املای کلمات عربی در فارسی

ادبیات فارسی ، ادبیات پارسی

ادبیات فارسی ، ادبیات پارسی

ادبیات فارسی
در نتیجه هر کلمه ای که این حروف در آنها به کار رفته باشد، کلمه عربی است. اگرچه این نکته را نباید نادیده گرفت که پس از ورود اعراب به ایران و اختلاط زبان فارسی و عربی، برخی واژگان فارسی و ترکی نیز با حروف عربی نوشته شد، مانند اصفهان (سپاهان) .
املای کلمات عربی در فارسی * پیشوند «بی»
پیشوند بی بر سر اسم در فارسی بر دو نوع است؛

 

1ـ حرف اضافه به معنی «بدون»: در این معنی چون حرف اضافه و نوع دستوری مستقل است باید جدا نوشته شود، مانند بی نظم، بی تربیت، بی کار

 

2ـ پیشوند نفی بر سر اسم یا ضمیر که یک کلمه مرکب می سازد و باید متصل باشد، مانند بیخود، بیدل
بیراه، بیقرار، بیجا، بیهوش.

 

تبصره- در معنای بند 2، اگر کلمه دوم با «الف» یا حروف دندانه دار آغاز شود و با اتصال در ظاهر زیبای کلمه اختلال ایجاد کند، «بی» جدا نوشته می شود، مانند
بی سر و پا، بی تربیت، بی سامان، بی ارزش، بی اساس.

* ضمایر ملکی

ضمایر ملکی در دستور زبان فارسی 6 عدد هستند:
َ م، َ ت، َ ش، مان، تان، شان
این ضمایر به کلمات پیش از خود می چسبند؛ مانند دستم، کتابت، پایمان، رفیقشان، روزتان

تبصره- در دو حالت ضمایر ملکی از کلمه پیش از خود جدا می شوند؛

ـ در کلمات مختوم به های بیان حرکت؛ مانند جامه ات، خانه ام، پنجره شان، همسایه تان
ـ در کلمات مختوم به مصوت بلند ī و مصوت مرکب ey : کشتی ام، می شان، روسری اش، زندگی تان
تبصره 2- در کلمات مختوم به مصوت â و ū بین کلمه و ضمیر ملکی «یای میانجی» می نشیند. مانند آرزویمان، جایتان، جست و جویم، زانویش، روبه رویم

* مصدر «استن» و مشتقات آن

در فارسی شناسه های «ام، ای، است، ایم، اید، اند» مشتقات مصدر «استن»، به جای این فعل می نشینند. مانند خوشحالم؛ یعنی خوشحال هستم.

در نوشتن این مورد قواعدی وجود دارد که باید رعایت کرد:
ـ در اتصال به کلماتی که به مصوت بلند â و ū ختم می شوند (بجز در سوم شخص مفرد = است) «الف» به «ی» تبدیل می شود. مانند دانایم، دانایی، زیبایند، خوشخویند، دانشجوییم.
نکته- توجه کنید که در این حالت نباید به جای «ی» همزه قرار بگیرد. پس،

ننویسیم بنویسیم

دانشجوئیم دانشجوییم
دانائیم داناییم
توانائید توانایید
خوشبوئیم خوشبوییم

ـ در اتصال به های بیان حرکت و مصوت بلند ī جدا و الف شناسه نیز نوشته می شود. مانند
بیگانه ای، ساعی اند، شاکی ام، باقی ایم
ـ در اتصال به کلمات مختوم به صامت (بجز سوم شخص مفرد) الف شناسه حذف می شود؛ مانند
خوشحالم، موفقند، مأموریم، سرگرمند، خلاصید، غمگینند
املای کلمات عربی در فارسی

چنانکه گفتیم از میان 32 حرف الفبای فارسی، 8 حرف مخصوص عربی است:
ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع، ق

در نتیجه هر کلمه ای که این حروف در آنها به کار رفته باشد، کلمه عربی است. اگرچه این نکته را نباید نادیده گرفت که پس از ورود اعراب به ایران و اختلاط زبان فارسی و زبان عربی، برخی واژگان فارسی و ترکی نیز با حروف عربی نوشته شد، مانند اصفهان (سپاهان)، شصت (شست)، صد (سد)، شطرنج (شترنج)، طاس (تاس)، طارم (تارم).

این امر از آن جهت بوده که مخرج تلفظ این کلمات به مخرج عربی نزدیکتر بوده است. بنا بر قاعده اصل اختیار اشهر بهتر است برخی کلمات را که در تاریخ ادبیات چند هزار ساله ما کاربرد زیادی داشته است با همان حروف عربی بنویسیم؛ اما برخی کلمات را فارسی کنیم. پس،

ننویسیم بنویسیم

طوس توس
طپیدن تپیدن
طهماسب تهماسب
طهران تهران
طهمورث تهمورث
اطراق اتراق
امپراطور امپراتور
غلطیدن غلتیدن
اطاق اتاق
ایطالیا ایتالیا
اطریش اتریش

برخی از اسم های خاص در کتب قدیم نیز با حروف عربی ثبت شده اند که بهتر است به همان شکل قدیم بنویسیم؛ مانند افلاطون، سقراط، فیثاغورث، ارسطو.

مریم اسدیان، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی

 


 

ادبیّات فارسی یا ادبیات پارسی

ادبیّات فارسی یا ادبیات پارسی به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد.شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفته‌اند.

ادبیات فارسی ، ادبیات پارسی

ادبیات فارسی ، ادبیات پارسی

ادبیات فارسی ریشه در ادبیات باستانی ایران دارد که تحت تاثیر متون اوستایی در دوران ساسانی به زبان‌های پارسی میانه و پهلوی اشکانی پدید آمد. ادبیات فارسی نو نیز پس از اسلام و با الگوبرداری از ادبیات عربی در نظم و ریشه‌های دبیری و نویسندگی دوران ساسانی که ادبیات منثور عربی را ایجاد کرده بود در زمینه نثر متولد شد. ادبیات شفاهی فارسی نیز به همان سبک باستانی خود ادامه یافت.

ادبیات فارسی موضوعاتی مانند حماسه و روایات و اساطیر ایرانی و غیر ایرانی، مذهب و عرفان، روایت‌های عاشقانه، فلسفه و اخلاق و نظایر آن را در برمی‌گیرد. حسب موضوع مورد کاربرد در یک آفریده ادبی فارسی آن را در حیطه ادبیات حماسی، غنایی، تعلیمی یا نمایشی قرار می‌گیرد.

ادبیات فارسی چهره‌های بین‌المللی شناخته شده‌ای دارد که بیشتر آن‌ها شاعران سده‌های میانه هستند. از این میان می‌توان به رودکی، فردوسی،نظامی گنجه‌ای، خیام، سعدی، مولانا و حافظ اشاره کرد. گوته معتقد است ادبیات فارسی، یکی از چهار ارکان ادبیات بشر است

 

 

 

از این مصلب دیدن فرمایید : ادبیات دوره قاجار 

 

 

 

 

 

 

 

گرداوری گروه فن و هنر ایران زمین

WhatsApp us