سبک باروکو

سبک باروکو

اصطلاح روکوکو در ابتدا توسط پیر- موریس کی در سال ۱۷۹۷ از ترکیب واژه فرانسوی روکای و واژه ایتالیایی باروکو بوجود آمده است.

روکوکو

روکوکو، تجمل گرایی سلطنتی

تعداد بازديد : 661
سبک روکوکو، در ادامه تحولات رنسانس و بعد از سبک باروک، پابه عرصه هنری گذاشت، اما تجمل گرایی و شکوه انسانی نمایش درآمده در آن، نوید بخش نوعی بی قیدی، تجمل پرستی و لذت گرایی در هنر شد.
سمیه رمضان ماهی- بخش هنری تبیان
روکوکو، رکوکو

روکوکو در تاریخ هنر به عنوان اصطلاحی برای توصیف هنر تزئینی در زمینه های مختلف معماری، نقاشی، پیکره سازی، طراحی اثاثیه و اشیای زینتی و غیره بکار می رود که به لحاظ تاریخی دوران پادشاهی لویی پانزدهم را در بر می گیرد.

جنبش روکوکو در فرانسه و در حدود سال 1720 بوجود آمد و سپس سراسر اروپا را تسخیر کرد و سرانجام در جریان شکل گیری نئوکلاسی سیزم رو به افول نهاد.

اصطلاح روکوکو توسط ایتالیایی ها از واژه فرانسوی رُکای ١ – به معنای صدف ها و سنگ های خُرد و نامنظمی که برای زینتکاری غارهای مصنوعی به کار می رفت-  مشتق شد و با زینتکاری فضاهای داخلی معماری و صنایع دستی مناسبت داشت. اما اطلاق آن به سبک نقاشی تازه ای که در برابر سبک کلاسیک صورتگرا به وجود می آید نیز بی مناسبت نبود 2 زیرا روکوکو شگردهای ظریف و ماهرانه و پرپیچ و تاب رنگ آمیزی را بر جای اسلوب طراحی سنگین و ایستای کلاسیک نشاند.

کلاسی سیزم صورتگرا و روکوکو هر دو جلوه هایی از باروک تزئینی بودند؛ گواینکه اولی کنش عقلی مفید و مقید، و دومی برخورد احساسی و روان را مبنای تجسم دنیای پرشکوه و تجملی قرار دادند.

روکوکو، رکوکو

کلاسی سیزم صورتگرا در سده هفدهم سبکِ عمده هنر درباری بود، ولی سبک روکوکو در سده هجدهم سلیقه و خواست امیران و طبقه اشراف و به پیروی از آنان، ثروتمندان بورژوا را منعکس می کرد.

به یک معنی هنر نقاشی از ابتدای قرن توصیف شکوه  فوق انسانی را کنار می گذارد تا به شیوه ای جدید ، آدم های فانی و لذت طلب و تجمل پرست را بنمایاند.

پیروزی روکوکو که در فرانسه با رهایی اشرافیت از قید سیطره همه جانبه حکومت لویی چهاردهم 3 به تدریج مجبور شده بود نیازهای ذوقی و طبع تنوع طلب خویش را با آثار یکنواخت و کسل کننده “شیوه پادشاهی ” ارضاء کند، اکنون به استقبال هنری احساسی و بی قید و لذت بخش می رفت.

از ظاهرِ زن پسند سبک روکوکو چنین برمی آید که آن روزگار زیرسیطره ذوق و پیشگامی اجتماعی زنان بوده است و تا حدی زیاد، چنین نیز بود. زنان در اروپا صاحب بالاترین مقامات بودند

“شیوه پادشاهی” این نوع ویژه کلاسی سیزمِ صورتگرا، که بیان هنری نظام حکومت مطلق گرای فرانسه در یک قالب تزئینی و عقلانی بود، با محو شدن نمادِ این نظام به زودی صحنه را خالی کرد. اما نکته قابل توجه آنکه پس از مرگ لویی چهاردهم دربار فرانسه نیز به مثابه تنها مرکز حمایت هنری از اعتبار افتاد؛ و بعدها هم هرگز با این عنوانِ انحصاری پا نگرفت.

زمینه های این تغییر از زمانی پیشتر مهیا می شد. مجادله های درون آکادمی پاریس، و مورد تردید قرار دادن اصول کلاسی سیزم فقط بخشی از مقدمات افول کلاسیک گرایی در ابتدای قرن بود. در واقع بخشی از مقدمات افول کلاسیک گرایی در ابتدای قرن بود. دوره اوج هنر و ادبیات کلاسیک از چند دهه پیش با مرگ شخصیت هایی چون پوسن و راسین و مولیر و دیگران به پایان خود رسیده بود. علاوه بر این ، عوامل مهم دیگری نیز در کنار گذاشتن هنر کلاسیک درباری اثر گذاردند: از اواخر سلطنت لویی چهاردهم بر اثر سیاست جنگ و کشورگشایی و اسراف ها و جاه طلب هایش ، وضع مالی دولت مختل شد، بنابراین ادامه تمرکز فعالیت های هنری پرهزینه در دربار، بیش از این میسر نبود.

روکوکو، رکوکو

از سوی دیگر نشانه های ناخشنودی از نتایج خودکامگی  شاه، حتی به هنگامی که وی در اوج اقتدار بود، رخ نمود. اشرافیت و بورژوازی ثروتمند نمی توانستند بپذیرند که یک فرد در تعیین مشی زندگی فرهنگیشان تا به این حد دخالت کند.

دوران نیابت سلطنت (فیلیپ دوم ارلئان) آغاز پیدایی محفل های گوناگون اشرافی برای حمایت از فعالیت های فرهنگی و هنری بود و در زمان پادشاهی لویی پانزدهم و شانزدهم نیز همین روال با گسترشی بیشتر ادامه یافت. در این دوران به قولی “شهر ” جایگزین “دربار” شد تا نقش و کارکرد فرهنگی آن را برعهده گیرد.4 این البته به معنای دخالت وسیع شهروندان در امور فرهنگی نبود، چیزی که می بایست بعدها در سده نوزدهم پدید می آمد. هنوز تالارهای اشراف و ثروتمندان محل اجتماع نخبگان فرهنگ و “سالن” ها تعیین کننده خط مشی هنرها بود.

تالار (سالن) روکوکو ، محل اجتماعات پاریسی ها بود و پاریس، پایتخت اجتماعات اروپا در سده هجدهم به شمار می رفت. زنان ثروتمند ، جاه طلب و زیرک برای جلب نامدارترین ، تیزهوش ترین و کامیاب ترین مردان به تالارهایشان با یکدیگر رقابت می کردند. وسیله معاشرت اجتماعی، گفتگو با چاشنی تیزهوشی و حاضرجوابی در حرکت همچون شمشیربازان رقیب بود.

غالبا آنتوان واتو را در زمره نقاشان روکوکو قلمداد کرده اند. در واقع نیز او با طرد موضوع پرشکوه، گرایش به ریتم های نرم و پرانحناء و کاربست اسلوب نقاشانه ، تا حدی در حوزه روکوکو جای می گیرد

از ظاهرِ زن پسند سبک روکوکو چنین برمی آید که آن روزگار زیرسیطره ذوق و پیشگامی اجتماعی زنان بوده است و تا حدی زیاد، چنین نیز بود. زنان در اروپا صاحب بالاترین مقامات بودند ؛ مادام دُپُمپادور در فرانسه و ماری ترِز در اتریش، الیزابت پترونا، و کاترین دوم در روسیه از آن جمله اند و نفوذ زنان در بسیاری از دربارهای کوچکتر نیز احساس می شد. در این عصر قهرمانی های مردسالارانه و سخن پردازی های دوران باروک، جای خود را به زن نوازی های لطیف و لطیفه گویی های ظریف و تیزهوشانه داده بود.5

خاطرنشان می کنیم که از درون همین محفل های اشرافی بود که متفکران عصر روشنگری برخاستند و علیه نهادهای کهنه جامعه دست به مبارزه زدند. در دوران “رژانس” یا نیابت سلطنت 6 آموزه خشک آکادمیک در هنر و قواعدی که سال ها پیش ثابت و بدون تغییر مانده بود، زیر سوال رفت و آزادمنشی و نسبی گرایی جای تعصب و مطلق گرایی را گرفت.

سخن آنتوان کواپِل 7 یکی از نقاشان روبنس گرا که در 1714 به ریاست آکادمی پاریس برگزیده شد در این باره پرمعنی است. او می گفت: نقاشی مانند همه چیز آدمی، دستخوش تغییر “مد” است. هنر اینک، نه نیمه خدایان و ابرمردان ، که آدمیان میرا و تُرد و حساس و خوشگذران را در نظر می داشت، نه عظمت و قدرت، که زیبایی و موهبت زندگی را بیان می کرد؛ نه اثرگذاری تحمیلی که فریبندگی و لذت بخشی را می جست. در این دوران، شیوه گرانمایه قدما و گونه های مختلف نقاشی بزرگ و شوکت نما به زوال گراییدند. چشم اندازهای روستایی جای “منظره های آرمانی” پوسن وار را گرفتند. تک چهره های کوچک برای مقاصد خصوصی، جایگزین تک چهره های بزرگ برای نمایش همگانی شدند.

کوتاه سخن آنکه دوره گذار سریع هنر نقاشی از لوبرون به واتو، به منزله آغاز روند تغییر اساسی در سلیقه ها می بود که می بایست در پایان قرن تحقق می پذیرفت.7

روکوکو، رکوکو

هنرمندان شاخص سبک روکوکو

غالبا آنتوان واتو را در زمره نقاشان روکوکو قلمداد کرده اند. در واقع نیز او با طرد موضوع پرشکوه، گرایش به ریتم های نرم و پرانحناء و کاربست اسلوب نقاشانه ، تا حدی در حوزه روکوکو جای می گیرد. ولی این “فرانسوا بوشه” است که علاوه بر کار پیگیرانه در مقام نقاش و طراح نقش بافته های دیوارکوب، و تخصیص توانایی های فنی اش به باسمه کاری و طراحی البسه و زینت آلات، سبک روکوکو را به تمامی در آثارش نشان می دهد.

تیه پلو، فراگنار ( در نقاشی) و فالکنه (در مجسمه سازی) نیز از نمایندگان این جنبش به شمار می آیند.

روکوکو از طریق هنرمندان فرانسوی که در خارج از آن کشور کار می کردند و همچنین به وسیله باسمه هایی که از روی طرح های فرانسویان تهیه می شد، به آلمان، اتریش، اسپانیا و شمال ایتالیا راه یافت. با این حال روکوکو در هر کشوری ماهیت و هویت بومی آن کشور را به خود گرفت.8 سرانجام این سبک هنری با روی کار آمدن سبک نئوکلاسی سیزم برای همیشه از رونق افتاد.

پی نوشت:
1- Rocaille
2- فرانسویان غالبا روکوکو را تحت عنوان “سبک لویی پانزدهم” می خوانند.
3- پادشاه فرانسه (1643-1715م)
4- ر.ک : The Social History of Art, Arnold Hauser, Vol.3, Routledge and kegan paul, London, 1968, P.5
5- هنر در گذر زمان، هلن گاردنر، ص546
6- (1715-1723م)
7- در جستجوی زبان نو، روئین پاکباز، ص 96-97
8- دایره المعارف هنر، روئین پاکباز، ص 256-257

شاهکار باروکوی روسی

Photo: RIA Novosti
کمپانی رادیوی « صدای روسیه» به آشنایی شما با شهرهای باستانی روسی و مراکز توریسم بین المللی ادامه می دهد. امروز شما را با مجموعه بی نظیر کاخ ها در قصبه « دوبروویتس» در حومه مسکو آشنا می کنیم. دوبروویتس یک قصبه روسی باستانی در ناحیه پادولسک واقع در بیست کیلومتری جنوب مسکوست.
کمپانی رادیوی « صدای روسیه» به آشنایی شما با شهرهای باستانی روسی و مراکز توریسم بین المللی ادامه می دهد. امروز شما را با مجموعه بی نظیر کاخ ها در قصبه « دوبروویتس» در حومه مسکو آشنا می کنیم.

دوبروویتس یک قصبه روسی باستانی در ناحیه پادولسک واقع در بیست کیلومتری جنوب مسکوست. در آنجا، یکی از مجموعه کاخ ها و کلیسای مریم مقدس واقع است که در حضور تزار پطر اول مراسم تبرک آن برگزار شد. این کلیسا به سبک باروکو، یادآور یک گل عجیب است و اصلاً شباهتی به کلیساهای سنتی روسی از نظر ظاهر و دکور داخلی ندارد که باعث شگفتی می شود. حال باید دید که معمار این عمارت غیرعادی کیست.

لوبوف اسلاشوا مدیر موزه منطقه شناسی پادولسک در اینباره گفت: محققان زیادی روی موضوع تاریخ کلیسای مریم مقدس کار کردند. نوشته های زیاد کشیش رومادانوفسکی از آرشیو ها مورد مطالعه قرار گرفتند که در قرن نوزدهم می زیست و تمام رویدادهای مرتبط با این کلیسا را به یاد داشت. اما تا کنون نتوانستیم تأییدی بر آن پیدا کنیم که طراح و معمار واقعی این کلیسا چه کسی بوده است. در تعدادی از منابع از معمار « تسینگ» نام برده می شود. اما اینهاهمه حدسیات هستند. ولی با اطمینان می توان گفت که خارجیان در آنجا کار کردند. معماری کلیسا تأییدی بر این امر است. از معماران هلندی، ایتالیایی و سوئدی یاد می شود.

از اواسط قرن هفدهم « دوبروویتس» به خانواده « گولیتسین» ها تعلق داشت. بوریس گولیتسین که در آستانه قرون 18-17 مالک « دوبروویتس» بود، مربی پطر اول و باصطلاح عموی تزار به حساب می آمد. گولیتسین یک آدم تحصیل کرده و طرفدار سر سخت فرهنگ غربی و مد اروپایی بود. می گویند که کلیسا هدیه او به پطر اول بود. ساخت کلیسای سنگ سفید در سال 1697 میلادی به پایان رسید، اما کلیسای جدید بلافاصله با نظرات منفی مقامات کلیسایی روبرو شد. اسقف آدریان که مخالف آتشین اصلاحات پطر بود ، قاطعانه از برگزاری مراسم تبرک کلیسا خودداری می ورزید.

این کلیسا از نظر نقشه ساختمانی شبیه گل است – بخش مرکزی و مربعی آن با چهار نیم دایره احاطه شده است که آن را باصطلاح چهار گلبرگی می نامند که از عناصر هنر غربی برگرفته شده است. بعید است بتوان آن را کاملاً باروکوی روسی دانست.

بارکو، سبک معماری است که از اروپای غربی، ایتالیا در روسیه رواج پیدا کرد. جلال و شکوه تزیینات از مشخصات سبک باروکو می باشد که در نمای بیرونی کلیسای مریم مقدس نمایان است. معماران اروپای غربی روی دکور و تزیینات بیرونی کلیسا کار کردند. بدون شک می توان این سبک را باروکو نامید، زیرا تمام اجزاء آن در آنجا قابل شناسایی است.اما نمی توانم بگویم که این باروکوی مسکویی و یا روسی است. کلیسایی در « فیلی» است که آن را شاهکار بارکوی ناریشکین می نامند. بهر حال در کلیسای مریم مقدس، بیشتر سبک معمار اروپای غربی محسوس است.

آنچه باعث شوک مقامات کلیسایی شد، تعداد زیاد مجسمه ها ، نوشته های لاتین و تاج طلایی کلیسا بود. در کنار درهای غربی مجسمه های دو روشنگر – گریگوری باگوسلوف و یوهان زلاتوئوست قرار داشتند. دکور داخل کلیسا را نقاشی های برگرفته از سوژه های انجیل تشکیل می دهد. صحنه ای از سیکل سوژه هایی که در باره آخرین روزهای زندگی زمینی حضرت عیسی حکایت می کند با شعرهای لاتینی همراهی می شوند. دراین کلیسا می توان مجسمه ای در باره رستاخیر مسیح و تاجگذاری مریم مقدس را دید. در گچکاری بخش غربی کلیسا، گالری طلا کاری شده دو طبقه چوبی رامی توان مشاهده کرد که در سال 1704 میلادی، در زمان تبرک کلیسا، تزار پطر اول با شاهزاده آلکسی، پسرش در آنجا دعا خواند.

اگر برای مسیحیان ارتدکس، پادشاهی خدا، یک پدیده کاملاً معنوی است ، در مذهب کاتولیک، ساخت مجسمه های قدیسان به قد و قواره انسان و تصاویری بر اساس سوژه های انجیلی که با وضوح تمام جزئیات دنیوی را به نمایش می گذارند، رواج گسترده ای دارد. شمایل ارتدکس – آری، همانا شمایل و نه مجسمه و یا تصویر و یا تابلو – یک بعدی و سخت است. سیمای روی شمایل ها کاملاً سمبلیک هستند. همانا به این دلیل کلیسا چنین واکنش متضادی را موجب شد. در زمان حاضر کلیسای مریم مقدس، یک کلیسای فعال است. زائران از نقاط مختلف روسیه و حتی از خارجه به آنجا می روند.

در پادولسک، کلیساهای زیادی وجود دارد و به زائران خدمات می رسانند. آنچه به کلیسای مریم مقدس مربوط می شود، در آنجا مرکز زیارتی وجود دارد که از توریست ها – زائران سراسر کشور پذیرایی می کنند.

کلیسا در مجموع کاخی جای خاصی دارد و در واقع مرکز این مجموعه را تشکیل می دهد. مرکز دوم این مجموعه کاخ ها، کاخی است که به احتمال قوی در نیمه اول قرن هجدهم به سبک باروکو ساخته شده است، اما بعد ها به سبک کلاسیسزم تغییر یافته است. اواخر قرن نوزدهم شاهزاده سرگی گولیتسین آن را با مبلمان باشکوه چوبی ایتالیایی قرن هفدهم تزیین کرد که آنها را از کاخ خاندان قدیمی رومی به آنجا منتقل کرده بودند. در سمت غرب کاخ، پارک چند قرنی زیرفون قرار دارد. می گویند در آنجا درختان زیرفونی هستند که پطر اول خودش کاشته بود. همانا در دوران مختلف، این کاخ به نمایندگان خانواده های درباری مانند گولیتسین، دمیتریف – مامونوف و پاتومیکن تعلق داشته است. بارها اعضای خانواده « رومانوف» و سفرای کشورهای خارجی به دوبرووتس سفر کرده بودند.

اخبار و مقالات گردشگری در روسیه,
خواندن کامل متن: https://ir.sputniknews.com/persian.ruvr.ru/2012_06_30/79842866/

(بیشتر…)

WhatsApp us