مه 4, 2016 | ادبیات, حکیم ابوالقاسم فردوسی, شاهنامه, فارسی |
شاهنامه

شاهنامه
شاهنامه (دیباچه)
از فردوسی
درباره شاهنامه
شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، حماسهای منظوم در بحر متقارب مثمن محذوف و دربرگیرندهٔ نزدیک به ۶۰٬۰۰۰ بیت و یکی از بزرگترین و برجستهترین سرودههای حماسهای جهان است که سرایش و ویرایش آن گنجینه، دستآورد دست کم سی سال رنج و تلاش خستگیناپذیر این سخنسرای بزرگ ایرانی است.
درونمایهٔ این شاهکار ادبی، اسطورهها، افسانهها و تاریخ ایران از آغاز تا حمله اعراب به ایران در سدهٔ هفتم است که در چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گنجانده میشوند و به سه بخش اسطورهای :
(از روزگار کیومرث تا پادشاهی فریدون)
پهلوانی (از خیزش کاوه آهنگر تا مرگ رستم)
و تاریخی (از پادشاهی بهمن و پیدایش اسکندر تا گشایش ایران به دست اعراب) بخشبندی میشود.
هنگامی که زبان دانش و ادبیات در ایران زبان عربی بود، فردوسی با سرودن شاهنامه با ویژگیهای هدفمندی که داشت زبان پارسی را زنده و پایدار کرد. یکی از بنمایههای مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آن استفاده کرد، شاهنامهٔ ابومنصوری بود. شاهنامه نفوذ بسیاری در جهتگیری فرهنگ فارسی و نیز بازتابهای شکوهمندی در ادبیات جهان داشتهاست و شاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگو از آن به نیکی یاد کردهاند.
شاهنامه بزرگترین کتاب به زبان پارسی است که در همه جای جهان مورد توجه قرار گرفته و به همهٔ زبانهای زندهٔ جهان بازگردانی شدهاست. نخستین بار در ۶۰۱ خورشیدی بنداری اصفهانی شاهنامه را به زبان عربی بازگردانی کرد و پس از آن بازگردانیهای دیگری از شاهنامه (از جمله بازگردانی ژول مل به فرانسوی) انجام گرفت.
یکی از تاریخدانان و مصرشناسان گفتهاست که زبان قبطی و ادبیات کهن مصر در یورش عربها به این سرزمین از بین رفت و به فراموشی سپرده شد و امروزه زبان رسمی کشور مصر، عربی است، چون مصریان کسی مانند فردوسی ایرانی را نداشتند. مصر با یورش اعراب تمدن، تاریخ، فرهنگ و زبانش را از دست داد، ما نمیتوانیم دربارهٔ فرهنگ مصریان گفتگو کنیم چون امروزه کسانی با آن فرهنگ در آنجا حضور ندارند. فردوسی فرهنگ، زبان و تاریخ حماسهای ایرانیان را با شاهنامه جاودانه کرد
آغاز کتاب
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده و رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست
نگارندهٔ بر شده گوهرست
به بینندگان آفریننده را
نبینی مرنجان دو بیننده را
نه اندیشه یابد بدو نیز راه
که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد
نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی
همان را ستاید که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست
میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد او
در اندیشهٔ سخته کی گنجد او
بدین آلت رای و جان و زبان
ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی
ز گفتار بیکار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخن گاه نیست
ز هستی مر اندیشه را راه نیست
ستایش خرد
کنون ای خردمند ارج خرد
بدین جایگه گفتن اندر خورد
خرد بهتر از هر چه ایزدْت داد
ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
ازو شادمانی و زویت غمیست
وُ زویت فزونی و هم زو کمیست
خرد تیره و مرد روشن روان
نباشد همی شادمان یک زمان
چه گفت آن سَخُنگوی مرد از خرد
که دانا ز گفتار او برخورد:
کسی کو خرد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کردهٔ خویش ریش
هشیوار دیوانه خواند وُرا
همان خویش بیگانه داند وُرا
ازویی به هر دو سرای ارجمند
گسسته خرد پای دارد ببند
خرد چشم جانست چون بنگری
تو بی چشم شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس
نگهبان جان است و آنِ سه پاس
سه پاس تو چشم است و گوش و زبان
کزین سه رسد نیک و بد بیگمان
خرد را و جان را که یارد ستود
و گر من ستایم که یارد شنود
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود
ازین پس بگو آفرینش چه بود
تویی کردهٔ کردگار جهان
ندانی همی آشکار و نهان
به دانش ز دانندگان راه جوی
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سَخُن بشنوی
ز آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سَخُن
بدانی که دانش نیابد به بُن
آثار فردوسی
فوریه 16, 2016 | ادبیات, اطلاعات عمومی, فارسی, معنی واژه |
بورژوازی
بورژوا و بوژوازی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) طبقة سرمایه داری که با در دست داشتن وسایل تولید و سرمایه ، زندگی مرفه دارد.
بورژوا و بورژوازي به چه معناست؟
نويسنده: رضا احمديان راد
بورژوا و بوژوازی واژه هاي آشنا و قريب به ذهني هستند كه در زندگي اجتماعي و سياسي همواره مورد استفاده افراد قرار مي گيرند. اين دو واژه معنا و مفاهيم متنوعي دارند كه نشانگر تحولات تاريخي و سياسي و اجتماعي هستند كه در جوامع اروپايي رخ داده است. براي آشنايي با مفهوم آن بايد ادوار تاريخي اروپا را مطالعه نمود و پيدايش و نقش طبقه بورژوا را در ايجاد آن بررسي نمود.
بورژوا واژه اي فرانسوي است كه معمولاً در تحليل و طبقه بندي جوامع بشري مورد استفاده قرار مي گيرد. گاهي اين واژه به معناي مردم مرفه و سرمايه دار جامعه يا طبقات بالاي شهر اطلاق مي شود. معمولاً در قرون وسطا فردي از اهالي شهر كه ارباب يا دهقان نباشد، بورژوا ناميده مي شد. اما در قرون هفدهم و هجدهم ارباب يا كارفرما يا تجار به اين نام خوانده مي شد. بورژوا به معناي فردي از طبقه ميانه است. بورژوازي، در زبان فرانسه عنواني است براي طبقه ميانه سوداگر و تاجر يا شهرنشيني كه از حقوق سياسي برخوردار بود. از نظر اقتصاد يا سياست، بورژوازي را طبقه اي باز، ماجرا جو و انقلابي مي دانند. اما از نظر فرهنگي، نويسندگان و متفكران، بورژوازي را نمودگار آزمندي، پستي طبع و بي ذوقي مي دانند و براي آن جز پول پرستي انگيزه اي نمي شناسند.
بورژوازي پرچمدار ليبراليسم محسوب مي شود و انقلاب هايي كه زير نفوذ آن انجام شده، بخصوص انقلاب فرانسه تحولات خاصي را از لحاظ اعتقادي و اجتماعي در جامعه ايجاد نموده و به امتيازهاي ناشي از تبار پايان داده و بر فرد، حقوق فرد و دستاوردهاي فرد به عنوان ملاكي براي سنجش ارج و مقام اجتماعي انسان تكيه دارد. از اين لحاظ دارايي هاي مادي و مالي فرد معيار سنجش ارزش و مقام او در جامعه است.
بورژوازي در اصطلاح ماركسيستي به معناي سرمايه داران، سوداگر، پيشه وران و دارندگان مشاغل آزاد است. كارل ماركس بورژوازي را طبقه اي از جامعه مي داند كه صاحبان اصلي امكانات توليد يعني كارخانه، ماشين آلات و ابزار در يك جامعه سرمايه داري مي باشند. اين گروه با در دست گرفتن امكانات مالي و مادي توانسته اند
گروه كارگر را در شغل هاي مورد نياز استخدام نموده و از مزايا و منافع آن در جهت تحكيم موقعيت اقتصادي و اجتماعي خود بهره برند. از اين رو واژه بورژوازي و پرولتاريا همواره در مقابل هم قرار مي گيرند. ماركس مي نويسد: « بورژوازي از نظر تاريخي بالاترين نقش انقلابي را داشته است. بورژوازي بدون آنكه مدام ابزارهاي توليد و همراه آن تمام مناسبات را به شيوه انقلابي دگرگون كند، نمي تواند زيست.»
در واقع طبقه بورژوا قدرت خود را از طريق استخدام طبقات پايين در شغل هاي مورد نظر، آموزش و جمع آوري ثروت كسب مي كنند. در برخي از طبقه بندي ها، اين دسته بالاتر از طبقه پرولتاريا جاي دارد. بورژوا ها در جوامع سرمايه داري به فعاليت هايي چون
قانونگذاري و تعيين قوانين يك جامعه پرداخته و مالك اصلي زمين ها و امكانات شهري هستند.خرده بورژوازي نيز بخشي از بورژوازي است كه شامل افراد طبقه ميانه در جامعه سرمايه داري مي باشد. اين گروه دارايي هاي كوچكي دارند، مانند مالكان كارگاه ها و كارخانه هاي
كوچك. خرده بورژوازي طبقه اي از جامعه است كه بالاتر از طبقه پرولتارياست، ولي در دسته بندي هاي اجتماعي پايين تر از طبقه بورژوازي قرار دارد.اين واژه در زبان فرانسه معناي تحقيرآميزي دارد و به معناي چسبيدن به دارايي و منافع كوچك خويش و داشتن ديدي تنگ نظرانه و محدود از زندگي است. اما خرده بورژوازي در
جامعه شناسي ماركسيستي شامل بخش مهمي از جامعه است كه علاوه بر مالكان كوچك، عمده حقوق بگيران (كارمندان بخش خصوصي و دولتي) و دارندگان مشاغل آزاد و بخش عمده كاركنان بخش خدمات را شامل مي شود و با رشد هر چه بيشتر اين بخش در جامعه هاي صنعتي، اهميت سياسي آن بيشتر مي گردد.
ژانویه 1, 2016 | ادبیات, علم و دانش, فارسی |
املای کلمات عربی در فارسی

ادبیات فارسی ، ادبیات پارسی
ادبیات فارسی
در نتیجه هر کلمه ای که این حروف در آنها به کار رفته باشد، کلمه عربی است. اگرچه این نکته را نباید نادیده گرفت که پس از ورود اعراب به ایران و اختلاط زبان فارسی و عربی، برخی واژگان فارسی و ترکی نیز با حروف عربی نوشته شد، مانند اصفهان (سپاهان) .
املای کلمات عربی در فارسی * پیشوند «بی»
پیشوند بی بر سر اسم در فارسی بر دو نوع است؛
1ـ حرف اضافه به معنی «بدون»: در این معنی چون حرف اضافه و نوع دستوری مستقل است باید جدا نوشته شود، مانند بی نظم، بی تربیت، بی کار
2ـ پیشوند نفی بر سر اسم یا ضمیر که یک کلمه مرکب می سازد و باید متصل باشد، مانند بیخود، بیدل
بیراه، بیقرار، بیجا، بیهوش.
تبصره- در معنای بند 2، اگر کلمه دوم با «الف» یا حروف دندانه دار آغاز شود و با اتصال در ظاهر زیبای کلمه اختلال ایجاد کند، «بی» جدا نوشته می شود، مانند
بی سر و پا، بی تربیت، بی سامان، بی ارزش، بی اساس.
* ضمایر ملکی
ضمایر ملکی در دستور زبان فارسی 6 عدد هستند:
َ م، َ ت، َ ش، مان، تان، شان
این ضمایر به کلمات پیش از خود می چسبند؛ مانند دستم، کتابت، پایمان، رفیقشان، روزتان
تبصره- در دو حالت ضمایر ملکی از کلمه پیش از خود جدا می شوند؛
ـ در کلمات مختوم به های بیان حرکت؛ مانند جامه ات، خانه ام، پنجره شان، همسایه تان
ـ در کلمات مختوم به مصوت بلند ī و مصوت مرکب ey : کشتی ام، می شان، روسری اش، زندگی تان
تبصره 2- در کلمات مختوم به مصوت â و ū بین کلمه و ضمیر ملکی «یای میانجی» می نشیند. مانند آرزویمان، جایتان، جست و جویم، زانویش، روبه رویم
* مصدر «استن» و مشتقات آن
در فارسی شناسه های «ام، ای، است، ایم، اید، اند» مشتقات مصدر «استن»، به جای این فعل می نشینند. مانند خوشحالم؛ یعنی خوشحال هستم.
در نوشتن این مورد قواعدی وجود دارد که باید رعایت کرد:
ـ در اتصال به کلماتی که به مصوت بلند â و ū ختم می شوند (بجز در سوم شخص مفرد = است) «الف» به «ی» تبدیل می شود. مانند دانایم، دانایی، زیبایند، خوشخویند، دانشجوییم.
نکته- توجه کنید که در این حالت نباید به جای «ی» همزه قرار بگیرد. پس،
ننویسیم بنویسیم
دانشجوئیم دانشجوییم
دانائیم داناییم
توانائید توانایید
خوشبوئیم خوشبوییم
ـ در اتصال به های بیان حرکت و مصوت بلند ī جدا و الف شناسه نیز نوشته می شود. مانند
بیگانه ای، ساعی اند، شاکی ام، باقی ایم
ـ در اتصال به کلمات مختوم به صامت (بجز سوم شخص مفرد) الف شناسه حذف می شود؛ مانند
خوشحالم، موفقند، مأموریم، سرگرمند، خلاصید، غمگینند
املای کلمات عربی در فارسی
چنانکه گفتیم از میان 32 حرف الفبای فارسی، 8 حرف مخصوص عربی است:
ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع، ق
در نتیجه هر کلمه ای که این حروف در آنها به کار رفته باشد، کلمه عربی است. اگرچه این نکته را نباید نادیده گرفت که پس از ورود اعراب به ایران و اختلاط زبان فارسی و زبان عربی، برخی واژگان فارسی و ترکی نیز با حروف عربی نوشته شد، مانند اصفهان (سپاهان)، شصت (شست)، صد (سد)، شطرنج (شترنج)، طاس (تاس)، طارم (تارم).
این امر از آن جهت بوده که مخرج تلفظ این کلمات به مخرج عربی نزدیکتر بوده است. بنا بر قاعده اصل اختیار اشهر بهتر است برخی کلمات را که در تاریخ ادبیات چند هزار ساله ما کاربرد زیادی داشته است با همان حروف عربی بنویسیم؛ اما برخی کلمات را فارسی کنیم. پس،
ننویسیم بنویسیم
طوس توس
طپیدن تپیدن
طهماسب تهماسب
طهران تهران
طهمورث تهمورث
اطراق اتراق
امپراطور امپراتور
غلطیدن غلتیدن
اطاق اتاق
ایطالیا ایتالیا
اطریش اتریش
برخی از اسم های خاص در کتب قدیم نیز با حروف عربی ثبت شده اند که بهتر است به همان شکل قدیم بنویسیم؛ مانند افلاطون، سقراط، فیثاغورث، ارسطو.
مریم اسدیان، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی
ادبیّات فارسی یا ادبیات پارسی
ادبیّات فارسی یا ادبیات پارسی به ادبیاتی گفته میشود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد.شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفتهاند.

ادبیات فارسی ، ادبیات پارسی
ادبیات فارسی ریشه در ادبیات باستانی ایران دارد که تحت تاثیر متون اوستایی در دوران ساسانی به زبانهای پارسی میانه و پهلوی اشکانی پدید آمد. ادبیات فارسی نو نیز پس از اسلام و با الگوبرداری از ادبیات عربی در نظم و ریشههای دبیری و نویسندگی دوران ساسانی که ادبیات منثور عربی را ایجاد کرده بود در زمینه نثر متولد شد. ادبیات شفاهی فارسی نیز به همان سبک باستانی خود ادامه یافت.
ادبیات فارسی موضوعاتی مانند حماسه و روایات و اساطیر ایرانی و غیر ایرانی، مذهب و عرفان، روایتهای عاشقانه، فلسفه و اخلاق و نظایر آن را در برمیگیرد. حسب موضوع مورد کاربرد در یک آفریده ادبی فارسی آن را در حیطه ادبیات حماسی، غنایی، تعلیمی یا نمایشی قرار میگیرد.
ادبیات فارسی چهرههای بینالمللی شناخته شدهای دارد که بیشتر آنها شاعران سدههای میانه هستند. از این میان میتوان به رودکی، فردوسی،نظامی گنجهای، خیام، سعدی، مولانا و حافظ اشاره کرد. گوته معتقد است ادبیات فارسی، یکی از چهار ارکان ادبیات بشر است
از این مصلب دیدن فرمایید : ادبیات دوره قاجار
گرداوری گروه فن و هنر ایران زمین
ژوئن 22, 2015 | فارسی |
خدایا کمکم کن
بعضی وقتا زندگی خیلی سخت میشه
روزی هزار بار ارزو میکنم که بمیرم
کارکردم با برخی انسانها که ارزش هاشون منفی است ، خیلی سخته .
میگم چرا این کجه ، چرا اینطرف دکور با اونطرف دو رنگه ، جواب میده بزن بره ، جواب میده : مگه من ماشینم که میلیمتری کار کنم اینطرف کارم با اونطرف یه شکل دربیاد .
بهش میگن : پس چرا من کارم میلیمتری میزونه ، میگه : شاید تو دیونه ای
خدایا !! چه سخت است در این دنیا انسان بودن و ماندن و چه عذابی میکشد ان کس که انسان است و از انسانیت سرشار

انسان
خلاصه کنم : خدا کنه زودتر برم . من میرم دنیا باشه مال شما . ای کاش وجودشو داشتم ، خودمو راحت میکردم .
زندگی سخت میشه ، میفتی تو دست انداز وقتی ادمای دور و برت میبیننت عوض کمک دستت میندازن ، چوب لاچرخت میکنند رفیقات میرن دنبال زندگی . غریبه قضاوت میکنه و هزار جور تو محکمش محکومت میکنه و نهایتا زندگی ادامه داره . دوباره این چرخه اتفاق میفته و سه باره و چهار و پنج و شش و..
دست به دامن خدا میشی . اما بازم سختتر میشه
وامیدی تا یه امداد الهی میرسه یه چند روزی کمکت میکنه اما اونم کم اورده چون تو دنیا خیلیا گیر افتادن .
ژوئن 3, 2015 | اسلیمی, قالی, هنر |
قالی ایران
قالی ایران : درباره قدیمی ترین قالی جهان و تاریخچه قالی ایران
قالی پازیریک
قالی ایران
قدیمیترین نمونهٔ قالی ایرانی که یافته شده قالیچهای است با نقوش اصیل هخامنشی که در گور یخزدهٔ یکی از فرمانروایان سکایی در درهٔ پازیریک در 80 کیلومتری مغولستان بیرونی پیدا شده و قالی پازیریک نامیده میشود.
پژوهشگران این قالی را از دستبافتهای پارتها و یا مادها میدانند
قالی ایرانی از دیرباز معروف و مورد استفاده بوده. گزنفون تاریخنگار یونانی در کتاب سیرت کوروش مینویسد: «ایرانیان برای اینکه بسترشان نرم باشد قالیچه زیر بستر خود میگسترند.»
سالنامهٔ چینی سوئیسو در دورهٔ ساسانی از فرش پشمی ایران به عنوان کالای وارداتی به چین نام میبرد.
فرش معروف بهارستان در کاخ تیسفون نیز به خاطر شکوهش بازتاب گستردهای در ادبیات اسلامی داشتهاست.
هماکنون 40 درصد صادرات قالی ایرانی از طریق استان آذربایجان شرقی صورت میگیرد.
مزیت نسبی ایران در تولید و صادرات فرش دستبافت
یکی از پدیدههای قابل توجه در سالهای اخیر روند رو به رشد جهانی شدن است. کشور ما نیز به منظور گسترش صادرات غیر نفتی و حضور در بازارهای جهانی درصدد پیوستن به سازمان تجارت جهانی(WTO) برآمده و در حال حاضر عضو ناظر این سازمان است. یکی از صنایع مهمی که بدین منظور باید مورد مطالعه قرار گیرد صنعت فرش دستبافت است. شاخص توان رقابت صادراتی فرش دستبافت 65 رج ابریشمی اصفهان برابر با 88/0 است و بیانگر این است که فرش دستبافت 65 رج ابریشمی استان اصفهان در شرایط فعلی در بازارهای جهانی دارای توان رقابت است. شاخص مزیت نسبی نیز بر اساس هزینه واحد که همان مزیت رقابتی واقعی در شرایط رقابت آزاد شرایط بعد از پیوستن ایران به (WTO) است، برابر با 79/0 و نشان دهنده مزیت نسبی این استان در تولید فرش مذکور میباشد
.
طرحهای قالی ایرانی
شرکت فرش ایران، طرحهای فرش ایران را به 19 گروه اصلی بخش کردهاست:
گروه 1- طرحهای آثارباستانی و ابنیه اسلامی
این گروه شامل تمام طرحهایی است که از نقوش و اشکال تزیینی بناها، عمارات و کاشیکاریهای آنها گرفته شده. طراحان فرش در برخی از طرحهای اصلی نقوش این بناها بنابر سلیقه خود تغییراتی را انجام داده اما ساختار و تشابه اصلی طرح فرش با طرح اصلی بنا کاملاً حفظ گردیده است. معروف ترین طرحهای این گروه عبارتند از: گنبد مسجد شیخ لطفالله اصفهان،مسجد امام اصفهان،تخت جمشید شیراز، طاق بستان، مسجد جامع اصفهان و غیره
گروه 2- طرحهای شاهعباسی
اساس تمامی طرحهای شاه عباسی بر مبنای کاربرد گل معروف شاه عباسی در این طرح است. گلهای شاه عباسی به همراه بندهای ختایی و گاه تلفیقی با اسلیمیها، انواع مختلفی از نقوش فرش را ایجاد میکنند. انواع طرحهای این گروه عبارتند از لچک ترنج شاه عباسی، افشان شاه عباسی، شاه عباسی درختی، شاه عباسی شیخ صفی، شاه عباسی جانوری و…
گروه 3- طرحهای اسلیمی
فرم اصلی این طرحها بر پایه گردش منظم و نقوش اسلیمی است. طرحهای اسلیمی دارای انواع و اشکال مختلفی است که خود مئرد طبقه یندی قرار میگیرد. از معروف ترین آن میتوان به اسلیمی دهان اژدها اشاره کرد. انواع دیگر عبارتند از:اسلیمی بندی، اسلیمی افشان، اسلیمی لچک و ترنج و…
گروه 4- طرحهای اقتباسی
اغلب طرحهای این گروه شباهت زیادی به طرحهای فرش مناطق مرزی ایران و کشورهای همسایه دارد. به همین دلیل به طرحهای اقتباسی معروف اند. مانند طرحهای معروف به قفقازی.
گروه 5- طرحهای افشان
اشکال و اجزا تشکیل دهنده بیشتر طرحها به صورت پیوسته و بدون انقطاع ترسیم میشود در حالی که در طرح افشان اجزاء تشکیل دهنده طرح به صورت پراکنده و جدا از هم ولی با فاصله منظم از یکدیگر طراحی میگردند. معروف ترین این طرحها عبارتند از: افشان دست گل، افشان شاخه پیچ، افشان اسلیمی، افشان شاه عباسی و گلفرنگ.
گروه 6- طرحهای واگیرهای (بندی)
هنگامی که جزء کوچکی از طرح در متن فرش در جهات طولی و عرضی تکرار شده و به وسیلهٔ گیره به یکدیگر متصل شوند، به طرح بندی نامیده میگردد. معروف ترین طرحها عبارتند از:: بندی اسلیمی، بندی خشتی، بندی ترنج دار، بندی شیر و شکری، بندی شاخه گوزنی، بندی دسته گلی، بندی میناخانی یا ورامین.
گروه 7- طرحهای بتهای (بته جقه)
از طرحهای معروف و موفق در طرح قالی، که علاوه بر ایران در هندوستان نیز رواج دارد. اندازهٔ بتهها متفاوت است. گاه آنچنان بزرگ است که چند بته برای کل فرش کافی است ولی در بیشتر موارد بتهها با اندازههای کوچک در ردیفهای موازی در متن فرش یا در حاشیهٔ قالی دیده میشوند. گاهی به سبک شکسته و گاهی به سبک منحنی ترسیم میگردند. این طرحها رد فرش همدان، سنندج، کاشان ،سرآبند و قم دیده میشوند. معروف ترین طرحهای بتهای عبارتند از: بته جقه یا مادر بچه، بته ترمه، بته سرآبندی، یته افشار، بته قلمکار اصفهان، بته کردستانی یا هشت پر.
گروه 8 – طرح درختی مرسوم میگردد. اگر میانهٔ فرش دارای برکهٔ آب با رنگ فیروزهای باشد، طرح را درختی سبزی کاری یا آب نما گوییم. این طرح در بین بافندگان کاشان،اصفهان،تبریز،قم و تهران طرفدار داشته. حال آنکه تصویر درخت را بسیاری از کشورهای اروپایی به فال نیک میگیرند و آن را نشانهٔ تداوم عمر و خوشبختی و سعادت میدانند . طرح فرش درختی-شکارگاهی
گروه 9- طرحهای ترکمن
طرحهای ترکمن درگروه نقوش هندسی قرار دارند و به صورت ذهنی بافته میشوند. معروفترین طرحهای ترکمن در ایران عبارتند از غزال گز، قاشقی، آخال.
گروه 10- طرحهای شکارگاهی
بنیاد اصلی این طرحها نمایش صحنههای شکار و شکارگاه است. به نحوی که در قسمتهای مختلف طرح یک سوار کار با وسیلهای همانند تیر و کمان یا نیزه مشغول شکار آهو و یا سایر جانوران است.
گروه 11- طرحهای گل فرنگ
کلیه طرحهای این گروه بر مبنای گلهای طبیعی به ویژه گل رز با رنگهای بسیار روشن نظیر زرد، آبی و سرخ میباشد. انواع طرحهای گل فرنگ عبارتند از: گل فرنگ بیجار، گل فرنگ دسته گلی، گل فرنگ دسته گلی، گل فرنگ گل و بلبل، لچک و ترنج گل فرنگ، افشان گل فرنگ و…
گروه 12 – طرحهای قابی (خشتی)
متن فرش با اشکال هندسی، مربع و لوزی، شبکه بندی میشود و در داخل هر یک از این خانهها نقش مایههایی از قبیل گلدان گل، بته، شاخهٔ گل، درختانی مانند سرو و بید، پرندگان و … به طور مجرد ترسیم میگردند. هر خانه از لحاظ شکل و محتوا از خانهٔ مجاور متمایز است، این طرحها را قاب قابی یا قاب خشتی مینامند.
قابی—خشتی
گروه 13- طرحهای گلدانی
طرحی زیبا و دلپسند، شکل گلدانی مزین به شاخههای گل، عنصر اصلی و غالب طرح است. اندازههای گاهی بزرگ و واحد گاهی کوچک با ردیفهایی موازی تمامی فرش را پوشش میدهد. گروههای فرعی عبارتند از: گلدانی محرابی، گلدانی ظل السلطان (گل و بلبل)، گلدان حاج خانومی، گلدان تکراری. این طرح در بین بافندگان شهرهای قم، تبریز، کاشان، آباده و کردستان مورد توجه است.
گروه 14- طرح ماهی درهم
طرحی اصیل؛ زیبا و کنایه دار. درون مایه تشکیل دهندهٔ آن نقش ماهی را به یاد میآورد. طرحی سرچشمه گرفته از شرق ایران که به مرور گسرش یافته و در خراسان، کردستان و اراک مورد توجه است. گروههای فرعی عبارتند از: ماهی هراتی، ماهی فراهان، ماهی زنبوری، ماهی کردستان و زیره ماهی.
گروه 15- طرحهای محرابی
طرح اصلی در این گروه بر مبنای محراب است. مکانی که در مساجد، مکان نمازگذاردن امام جماعت است. دراین طرحها معمولاً محراب را با تزییناتی از قبیل قندیل، گلدان وحتی درختچههای کوچک می پوشانند و گاه دو طرف محراب را با ستونهای بزرگی که سقف محراب بر روی آن قرار دارد نشان میدهند. انواع طرحهای این گروه عبارتند از: محرابی قندیلی، محرابی گلدانی و محرابی درختی.
گروه 16- طرحهای محرمات
در این طرح تمامی متن فرش از جهت طولی به ردیفهای موازی تقسیم گشته و داخل این ردیفها با نگارههایی همچون بته جقه، انواع اسلیمی و یا ختایی و گل و برگهای دیگر تقسیم میگردد. در واقع متن فرش به صورت راه راه میباشد .محرمات بته جقهای معروف ترین طرح این گروه است.
گروه17- طرحهای هندسی
کلیه نقوش از اشکال هندسی است مانند: هندسی کف ساده، هندسی جوشقان، هندسی خاتم شیراز، هندسی لچک و ترنج و هندسی قابی.
گروه 18 – طرحهای ایلی وعشایری
این طرحها عموما توسط عشایر ایران بافته میشوند واغلب نگارهها وتزیینات طرح برگرفته از ذهن قالیبافان است. قرینگی در طرح معنایی ندارد. سادگی و عدم قرینه کاری نقوش از عوامل اصلی زیبایی طرحهای این گروه است.
گروه 19 – طرحهای تلفیقی
این طرحها به مرور زمان وبا ادغام شدن طرحهای مختلف به وجود آمده. برخی از طرحهای تلفیقی به جهت تلفیق زیبا و صحیح نقوش مختلف از جذابیت بالایی برخوردارند. برخی دیگر ناشی از تلفیق نابهنجار چند طرح میباشند. گونههای مختلفی از طرحهای تلفیقی را میتوان نام برد مانند لچک و ترنج تلفیقی، تلفیقی دسته گلی، تلفیقی گل فرنگ، تلفیقی هندسی و…
سیسیل ادواردز در کتاب ارزشمند خود با نام قالی ایران اذعان میدارد: “آیا نقوش و اشکال طرحهای قالی ایران هر یک نمایانگر یک نظریه یا نوعی زندگی و وجود است؟ هدف طراحان ایرانی ایجاد لذت بوسیله قرینه سازی و زیبایی است. آنها یا طرحها را از زندگی واقعی (طبیعت) الهام گرفتهاند و و یا از منابع خارجی استفاده نمودهاند. در هر یک از این دو حالت باید ارتباط داشتن این اشکال و نقوش را با افکار صوفیانه و عارفانه با احتیاط ذکر کرد. چه بسا این اشکال، شکلهای ساده شده حیوانات، گیاهان و پرندگان باشد که با گذشت زمان تغییر یافتهاند. انچه مسلم است زن قالیباف وقتی پشت دار نشسته، بیشتر از آنچه دیده الهام گرفته میاندیشد. ”
همچنین به نقل از دکتر پرهام در زمانی که پژوهش در خصوص نمادپردازی مغرب زمین، جایگزین اندیشههای رمزی، نمادی و اساطیری مشرق زمین گردیده، نمادهای شرقی به قیاس با مفاهیم نمادی غربی سنجیده شدند. بدین ترتیب نقش مایه بید مجنون نقش مایهای مالامال از غم و اندوه نام گرفت. فرشهایی با چنین نقش مایه فرش عزا و نقش بید مجنون بید گریان در نزد غریبان، تلقی گردید. در همین زمان بود که نگارههای سه گوش سر و گردن تجرید یافته جانوران کلید یونانی و قلاب و نقش مایه چهار بازویی میانه ترنجهای قالیهای فارسی خرچنگ و رتیل نام گرفت.
بافت
بافت الگوی تکرار شدهای است که وزن دارد. بافت حتی میتواند شامل غلظت و رقت رنگ یا نور باشد. وزن در کار آهنگ حرکت آن است. این ملودی در احجام و سطوح نیز خود را نشان میدهد و حتی میتوانیم این وزن یا ریتم را به صورت موضوعی در کار داشته باشیم یعنی ارتباطی که بین سوژهها و فضای موضوعی اثر هنری بوجود میآید. بر مبنای این الگو، فرشها از حیث ساختار به ساختارهای هندسی، گردان و انتزاعی قابل تقسیم اند. به لحاظ شکل و فرم به مدد خطوط انواع نقوش انسانی، گیاهی، جانوری، تلفیقی، اماکن ایجاد میشود و از لحاظ بافت که همان وزن و آهنگ کلی کار است در انواع تک موضوعی، خشتی، قاب قابی، محرمات، لچک ترنجی، بندی. اسلیمی قابل تقسیم اند.
صرف نظر از این تقسیم بندی محتوایی کلیه فرشهای شاخصی که از نقوش گیاهی و حیوانی در آن استفاده میشود عبارتند از:
نقوش گیاهی
درختی ؛ افشان؛ گلدانی (سجادهای، محرابی) بوتهای؛ لچک ترنج؛ محرمات، گلستان؛ باغی، پالیز، بهشت؛ گل انار و شاه عباسی؛ بندی (مینا خانی و واگیرهای)؛ اسلیمی، ختایی؛ گل فرنگ، گل سرخ؛ خشتی، قاب قابی
نقوش حیوانی
شکار گاه، گرفت و گیر؛ ماهی در هم؛ شیری. نگارهها یا ریز نقشهای مورد استفاده شامل گلهای هشت پر، 12پر، گله مرغی، طاووس، بز کوهی، قوچ، اسب، ماهی. پرنده و… است.
روشهای بافت فرش
–روش ترکی باف (گره ترکی)
این روش بافت بیشتر در مناطق ترک زبان، آذربایجان، زنجان و بخشی از همدان کاربرد بیشتری داشته و در برخی از روایات آن را به ترکان سلجوقی نسبت دادهاند. گره ترکی به دلیل اینکه با قلاب بافته میشود و دارای گرههای متقارن است دارای کیفیت بهتر، دوام و استواری بیشتری است. در این روش از شانههای کوچک استفاده میشود و چلهها تحت کشش شدیدی هستند.
از مزایای این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-به کاربردن قلاب که باعث میشود ریزترین فرشها را با آن بافت. 2-متقارن بودن گرهها و بسته بودن روی آنها دوام بیشتری راا برای فرشهای ظریف تضمین میکند. به دلیل عدم استفاده از کوجی در روش ترکی باف ممکن است در اثر کشش بیش از حد در چلهها و پودهای میانی سرگجی ایجاد شود ویا به دلیل عدم توزیع یکنواخت ممکن است هنگام گرداندن فرش، اندکی تراکم چله بهم خورده و چله، دچار کشش، لغزش و یا افزایش طول شود. از آنجا که شانههای ترکی، وزن و سنگینی شانههای فارسی را ندارد بنابراین با کوبیدن مداوم، فشردگی لازم را روی چله تامین میکنند
2-روش فارسی باف (گره فارسی)
این روش عمدتا در نواحی مرکزی و جنوبی ایران شامل شهرهای قم، اصفهان، یزد، کرمان و نواحی شمال شرقی ایران شامل خراسان و گرگان و به صورت کلی در مناطق فارسی زبان رایج بوده است. با اینکه این روش به دلیل استفاده از دست در بافت لطمههای بسیاری بر دست و بدن بافنده وارد میسازد، احتمال زیادی داشته که منسوخ گردد ولی بافندگان همچنان از این زوش بهره میبرند و بخش اعظمی از فرشهای تولیدی کشور را شامل میشود.
کوجی و هاف در دار
از مزایای این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-این روش بیشتر برای بافت فرشهای بزرک و متوسط کاربرد دارد و به دلیل استفاده از پودهای ضخیم تر و چگالی بیشتر دارای استحکام و طول عمر بیشتری است. از بهترین انواع این فرش برای کاربری پوششی، فرش کاشان است که حدود 30-35 گره را شامل میشود.
2-در این روش به دلیل بهره یری از کوجی، پود زدن آسان تر بوده و و راحت تر میتوات کجی و جمع شدگی در کنارههای فرش را کنترل کرد.
3-سرعت بافت در این روش سریعتر و بالاتر میباشد.
از معایب این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-ایجادد ضایعه در دست و بدن بافنده.
2-استفاده از شانههای سنگین جهت کوبیدن پود به خصوص در فرشهای ریز بافت که به ساختمان فرش لطمه وارد میگردد.
3-سخت بودن بافت فرشهای ریز نقش.
4-شل بودن چلهها در تمام طول بافت
چله کشی
قالی بافی
همانطور که در بافت پارچه از تار و پود بهره برده میشود در قالی بافی نیز اسکلت اصلی، تار و پود است. تار (چله) نخهایی است که ابتدا به صورت رشتههای موازی روی دستگاه قالی بافی نصب میشود. این عمل را چله کش انجام میدهد. پود در هنگام بافت قالی توسط بافنده از لابلای چلهها رد شده بنابراین چله کشی یا چله دوانی، سوار کردن، انداختن یا گرداندن تعداد مشخصی نخ روی دار قالی برای قالی بافی است. تمامی این مراحل توسط یک یا دو نفر چلهکش انجام میپذیرد. چلهکش، نخها را روی ستونهای افقی یا بالایی و پایینی که به اصطلاح سردار و زیردار نام دارد، میپیچد. چله کش باید به انواع نقشه تسلط داشته باشد و بتواند آن را بخواند
چلهکش، حسابگری است که با آگاهی از نقشه فرش، تعداد تارها و نوع آنها و طول و عرض فرش را محاسبه میکند. و راهحلهای مناسبی را در هنگام بروز مشکلات فنی ارائه میدهد.
چلهکشی بر حسب محل بافت و سنتهای بافندگی به دو شیوه تقسیم میگردد:
1-چله کشی فارسی
ابتدا نخهای چله به دور دو میخ که روی زمین محکم شدهاند پیچیده شده و سپس به دار منتقل میگردد.
2-چله کشی ترکی
در این روش دو کارگر، یکی در بالا و دیگری در پایین دستگاه قالی بافی نشسته و نخ گلوله شده چله را به دو سمت پرتاب کرده و آن را به طور منظم در اطراف میلههای سردار و زیردار (دور چله) میپیچند. این روش با وجود اینکه وقت بیشتری میگیرد ولی دقت و نظم بیشتری داشته و نتیجهای رضایت بخش به همراه دارد. پس از پایان کار بر روی نخهای چله یک ردیف زنجیره میزنند. زنجیره نوعی قلاب بافی است که هر بار بر روی چهار نخ انجام میگیرد و علاوه بر زیبایی و نظم لبه فرش باعث میشود گرهها روی چله حرکت نکنند.
گره زنی
گوشت یاا قسمت اصلی فرش که با گرههای زده شده بر روی تارهای قالی ایجاد میشود. این گرهها رشتههای کوتاهی از پشم یا ابریشم اند که دور دو تار مقابل پیچیده میشوند و گره میخورند. بر اساس شکل ظاهری گرهها به دو نوع متقارن و نامتقارن تقسیم میشوند.
گره متقارن
تکه کوتاهی از یک رشته پشم یا ابریشم که به دور یک جفت تار میپیچد و از بین آنها بیرون کشیده میشود. نامهای دیگر این نوع بافت: گره بسته – گره گوردس (ghordes knot).
فرشهای بافته شده با این گره: ترک بافت.
کاربرد: بیشتر در بیت بافندگان ایلات قشقایی – بختیاری – شاهسون – افشار- کرد.
فرش قشقایی
گره نامتقارن
یک رشته پشم یا ابریشم دو تار چله را در بر میگیرد به این صورت که این رشته پشم یا ابریشم یک چرخ کامل به دور یک تار و یک نیم چرخ به دور تار دیگر میزند.
نامهای دیگر این نوع بافت: گره باز – گره سنه (senneh knot).
فرشهای بافته شده با این گره: فارس بافت.
کاربرد: بیشتر در استانهای شرقی – جنوب شرقی – مرکزی ایران. شهرهای کرمان – یزد – اراک – قم – نائین – کاشان – اصفهان و ایلات ترکمن.
تشخیص نوع گره در فرش بافته شده کمی دشوار است. در فرشهای ریز بافت تشخیص نوع گره با ذرهبین امکانپذیر است. در هر حال برای شناسایی نوع گره باید فرش را در امتداد پودها به طرف پشت آن تا نمود تا بطن آن دیده شود. اگر حلقه گره به وضوح قابل رویت نباشد و پرزها مانند دسته علف در کنار پودها روییده باشند و نخ و پود در میان دو ردیف گره به صورت خطی مستقیم دیده شود از نوع گره فارسی است. اگر حلقه گره در اطراف پرز به وضوح دیده شود و نخ پود به شکل خط دندانه دار باشد، گره از نوع ترکی است. تعداد گرههای فرش هرچه در واحد سطح بیشتر باشد مرغوبیت و استحکام قالی زیادتر و طرح و نقشه آن بهتر است.
تعداد گره برحسب نوع فرش در واحد سطح متغیر است. در فرشهای دهبافت و ایلیاتی به طور معمول تعداد آنها کمتر و در فرشهای ظریف شهری اعداد آنها گاهی حدود یک میلیون گره در متر مربع است.هرگاه در هنگام پودگذاری و بافت، به هر دلیلی ضخامت پودها و خامه فرش تغییر نماید یا بافنده عوض شود ویا تراکم چله کم یا زیاد شود ، مشکلاتی مانند بالازدگی و پاییینزدگی پیدا میشود یا به عبارتی دیگر ترنج فرش حالت مرکزیت خود را از دست میدهد و جابهجا میشود.
قشقایی
طبقهبندی فرشها از لحاظ تعداد گره در واحد سطح:
1-فرشهای درشت بافت : 360 تا 500 گره در دسیمترمربع.
2-فرشهای نیمه درشت بافت : 500 تا 1000 گره در دسیمترمربع.
3-فرشهای با بافت متوسط : 10000 تا 2000 گره در دسیمترمربع.
4-فرشهای نیمه ظریف : 2000 تا 3250 گره در دسیمترمربع.
5-فرشهای ظریف : 3250 تا 5000 گره در دسیمترمربع.
6-فرشهای فوقالعاده ظریف : 5000 تا 10000 گره در دسیمترمربع.
7-فرشهای استثنایی با ریشه ابریشم : بیش از 10000 گره در دسیمترمربع.
پودگذاری و پرداخت فرش
ابتدا یک ردیف از دار را با گره پر کرده و از محکم بودن آنها اطمینان حاصل میگردد، سپس بر روی شبکه تارها ،عمل پودگذاری انجام میپذیرد. یک رشته نخ را که به پود معروف است از لابهلای تارهای فرش عبور داده و بر روی گرهها قرار میدهند. جنس پود بنابر سلیقۀ بافنده و نوع فرش میتواند از جنسهای مختلفی مانند : پنبه، پشم و یا ابریشم بوده و داراری رنگهای گوناگونی باشد.پودها موجب انسجام و یکپارچه شدن قسمتهای بافته شده و اتصال گره ها در بطن فرش میشوند. بعد از گذرانیدن پودها به وسیله شانۀ مخصوص روی گرهها به سمت پایین چله زده میشود و آنها را میکوبند تا به صورتی کامل در جسم فرش فرو رود.پس از بافته شدن چند ردیف از فرش ، به وسیلۀ قیچی مخصوص سر ریشهها را با دقت تمام به صورت یکنواخت میچیند. پس از خاتمۀ بافت فرش در صورت لزوم ، چند سانتیمتر را گلیم بافی کرده و با چیدن تارها در فاصلۀ دلخواه فرش را از دار جدا میکنند، سپس آن را روی زمین یا استوانۀ مسطح قرار داده و آن را پرداخت میکنند. عملیات پرداخت در برخی شهرها مانند تهران و کرمان به وسیلۀ ماشینهای برقی مخصوص انجام میگیرد. چنانچه پرزهای قالی پس از بافت، زیاد از حد کوتاه شوند به طوری که پرزها در هنگام لمس کردن با دست احساس نشوند به ارزش فرش لطمه وارد گشته و در اصطلاح به آن تهخواب یا خواب کوتاه گویند. سنگزدن عمل دیگری است که گاهی هنگام پرداخت روی فرش انجام میگرد. با این کار فلسهای الیاف پشم کاملا صیقلی شده ، رنگهای اضافی روی الیاف از بین رفته و فرش حالت مخملی و ابریشمی مانند پیدا میکند.
نماد و نشانه
درهنرقالی بافی ایران به مثابهٔ یک هنرانچه ازنظرهادورماندارتباط خالق ان باجهان پیرامونی می باشدکه تجلی انرابه بی واسطه ترین ومستقیم ترین وجه دراثراومشاهده میکنیم قالی باف ایرانی که ازباورهای مذهبی اسطوره ایخوددرهیچ زمانی سترون نشده تفاوت عمده اش باهنرمندغربی دررابطهٔ متافیزیکی بازمین میباشد قالی باف شرقی وبه خصوص تیرهٔ اریاییان یعنی بافنده وطراح ایرانی زمین راگستردهٔ معادومعاش دانسته شایدازهمین جهت می باشدکه درقالی شرقی هرنقش مایه به عنصری نشانه گون ازجهان بالایی تبدیل می گرددکه خودرادرمقام یک نواورومختارمطلق عدصهٔ نخ بپنداردشایدبه همین دلیل می باشدکه اندازهٔ نقش هایی که اومی زندبه بزرگی نقشهایی که خداوندگارش می زندمی باشد بنابراین گسترده وپنهانی قالی واوردگاهی می گرددتابه مددقوهٔ حلافه پیرامون خودرا محاکات کندوتلفیق ذوق ومشاهده رابرانجایی بپاشاندکه پس برخاک قدم بگذارد ممنوعیت نه چندان مستندبه مدرک معتبرنقش حیوان باصورت انسان زدن وبدون انکه خودبخواهدعرصهای رابرهنرمندقالی باف بازمی کندکه اورادرگستردهٔ اشکال تجریدی قائم به فیگورجلومی برد نقش درقالی ایران هرگزبه حوزهٔ هاویه محض نخواهدرسیدودرتجریدی ترین شکل خود وانتزاعی ازماهیت شکل برای رسیدن به وجودان میباشد