توافق زن و مرد در امر ازدواج و تشكیل خانواده براساس اطلاعات و اخباری كه از یكدیگر به دست می آورند منجر به برقراری عقد و پیمان و روابط همسری می شود. اگر شناخت هم براساس ضوابط و حساب شده و اندیشیده بود با احتمال قریب به یقین زندگی تداوم پیدا می كند اما مشكل زمانی است كه پایه ازدواج شان ریا و فریب، حقه بازی باشد كه در این صورت امیدی به ادامه زندگی مسالمت آمیز نخواهد بود. دیری از زندگی مشترك نمی گذرد كه به تدریج عیوب برملا و رازها افشا می شود. پرده ها كنار می رود و شخصیت حقیقیشان آشكار می گردد. دیگر كار از تعارف می گذرد و تصمیم گیری جدی می شود و این سر آغاز درگیری هاست. در این فضا، جایی برای مسامحه و نادیده گرفتن نیست. زمانی كه تأخیر در ورود به منزل، نوع پوشش، شوری غذا، سیگار كشیدن ها و… اهمیتی نداشت حال هر كدام از اینها بهانه ای می شود برای آغاز درگیری و ادامه درگیری ها به امری وحشتناك مبدل می شود كه طلاق است.
طلاق این پدیده شوم اجتماعی آثار مخربی بر كودكان دارد، این معضل یكی از عوامل مهم ابتلاء كودكان به اعتیاد و بزهكاری است، كه این دو خود می تواند علت بسیاری از انحرافات، ناسازگاری ها، ابتلاء به بیماری ها، سرپیچی از قوانین و… قرار گیرد.
طلاق هر چند ممكن است برای والدین تنها راه چاره و پایان موفقیت آمیز یك زندگی بی تفاهم و پر از اختلاف باشد ولی برای طفل همیشه مبین یك فاصله عمیق و فاجعه عظیم محسوب می گردد، حادثه ای كه محرومیت ابدی از عواطف مشترك پدر و مادر را به دنبال خواهد داشت.
به دنبال طلاق، كودك با یكی از والدین زندگی خواهد كرد كه در اینجا صحبت از خانواده های تك والدی می شود.در اكثر موارد، زن ها مسئولیت خانواده های تك والدی را برعهده دارند. وقتی هر دو والد داوطلب نگهداری كودك می شوند، در ۸۰درصد موارد، بچه در اختیار مادر قرار می گیرد. اما چون زنان، در مقایسه با مردان، به مشاغل كم درآمدتر و ناپایدار اشتغال دارند، جای تردید نخواهد بود كه بسیاری از خانواده های تك والدی مشكلات اقتصادی جدی و در نتیجه دشواری های سازگاری زیادی خواهند داشت. تحمل دشواری ها در سال اول بعد از طلاق، برای هر دو والد طاقت فرساست. تنش هایی كه آنها پس از طلاق احساس می كنند و تغییراتی كه در شیوه زندگی آنها به وجود می آید، در روابط آنها با كودك منعكس می شود. بنابراین، با در نظر گرفتن رویدادهای استرس زا برای مادر و همچنین رویدادهای استرس زا كه كودك دریافت می كند، می توان پیش بینی كرد كه كودك چگونه با زندگی خود سازگار خواهد شد.
پژوهشگران تأیید كرده اند كه الگوهای رفتار والدین جدا شده با فرزندان، با الگوهای رفتار والدین جدا نشده، تفاوت هایی دارد: در مقایسه با والدین جدا نشده، والدین جدا شده، از فرزندان خود انتظار پختگی كمتری دارند، كمتر با آنها ارتباط برقرار می كنند، كمتر محبت نشان می دهند، از نظر انضباط كمتر هماهنگی دارند و كمتر بر كودكان نفوذ می كنند.
یكسال پس از طلاق، دوره ای كه تنش در روابط والدین و فرزندان را به همراه می آورد، روش های تربیتی به پائین ترین سطح اثر بخشی خود تنزل پیدا می كند. دو سال بعد از طلاق، مادران از كودكان رفتارهای مستقل تر و پخته تری را انتظار دارند، بیشتر با آنها ارتباط برقرار می كنند و به طور ارادی، برای توضیح دادن مسائل و استدلال كردن، بیشتر حامی هستند و نظم و نفوذ بهتری دارند، همین مشاهدات در مورد پدران نیز صدق می كند، با این تفاوت كه حمایت خود را بیشتر نمی كنند وحتی تا اندازه ای از كودكان خود دل می كنند، آنها بچه ها را به طور كلی فراموش نمی كنند، بلكه كمتر محبت نشان می دهند.
یكی از عوامل مهم سازگاری كودك با لحظه های طلاق، سن اوست، از بدو تولد تا دوسالگی، كودكان از دنیای اطراف خود درك محدودی دارند. با این همه آنها، تنش ها، هیجان ها و ناپایداری ها را درك می كنند. از آنجا كه طلاق، تنش ها، هیجان ها و بی ثباتی های زیادی به همراه می آورد لذا برای كودكان این سن تجربه متلاشی كننده ای است. كودكان پیش دبستانی طلاق را غم بزرگی می دانند و تمایل شدیدی به آشتی والدینشان دارند و از تنها ماندن شدیدا ترس دارند. كودكان ۶ تا ۱۲ سال بهتر می فهمند كه مسئول جدایی چه كسی بوده و در نتیجه خود را سرزنش نمی كنند، و خود را بهتر با موقعیت موجود تطبیق می دهند مخصوصا اگر از سوی دیگران حمایت شوند.
● كودكان را چگونه با لحظه های طلاق سازگار تر كنیم:
در ذهن خود مجسم كنید كودكی را كه مدتی است هر لحظه به سمتی كشیده می شود مثل جنس بازاری دست به دست می چرخد و نقش قاصد و حامی و قاضی و… را بازی می كند، باید والدینی كه احساس مسئولیت در قبال فرزندشان می كنند، همه چیز را سر جای خودش بگذارند، تا از آسیب بیشتر بكاهند، توصیه های زیر می تواند از میزان آسیب ها تا حدی بكاهد:
جدائی تان را حاشا نكنید، كودك شما درك بسیار بالایی از تنش بین شما دارد. كودكانی كه در جریان موضوع هستند در قبول طلاق مشكل كمتری دارند.
كودكان دوست دارند احساسات خود را بیان كنند، به آنها اجازه دهید تا لااقل در این مورد با شما حرف بزنند، می توانید در حال قدم زدن در پارك این كار را انجام دهید و با گوش دادن به حرف های كودك، او احساس می كند شما دوستش دارید و این اتفاق باعث نشده تا شما نسبت به او بی علاقه شوید. در صورت امكان سعی كنید هر دو در زندگی كودك نقش فعال داشته باشید و مسئولیت تربیت او را بین خود تقسیم كنید. مثلا: نگهداری از كودك را بین خود تقسیم كنید، در فعالیت های تحصیلی و غیرتحصیلی او شركت كنید.
تلاش برای برقراری ارتباط خوب و همكاری موثر، والدین را قادر می سازد تا برای فرزند محیط خانوادگی با ثباتی فراهم آورند و به او اجازه دهند تا با این شرایط به طور هماهنگی كنار بیاید. در هر حال قبل از اقدام به ازدواج، برای جلوگیری از هرگونه اختلاف جدی در خانواده با مشاوران خانواده مشورت كنید، برای جدا شدن فرصت هست عجله نباید كرد و همیشه به خاطر داشته باشیم كه قربانیان اصلی طلاق كودكان هستند.امیدواریم تمام كودكان در جوی مملو از عاطفه، عشق، دوستی، احترام و امنیت این دوران زیبا و بیادماندنی را سپری كنند.
علی اكبر فراشیانی
منبع : روزنامه کیهان

مطالب مرتبط با موضوع کودکان :

WhatsApp us