خانه » Blog » فرهنگ » سخن بزرگان » حکایت » ضرب المثل درباره شیر

ضرب المثل درباره شیر 

عکس شیر ژیان
عکس شیر ژیان

«یکی گرگ در وی بسان نهنگ// بدرد دل شیر و چرم پلنگ»

فردوسی

«از آواز کوسش همی روز جنگ//بدرد دل شیر و چرم پلنگ»
فردوسی

«از بار هجو من خر خم‌خانه گشت لنگ// آن همچو شیر گنده‌دهان پیس چون پلنگ»
سوزنی سمرقندی

ضرب المثل و حکایت

عکس شیر ژیان
عکس شیر ژیان

«و زان پس برفتند سیصد ‌سوار// پس بازداران همه یوزدار// به زنجیر هفتاد شیر و پلنگ// به دیبای چین اندرون بسته تنگ»

شیر شکار میکنه کرکس میخورش

یک شیر میان دو روباه ناتوانه

شیر را به دست گربه میسپاری بهتر است کله روباهباشی تا دم شیر.  ضرب‌المثل عبری

توی دهن شیر رفتن

خربار بر به از شیر مردم در.  سعدی

سر سگبودن بهتر از دم شیر بودن است.

ضرب‌المثل عربی

سگ در خانهٔ صاحبش شیره.

سگزنده بهتر از شیر مرده است.

شیر از مورچهمی‌گریزد.

شیر که پیر شد، بازیچه شغالمی‌شود.

شیر نر و ماده ندارد  ضرب‌المثل آذربایجانی

شير در شعر فارسي

«ابله آن گرگیکه او نخجیر با شیر افکند// احمق آنصعوهکه او پرواز با عنقا کند»

منوچهری دامغانی

«از بار هجو من، خرخم‌خانه گشت لنگ// آن همچو شیر گنده‌دهان، پیس چون پلنگ»

سوزنی

«اسبمی‌تاخت با شکوه و دلیر// که کند فعل شیر بچه شیر»

مکتبی شیرازی

«اشتر نادانبه نادانیفروخسبد به راه// بی حذر باشد از آن شیری که اشترافکن است»

منوچهری دامغانی

«ای صفدری که در صف هیجا ترا خرد// همتای پیلجنگیو شیر ژیان نهاد»

ظهیرالدین فاریابی

«باش که وقت مشیب صید غزالانشوی// ای که زنی در شباب پنجه به شیر عرین»

قاآنی شیرازی

«بدان دژ درون رفت مرد دلیر// چنان چون سویآهواننره‌شیر»

فردوسی

«بندگان شه کمند از چرم شیران کرده‌اند// در کمرگاهپلنگانجهان افشانده‌اند»

خاقانی

«بود مصاف تو ای چرخ با شکسته‌دلان// همیشه شیر توآهویلنگ می‌گیرد»

صائب تبریزی

«به کارهای گران مرد کاردیده فرست// که شیرشرزه درآرد به زیر خم کمند»

سعدی

«جام درآوردن از این آب‌گیر//طعمه‌گرفتن بود از کام شیر»

ایرج‌میرزا

«چنین است هنجار فرخنده شیر// که شرم است آیین شیر دلیر»

ادیب پیشاوری

«چوریزد شیر را دندان و ناخن// خورد از روبهانلنگ سیلی»

نظامی

«زادهٔ طبع منند اینان که خصمان منند// آری آریگربههست از عطسه شیر ژیان»

خاقانی

«ز دریابرآمد یکی اسبخنگ// سرون گرد چون گور و کوتاه لنگ// دمان همچو شیر ژیان پر ز خشم// پلنگ و سیه خایه و زاغ چشم»

فردوسی

«ز شاهینو از باز و پران عقاب// ز شیر و پلنگو نهنگاندر آب// همه برگزیدند فرمان اوی// چو خورشید روشن شدی جان اوی»

فردوسی

«سپر نفکند شیر غران ز جنگ// نیندیشد از تیغ برانپلنگ»

سعدی

«سر پشهو مورتا شیر و گرگ// رها نیست از چنگ و منقارمرگ»

فردوسی

«شیر اگر مفلوج باشد همچنان از سگبه است»

سعدی

«شیر برفینم نه آن شیری که بینی صولتم// گاوزرینم نه آن گاوی که یابی عنبرم»

خاقانی

«شیردلانند در این مرغزار// بگذر و پیشانی شیران مخار»

خواجوی کرمانی

«شیر را از مورصدزخم، اینت انصاف ای‌جهان// پیلرا ازپشهصدرنج، اینت عدل ای‌روزگار»

جمال‌الدین عبدالرزاق

«شیر هم شیر بود گرچه به زنجیر بود// نَبَرَد بند و قلاده شرف شیر ژیان»

فرخی سیستانی

«قوت پشهنداری چنگ با پیلانمزن// همدل مورینه‌ای، پیشانی شیران مخار»

جمال‌الدین عبدالرزاق

«که چون بچهشیر نر پروری// چو دندان کند تیز کیفر بری// چو با زور و با چنگ برخیزد او// به پروردگار اندر آویزد او»

فردوسی

«گربهشیر است در گرفتن موش// لیک موش است در مصاف پلنگ»

سعدی

«گرگرا کی رسد صلابت شیر// بازرا کی رسد نهیب شخیش»

رودکی

«گشاده به رو چرب‌دستی و زور// کمان‌مهره آهوو شیر و گور»

فردوسی

«گنج طلب کن چو به ویران رسی// پنجه نهان کن چو به شیران رسی»

خواجوی کرمانی

«نجهد از بر تیغت نه غضنفر نه پلنگ// نرهد از کف رادت نه بضاعت نه جهاز»

منوچهری دامغانی

«نخورد شیر نیم‌خورده سگ// ور به سختی بمیرد اندر غار»

سعدی

«ور گاوگشت امت اسلاملاجرم// گرگو پلنگو شیر، خداوند منبرند»

ناصرخسرو

«و زان پس برفتند سیصد سوار// پس بازدارانهمه یوزدار// به زنجیر هفتاد شیر و پلنگ// به دیبای چین اندرون بسته تنگ»

فردوسی

«همی‌کرد نخجیر آهونخست// ره شیر وجنگپلنگاننجست// کنون نزد او جنگ شیر ژیان// همانست و نخجیر آهو همان»

فردوسی

«هنرنزد ایرانیان است و بس// ندارند شیر ژیان را به کس»

فردوسی

«یکی گرگدر وی بسان نهنگ// بدرد دل شیر و چرمپلنگ»

فردوسی

ضرب المثل و حکایت شیر :

“شیر، سردار جنگلی”

شیر، واحدی متفاوت و خاص در مملکت حیوانات است. او بر روی تخته معماری طبیعت شناخته شده و سرداری است که با لحظه‌های برجسته و تمسک خودش به نظم و جریان طبیعت، جنگل را به یک مملکت پویا و زیبا تبدیل کرده است.

شیر، نماد قوه و عزم است. سرعت و شجاعتش سبب شده تا به عنوان حکمران جنگل شناخته شود. او همیشه در کنار دیگر جانداران، مراقبت و حفاظت می‌کند و هنگامی که خطر تهدید کننده ای برای مملکتش پدیدار می‌شود، با شایستگی و اعتماد به نفس، علیه آن تیمی می‌سازد تا به قلعه‌ی جنگل حمله نکند.

شیر، اصالت و ریشه‌ی نژاد را نمایان کرده است. هیچ به کسی اجازه نمی‌دهد که از مملکتش خارج شود و به اولین فرصتی که دسترسی چندانی ندارد، جنگل را ترک کند. شیر، به جان قبایل جنگل متعهد است و هیچ وقت نیروی وفادار ولی خانمان را ترک نمی‌کند.

شیر همیشه آماده است که به موجودات دیگر کمک کند و در زمان بلا و مشکل، به آن‌ها تسلی می‌دهد. او فردی به خرد و انضباط بسیار بالا است و دستمایه انسان‌دوست بودن خود را حمل می‌کند. در کنار این که محتاط است و جنگل را از تهدیدات مختلف محافظت می‌کند، همیشه به دنبال ایجاد تعادل و هماهنگی بین اعضای خانواده جنگل است.

شاید از اصطلاح‌ها و ضرب‌المثل‌های مختلفی شنیده باشیم که به شجاعت و قدرت شیر اشاره دارند. مثلاً “شیر حبس‌شده در قفس همیشه در فکر بازگشت به جنگل است” یا “جنگل گریخت و شیر باقی ماند” که به تنهايی و قوه وجودی شیر اشاره دارند. بطور کلی، شیر نمادی است از قوه و اصالت و در عین حال، تعالی و تواضع که قادر به محافظت از دیگران است و در جنگل، سرداری یگانه محسوب می‌شود.

در پایان، باید یادآوری کنیم که شیر در واقع یک قهرمان است. خواندن درباره‌ی ماجراها و اقدامات شیر می‌تواند الگویی برای زندگی ما باشد. قدرت، شجاعت، وفاداری و محافظت از دیگران، درون همه‌ی ما نهفته است و همچنین، تمام این‌ها برحسب قدرتی داخلی در دسترس ما است.

پس به خود اعتماد کنید، قوه و شجاعت وفاداری و محافظت کنید و به مثال شیر، به سرداری جنگلی خاص و استثنایی در محافظت از دیگران تبدیل شوید.

مطالب مرتبط با موضوع ضرب المثل :

WhatsApp us