرفاً از طریق مشبک های فیروزه ای رنگ میسر می باشد. نما در این سمت از بلندی با روی ارگ دارای تزیینات ولی از تراز سطح فوقانی دیوار ارگ تا زمین با آجرهای توکار و بند های ساده گچی پوشیده است که چنین امری ناشی از احتمال وجود همیشگی دیوار ارگ بنا بوده است.(افشار،ص 120)
تکنیک ساخت
تأثیرات وارد شده از اروپا در این دوره بیشتر حالت فرمیک داشته و کمتر در شیوه ساخت دخیل بوده است.تکنیک غالبدرساخت بنا، دیوار باربر با طاق های آجری و چوبی است. از تکنیک ساخت مناره و سیستم خرپای چوبی نیز برایساخت
طبقات فوقانی بهره گرفته شده است.[اشکال شماره 12و13]
شکل 12ـ استفاده از سیستم خرپا در بنا
شکل 13ـ مقطع شمالی
مصالح مورد استفاده در این ساختمان هم مانند بقیه عناصر آن تلفیقی از دو نوع مصالح سنتی و فرنگی است.مصالح سنتی شامل آجر،خشت، کاهگل، ساروج، چوب،آهک به صورت ملات شفته آهک درپی و سنگ مرمر درازه ها و پله های ساختمان می باشد.مصالح فرنگی چدن و ورق های گالوانیزه می باشند که استفاده از آن ها برای اولین بار در این ساختمان دیده می شود.از چدن برای ساخت تعدادی از ستون ها و نرده ها واز ورق های گالوانیزه در پوشش بام به صورت شیروانی استفاده شده است.[اشکال شماره14 و 15]
شکل 14 و15ـ استفاده از مصالح نوین در شمس العماره
عناصر تشکیل دهنده ساختمان
عناصر تشکیل دهنده این ساختمان نیز بخشی ایرانی و بخشی فرنگی است.از عناصر سنتی می توان به ستون و سر ستون های سبک صفوی،قوس جناغی،سطوح برجسته گود آجری که یادآور مشبک های دوره صفوی هستند،قابهای کاشی الوان،انواع ارسی و سه دری [شکل شماره 16] و از عناصر فرنگی به ستون های چدنی با سر ستون کرنتین، بام شیبدار،سنتوری، قوس های نیم دایره ای رومی، ساعت و غرفه های کلاه فرنگی اشاره کرد.[اشکال 17 تا19]
شکل 16ـ انواع ارسی و سه دری
شکل 17ـ برج ساعتی نمونه ای از عناصر فرنگی

شکل 18ـ دیوار مشبک نمونه ای از عناصر دوران صفوی
تزیینات ساختمان نیز همانند دیگر بخش های این بنا به صورت تلفیقی از تزیینات ایرانی و فرنگی است و بیشتر از همه یاد آور دوره روکوکو می باشد.تمام سطوح داخلی و خارجی این بنا تزیین شده و کمتر جایی در بنا یافت می شود که فاقد تزیینات باشد. البته سطوح تزیین شده و میزان ظریف کاری در طبقات پایین بیشتر و به تدریج در طبقات بالاتر کمتر است. به طور کلی ،این تزیینات شامل گچ کاری، آیینه کاری، کاشی کاری،آجر کاری، چوب کاری و حجاری می باشد. در یک تقسیم بندی کلی نقوش نقش برجسته بر سطوح بنا را می توان به دو دسته ایرانی(اسلیمی، گره چینی، قطاربندی،مقرنس) و فرنگی( نقاشی واقع گرا مانند تصاویر گیاهان به صورت طبیعی و ساختمان های فرنگی، حجاری با ترسیمات و نقوش واقعی،مجسمه سازی)تقسیم کرد.
در ابتدای ورود به ساختمان منظره،شکارگاهی قرار دارد که از سنگفرشها تا بالا به صورت مینیاتوری روی دیوار نصب شده است. در پشت زمینه این تصویر بنای عظیم و باشکوه قلعه فلک الافلاک قرار دارد که نشان دهنده سفر شاه به خارج است. از تصاویر دیگر می توان به جنگ رستم و اکوان دیو در طبقه اول و نبرد رستم و سهراب [شکل شماره 20] در سمت دیگر اشاره نمود که این خود نشانه تأثیر اساطیر ایرانی در نقوش این بنا می باشد. در دو طرف درهای ورودی طبقه تحتانی، تصاویر تعدادی سرباز مشاهده می شود که ساز و بزگ نظامی یا ابزار و ادوات موزیک نظامی به همراه دارند که نشانگر قدرت نظامی حکومت در این دوره بوده است.(خانلری،1380،صص 181-187)[شکل شماره 21] تصویر شیر و خورشید نیز در کاشی کاری این بنا به چشم می خورد.[شکل شماره 22]باور مردم در گذشته بر این بوده که خورشید هر روز صبح توسط شیر قوی پنجه از خاور تا باختر حمل می شود و این کار باعث پدید آمدن شب و روز می گردد.آیین ها ی کهن مانند میترائیسم و زرتشتی نیز توجه خاصی به خورشید داشته اند.
شکل 20
شکل 22ـ نشان شیر و خورشید
ـ تزیینات کاشی کاری معرق دیوار جنوبی
این بنا شاهکار سنگ ازاره است که در گوشواره ها با نقاشی و در شاه نشین در با نقاشی و حجاری ترکیب شده است. در داخل کاشی کاری های هشت رنگ به چشم می خورد که غالب آنها آبی روشن، زرد نارنجی و قهوه ای می باشد. در آرایش داخلی ساختمان،گچ بری گاه به تنهایی مانند سقف گچبری شده در گوشوارشمالی که به شکل فرش است و گاه در ترکیب با آیینه کاری مانند اتاق شاه نشین در طبقه اول خود نمایی می کند.
نتیجه گیری:
سبک تهران که همزمان با حکومت ناصرالدین شاه و با گسترش ارتباط با اروپا در عرصه معماری پا به عرصه ظهور گذاشت،توانست در کوتاه مدتی تأثیرات ژرفی در معماری سنتی ایران بگذارد.
بنای شمس العماره یا خورشید از جمله اولین ساختمان هایی است که تحت تأثیر این سبک در تهران ساخته شده است. این بنا به عنوان مرتفع ترین ساختمان و اولین بنا یا نمای بیرونی در شهر تهران، سرآغاز سبکی التقاطی از سنت و نوگرایی به شمار می رود. همچنانکه فرهنگ و شیوه ظاهری زندگی غریبان بر روی فرهنگ ایرانی علی الخصوص طبقه مرفه و در رأس آن شاه تأثیر گذاشته بود،نماد این تأثیر در شمس العماره تجلی یافت. این تأثیرات هر چند تا حدودی از خلوص معماری ایران کاست، اما نقطه شروعی برای حرکت به سوی تکامل فرم و مصالح در معماری ایرانی محسوب می شود به نحوی که تمامی بناهایی که از این پس در دوران قاجار ساخته می شود در جهت استفاده از تکنولوژی مدرن تر و تلفیق معماری کلاسیک اروپایی و معماری سنتی ایران می باشد.
منابع:
– ماهنامه پژوهشی، آموزشی ، اطلاع رسانی شهرداری ها (شماره 85 ) ، دکتر محمدرضا بمانیان، دکتر محمدرضا پور جعفر، محمد شریف شهیدی
– ماهنامه فنی – تخصصی نما ( خرداد – تیر 1384 )
گرداوری هنرکده فن و هنر ایران زمین
منبع : http://marematgar.ir/
سپتامبر 25, 2015 | ART, آثار ملی ایران, ارسی, خانه امام جمعه, عکس گره چینی, گره چینی, گره چینی, معماری سنتی, ناصر خسرو, هنر |
اما در جایی هم روایت شده که در سال 1330 امام جمعه خوی، میرزا یحیی وقتی به عنوان اولین نماینده مردم خوی در مجلس به تهران نقل مکان می کرد، این خانه را از نوادگان میرزا آقاخان خرید و چنین برهان آورده اند که در زمان ناصری امام جمعه در خانه ای پشت مسجد شاه (امام فعلی) در
بازار تهران زندگی می کرده است. اینکه این خانه، خانه کدام امام جمعه بوده به قطعیت نمی توان گفت اما به جرات می توان ادعا کرد که
تزیینات هنری در این خانه همچون؛ آینه کاری، نقاشی های روی گچ، گچبری،
ارسی ها و شیشه های رنگی به کار برده شده در مقایسه با عمارت شمس العماره
کاخ گلستان چیزی کمتر ندارد و یکی از ارزشمندترین
خانه های تاریخی تهران است.
بعد از گذر از راهرویی نسبتا باریک به حیاط می رسیم و عمارتی باشکوه در دو طبقه با صلابت اما خسته که گرد ایام بر چهره اش به خوبی پیداست روبه روی ماست؛ طبقه همکف که حدودا یک پله پایین تر از سطح حیاط قرار گرفته شامل
حوضخانه و اتاق هایی در اطراف است.

خانه امام جمعه دوره قاجاریه تهران (1)
ایوان ستون دار طبقه بالا با سرستون های گچبری و مقرنس پرکار و زیبا، فضایی است که در معماری سنتی به آن غلام گردش می گفتند؛ فضایی که خدم و حشم از آن عبور می کردند و تدارکات انجام می گرفت تا در اتاق ها و تالارها کمتر گشوده شود و اندرونی خانه از چشم نامحرمان در امان بماند.
زیباترین بخش طبقه اول حوضخانه است؛ با کاشی های آبی در کف و حوض آبی که تابستان ها بی شک در خنکای لذت بخش آن روزگار سپری می شده است.

طبقه اول حوضخانه
فضای طبقه بالا شامل تالار زمستان نشین و دو گوشواره (اتاق های خصوصی) در طرفین با تزیینات مقرنس، آینه کاری، گچبری و نقاشی هایی به سبک اروپایی در سقف و دیوارهاست. به طور کلی ویژگی شاخص در تزیینات این بنا تلفیق هماهنگ و متناسب معماری سنتی در کنار عناصر تازه وارد فرنگی است. زمستان نشین فضایی بود که در بخش شمالی حیاط خانه ساخته می شد تا از آفتاب زمستان که با زاویه ای مایل به درون اتاق ها می تابد، نهایت استفاده را ببرند. معمولا در این فضا برای ورود بیشتر نور خورشید اغلب پنجره ها را از ارسی های بزرگ می ساختند تا همزمان با تغییر جهت آفتاب با برخورد نور به شیشه های ارسی، فرش رنگینی در کف زمین ایجاد شود.

تزیینات مقرنس، آینه کاری، گچبری و نقاشی هایی به سبک اروپایی

تزیینات مقرنس، آینه کاری، گچبری و نقاشی هایی به سبک اروپایی
اما از آنجا که تالارها اکثرا نمی توانند به تنهایی ایجاد شوند، در دو طرف آنها دو اتاق گوشواره ایجاد می کردند، تا اگر تعداد مهمان ها در تالار زیاد شد برای پذیرایی بهتر، تیغه ها یا سردری ها را باز کنند تا فضا به سالنی بزرگ تبدیل شود. در خانه های امروزی، اتاق پذیرایی با تالارها مقایسه می شود که در قدیم با تزیینات گچبری و نقاشی همراه بوده اما امروزه در پذیرایی از انواع گل های مصنوعی استفاده می شود. کمبود زیبایی پنجره های ارسی را در اتاق های پذیرایی امروز، با تابلوهای نقاشی پر می کنند و شومینه با سفال های نسوز و گازکشی شده به عنوان دکور جای شومینه های دست ساز با تزیینات زیبا را گرفته که نقش مهمی در گرمایش خانه های سنتی داشته است.
شاید برجسته ترین و باارزش ترین عنصر تزیینی به کار رفته در این بنا ارسی 9 لنگه با ظریف ترین گره های چوبی ( گره سازی و گره چینی با چوب ) در کنار شیشه های رنگی است که تالار را از ایوان جدا می کند.

پنجره ارسی و گره چینی خانه امام جمعه

پنجره ارسی و گره چینی خانه امام جمعه
هنر سنگ کاری یکی از مهم ترین بخش ها در ایستایی و استحکام خانه ها بود. در قسمتی از حیاط، استادکاران با استفاده از هنر سنگ تراشی، سنگ نصب می کردند و برای اینکه جلوه زیبایی نیز داشته باشد، نقوش بسیار زیبایی را روی آن ایجاد می کردند. در این خانه به خوبی ردپای هنر ایران باستان چه در سنگ برجسته های حیاط به صورت برگ پنجه ای و چه در گچبری های خانه به صورت زنجیره وار مطابق با الگوی باستانی ترکیبی از طرح های گیاهی و هندسی دیده می شود.

هنر سنگ کاری
در حیاط سازی خانه های سنتی حوض و باغچه از معتبرترین عناصر حیاط سازی به شمار می رفت.

خانه امام جمعه دوره قاجاریه
میرزاآقا خان مالک اولیه این خانه بوده است. بعضی از روایت ها می گوید ظهیر الاسلام معروف به امام جمعه بعدها خانه را از او خرید.

خانه امام جمعه دوره قاجاریه

آینه کاری ، خانه امام جمعه دوره قاجاریه

میرزاآقا خان
ظهیر الاسلام معروف به امام جمعه
صبح نه چندان زود یکی از روزهای تابستان، بعد از گذر از هیاهوی متروی همیشه شلوغ ایستگاه امام خمینی به سمت خیابان ناصرخسرو ، در میان همهمه دستفروشان دارو به کوچه امام جمعه می رسیم؛ کوچه ای که نامش را از خانه ای با همین نام به ارث برده است. در پلاک 37 این کوچه خانه ای قجری جای گرفته که گویا زمانی خانه امام جمعه تهران بوده است. البته روایت های بی شماری درباره صاحبان این خانه و البته وجه تسمیه آن وجود دارد.
بر سر این موضوع که اولین صاحب این خانه میرزا آقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدین شاه بوده همه متفق القول هستند اما درباره اینکه این خانه چطور به خانه امام جمعه معروف شد، روایات مختلف است. برخی می گویند سید زین العابدین پسر سید ابوالقاسم ملقب به ظهیرالاسلام امام جمعه تهران در دوره ناصری ( دوره ناصر الدین شاه قاجار ) این خانه را خریده و در آن ساکن شده است. از آنجا که منصب امامت جمعه مانند دیگر مناصب دوران متاخر قاجار در خانواده ایشان موروثی بود، بعد از فوت پدر زمانی که زین العابدین به 21 سالگی رسید به فرمان ناصرالدین شاه، امام جمعه تهران شد و بعد از فوت همسر اولش بزرگ ترین دختر ناصرالدین شاه را به همسری گرفت و اینگونه بود که امام جمعه تهران داماد شاه شد !
معماری شگفت انگیز خانه قجری خانه قجری,معماری,معماری ایرانی,بناهای دیدنی
معماری شگفت انگیز خانه قجری
دکوراسیون –
برچسب ها : معماری معماری ایرانی بناهای دیدنی
سپتامبر 24, 2015 | آثار ملی ایران, کاخ گلستان, میدان ارگ تهران |
کاخ گلستان
Golestan Palace
عکس هایی از کاخ گلستان
iran tehran
کاخ گلستان مجموعهای از بناهاست که در میدان ارگ تهران واقع است. بناهای این کاخ در زمانهای مختلف ساخته شدهاند. نام آن از تالار گلستان واقع در عمارت خروجی گرفته شدهاست. کاخ گلستان در سی و هفتمین اجلاس سالانه کمیته میراث جهانی سازمان یونسکو در پنوم پن، پایتخت کامبوج، در فهرست آثار جهانی به ثبت رسید. این اثر شانزدهمین اثر ایرانی است که در فهرست میراث جهانی یونسکو جای میگیرد. کاخ گلستان فضایی از ارگ سلطنتی تاریخی بوده است .
کاخ گلستان
میراث جهانی یونسکو
Golestan-takht2.jpg
اطلاعات اثر
کشور ایران
نوع فرهنگی
معیار ثبت i, ii, iii, iv
شمارهٔ ثبت ۱۴۲۲
منطقه آسیا
تاریخچه
تاریخچهٔ ثبت ۲۰۱۳ (طی نشست سیوهفتم)
وبگاه http://www.golestanpalace.ir
اطلاعات ثبت ملی
شماره ثبت ملی ۴۱۷
تاریخ ثبت ملی ۱۱ بهمن ۱۳۳۴
دیرینگی دوره زندیه
نام اظهارشده در فهرست میراث جهانی یونسکو
منطقهٔ بر پایهٔ دستهبندی یونسکو
تاریخچه
شروع ساخت آن به ارگ تاریخی تهران و زمان شاه طهماسب اول در دوران صفویه در بخش قدیمی شهر تهران بازمیگردد، و بخشهای اصلی آن در درون حصار قدیمی تهران احداث شد. ولی در دورهٔ قاجار گسترش فراوانی یافت و محل سکونت شاهان قاجار بود.
در زمان پهلوی جهت مراسم رسمی و محل اقامت روسای جمهور و مهمانان ویژهٔ خارجی استفاده میشد. با این حال قسمتهایی از آن در این زمان تخریب گردید.
اتفاقهای مهمی از تاریخ معاصر ایران در این مجموعه به وقوع پیوستهاست. منظرهای از کاخ گلستان در یک سوی اسکناسهای پنج هزار ریالی از سال ۱۳۴۸ ش تا سال ۱۳۵۷ چاپ و نشر میشد.
ثبت جهانی
در یکشنبه دوم تیرماه ۱۳۹۲ خورشیدی برایر با ۲۳ جون ۲۰۱۳ میلادی و ۱۴ شعبان ۱۴۳۴ قمری و در سیوهفتمین اجلاس سالانه کمیته میراث جهانی سازمان یونسکو در کامبوج کاخ گلستان در فهرست میراث جهانی این سازمان به ثبت رسید.
پرونده کاخ گلستان که در سال ۲۰۰۷ م به سازمان یونسکو ارسال شده بود بالاخره توانست در سی و هفتمین اجلاس سالانه رضایت کارشناسان میراث جهانی یونسکو را کسب کرده و در نهایت در فهرست میراث جهانی قرار بگیرد. تا قبل از این، اتفاقاتی از جمله مرتفع بودن ساختمان در کنار کاخ گلستان موجب شده بود تا دوستداران و کارشناسان میراث فرهنگی نگران ثبت آن شوند. با این حال پس از بررسی مسائل، کارشناسان یونسکو این کاخ را به عنوان شانزدهمین اثر تاریخی ایران در جهان ثبت کردند.
بناهای موجود در کاخ
شمسالعماره
تالار سلام
تالار آینه
ایوان تخت مرمر
تخت مرمر
حوضخانه
کاخ ابیض
خلوت کریمخانی
عمارت بادگیر
تالار عاج
تالار الماس
تالار برلیان
حوضخانه عمارت بادگیر
بناهایی که قبلاً در کاخ گلستان بودهاست
عمارت اندرونی
خوابگاه ناصری
تالار خاقان مغفور
عمارت خروجی
عمارت صندوق خانه و رخت دارخانه سلطنتی
تکیه دولت
وقایع تاریخی که در کاخ اتفاق افتادهاند
تاجگذاری پادشاهان قاجار از جمله احمدشاه بر تخت مرمر
تاجگذاری مظفرالدین شاه قاجار در عمارت بادگیر
گشایش مجلس یکم در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ ق با حضور شاه در اتاق برلیان عمارت گلستان
نخستین جلوس رضاشاه در ۱۳۰۴ ش بر تخت مرمر
تاجگذاری رضاشاه در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ ش در تالار سلام
تاجگذاری محمدرضا پهلوی در تالار سلام
نام شاهان ساکن در کاخ
آغامحمدخان قاجار
فتحعلی شاه قاجار
محمدشاه قاجار
ناصرالدین شاه قاجار
مظفرالدین شاه قاجار
محمدعلی شاه قاجار
احمدشاه قاجار
نگاهی اجمالی به کاخ گلستان
کاخ اشرافی گلستان شاهکاری از دوره قاجار و حاصل ادغام موفق هنر کهن فارسی و معماری تاثیر گرفته از غرب است.
کاخ محصور یکی از قدیمیترین گروههای ساختمانی در تهران و محل استقرار خاندان قاجار است که در سال 1174 شمسی به قدرت رسیده و تهران را به پایتختی کشور برگزیدند.
این کاخ گرداگرد باغی متشکل از حوضها و باغچهها ساخته شده و شاخصه های نهادین و تزئینات با شکوه آن به قرن نوزدهم بر میگردد. کاخ گلستان به یک مرکز و نمونه برجسته از هنر و معماری قجری مبدل شد و تا به امروز به عنوان یک منبع الهام برای هنرمندان و معماران ایرانی باقی مانده است. این کاخ نشان دهنده سبکی جدید، حاصل از ادغام هنر و صنعت کهن فارسی و عناصر معماری و دانش فنی قرن هجدهم میلادی می باشد
شرح مختصر :
کاخ گلستان در قلب و هسته تاریخی شهر تهران واقع شده است. مجموعه کاخ یکی از قدیمی ترین بنا ها در تهراناست که شروع ساخت آن در داخل حصار شهر قدیمی، به دوران صفویه بر میگردد. شاخصههای اصلی این کاخ در قرن نوزدهم میلادی و در خلال انتخاب تهران به عنوان محل استقرار و حکمرانی خاندان سلطنتی قاجار، به آن ملحق و اضافه شدند. در حال حاضر، مجموعه کاخ گلستان شامل هشت کاخ اصلی است که بیشتر به عنوان موزه استفاده میشوند. در مرکز مجموعه، باغهای مشترکی وجود دارد که هریک نامگذاری شدهاند. کل مجموعه توسط حصاری بیرونی احاطه شده و دروازه هایی برای ورود و خروج تعبیه شده است.
این مجموعه نمونه ای از دستاوردهای معماری و هنری عصر قاجار و نشان دهنده ورود سبک و نقوش اروپایی به هنر فارسی است. این مجموعه هم محل حکمرانی پادشاهان قاجار بود، هم مجموعهای تفریحی و مسکونی و هم مرکزی از آفرینشهای هنری در قرن نوزدهم. به واسطه این فعالیتها، مجموعه کاخ گلستان به منشا و مرکز هنر و معماری قاجاری تبدیل گشت.
کاخ گلستان و معماری ایرانی
کاخ گلستان نمایانگر سندی بی همتا و با شکوه از زبان معماری و هنر تزئینی دوره قاجار است که در زمان ناصرالدین شاه به اوج خود رسیده است. این مجموعه نشاندهنده الهامی هنری از بناهای اروپایی بوده و اولین نمونه از ترکیب سبک اروپایی و فارسی است، که بعدها در اواخر قرن نوزدهم و همچنین قرن بیستم به جزوی از شاخصههای هنر و معماری ایرانی تبدیل شد. به این ترتیب، می توان بخشهایی از مجموعه کاخ را به عنوان خاستگاه جنبش هنری مدرن ایرانی در نظر گرفت.
مجموعه کاخ گلستان نشان دهنده نمونه ای مهم از ترکیب هنر و معماری فارسی با سبک و نقوش اروپایی و اقتباسی از دانش فنی بناهای اروپایی است ( برای مثال استفاده از چدن برای تحمل بار در بناهای ایرانی ). به این ترتیب می توان کاخ گلستان را مثالی استثنایی از تلفیق شرق و غرب در خلق هنرهای شگفت انگیز، طرح ریزی معماری و دانش فنی ساختمان در نظر گرفت که یک منبع الهام بخش برای هنرمندان و معماران مدرن ایرانی گشته است.
کاخ گلستان ارائه دهنده کامل ترین تصویر از آفرینش های هنری و معماری قاجار و مرکز قدرت و هنر در آن زمان بوده است. از این رو، به عنوان گواهی استثنائی از عصر قاجار شناخته می شود.
کاخ گلستان نمونه ای برجسته از هنر و معماری ایران در دوره مهمی از تاریخ کشور ( در خلال قرن نوزدهم ) است که جامعه در معرض روند نوسازی قرارگرفته بود. تلفیق نقش تاثیر گذار ارزش های هنری و معماری ایران باستان و همچنین تاثیرات معاصر غرب بر هنر و معماری باعث به وجود آمدن سبک جدیدی از هنر و معماری در دوره ی مهمی از گذار شد.
تمامیت
محدوده مجموعه کاخ شامل تمام عناصری است که نشان دهنده ارزش برجسته و جهانی بنا هستند و با وجود اینکه در گذشته میراث معماری قاجاری در کاخ گلستان بسیار غنی تر بوده و بخش قابل توجهی از مجموعه کاخ در زمان حکمرانان بعدی تخریب و یا جایگزین شده است؛ همه عناصر بر جای مانده تا به این روز، در داخل محدوده بنا گنجانده شده اند.
در حال حاضر بنا و دارایی های آن را هیچگونه خطر شدیدی تهدید نمیکند، به ویژه داراییهایی که میتوانند جنبههای بصری درون مجموعه کاخ را با چشم اندازی وسیع تر به معرض نمایش بگذارند. برای اطمینان از این که مجموعه برای آیندگان باقی میماند، باید اهمیت بیشتری به حفاظت از چشم اندازهای بصری درون کاخ و باغ هایگلستان داده شود.
اصالت
شاخصههای معماری بنا های عصر قاجار در نقشه کشی و طراحی مجموعه و تزئینات استثنایی نمای داخلی و خارجی آن به شکل اصیلی حفظ شده است. تمام فعالیتهای حفاظتی با در نظر گرفتن اصالت مصالح، طراحی و طرز کار اولیه انجام شده اند. علاوه بر این، کاربرد و نقش بخشی از مجموعه کاخ به شکل قدیم آن حفظ شده، به ویژه نمایشگاهها و قسمتهایی که در زمان قاجار به عنوان موزه استفاده میشدند. کاربرد بسیاری از اتاقهای مسکونی، پذیرایی و اداری تغییر پیدا کرده اما این کاخ هنوز هم به عنوان محلی برای فعالیتهای سیاسی معاصر استفاده میشود. این چیدمان احتمالا مربوط به دوره قاجار بوده که در دوران پهلوی به طور قابل توجهی تغییر کرده و اصالت تنها بخشی از آن حفظ شده است. هرچند این شرایط به خاطر حفظ اصالت در مصالح و طراحی قابل قبول است اما لازم است که تمام منابع باقی مانده از چیدمان تاریخی قاجاریان به دقت مدیریت و حفاظت شوند.
حفاظت و مدیریت مورد نیاز
کاخ گلستان طبق قانون حفاظت از میراث ملی در سال 1334 به عنوان یک اثر ملی ثبت و طبقه بندی شده است. علاوه بر این، مجموعه بر اساس قانون تملک اراضی، املاک و مستغلات و در جهت حفاظت از بناهای تاریخی (1347) در اختیار دولت قرار گرفته و از این رو، هم از جنبه قانونی و هم به لحاظ تملک، تحت حمایت قرار گرفته است. منطقه حائل مجموعه کاخ بر اساس مقررات قانونی وضع شده از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تحت حفاظت قرار گرفته است.
این مقررات، توسعه بنا و زیر ساخت آن، قطع درختان و ساخت عابر گذر را محدود کرده و اقدامات متنوعی در مورد بهبود نما ها و سازه ها ارائه میکنند. اعمال محدودیت ارتفاع در منطقه حائل و همچنین گستره منطقه تاریخی تهران و نظارت دقیق بر آن قابل توجه است. این اقدام در جهت حفظ خطوط دید داخلی مجموعه کاخ گلستان صورت گرفته است.
مدیریت بنا بر اساس راهبردهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و با تاکید بر حفاظت و مرمت مجموعه کاخ هدایت میشود. مسئولیت مدیریت مجموعه بر عهده بنیاد کاخ گلستان است که بخشی از سازمان میراث فرهنگی بوده و به عنوان دفتر مدیریت مجموعه، به طور ویژه ای عهده دار مسئولیت بنا می باشد. با وجود ارائه راهبردهای مدیریتی، توسعه و تکمیل برنامه مدیریتی و توجه ویژه به آمادگی در برابر خطرات و شیوه های مقابله با آنها ضروری به نظر میرسد.
گردآوری و انتشار : پایگاه تخصصی گردشگری ایران
کاخ گلستان, کاخ گلستان کجاست, آدرس کاخ گلستان, عکس کاخ گلستان
گالری عکس کاخ گلستان
گرداوری گروه فن و هنر ایران زمین
Golestan Palace