معنی توفال در فرهنگ فارسی

توفال چوبی

توفال چوبی

لغت نامه دهخدا
توفال . (اِ) توبال . مس . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به توبال شود.
توفال

لغت نامه دهخدا
توفال . (اِ) چوبهای باریک و پهن که با میخهای آهنین کوچک آنها را بر روی تیرهای سقف اطاق بکوبند تا همه ٔ پوشش برابر و یکسان گردد و سپس آن را با …
توفال

فرهنگ فارسی معین
تخته های نازک و باریکی که به سقف اتاق می کوبند و سپس روی آن را کاهگل و گچ می مالند.
توفال

فرهنگ لغت عمید
(اسم) [tufāl] تخته‌های باریک و نازک که به تیرهای سقف اتاق می‌کوبند و روی آن کاهگل و گچ می‌مالند.
توفال

دیکشنری فارسی به انگلیسی
batten, board, lath, plank
توفال

دیکشنری فارسی به عربی
شريحة , شظية , لوح
منبع وبسایت 

WhatsApp us