بطلمیوس

کلاودیوس بْطُلِمیوس (۹۰ – ۱۶۸ میلادی) (به یونانی: Κλαύδιος Πτολεμαίος) یکی از فیلسوفان و اخترشناسان یونان باستان بود که به احتمال زیاد در اسکندریه واقع در مصر می‌زیست.

بطلمیوس

بطلمیوس

وی الگویی را برای کیهان شناخته شده روزگار خود، که همان سامانه خورشیدی ماست، ارائه کرد که در آن زمین در مرکز گیتی قرار داشت و خورشید و ماه و بقیهٔ سیارات به دورش می‌چرخید. در آن زمان به جای مدار که همان مسیر فرضی سیارات است، از مفهوم فلک استفاده می‌کردند. فلک یک جسم کروی صلبو نامرئی است (مانند شیشه) که در مرکز آن زمین قرار گرفته و سیاره به محیط آن محکم بسته شده است. با چرخش فلک به دور زمین، سیاره نیز به دور زمین گردش می‌کند. در آن زمان ۴ سیاره بیشتر کشف نشده بودند.

او می‌گفت:

هشت یا نه فلک وجود دارد که آخرین آن‌ها فلک‌الافلاک نام دارد که همهٔ ستاره‌ها روی آن چسبیده‌اند. همچنین او معتقد بود که خدا و فرشتگان بعد از فلک‌الافلاک زندگی می‌کنند. به این نظریه که بطلمیوس در باره جهان ارائه کرد،نظریه زمین مرکزی می‌گویند.

 

 

تمبر یادبود کلاودیوس بطلمیوس - انتشار در سال ۱۹۶۹ - یمن

تمبر یادبود کلاودیوس بطلمیوس – انتشار در سال ۱۹۶۹ – یمن

آثار بطلمیوس
بطلمیوس در حدود سال ۱۵۰ میلادی کتاب (به پارسی: پراپ) پر نفوذی به نام سونتارکنس ماتماتیکا یا مجموعهٔ ریاضی نوشت. هر چند این رساله بر نوشته‌های هیپارخوس مبتنی است، اما به‌خاطر فشردگی و زیبایی چشمگیرش مورد توجه قرار گرفت. شارحان بعدی برای متمایز ساختن آن از آثار کم‌اهمیت‌تر صفت مجیسته یا مجسطی به معنی بزرگترین را به آن منسوب کردند. مترجمان عرب‌زبان حرف تعریف ال را پیشوند کردند و آن را المجسطی نامیدند.

بطلمیوس در المجسطی پدیده‌هایی را بررسی می‌کند که بستگی به کرویت زمین دارند. سپس دستگاه زمین مرکزی نجوم را طرح‌ریزی می‌کند که قریب به ۱۵۰۰ سال مورد پذیرش عموم بود. المجسطی قدیمی‌ترین کوشش مجدانه در راه تبیین حرکت‌شناسی منظومهٔ شمسی است. اما در توجیه حرکتهای پیچیدهٔ سیاره‌ها که فاصلهٔ ثابتی با زمین ندارند، روی مدارهای دایره‌ای عاجز بود. بنابراین مفهوم مدارهای تدویر را به کار گرفت. بطلمیوس، در مقدمهٔ مجسطی، ریاضیات و نجوم را بسیار یقینی‌تر و قابل اعتمادتر از فلسفه می‌داند. و برای اثبات مرکزیت و سکون زمین در عالم، به جای دلایل فلسفی به استدلالات ریاضی و هندسی متوسل می‌شود. وی در این استدلال‌ها، آسمان را همان‌طور که مشاهده می‌شود، یعنی کروی در نظر می‌گیرد، و براساس کرویت زمین دلایل خود را مطرح می‌کند.

بیشتر بدانید ؛ خوارزمی در مقایسه با بطلمیوس

تاریخ و جغرافیا در بخش معرفی آغازین این نوشتار، از محمدبن موسی الخوارزمی المجوسی با عناوین مورخ و جغرافیادان نیز یاد شد که ذکر این موارد بی‌دلیل نبوده و دلیل آن ارجاع به کتابی تحت عنوان «صورة الارض» است و نیز کتابی نایافته ولی منتسب به خوارزمی تحت نام «التأریخ». جغرافیای خوارزمی با عنوان صورةالارض، تمام آن عبارت از طول‌ها و عرض‌های شهرها و محل‌های مختلف روی ربع مسکون بود و در هر بخش جاها بر حسب «هفت اقلیم» مرتب شده بود که این تقسیم‌بندی پیشتر نیز سابقه داشت. نام‌های بسیاری جای‌ها که در کتاب بطلمیوس آمده، در کتاب خوارزمی هم دیده می‌شود و مختصات ذکر شده بر آنها، گاه یکسان یا بنابر روشی منظم متفاوت است ولی بسیار دور از آن است که ترجمه یا اقتباسی از رساله بطلمیوس بوده باشد و ترتیب نقشه‌ها و کتاب از ریشه متفاوت است. این کتاب را «نالینو» به ایتالیایی ترجمه کرده و او اساس نقشه در دسترس خوارزمی را نقشه دقیق تهیه شده به امر مامون می‌داند که حتی از نقشه‌های بطلمیوس دقیق‌تر بوده است و بعید نیست خود خوارزمی هم جزو دست‌اندرکاران نقشه اصلی بوده باشد. به هر حال نقشه‌ای که از متن خوارزمی استخراج می‌شود از چند لحاظ درست‌تر از نقشه بطلمیوس است مخصوصا سرزمین‌هایی که زیر فرمان اسلام قرار داشتند. بهبود عمده آن کوتاه کردن درازی گزاف دریای مدیترانه در نقشه‌های بطلمیوس است. هر چند گاه اشتباهاتی بیش از بطلمیوس هم دارد. این کتاب شش بخش داشت و شامل مطالب زیر بود: فهرست اسامی شهرها کوها و مختصات نقاط دو طرف استقرار آنها دریاها و مختصات با ذکر نقاط برجسته واقع بر خطهای کرانه‌ای و توصیف اجمالی آنها جزیره‌ها با ذکر مختصات مرکز وطول و عرض آنها نقاط مرکزی نواحی جغرافیایی رودهابا ذکر نقاط برجسته و شهرهای واقع بر کرانه‌های آنها ولی کتاب التاریخ خوارزمی موجود نیست، ولی چند مورخ از او به عنوان «مرجعی معتبر» برای حوادث دوره اسلامی نقل کرده‌اند. امکان دارد که خوارزمی در آن اثر (همچون معاصرش ابومعشر بلخی) علاقه‌ای به این امر بروز داده باشد که تاریخ را همچون وسیله‌ای برای عملی شدن اصول احکام نجوم مورد تفسیر و تعبیر قرار دهد و حتی ممکن است مثل حمزه اصفهانی‌ها به عنوان مثال در مورد زمان زایش رسول‌الله بنابر استنتاجات احکام نجومی مستخرج از حوادث زندگی ایشان، به قول خوارزمی استناد و اعتماد کرده باشند.مسعودی مورخ مشهور در مورج الذهب خوارزمی را در زمره مورخان آورده و چند مورخ به آن کتاب استناد کرده‌اند.

 

گرداوری گروه فن و هنر ایران زمین

WhatsApp us