هنر های سنتی ایران زمین

 

سرقت اثار هنری و یراق الات قدیمی درب های چوبی

کوبه طلایی درب مسجد امام دزدیده شد! آثار عصر پهلوی در اصفهان

 

کوبه طلایی درب مسجد امام دزدیده شد!
کوبه طلایی درب مسجد امام دزدیده شد!

کوبه طلایی درب رویی مسجد تاریخی امام واقع در میدان نقش جهان که دارای قدمتی نزدیک به عصر پهلوی است دزدیده شد. مسجد تاریخی امام که مرمت کاشی های آن مدتی است مورد بی توجهی مسئولان قرار گرفته، اکنون کوبه طلایی درب ورودی خود را از دست داده است. یکی از فعالان در حوزه میراث فرهنگی اصفهان که در این مکان حضور داشت در خصوص سرقت کوبه درب این مسجد تاریخی گفت: این کوبه مربوط به هفتاد الی هشتاد سال قبل است که به احتمال زیاد نزدیک به 10 روز پیش به سرقت رفته است. همچنین یکی از فعالان حوزه میراث فرهنگی استان اصفهان نیز در خصوص قدمت تاریخی این درب که در قسمت ورودی مسجد تاریخی امام واقع شده، اظهار داشت: این در مربوط به عصر پهلوی است. حسین یقینی ادامه داد:

این در برای محافظت از درب اصلی مسجد نصب شده که به نظر می‌رسد در زمان پهلوی اول نصب آن توسط انجمن دوستداران میراث فرهنگی وقت انجام شده است. کوبه سمت چپ این درب تاریخی به رنگ طلایی و دارای نقش و نگارهای زیبا و در خور توجهی است که در بخش فوقانی آن نقشی از شاه عباس اول قلمزنی شده و در بخش‌های دیگر این کوبه گل و بوته‌هایی زیبا وجود دارد و در قسمت رویی این کوبه نام سازنده آن حک شده است. در خصوص زمان سرقت این کوبه طلایی رنگ که دارای نقش و نگارهایی زیبایی است حرف و نقل‌های بسیاری است چنانچه پیرمردی که هر روز برای اقامه نماز به این مسجد می آید در این خصوص گفت: این کوبه نزدیک به 10 تا 20 روز پیش به سرقت رفته است و این نکته جای تعجب است که چگونه این کوبه از مسجدی که در محلی پرتردد واقع شده به سرقت رفته است.

متاسفانه در حال حاضر علاوه بر سازمان میراث فرهنگی دستگاه‌های دیگری چون اداره اوقاف و امور خیریه بر بناهایی چون مساجد و برخی از کاروانسراها نظارت دارد که این مدیریت می‌تواند به نوعی برای حراست هرچه بیشتر از ابنیه تاریخی زیان آور باشد. به عنوان مثال زمانی که در هنگام نماز مغرب و عشاء از کسانی که حراست از مسجد امام را بر عهده دارند در خصوص قدمت این بنا و … سئوال می‌شوند آنها موضوع را به کارشناسان میراث ارجاء می‌دهند و از مسائل میراثی اظهار بی‌اطلاعی می‌ کنند و در واقع نداشتن اطلاعات لازم در خصوص میراث فرهنگی خود از جمله مسائلی است که می‌تواند عاملی زیان‌آور برای حراست از ابنیه تاریخی باشد.

علاوه بر آن نباید آنگونه دور از انصاف نگاه کرد و سازمان میراث فرهنگی را نباید تنها دستگاه برای حراست و نگهداری از ابنیه تاریخی دانست این در حالیست که هم اکنون برخی از دستگاه‌های دیگر به رغم استفاده از این میراث هیچ برنامه ای برای مراقبت از آنها ندارند. در هر صورت انتظار می‌رود تا مدیریت دوگانه‌ای که در مساجد و برخی دیگر از بناهای تاریخی اصفهان واقع شده در سریع‌ترین زمان ممکن رفع شود زیرا وجود این مدیریت دوگانه در نهایت می‌تواند به نوعی زمینه ساز چنین حوادثی باشد و وجود یک سازمان به عنوان حامی و متولی میراث فرهنگی می‌تواند حراست هرچه بیشتر آثار تاریخی را به همراه داشته باشد.

گرداوری فن و هنر ایران زمین نویسنده : بهزاد سلطانی – ساعت ۳:۱۸ ‎ب.ظ پنجشنبه ۴ آذر ۱۳۸٩ منبع: خبرگزاری آینده با کمی تصحیح

:: برچسب‌ها: درب قدیمی, معماری اسلامی, معماری ایران, هنر سنتی ایران زمین

جایگاه معماری در فرهنگ مردم ایران
نوشته شده در شنبه ٢۱ تیر ۱۳٩۳
ساعت : ٥:٥٩ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
 

جایگاه معماری در فرهنگ مردم ایران

Place of Architecture in the Iranian culture

معماری در فرهنگ مردم موضوع گفتگوی برنامه هفت کوچه است که دوشنبه ۵ اسفند پخش می شود.

به گزارش روابط عمومی رادیو فرهنگ، برنامه هفت کوچه برنامه ای از گروه مطالعات فرهنگی است که شنبه ، دوشنبه و پنج شنبه از ساعت 8:30 تا 9:30 پخش می شود.

این برنامه به بررسی موضوعات مرتبط با فرهنگ مردم اختصاص دارد.

یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲

در برنامه دوشنبه که کارشناس آن نصرالله حدادی( پژوهشگر تاریخ )خواهد بود ، درباره معماری در فرهنگ مردم و پیشینه تاریخی و تمدنی معماری در فرهنگ مردم ایران زمین اختصاص دارد.

هفت کوچه دوشنبه ها به تهیه کنندگی هادی موسوی نژاد و با اجرای سکینه ارجمندی تقدیم علاقه مندان می شود.

منبع : سایت

منابع و سایت های فربد حیدری

سایت طراحی استخر

سایت معماری و هنر ایران زمین ( سوناسازان )

سایت هنر و دکور سنتی ایران زمین

:: برچسب‌ها: معماری, فرهنگ, ایران, معماری ایران

ایوان در معماری ایران
نوشته شده در سه‌شنبه ۱٧ تیر ۱۳٩۳
ساعت : ۱٢:٠۸ ‎ب.ظ

نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
 

ایوان

ایوان در معماری ایران

خونه قدیمی , معماری ایران زمین , حووض و شمعدونی و پنجره ارسی
ایوان , پنج دری , حوض معماری ایرانی , پنجره های چوبی قدیمی , درب و ارسی های گره چینی , شمعدانی

ایوان، یکی ازعناصر ویژه معماری ایران که فضایی نیمه باز نیمه بسته می باشد یکی ازتمهیدات عالی این نوع نگرش وهمزیستی با طبیعت است.غیر ازتنظیم منظر درقالب تصویری محاسبه شده،حضور ایوان،روشنایی میانه(سایه روشن ها) رادربرگرفته و حد رابط بین فضای خارجی و داخلی است که در تعدیل و تنظیم کیفیت هوا نیز کاملا موثر است.

منبع : بخشی از مقاله برخی از اصول معماری ایرانی

لینک : فن و هنر ایران زمین

:: برچسب‌ها: ایوان, معماری ایران, معماری, طبیعت

برخی از اصول معماری ایرانی

نوشته شده در سه‌شنبه ۱٧ تیر ۱۳٩

برخی از اصول معماری ایرانی

درون گرایی

درون گرایی مفهومی است که به صورت یک اصل در معماری ایران وجود داشته است و با حضوری آشکار ، به صورتهای متنوع ، قابل درک و مشاهده است.

ویژگی معماری غیر قابل انکار آثار و ابنیه ای مانند خانه ، مسجد ، مدرسه ، کاروانسرا ، حمام و غیره مربوط به خصوصیت درون گرایانه آن است که رپیشه ای عمیق در مبانی و اصول اجتماعی – فلسفی این سرزمین دارد.

با یک ارزیابی ساده می توان دریافت که در فرهنگ این نوع معماری ، ارزش واقعی به جوهر و هسته باطنی آن داده شده است و پوسته ظاهری ، صرفا پوششی مجازی است که از حقیقتی محافظت می کند و غنای درونی و سربسته آن تعیین کننده جوهر و هستی راستین بنا است و قابل قیاس با وجوهات و فضای بیرونی نیست.

درون گرایی در جستجوی حفظ حریم محیطی است که در آن شرایط کالبدی با پشتوانه تفکر ، تعمق و عبادت به منظور رسیدن به اصل خوپیش و یافتن طمانینه خاطر و آرامش اصیل در درون ، به نظمی موزون و متعالی رسیده است .به طور اعم و بر اساس تفکر شرقی و در سرزمینهای اسلامی ؛ جوهر فضا در باطن است و حیاط درونی ، به وجود آورنده اساس فضا است.

امر توجه به مسایل درونی بر اساس فرهنگ ، نوع زندگی ، آداب و رسوم و جهان بینی شکل گرفته است که همراه با مسایل مادی ، جغرافیایی ، اقلیمی معنای نهایی خود را بدست آورده است . معنایی که از فطرت خود انسان نشات گرفته است.

مرکزیت

ویژگی موازی با مساله درون گرایی ، مرکزیت در فضای معماری است . سیر تحول عناصر پراکنده (کثرت ها) به وحدت مرکزی در اغلب فضاهای معماری دنیای اسلام به چشم می خورد . حیاط خانه ها ، مساجد ، مدرسه ها و کاروانسرا ها هسته های تشکیل دهنده این تفکر و رساندن عناصر عملکردی یا جزئیات میانه و دور به مرکز جمع کننده تنوع ها و گونه گونی ها می باشند . این فضای درونی مرکزی که گاه می تواند چیزی غیر از حیاط مرکزی باشد تظیم کننده تمام فعالیت ها بوده و اصل و مرکز فضا را در قسمتی قائل است که نقطه عطف و عروجی استثنایی در آن رخ می دهد .

انعکاس

در اغلب فضاهای معماری ایران منظره کلی حاصل از شکل گیری عناصر کالبدی ، به وجود آورنده کلیتی بصری است که از اجزای آن در قالب محوربندی های حساب شده و منظم ، چهارچوبی را تشکیل می دهند که در ان شکل و تصویر به کمال می رسد . اجزای ترکیبی در محورهای افقی و عمودی همواره رشد صعودی داشته و به منظور ددستیابی به مرکزیت دید (تصویر ) خط حرکت عمودی در فضاهای باز به طرف آسمان و نور تنظیم می شود که پیوند معماری ، نور، آسمان و انعکاس را به عنوان نتیجه بصری به دست می دهد .

انسان در گردش محوری خود به طرف جهاتت مختلف این کلیت فضایی منسجم را حس می کند که گویای نظام فکری منظمی است که در آن ، مرکزیت فضا و زمین در مرکزیت (توحید) آشتی دهنده عوامل اتصال زمین و آسمان است .

پیوند معماری با طبیعت

همدلی و احترام به طبیعت ریشه های عمیق فرهنگی دارد و هم زیستی مسالمت آمیز انسان ، معماری و طبیعت در معماری سنتی ایران کاملا مشهود است . اشارات فراوان در کتاب آسمانی درباره گیاه ، نور و اجزای طبیعت و در نهایت تمثیل بهشتی آن موجب شده است که در معماری ایران حضور طبیعت به طور همه جانبه باشد و فضاهای نیمه باز – نیمه بسته در یک روند سلسله مراتبی به نحوی در کنار یکدیگر قرار گرفته باشند که گویی همیشه انگیزه احترام و حفظ نعمتهای الهی را پاس می دارند که در قلب طبیعت و اجزای عناصر آن تجلی کرده است .

هندسه

مورد بسیار مهم در درک معماری های شرق ، ایران و تمدن های زیر پوشش فلسفه و فرهنگ اسلامی، نحوه بر خورد با مقوله هندسه در بیان افکار و اندیشه ها ست . بدون شک زمان بیان معماری های جهان در هندسه استوار است و از طریق روابط ان می توان کلیت کالبدی را آشکار کرد .

اما بحث ما تفاوت هندسه منشعب از جهان بینی فرهنگی کشور های شرقی است . در هنر و معماری اسلامی هندسه دارای اهمیت و مفهوم ویژه است و گسترش خود را در فلسفه و راه حیات می جوید و تجلی گاه افکار الهی و عقلانی و ادراک جهان هستی است .

در هندسه این سرزمین بحث علم و رشد ریاضی اعداد و ترکیبات پیچیده جبر همراه با حس شهودی بوده است و این دو که تکمیل کننده آثار هنری محسوب می شوند جدایی ناپذیری هنر (حس) و علم (عقل) را در تمدن های غنی و در جهان اسلام نشان می دهند .

شفافیت و تداوم

نقطه مقابل مفهوم فضای بسته و تمام شده ، مفهوم شفافیت و تداوم قرار دارد و در چنین فضایی ، مسیر حرکت انسان و یا نگاه او در تداومی پیوسته صورت می گیرد ، به طوری که گشاپیش های فضایی در خطوط افقی و عمودی موجب شفافیت (transparency)در لابلای دیوارها و ستون ها می گردد که دور نما و منظر نهایی در افق لایتناهی و مستهیل مجددا جان و جلوه تازه به خود می گیرد .

در لابلای بدنه بناهای معماری ایران فضا هیچ گاه با قاطعیت مشخص نمی شود و ابهام ترکیبات پیچیده آن به دلیل غنا بخشیدن به منظره ای است که نمی توان آن را در یک قالب محدود و تمامیت یافته تفسیر کرد . این فضا حامل پیام ازپدیده ای است که پدیده دیگری در درون خود دارد و حرکت به سوی ان ، حرکتی به سوی بخش دیگر فضا است با کلیت و جامعیتی گسترده .

راز و ابهام

احساس عظمت معنوی در کمال سادگی و خلوص در تشکیل و ترکیب ابنیه ایران مد نظر قرار داشته و سادگی ترکیبات این هندسه پایه ولی غنی موجب پیداپیش ساختمان هایی شده است که پیام آن با درک ویژه حسی قابل دریافت است و توام با کلیتی است که کمال خود را در منظر و تصویری کامل القا می نماید .

تعادل موزون / توازن احساس

در ایران به غیر از مناطق مرطوب و بارانی شمال و غیر از برخی مناطق خاص جنوبی ، با سرزمین نسبتا خشک و گاهی کویری مواجه هستیم که از لحاظ اقلیمی دو تمهید ویژه را مطرح می کند : یکی حفاظت در برابر گرما و حرارت و دیگری به وجود آوردن خنکی ، جریان هوا ، دریافت آب و حفظ آب.

بسیاری از عناصر معماری سنتی شهرهای کویری دلیل وجودی خود را در مقابله با یک اقلیم سخت بدست می آورند ؛ همانند گنبد که زمان و سطح تابش آفتاب بر روی آن موجب می شود که همیشه قسمتی از آن در سایه قرار گیرد و در داخل این گنبد ، حرارت به صورت گردشی از دریچه فوقانی تخلیه و رها شود . نمونه های دیگر شامل دیوارهای ضخیم خشتی یا فضاهایی چون تالار، ایوان ، زیر زمین ، سرداب ، بادگیر و مانند آن نیز در پیوند ارگانیک با طبیعت همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد ؟

ایوان، یکی ازعناصر ویژه معماری ایران که فضایی نیمه باز نیمه بسته می باشد یکی ازتمهیدات عالی این نوع نگرش وهمزیستی با طبیعت است.غیر ازتنظیم منظر درقالب تصویری محاسبه شده،حضور ایوان،روشنایی میانه(سایه روشن ها) رادربرگرفته و حد رابط بین فضای خارجی و داخلی است که در تعدیل و تنظیم کیفیت هوا نیز کاملا موثر است.

جستجوی آبهای زیر زمینی و به وجود آمدن شبکه قنات ها به همین منظور ، تامین آب حیات و پاکیزگی جسم و روح بوده است . با آب، درخت و گیاه رشد می کنند. جلوی بادهای شنی و آلودی های مختلف گرفته می شود و آرامش سایه های طبیعی مهیا می شود .نعمت آب ودرخت و گیاه در منطقه کویری همیشه تمثلی ازبهشت بوده است که جویهای آب آن در چهار سو در حرکت بوده اند . در نتیجه خیلی روشن است که در معماری ایران این بهشت جای و مکان خاصی داشته باشد و به شکلی مرکزی تمام فضاها را بهره مند نماید .

پیرو شناسایی برخی ویژگی ها و عناصر تشکیل دهنده شکل و صورت معماری، در راستای تداوم بخشی به اصول طراحی معماری نکات زیر قابل ملاحظه می باشد .

مفاهیم و اصول معماری در طول تاریخ با فرهنگ یک سرزمین انتقال یافته تسری می یابند.

شکل معماری با تبعیت از ویژگی های محیطی و فلسفی به وجود می آید و عامل زمان ، بعلت ماهیت دگرگون سازی ساختار زندگی انسان ، به عنوان رکن اصلی ، فضاهای جدید را شکل می بخشد .

با توجه به اصل پایداری مفاهیم جوهری مستتر در هر پدیده ، می توان اصول انسانی مذکور را در سیر زمان حفظ نموده و از آن ها به عنوان مفاهیم بنیادی و اساسی به مثابه منبع الهام، استفاده کرد.

در وفاداری به فرهنگ و هنر یک سرزمین ، حفظ و تکرار اشکال گذشته مورد نظر نبوده و در طراحی و هنر ، نگاه پویا و خلاق از ضرورت های اولیه متقدم به شمار می آید . صورت برگردان معنی گذشته لزوما دیگر در روند زندگی فعال کاربرد ندارد و نیازمند ایجاد صور جدید پیرو مفاهیم پایدار است .

معماری ، انتقال دهنده معنی است و نه شکل .

پرداختن به معماری به اصطلاح علمی ، به معنای این نیست که باید الزاما از فلسفه علم گرا و عقلانی فرهنگ های بیگانه تقلید کرد .

هنر والا با تقلید سر و کار ندارد و اثری که فاقد پویانی ، نوآوری ، احساس حقیقت و خلاقیت زمان خوپیش باشد بدون شک فاقد اعتبار بوده و به هیچ وجه راه گشا نیست .

شکل تثبیت شده ای برای برگردان مفاهیم فرهنگ وجود ندارد و برای اعتلا و پیشبرد هنر و معماری یک سرزمین میتوان با بهره جستن از نو آوری هوشمندانه به این اهداف متعالی نائل آمد.

شکل ، دارای مفاهیم (semiologic) و تمثیلی(symbolic) است و ساختمان ترکیبی عناصر معماری ، نمی تواند خارج از شناخت های فرهنگی به طور انتزاعی و مجرد حرکت نماید .

تجربه هنر و معماری مدرن (بین المللی) که قطع رابطه بین محیط ، تاریخ و سنت بوده ، نشانه بارزی از یک تجربه شکست خورده است که در آن دو عامل محیط و فرهنگ به نام نوآوری نادیده گرفته شده است .

نشانه و نماد را می توان در کلیه پدیده های به وجود آمده و تمدن بشری مشاهده کرد . فلسفه ، ادبیات ، علم ، هنرو… نگاه پویا به عنوان زبان جدیدی معماری قادر به استخراج این علائم است .

معماری دارای دو رکن اصلی فرهنگی و علمی است و هرگاه در سیر زمان یکی از ارکان سست و ضعیف گردد ، نتیجه حاصله ناکافی و ناتمام رشد می نماید . در این رشته (معماری) علم مهندسی و احساس خلاق ، دو بال اساسی ابداع اثر بوده و احاطه و تسلط و توجه به هر دو زمینه از ضروریات پایه این علم و هنر می باشد .

منبع:

پینوشت: پایان نامه ارشد یاسر فریدیان

منبع :  سایت

:: برچسب‌ها: معماری ایران, معماری, ساختمان, اقلیم

هنر حجاری ایرانیان
نوشته شده در یکشنبه ۱٥ تیر ۱۳٩۳
ساعت : ٧:۳۱ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
 

نقش حجاری شده مردی از ماد در کاخ آپادانای تخت جمشید

نمونه ای از هنر حجاری ایرانیان از میان هنر صنعتگران ایران باستان

حجاری 

هنر ایران یکی از غنی‌ترین میراث هنری در تاریخ جهان است و دربرگیرنده بسیاری از رشته از جمله معماری، نقاشی، بافندگی، سفالگری، موسیقی، خوشنویسی و فلزکاری می‌باشد.

هنر و صنعت در ایران باستان به شناخت پدیدارهای مادی فرهنگی و شیوهٔ معماری و هنری ایرانیان و انواع دست بافت‌ها و دست ساخت‌های ایران و تحولات آن در ایران باستان اختصاص داده شده‌است.

هنر حجاری ایرانیان

آشنایی با سنگ تراشی سنتی (حجاری)

هنر سنگتراشی که خاستگاه اصلی آن ایران بوده است از قدمت چندین هزار ساله برخوردار است . سنگتراشان از قدیم با تراش سنگهای کوه ، بعضی از ابزار و اشیاء و اسباب خانه و تندیس و وسایل آئینی و زینتی را می ساختند . شهر مشهد از مراکز عمده و مهم سنگتراشی در کشور است که به قولی از هنگام ورود امام رضا (ع) به توس این هنر در مشهد پدید آمده است .

حجاری و خراطی سنگ‌

اولین هنر بشر، تراش سنگ بوده است. قبل از اختراع خط و با شروع غارنشینی، انسان‌ها برای انتقام پیام و رساندن منظور خود شکل‌هایی روی سنگ حک می‌کردند و اینگونه با هم ارتباط برقرار می‌کردند. به مرور با اختراع خط تراش سنگ برای تهیه وسایل مورد احتیاج به کار گرفته شد. اوج هنر سنگ‌تراشی دوره رنسانس بود که در ایتالیا و یونان پیشرفت قابل توجهی داشت تا آنجا که در یونان افرادی مانند میکلانژ و لئوناردو سهم بسزایی در رشد این هنر ایفا کردند. خراطی سنگ با رشد تکنولوژی و ورود دستگاه‌های تراش پیشینه‌ای حدود 50سال را به خود اختصاص داده است.

منابع : ویکی پدیا

سایت جامع پیمانکاران

:: برچسب‌ها: هنر معماری, معماری ایران, هنر, حجاری

معماری ایران به گفته پروفسور نادر اردلان
نوشته شده در سه‌شنبه ۳٠ اردیبهشت ۱۳٩۳
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
 

بخش اخبار روز ساختمان

حقیقت معماری ایران ، نادر اردلان

 زندگینامه :

نادر اردلان متولد تهران ، در هفت  ‏سالگی به اتفاق پدر، مادر و خواهرش به دلیل شغل پدر در امور مالی وزارت اقتصاد، در راستای کمک های اصل 4 ‏به ایران بعد از جنگ جهانی دوم، به واشنگتن رفت.

وی تحصیلات خود را در دانشگاه های هاروارد و انستیتو تکنولوژی کارنگی به اتمام رساند و از ۱۳۴۱ ‏تا ۴۳ ‏در شرکت های بزرگ آمریکایی کار کرد و اولین کار ساختمانی وی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا و همکاری در ساخت برجی در سانفرانسیسکو بود.

به این ترتیب با ساخت ساختمان های پیش ساخته و نحوه ‏فعالیت پروژه های عظیم شنا شد.

در همان زمان از طرف شرکت نفت ایران دعوت به کار شد ، اردلان به همراه خانواده به ایران بازگشت و در سال ۱۳۴۳ به مسجد سلیمان رفت .

بعد از گذشت دو سال با وجود سختی های فراوان درهای جدیدی به روی وی باز شد و توانست طراحی های شرکت نفت را اداره کند و خانه سازی هایی در جزیره خارک انجام دهد .

در آن زمان رومن گرشمن باستان شناس بزرگ فرانسوی در خرابه های معابد آتش زرتشتیان مشغول حفاری بود و روی ساختمان ها و سایت های هخامنشیان و ساسانیان کار می کرد.

نادر اردلان در ترسیم پلان برخی از بافت ها به گرشمن کمک کرد.

کمک های شایان نادر اردلان در طراحی موزه هنرهای معاصر تهران به کامران دیبا را نیز نمی توان از یاد برد.

اردلان هرگز به مطالعه معماری ایران در یک دوره تاریخی خاص اکتفا نکرد. او به سرتاسر این چشم انداز علاقه مند بود و از غارهای خطی شمال ایران تا مارلیک (قرن نهم تا هفتم قبل از میلاد) شروع کرد و به بقایای خارق العاده ای در اصفهان و کاشان دوره ‏اسلامی و بعد از آن به دوره قاجار رسید.

تلاش های بی پایان نادر اردلان برای معرفی معماری ایران قابل تقدیر است.

گفتو گویی با پروفسور نادر اردلان  ، معمار ایرانی :

در ادامه گفت ‌و‌گو با نادر اردلان را بخوانید:

پروفسور اردلان ، وقتی پس از سال ها وارد ایران شدید ، چگونه مشغول کار شدید؟

در آن زمان شخصی به نام “رومن گرشمن” در خوزستان بویژه شوش و چغازنبیل حفاری هایی انجام می داد و موقعیتی پیش آمد تا در این کار با او همکاری کنم.

به این ترتیب با تاریخ ایران بیشتر آشنا شده و فهمیدم که عظمت معماری بیش از این است که ساختمان بسازیم و حق الزحمه دریافت کنیم، بلکه چیزی تاریخی و عمیق است و این آغاز آشنا یی من با ایران است.

پس از آن در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شده و با دانشجویان به شهر های مختلف ایران رفتم و نقشه آنها را پیاده کردیم.

به ویژه به دلیل علاقه، بافت شهر اصفهان و بازار اصفهان را پیاده کردم.

تا آن زمان بیشتر مطالعات معماری ایران را غربی ها انجام داده بودند.

دید غربی این است که به هر چیز به عنوان ابژه نگاه می کند. مثلاً مسجد امام را نگاه می کند و فقط برای خودش به عنوان یک تک واحد مجسم می کند، عادت نکرده ‏بودند که ما در ایران فضا می سازیم نه ابژه و نه شکل.

معنی ابژه :

ابژه :  ﴿ object﴾  ابژه   ﴿ در لاتین  objcere : به معنى خود را در برابر چیزى گذاشتن  ﴾  ،   چیز ، موضوع . ׳ ابژه ، در برابر سوبژه یا ذهن ، آن است که درباره اش گفته مى شود، بر خلاف …

سوبژه، فاعل شناسا، نگاه سوبژکتیو، بازخوانی ابژکتیو، این واژه ها برای کسانی که متون فلسفی را جدی نمیخوانند چندان قابل درک نیست, آنهم وقتی در نقدهای ادبی و سینمایی و… استفاده میشود.

پس بازار اصفهان بهترین نمونه از بافت فضای مثبت خطی بود.

ما شروع کردیم بافت آن را ترسیم کردیم و مثل زنجیر بخش های مختلف آن را از جمله میدان نقش جهان، مسجد امام و غیره کنار هم گذاشتیم و متوجه شدیم که این بافت ۶۰۰ سال با هماهنگی ادامه داشته ولی شکل ها از یک دوره به دوره دیگر متفاوت است.

ولی فضا از وحدت فضایی مثبت برخوردار بود.

این مطالعات به جایی رسید که دانشگاه شیکاگو پیشنهاد داد کتابی در مورد تاریخ معماری ایران بنویسم. کتاب     حس وحدت    را در ۱۳۵۱ ‏به پایان رساندم و در ۱۳۵۲ ‏به چاپ رسید.

این کتاب جنبه قابل لمس معماری ایرانی بود.

با این حال برای فهم معماری ایران کافی نیست و فقط کمیت موضوع را نشان می دهد. دلیل استفاده اشکال و رنگ ها مشخص نیست یا اینکه چرا طرز طراحی بنای ما با طراحی چین و روم متفاوت است، پس باید وارد فرهنگ ایران شویم.

خوشبختانه در آن زمان سید حسین نصر فیلسوف و نویسنده در دانشگاه تهران ، کتاب هایی در زمینه اسلام و فرهنگ اسلامی نوشته بود و اقدام به تاسیس آکادمی فلسفه کرد.

در آن زمان درها باز بود و همه دنیا علاقمند بودند فرهنگ ایران را بشناسند. فرهنگ ما عمیق اما بسته است و مردم کمی توانسته اند عمق فلسفه و فرهنگ ما را بشناسند. در آن زمان از ژاپن، آلمان، انگلیس و سایر کشور ها افرادی که به زبان عربی، فارسی و ترکی مسلط بوده و به شناخت فرهنگ ما علاقه داشتند، می توانستند در آکادمی فلسفه ایران این مطالعات را انجام دهند.

کتاب   حس وحدت   دو جنبه دارد:

جنبه معماری

جنبه معنای فضاها و رنگ ها.

خوشبختانه در ایران کسانی که بنا های ما را به طور سنتی می ساختند ، متعلق به یک صنف و نجار، گچ کار یا آجر کار بودند.

متوجه شدم هر کدام از این صنف ها یک استاد دارد و یک شاگرد. رسم این است که استاد این صنف ها هم استاد کار و عمل است و هم جنبه عرفانی دارد. پس کاری که انجام می دهد نظم خاصی دارد.

سئوالی که مطرح است، اینکه چرا در آثار ایرانی گنبد ساده ساخته نمی شد و این همه منبت کاری و شکل دادن برای رسیدن به نور انجام شده است؟

نور و فضا ، المان هایی در زمینه معماری ایران بود که خیلی در من اثر گذاشت و این بیشتر مرا به سمت سهروردی هدایت کرد که حقیقت را به شکل نور می بیند و ملاصدرا که به شکل نور و رنگ می بیند.

معنی رنگ نیز در هفت پیکر نظامی به خوبی توضیح داده ‏شده ‏است.

به این ترتیب هر کدام از جنبه های این موضوع را بررسی کرده و در کتاب گردآوردم.

کتاب ۷ ‏بار به زبان های مختلف از جمله اسپانیولی، فارسی و … ترجمه شده ‏و در بیشتر دانشگاه های معماری بویژه ‏به عنوان کتاب مرجع استفاده ‏می شود. ‏

من به بیشتر کشور های اسلامی سفر می کنم، اول به دلیل جایزه ‏آقا خان که عضو هیات امنای آن بودم و دوم به دلیل مطالعات هاروارد که در حال انجام آن هستیم.

از این رو مطلع هستم که این کتاب در آمریکا، کابل و … تدریس می شود.

اخیرا توجه به فلسفه فرهنگ ایران در مردم زیاد شده ‏است و همیشه جنبه عرفانی در آن وجود دارد. ما از پیشینه غنی شعر برخورداریم و شاعران بزرگی داریم.

اکنون اشعار مولانا در آمریکا یکی از پرفروش ترین آثار شعر به شمار می رود. همیشه سعی من این بود که معمار طراح باشم و برای این کار باید چیزی برای گفتن داشت و آنچه می سازی معنایی بیش از جنبه فیزیکی داشته باشد .

معماری خوب از نظر شما چه تعریفی دارد؟

  ۴ عامل، تشکیل دهنده معماری

من در کشور های مختلفی کار طراحی و اجرا انجام داده ام و به تجربه می دانم که ۴ عامل، تشکیل دهنده معماری خوب است.

یعنی:

۱- ‏انطباق با محیط اقلیمی

۲- ‏ارتباط مستقیم با فرهنگ منطقه بیانگر آن فرهنگ باشد.  فرهنگ به طور مداوم درحال تغییر است و باید آگاه باشیم که عقب نشینی نکنیم.

۳- ‏عملکرد

۴- ‏استفاده از تکنولوژی پیشرفته

شما بیشتر در کشورهای عربی کار کردید مثل کویت، قطر و … . بحث تان به هویت مربوط است. آیا ابتدا با هویت مناطق یاد شده آشنایی پیدا کردید و بعد طراحی و ساخت انجام دادید یا هویت ایرانی خود را در آنجا به کار بردید؟

اولین ساختمان هایی که ساختم در کالیفرنیای آمریکا بود که مختص آن فرهنگ بود و برای این کار به مطالعه فرهنگ آمریکا و بویژه منطقه کالیفرنیا پرداختم و بر اساس آن طراحی کرد‏م. وقتی به ایران آمدم اولین ساختمانی که طراحی کرد‏م، مدرسه مدیریت بود که الان دانشگاه ‏امام صاد‏ق نام دارد و پایه طراحی آن باغ فین است و خوابگاههای د‏انشجویان حیاط د‏ار است.

‏اما سوال پیش می آید که برج های سامان که طراحی آن را هم من انجام داده ام، هیچ ربطی به فرهنگ ایران ندارد. بله این آغاز حرکتی با همکاران بود که چطور می توانیم کارمان را جلو ببریم؟ آیا می خواهیم شیوه معماری غرب را به ایران بیاوریم و پیاده ‏کنیم یا اینکه می خواهیم یاد بگیریم که معماری سنتی ما چیست و چه الگویی می تواند به ما بدهد؟

‏من ۶ سال شریک عبدالعزیز فرمانفرمایان بودم. وی مسوولیت چند کار بزرگ را به عهده من گذاشت از جمله استادیوم ۱۰۰ ‏هزار نفری بازی های آسیایی، مدرسه مدیریت ایران و … . ‏به نظر من یک معمار آنچه را که آموخته است، انجام می دهد. من ۲۰ ‏ سال در آمریکا کارکردم و آنچه آموختم به کار می بردم پس اینجا اولین چیزی که به ذهنم رسید این برج ها بود و آنچه که می توانستم سا ختم.

در این بین مطالعاتی برای شناخت ایران انجام دادم و با افزایش این شناخت آنچه از غرب آورده بودم را کم کم کنار گذاشتم. ‏من ۱۳ ‏سال یعنی از ۱۳۴۳ ‏تا ۱۳۵۶ در ایران کار کردم و زمانی که دوباره برای تدریس به هاروارد و ییل دعوت شدم، به دلیل علاقمندی به فرهنگ وگسترش استفاده از تکنولوژی، دفتر معماری ام را در ایران حفظ کردم. ‏

بعد از انقلاب هم به دلیل اینکه عضو هیات آقاخان بودم – که از مراکش تا اندونزی سفر و مطالعه کرده بودیم- و بعد از آن به دلیل برنده شدن در مناقصه شرکت نفت ابوظبی، در سال ۱۹۹۰ ‏به خلیج فارس آمدم. اصولآ دو فرهنگ بزرگ بر معماری خلیج فارس اثر گذاشته است: یکی فرهنگ عراق و دیگری فرهنگ ایلام که معماری قوی داشتد و شمال خلیج فارس را متاثر کرد.

‏در این منطقه از ۱۹۱۴ به بعد فعالیت اقتصادی شروع شد. معماری اطراف زمین های عربستان صعودی و امارات از نخل بود، به دلیل گرما ساختمان کم بود و خانه ها از نی بود. پس از آن کسب درآمد از مروارید در این منطقه آغاز شد و به حضور معماری برای ساخت بنا های جدید نیاز داشتند. ‏به هر حال معماری عربستان، ایرانی است، مثل معماری “بستکی” در دبی که نمونه خوبی از معماری ایرانی است. من در طراحی به انطباق معماری با محیط بسیار توجه می کنم.

این تأثیرپذیری آگاهانه انجام شده یا ناآگاهانه؟ شما چقدر آگاهانه عمل می کنید؟

سنت چیزی است که یک سری موارد اصلی دائمآ در آن تکرار می شود و به این معنا نیست که جوهری در آن وجود ندارد، زیرا ابتدا کسی آن را به این شکل پیاده کرده و سپس هنرمندی که آن را تکرار می کند و به درستی آن اعتقاد دارد. شاید همه موضوع را ندانند، البته مهم نیست.

یک گچبر الزاماً همه چیز را نمی داند، ولی معمولاً استادش برای او جنبه معنوی دارد. ساختمان های قدیمی ایران تنها یک بنای فیزیکی نیست، بلکه روح دارد، عرفان دارد و نفس دارد. ‏در خلیج فارس به انطباق با محیط اقلیمی توجه نمی شود. برق، نفت و آب ارزان است. کشور های عربی نفت خیزند و از برق استفاده کرده و آلودگی زیادی ایجاد می کنند.

به دلیل وجود نفت زیر خلیج فارس، این آب بسیار آلوده است و روی محیط اثر می گذارد. ‏بویژه در خلیج فارس، گرم شدن ۲ ‏درجه ای هوا، ۲ ‏اثر دارد: یکی روی دریاچه که حجم آب آن افزایش می یابد و می دانیم که اطراف خلیج فارس به جز بخش کوچکی، فقط یک متر بالاتر از سطح آب است. به این ترتیب حدود ۴۰ سال آینده ۲۵ درصد شهر های اطراف خلیج فارس به زیر آب می رود که ما در هاروارد روی آن مطالعه می کنیم.

این مساله خطر بزرگی است که کاری برای آن نمی کنیم و در مورد آن آگاهی کمی وجود دارد و در دانشگاه ها نیز به آن توجه نمی شود. مساله فرهنگی که وجود دارد این است که همه می خواستیم به سبک جدید و پبشرفته کار کنیم، اما تقلید دست چندم از یک کار درست نیست. دلیلش این است که شایستگی خود را نشناخته ایم و خود را دست کم می گیریم. ما تاریخ و فرهنگ غنی داریم که نگاه ‏به حقیقت در آن با سایر کشور ها متفاوت است اما بدون توجه به ناسازگاری ها تقلید می کنیم.

می خواهم خلاصه وضعیت معماری ایران را ترسیم کنم و شما چشم انداز آن را بررسی کنید و بگویید چه باید کرد. آیا واقعا راه نجاتی داریم؟ اتفاقی که برغم ادعا های موجود در مورد احیای معماری ایرانی در حال رخ دادن است این است که حتی ۲ ‏واحد معماری ایرانی در دانشگاه ها تدریس نمی شود.

اخیرا برخی دانشگاه ها در مقطع فوق لیساس درسی با نام معماری ایرانی- اسلامی تدریس می کنند. اما به جز کتابی که خودتان نوشته اید و جنبه فلسفی و تثوری معماری را نشان می دهد، دانشجویان معماری آشنایی چندانی با معماری ایرانی ندارند و به جز کارهای آقای یبرنیا و معماریان کار ارزنده دیگری انجام نشده است.

درکشورهای دیگر پژوهش های زیادی روی معماری خود انجام می دهند اما در ایران کار زیادی در این زمینه انجام نشده است. ‏حدود ۱۵ سال است که موجی تحت عنوان “معماری جهانی” در ببن معماران ایرانی رواج یافته که به دنبال آن آنفدر که معماری معماران بزرگ ‏جهانی در ایران بررسی و تحلیل می شود، در کشور های خودشان انجام نمی شود.

بیشتر معماری ایران دست “بساز بفروش ها” است. اما انقاقی که افتاده اینست که ما فرهنگ خود را کنار گذاشته ایم و معمارانی که ادعای نخبه بودن دارند به کارهای عجیب و تقلید از خارجی ها می پردازند. ‏اتفاق دیگری که طی ۴ ‏سال اخیر رخ داده این است که مسوولان نمای رومی را رواج داده اند که چیزی التقاطی است و تناسبات رایج در معماری جهان را رعایت نکرده است. در حالی که در کشور های حاشیه خلیج فارس به دنبال هویت سازی در معماری هستند.

‏نبود چشم انداز، وجود هرج و مرج در ساخت و ساز، نبود فرهنگ و فضای سبز در شهرهای ما و سلیقه ای عمل کردن معماران، چهره شهرها را نازیبا کرده است. اگر ما هویت خود را از دست دهیم چیزی برای عرضه در عرصه جهان نخواهیم داشت. شاید علت این مسایل این است که فقط اقتصاد اهمیت دارد و پول و بازار حرف اول را می زند. ‏به نظر شما حفظ بافت قدیم چه ارزشی دارد؟ تداوم فرهنگ چه اهمیتی دارد؟ راهکارهای عملی را بیان کنید. ما به عنوان معمار چه کاری می توانیم در این زمینه انجام دهیم؟

من سال گذشته د‏ر مطالعاتم که الان در دانشگاه ‏هاروارد د ‏ر مورد خلیج فارس و ۱۰ شهر آن شروع کرده ایم، پیشنهاد ‏هایی برای تهران دادم. به نظر من موضوع تغییرات آب و هوایی بیشتر از هر چیز دیگر در طراحی ما مهم است زیرا هم با مشکل کمبود انرژی مواجه هستیم و هم کمبود آب که دو عامل اصلی طراحی پایدار است.

پس اگر بخواهیم پاسخ این مساله را بدهیم باید علمی نگاه کنیم و می بینیم که الگوهای فوق العاده ای در ایران وجود دارد که می تواند برای ساخت خانه ها و شهر های ایران راهنمای ما باشد. در ایران ۶ منطقه اقلیمی مختلف از سرد سیر تا کویر داریم که باید کاملاً مطالعه شود و بر اساس آن الگوی ساختمان ‏تهیه کنیم. ‏

موضوع مهم دیگر اینکه بعضی از این محیط های اقلیمی، فرهنگ های مختلف را در خود جای داده است. از ۱۳۵۳ ‏تا ۱۳۵۷ سازمان محیط زیست ایران با دفتر ما قراردادی بست که ایران را با توجه به این ۶ ‏اقلیم مطالعه کرده و با دنیا مقایسه کنیم و بفهمیم که چطور می توانیم بهتر بسازیم.

ما منطقه های اقلیمی را مطالعه کر دیم و نتایج آن در کتابی با نام “پردیسان” چاپ شده است. من فکر می کنم ما به مطالعه ای (پیمایشی) ملی در مورد الگوهای تاریخی شهری و تیپ-شناسی معماری در مناطق آب و ‏هوایی و فرهنگی مختلف نیاز داریم.

دراین مناطق باید محیط و سلامت عمومی را مطالعه کنید چون باهم مرتبط هستند.ضمن اینکه باید مطالعه مردم-شناسی، اقتصادی و اجتماعی هم داشته باشیم و سوم اینکه شکل شهرنشینی و نوع شناسی و فرم شناسی معماری دراین مناطق مطالعه شود.

‏من سه پیشنهاد دارم:

۱- گذشته خود را در این ۶ منطقه به طور همه جانبه بررسی و مطالعه کنیم و باید برنامه کشوری داشته باشیم.

۲- از ۱۳۲۹ تا ۱۳۹۱ را مطالعه کنیم تا ببینیم که در مناطق یاد شده چه کارهایی انجام شده است و محاسن و معایب آن را بشناسیم.

۳- باید آینده را ببینیم که چه تغییراتی پیش خواهد آمد و چگونه باید برای این تغییرات آماده باشیم و بدرستی پیش بینی کنیم. دولت ها باید این روند ها را اداره کرده و دانشگاه ها مبانی علمی لازم برای این مطالعات را فراهم کنند.

لینک منبع خبر :  معمار نیوز

گرداوری سایت پیمانکاران ساختمان 

 

WhatsApp us