درمان کودک خجالتی و کمروی شما

درمان کودک خجالتی و کمروی شما

روابط والدین و فرزندان

درمان کودک خجالتی و کمروی شما

خجالت در واقع نوعی ویژگی شخصیتی در كودكان است، نه یك عیب و نقص , اگر كودك‌تان خجالتی است بهتر است بدانید راه‌های زیادی برای رفع این مشكل وجود دارد، به هر دلیلی كه كودك شما اكنون خجالتی است ، بهتر است راه‌های كمك به او را پیدا كنید .

آموزش کودک٬ آموزش کودکان٬ تربیت کودک٬ رفتار با کودک٬ کودک

احتمالا هیچ پدرومادری دوست ندارد که کودکش خجالتی باشد یا دیگران این برچسب را به او بزنند. اما کدام کودکان خجالتی هستند و چه موقع ما خجالتی بودن را با مسائل دیگر اشتباه می‌گیریم؟ 

خجالت در واقع نوعی ویژگی شخصیتی در كودكان است، نه یك عیب و نقص كه نیازی به دعوا و شرمندگی والدین داشته باشد. این ویژگی با تشویق و حمایت والدین قابل اصلاح است جالب است بدانید دانشمندان می‌گویند خجالتی بودن در بعضی فرهنگ‌ها مورد پسند و ستایش مردم است و از راه فرهنگ جامعه به كودكان به ارث می‌رسد. 

از نظر علمی احساس خجالت، یك واكنش طبیعی نسبت به افراد یا محیط‌های جدید است كه در حقیقت تركیبی از حس ترس و كنجكاوی را در خود دارد. شیرخواران با دیدن غریبه‌ها روی‌شان را برمی‌گردانند. 

كودكان نوپا به زمین نگاه می‌كنند و به پدر یا مادرشان می‌چسبند و حتی ممكن است در این شرایط به مكیدن انگشت شست بپردازند اما بیشتر بچه‌ها قبل از 3 سالگی به راحتی با همه ارتباط برقرار می‌كنند و به‌نظر بسیار اجتماعی می‌آیند اما بعد از این سن، ترس بیشتر كودكان از غریبه‌ها شروع می‌شود و آن‌ها حس خجالت و شرمندگی را یاد می‌گیرند. در این زمان است كه ناگهان كوچولوی اجتماعی و برون‌گرای شما تبدیل به یك موجود خجالتی می‌شود. 

*با کودک خجالتی ام چه کنم؟

ندا شیخی، دکترای روانشناسی در ابتدا در تعریف خجالتی بودن می‌گوید: خجالت به معنی دوری‌گزینی و عدم تمایل به ایجاد ارتباط با دیگران، می‌تواند امری موقتی یا نسبتا دائمی باشد. خجالتی بودن کودک باید با توجه به شخصیت و ذات کودک، سن او و اینکه فرزند چندم خانواده است، و فرهنگی که کودک در آن پرورش می‌یابد، مورد بررسی قرار گیرد. ما در اینجا به توضیح چند مورد از این فاکتورها مانند سن و فرزند چندم خانواده می‌پردازیم. 

چندمین فرزند شماست؟

این روانشناس در ادامه در بیان اینکه فرزند چند خانواده بودن چه تاثیری بر خجالت کودک دارد، توضیح می‌دهد: معمولا فرزند اول خانواده نسبت به فرزند دوم حالت خجالت بیشتری دارد. این امر شاید به علت شیوه‌های تربیتی سختگیرانه‌تر والدین درباره فرزند اول باشد. معمولا والدین قوانین سنگین تر و بایدونبایدهای بیشتری درباره فرزند اول وضع می‌کنند که این امر می‌تواند بر میزان و کیفیت عزت نفس کودک تاثیر بگذارد. زیرا که کودک به طور مداوم به قضاوت و کنترل خود می‌پردازد و به خاطر ترس از اشتباه یا تنبیه، سعی می‌کند تعاملش با دیگران را کاهش دهد. درحالی‌که فرزند دوم معمولا کمتر با قوانین و بایدونبایدهای سخت والدین مواجه می‌شود و بنابراین با فراغ بال و اعتماد به نفس بیشتری به ایجاد ارتباط و انجام امور می‌پردازد. 

اختلالی شبیه کمرویی

شیخی همچنین به فاکتور سن اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد که نباید خجالتی بودن را با مسائل دیگر اشتباه گرفت: سن نیز از عوامل تاثیرگذار بر این حالت در کودکان است. به عنوان مثال، پدر و مادری از این موضوع اظهار ناراحتی و تعجب می‌کنند که فرزند 8 ماهه‌شان تا مدتی قبل در تعامل با دیگران هیچ مشکلی نداشته و به راحتی در آغوش دیگران قرار می‌گرفت، می‌خندید، و با آنها بازی می‌کرد. اما به تازگی حتی با مادربزرگش هم غریبگی می‌کند، با دیگران تعامل نمی‌کند، و در مواجهه با افراد تازه گریه می‌کند و … . این رفتار مربوط به سن کودک است. از حدود 8 ماهگی کودک دچار حالتی می‌شود که روانشناسان آن را اضطراب جدایی و اضطراب غریبه می‌نامند. یعنی در مواجهه با افراد جدید یا در هنگام غیبت پدر و مادر یا مراقب‌شان، دچار حالت اضطراب می‌شوند. 

عادت ها در سنین مختلف

ایشان تاکید می‌کند: کودکان در سنین مختلف عادت‌های گوناگونی دارند. به عنوان مثال، کودکان در سن 5 سالگی، تفریحات درون منزل را به بیرون رفتن ترجیح می‌دهند و معمولا دامنه تعامل آنها با بچه‌های دیگر محدود به گروه‌های کوچک 3 الی 4 نفره است و از کودکان بزرگ‌تر یا افراد بزرگسال فاصله می‌گیرند. بنابراین در بعضی سنین نمی‌توان بر شکل یا میل به تعامل کودک با دیگران نام خجالتی بودن گذاشت؛ بلکه این حالت به نوعی مقتضای سن آنان است. 

*کودک خجالتی به مدرسه نمی رود؟
هرچند رفتاری که کودک نوپا در برخورد با غریبه‌ها از خود بروز می‌دهد ناشی از کم‌رویی است و این حالت طبیعی است،‌ اما نمی‌توان نام آن را خجالت گذاشت باید هرچه زودتر چاره‌ای بیندیشید چون با ورود او به مدرسه این مسئله تشدید خواهد شد. 

شاید می‌خواهد جلب توجه کند
تعدادی از بچه‌ها خجالت را برای جلب توجه به کار می‌گیرند تا از انجام کاری که به آنها محول شده خودداری کنند. در بیشتر مواقع، کودکان خجالتی هنگام احوالپرسی مادر با سایرین به مادرشان می‌چسبند اما در برخی مواقع با ادامه رفتار می‌خواهند دیگران از او سؤال کرده و با او صحبت کنند و مرکز توجه شود. 

بزرگش نکنید
خجالتی بودن کودک را امری غیرطبیعی و مهم جلوه ندهید ولی به او توجه داشته باشید تا سعی در جلب توجه شما از راه‌های دیگر از‌جمله خجالت کشیدن نکند. 

او را اجتماعی کنید
با مهربانی و آرامش اعتماد به نفس کودک را تقویت کرده و او را از بدو خردسالی به جمع دیگران به‌ویژه کودکان ببرید. به بچه بیاموزید که برخی کارها مانند سلام کردن از رفتارهای خوب و مودبانه به حساب می‌آید. 

آماده‌اش کنید
پیش از آنکه فرزندتان را به جمع دیگران ببرید برایش توضیح دهید  تا خود را آماده کند و دچار اضطراب نشود. بهتر است کودک، شما را راحت و با اعتماد به نفس  در میان جمع و در حال رفت و آمد و معاشرت ببیند و این شیوه را در پارک، منزل دوستان و… نیز به کار ببرید. 

نگذارید شما را منزوی کند
باید با برقراری روابط مناسب با  دیگران برقراری ارتباط صحیح را به فرزندتان بیاموزید و اجازه ندهید کودک خجالتی، شما را از معاشرت با دیگران بازدارد.

تبیان
:منبع

Monday 5th of September 2016 21:10:10 ________ ۱۳۹۵-شهريور-۱۵

تربیت کودک ( تنبیه )

تربیت کودک ( تنبیه )

تربیت کودک ( تنبیه )

فرش اتاق کودک

فرش اتاق کودک

تربیت کودک٬ رفتار با کودک٬ کودک٬

وقتی که صحبت از تربیت کودک به میان می آید، بیشتر ما نخستین کلمه ای که در ذهن مان نقش می بندد تنبیه است! انگار که تربیت کودک بدون ابزاری مانند تنبیه اصلا شدنی نیست.
بعد هم به سراغ روش هایی از تنبیه می رویم که موثرتر باشد و کودک بیشتر تحت تاثیر آنها تبدیل به موجودی حرف شنو و آرام و بی آزار شود. اما آیا تا به حال با خودمان فکر کرده ایم که این روش های تنبیهی چه عواقبی ممکن است داشته باشد و آیا راه حل دیگری جز تنبیه وجود ندارد؟
در مورد این موضوع با مهدیس هاشمی، روانشناس کودک و نوجوان گفت و گو می کنیم و او با اشاره به موارد تنبیه نادرست می گوید: متاسفانه بسیاری از والدین از ابزارهای مختلفی برای تنبیه استفاده می کنند که نتایج و پیامدهای منفی برای کودکان دارد که به ۴ مورد از مهم ترین آنها اشاره می کنیم؛
,این 4 تنبیه اشتباه را انجام ندهید

دیوار کودکی

دیوار کودکی

این ۴ تنبیه اشتباه را انجام ندهید! -شوش مالاین ۴ تنبیه اشتباه را انجام ندهید!
مجله خبری شوش مال: این ۴ تنبیه اشتباه را انجام ندهید!
به گزارش مجله خبری شوش مال: ۱٫ بدترین نوع تنبیه که با وجود فرهنگ سازی و اطلاع رسانی های وسیع هنوز هم موارد مختلف در درجات گوناگون از آن دیده می شود تنبیه فیزیکی یا کتک است. درباره تاثیرات سوء این رفتار بر روی کودک زیاد گفته شد و بر کسی پوشیده نیست که با کتک زدن چه صدمات روحی و شخصیتی به کودک وارد می کنند. بدرفتاری، لجبازی، مقابله جویی، منفی گرایی، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری از جمله صدمات ناشی از کتک زدن است اما چرا هنوز هم می توان پدرومادرهای بسیاری را دید که دست به تنبیه فیزیکی می زنند؟
می توان گفت که بسیاری از والدین دچار خشم شده و دست به این کار می زنند که در اغلب موارد به سرعت از کار خود پشیمان می شوند و احساس گناه بعدی باعث می شود نه خشم و ناراحتی آنها درمان شود و نه کودک به درستی تربیت شود.
۲٫ والدینی هستند که خط قرمز آنها در برخورد با کودک کتک زدن است و دست به این اقدام نمی زنند اما در برخی موارد با از دست دادن کنترل خشم خود در مقابل فرزندان سر آنها فریاد می کشند یا با کلمات مختلف کودک را سرزنش و حتی تهدید می کنند.
آنها که احساس می کنند حق دارند خشم و ناراحتی خود را بر سر کودک خالی کنند چون او با رفتارش باعث عصبانیت و ناراحتی شان شده است، بدون اینکه به تبعات بعدی کار خود فکر کنند شروع به داد و فریاد بر سر کودک می کنند که هم باعث افزایش ناراحتی و عصبانیت خودشان می شود و هم کودک بعد از چند بار تکرار این کار به مقابله جویی یا واکنش در برابر این رفتار اقدام می کند. باید گفت که این روش نیز راه حل درست و موثری در تربیت کودک نیست و برعکس باعث ضعف شخصیت کودک یا پرخاشگری او می شود.
۳٫ محدود کردن کودک در فضای خاص مانند اتاق یا حمام نیز از جمله تنبیهات نادرستی است که متاسفانه توسط والدین انجام می شود. اما تنبیهی که کودک را از نیازهای اصلی و اساسی اش محروم می کند، پذیرفتنی نیست. این رفتارها مانند زندانی کردن کودک در دستشویی، حمام، زیرزمین، تنها گذاشتن کودک و… نوعی از کودک آزاری و تضییع حقوق کودک است و نوعی خشونت رفتاری در خود مستتر دارد که باعث ایجاد خشم پنهان در کودک می شود. پس نباید فکر کرد به صرف اینکه این رفتارها همراه با خشونت فیزیکی نیست پس ایرادی برای انجام آنها وجود ندارد.
,این 4 تنبیه اشتباه را انجام ندهید
این ۴ تنبیه اشتباه را انجام ندهید

۴٫ شاید از نظر والدین عادی ترین و بی ضررترین تنبیهی که می توان برای کودک در نظر گرفت این است که او را از برخی امکانات یا وسایل به مدت مشخصی محروم کنند. البته که محروم کردن کودک روش موثری در تربیت کودک است اما وسیله یا امکانی که کودک از آن محروم می شود باید متناسب با رفتار کودک باشد.
به عنوان مثال اگر کودک با اسباب بازی خود با خشونت رفتار کرد می تواند زمان مشخصی او را از اسباب بازی خود محروم کنید یعنی این تنبیه متناسب با رفتار نامناسب او با همان وسیله است، نه اینکه اگر کار اشتباه دیگری از او سر زد، اسباب بازی مورد علاقه اش را از او دور کنید، این تنبیه با رفتار نامطلوب بی تناسب است که باعث ایجاد حس مورد ظلم واقع شدن، و در نتیجه خشم در کودک می شود و ممکن است در موقعیت های بعدی آن رفتار یا عمل نامطلوب را با شدت بیشتری انجام دهد.

ایده و طرحهای جدید و متنوع از دکوراسیون اتاق کودک و نوجوان دختر و پسر

ایده و طرحهای جدید و متنوع از دکوراسیوناتاق کودک و نوجوان دختر و پسر

طرحی از میز تحریر اتاق نوجوان

طرحی از میز تحریر اتاق نوجوان

طرحی از میز تحریر دخترانه

طرحی از میز تحریر دخترانه

طرحی از میز تحریر نوجوان مدل پسرانه

طرحی از میز تحریر نوجوان مدل پسرانه

مدل-میز-تحریر-کودک

مدل-میز-تحریر-کودک

مدل-میز-تحریرنوجوان طرح دخترانه

مدل-میز-تحریرنوجوان طرح دخترانه

میز-تحریر-و-کتابخانه

میز-تحریر-و-کتابخانه

در این بخش چند مدل ساده و ارزان قیمت از میز تحریر  های کودک و نوجوان را برایتان به نمایش گذاشته ایم .

این میز ها بیشتر از ورق ام دی اف رنگی ساخته شده اند و در بعضی از قسمتها از لوله های استیل به جهت سبک سازی و زیبا سازی این اثر استفاده میشود .

اصولا برای دکوراسیون اتاق  هر بچه ای باید ابتدا به علایق آن کودک یا نوجوان توجه داشته باشیم . زیرا میز تحریر ارتباط مستقیمی به پرورش ذهن و مطالعه کودک یا نوجوان شما دارد . مثلا اینکه پسر ها از چه سبک دکوری خوششان می آید و یا اینکه دختران به چه رنگ هایی توجه بیشتری دارند و ایا استفاده از رنگ های شاد میتواند باعث افزایش یادگیری کاربر شود .

 

چند نکته درباره رفتارهای صحیح با کودکان بازیگوش

چند نکته درباره رفتارهای صحیح با کودکان بازیگوش

دکوراسیون اتاق کودک

دکوراسیون اتاق کودک

چند نکته درباره رفتارهای صحیح با کودکان بازیگوش

آموزش کودک٬ کودک٬ رفتار با کودک

برای همه ما پیش آمده که گاهی از دست شیطنت‌های فرزندانمان‌ خسته شده و به ستوه آمده‌ایم؛ انگار هرچه می‌گوییم برعکس آن عمل می‌کنند، خیلی وقت‌ها لج‌بازی‌هایشان کلافه‌مان می‌کند و گاهی ‌به حدی از دستشان خسته می‌شویم که حاضر نیستیم حتی صدایشان را بشنویم یا قیافه‌شان را ببینیم .
البته شاید فقط زمان کوتاهی در این حال باقی بمانیم، ولی همین زمان کوتاه هم حس خوبی به ما نمی‌دهد و دوست داریم بتوانیم رفتار درستی‌ با کودکان لجباز، یکدنده یا پرخاشگر خود داشته باشیم .

بعضی والدین باوجودی که‌ می‌دانند روش آنان در برخورد با فرزندانشان‌ چندان تأثیری ندارد، ولی باز هم دست از آن برنمی دارند و همچنان به شیوه قبلی خود عمل می‌کنند. بنابراین ‌طبیعی است که نمی‌توانیم از یک شیوه غلط، انتظار نتیجه درست داشته باشیم.

آگاهی از بی‌تأثیر بودن روش‌های به کار گرفته شده قبلی در نخستین گام در راه بهبود روابط با فرزندان بسیار حائز اهمیت است. والدین اشتباهاتی در رفتار با فرزندشان دارند؛اشتباهات رایج تربیتی که ما والدین آنها را به کار می‌بندیم و انتظار داریم بهترین نتایج برایمان حاصل شود؛ غافل از این‌که راه را به خطا می‌رویم …

گاهی همچنان به رفتارهای اشتباه خود ادامه می‌دهیم و هیچ نتیجه‌ای هم نمی‌گیریم‌. شما فرزند خود را بابت رفتارها و شیطنت‌هایش سرزنش می‌کنید. به عنوان مثال می‌گویید: «تو که هنوز اتاقت را مرتب نکرده‌ای!» یا «تو که دوباره خواهر کوچکت را اذیت کردی!»

اما گاهی هم این سرزنش‌ها جای خود را به جمله‌های حقارت‌آمیز می‌دهد یا بدتر از آن از الفاظ نامناسب و فحش استفاده می‌کنیم.

آیا فرزند شما بعد از شنیدن چنین سرزنش‌ها و داد و بیدادها و گاه فحاشی رفتار خود را تغییر داده است؟ شما دقیقا همان کاری را به کودک خود می‌گویید که در آن لحظه انجام می‌دهد. در صورتی که فرزند شما کاملا به عمل خود واقف است و نباید آن کار را به رفتار همیشگی‌اش تعمیم دهید .

آگاهی از نامناسب بودن رفتار کودک به تنهایی سودی ندارد. از نظر کودک، این سرزنش‌ها صرفا عیب‌جویی از سوی شماست. کودک فکرمی‌کند: «مامان ا‌صلا من رو دوست نداره. برای همین هم دائم ازم ایراد می‌گیره … پس منم باید برای جلب توجه او بجنگم.»؛ به ویژه اگر سرزنش‌های شما همراه با جمله‌های تحقیرآمیز باشد، این احساس در کودکتان قوی‌تر خواهد شد.

متاسفانه گاهی والدین بیش از حد از رفتارهای شیطنت‌آمیز فرزندانشان عصبانی می‌شوند؛ به‌گونه‌ای که نمی‌توانند جلوی خشمشان را بگیرند و دست به تنبیه بدنی کودک می‌زنند .

آیا شما هم تا به حال اختیار خود را از دست داده و به این مرحله از تنبیه رسیده‌اید؟

فراموش نکنید فرزند شما هر کاری بکند و شیطنت او به هر میزان که باشد، شما حق ندارید او را تنبیه فیزیکی کنید .

شاید بسیاری از ما حداقل یک بار، دانسته یا ندانسته، کودک خود را به گونه‌ای تنبیه بدنی کرده‌ایم. آگاهی از چگونگی اثر تنبیه بدنی روی کودکان، بسیار ناراحت کننده است.

کودکانی که مرتب از والدین خود کتک می‌خورند، بعد از مدتی حساسیتشان در برابر درد کاهش می‌یابد. ولی مانند دیگر رفتارهای خصمانه والدین، اغلب حس انتقام‌جویی در آنان تقویت می‌شود. به علاوه شما نباید فراموش کنید ‌که کودکان هر آنچه را ‌از ما می‌آموزند، به فرزندان خود منتقل می‌کنند. هر ضربه‌ای که به فرزندتان وارد کنید، در واقع ضربه‌ای به ارتباط شما و فرزندتان وارد خواهد آمد.

چهارشنبه ۱۳ مرداد۱۳۹۵ ساعت 20:2 | | نوشته ‌شده به دست محمد آئين پرست

منبع: جام جم

تربیت کودک در منزل ( مردهایی که مرد نیستند )

تربیت کودک در منزل

جامعه ؛ خانواده

چگونه ، با فرزندانی که هیچ کاری در منزل انجام نمی دهند و هیچ احساس مسئولیتی نمی کنند ، برخورد کنیم ؟

مردهایی که مرد نیستند

گاه تصور می کنم همسرم فراموش کرده که ازدواج کرده و صاحب فرزند است. او کاملاً خود را از وظایف و مسئولیت هایی که در منزل بر عهده دارد، عقب کشیده و هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خودش است؛ بدون اینکه توجهی به من و فرزندانش داشته باشد. من نمی دانم چگونه باید با او برخورد کنم؟
جامعه عکس یک موتور سوار با کودک

جامعه

حتماً در اطراف خود زنانی را دیده اید که به تنهایی بار مسئولیت خانه و زندگی را بر دوش می کشند، زنانی که بي توجهي همسرشان به انجام امور منزل مانند رسيدگي به امور خريد و يا انجام تعميرات منزل و … باعث شده مسئوليت مضاعفی را متحمل شوند. اگر پای درد دل این زنان بنشینید خواهید دید که از بی مسئولیتی همسرانشان گلایه می کنند و آرزو دارند کمی مسئوليت پذير باشند، اما راه درست آن را نمي دانند.

به گزارش مهرخانه، آنچه در این گزارش در نظر داریم به آن بپردازیم چگونگی برخورد صحیح با مردانی است که مسئولیت پذیری آنها کم است.

دوران کودکی افراد در مسئولیت پذیری آنان در آینده نقش دارد

بیتا بیانی کارشناس ‌ارشد مشاوره خانواده و مدرس دانشگاه علامه طباطبايي در گفتگو با مهرخانه می گوید: دوران کودکی تأثیر بسزایی در شکل گیری شخصیت افراد و مسئولیت پذیری آنان در آینده دارد. می توان گفت 70 تا 80 درصد کارهایی که افراد در زندگی مشترک خود انجام می دهند، مربوط به دوران کودکی است و تنها 20 تا30 درصد آن به خانه فعلی آنان و زندگی با همسرشان بر می گردد.

رفتار پدر و مادر در خانواده در مسئولیت پذیری کودکان نقش دارد
بیانی به رفتار پدر و مادر در خانواده و تأثیر آن بر مسئولیت پذیری کودکان اشاره می کند و می افزاید: رفتار پدر و مادر بر مسئولیت پذیری کودکان در آینده تأثیر بسیار زیادی دارد. کودکان با مشاهده رفتار پدر و مادر، به نقش های خود در خانواده پی می برند و اولین الگوهای رفتاری را در خانواده خود می بینند.

این مشاوره خانواده در ادامه گفت: مشاهده این الگوهای رفتاری بعدها در مسئولیت پذیری کودکان در خانواده آینده و زوجیت آنها بسیار تأثیر می گذارد، زیرا با ازدواج، دوباره خانه کودکی بازسازی می شود و وقتی با همسر خود زیر یک سقف می روند و زندگی زناشویی خود را آغاز می کنند، تمام خاطرات سال های کودکی برای آنها تداعی شده و همان را در زندگی خود پیاده می کنند.

وی افزود: مسائل روان – تحلیلی آموزشی و گفتاری ممکن است یک هفته تا دو ماه اثر داشته باشد. این مسئولیت ها را باید از دوران کودکی آغاز کرد و خاطرات کسانی که مسئولیت پذیر نیستند باید بازسازی شود.

دکتر حسین پورشهریاری مشاور و استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی نیز در گفتگو با مهرخانه تأکید کرد: ما باید بر روی نقش ها تأکید کنیم و این نقش ها را به فرزندان خود نیز بیاموزیم. بسیاری مواقع مسئولیت پذیری اتفاق نمی افتد، زیرا کودکان پدر و مادر را الگوی خود قرار می دهند و این مسئولیت پذیری را در آنها نمی بینند.

وی افزود: حجم زیادی از رفتارهای ما وابسته به گذشته تربیتی ما است. من اگر هزار بار به فرزندم بگویم مسئولیت پذیر باشد و وظایف خود را بشناسد، فایده ای ندارد. اما اگر در حالی که بسیار خسته، گرفتار و ناراحت هستم به خانه بروم و فرزندم انتظار داشته باشد با او کشتی بگیرم، من وظیفه دارم این کار را انجام دهم. زمانی که او این رفتار را می بیند، می فهمد که من وظیفه خود را می شناسم و نقش هایم را از هم تفکیک کرده ام و او هم این مسئولیت پذیری را یاد می گیرد.

استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه تأکید کرد: یا اگر من ببینم در خانه زباله جمع شده اصلاً نباید به دخترم اجازه بدهم که آنرا ببرد، زیرا پسرم هست و وظیفه اوست آشغال را ببرد. یا اگر دخترم رفتار مادرش را مشاهده کند که تا صبح بالای سر برادر یا خواهر بیمارش بیدار می ماند و غر نمی زند، مادری را از او یاد می گیرد و می فهمد مادری لذت بخش است.

پورشهریاری افزود: اگر مرد با همسرش دعوا کند و به سرکار برود با خودش نمی گوید من برای کی کار می کنم و زحمت می کشم و پول در می آورم؟ برای فرزندم که قدرنشناس است یا زنم که پرخاشگر است، مرد نقش و وظیفه خود را انجام می دهد، زیرا با انجام آن کار احساس رضایت و خشنودی می کند. ما تربیت شفاهی نداریم و تنها با مشاهده است که می توانیم مسئولیت یا نقشی را به فرزندانمان آموزش دهیم.

مسئولیت زن و مرد در خانواده باید به یک اندازه باشد
بیانی در ادامه خاطرنشان می سازد: در خانواده زمانی که مسئولیت پذیری یکی از زوجین بیشتر از اندازه باشد، باعث می شود طرف مقابل به وظایف خود عمل نکند. برای مثال وقتی مردی می بیند یکی هست که تمام کارها را انجام دهد، کم کم از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند و سعی می کند تا جایی که امکانش هست تمام کارها را به همسر خود واگذار کند، این یکی از مشکلاتی است که در خانواده هایی که مسئولیت پذیری مردان کم است اتفاق می افتد.

زنان نباید همسر خود را با مرد دیگری مقایسه کنند و بگویند همسرشان مسئولیت پذیر نیست
زهرا 29 ساله ای که تازه ازدواج کرده است، می گوید: همسرم بدون توجه به مسئولیت هایی که باید بپذیرد، به دنبال تفریحات، مسافرت ها، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود است. او همیشه مانند یک میهمان بر سر سفره می آید، غذایش را می خورد و می رود، بدون آنکه بداند مسئولیت او در قبال همسرش چیست. پدر من همیشه در کارهای خانه به مادرم کمک می کرد و من می خواهم همسرم مثل او باشد.

پورشهریاری به غلط بودن مقایسه الگوهای رفتاری متفاوت اشاره می کند و می گوید: گاه ممکن است زنی همسرش را با پدر خود یا مرد دیگری مقایسه کند و تصور کند که همسرش مسئولیت پذیر نیست، اما آنچه زنان باید در نظر داشته باشند این است که ممکن است همسر آنها در مقایسه با مردان دیگر مسئولیت پذیری کمتری داشته باشد، اما نمی توان گفت که اصلاً مسئولیت پذیر نیست.

وی می افزاید: زنی که همسرش را با پدرش مقایسه می کند و انتظار دارد همسرش مانند او باشد، باید به این نکته توجه کند که ممکن است پدر او زمانی که دخترش به سن نوجوانی رسیده است در انجام کارهای خانه به مادرش کمک کرده و ممکن است پیش از تولد او چنین نبوده باشد و اگر همسر او هم پدر شود ممکن است مسئولیت پذیری او بیشتر شود. از طرف دیگر، ممکن است پدر او نقش پدری را برای او ایفا می کرده و دختر به اشتباه تصور کرده است که پدرش نقش همسری را نیز برای مادرش ایفا می کند.

چه کنم تا همسرم مسئولیت پذیر شود؟
اگر فرض را بر این بگذاریم که برخی مردان مسئولیت پذیر نیستند، در این صورت تکلیف زنانی که با این مردان زندگی می کنند چیست و آنها برای مسئولیت پذیر کردن همسرانشان چه کاری می توانند انجام دهند؟

بهاره 37 ساله که صاحب دو فرزند است می گوید: گاه تصور می کنم همسرم فراموش کرده که ازدواج کرده و صاحب فرزند است. او کاملاً خود را از وظایف و مسئولیت هایی که در منزل بر عهده دارد، عقب کشیده و هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خودش است؛ بدون اینکه توجهی به من و فرزندانش داشته باشد. من نمی دانم چگونه باید با او برخورد کنم؟

پورشهریاری به وظیفه زنان در مسئولیت پذیر کردن مردان اشاره می کند و می گوید: اگر مردی مسئولیت پذیر نباشد، زن نباید تمام سلامت روانی، بهداشت روانی و فضای آرام خانواده را منوط به این کند که مرد مسئولیت پذیر شود.

وی می افزاید: زنان باید به این فکر کنند که برای مسئولیت پذیر کردن همسران خود چه کاری باید انجام دهند، نه اینکه دائماً به این مسئله فکر کنند که شوهر آنها مسئولیت پذیر نیست و تا زمانی که مسئولیت پذیر نشود، آنها مشکل خواهند داشت. این به معنای مقصر بودن زن یا مرد نیست.

رفتار مرد با تغییر رفتار زن، تغییر می کند
وی در ادامه بیان داشت: اگر زنی می بیند که همسرش مسئولیت خود را به درستی را ایفا نمی کند و اگر قرار است تغییری در رفتار او صورت گیرد، این تغییر ابتدا باید در رفتار زن انجام شود. آن وقت است که زنان می توانند انعکاس تغییر رفتار خود را در رفتار مردان ملاحظه نمایند.

مشاور پژوهشکده خانواده در ادامه تأکید می کند: زنان نباید سلامت زندگی خود را مشروط به تغییر رفتار همسر خود کنند، که آن هم معلوم نیست اتفاق بیفتد یا خیر. بنابراین پیش فرض ما باید این باشد که اگر مردی مسئولیت پذیر نیست و قرار است تغییری در رفتار او اتفاق بیفتد، این تغییر با رفتار زن اتفاق می افتد؛ زن باید با خود بگوید شوهر من مسئولیت پذیر نیست و این من هستم که باید رویه ام را تغییر دهم، تا همسر من مسئولیت پذیر شود.

انتظارات زن از مرد باید متناسب با نقش های جنسیتی او باشد
استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه بر جا به جایی نقش ها تأکید می کند و می گوید: گاه نقش ها جا به جا می شود؛ ممکن است انتظاری که زن از همسرش دارد، هیچ انتهایی نداشته باشد و مرد در حال بلاتکلیفی قرار گیرد و با خودش بگوید: «اگر من امروز اینجا را جارو کنم، حتماً فردا باید خانه را تمییز کنم و پس فردا آشپزی کنم و غیره.» زیرا زن هیچ انتهایی برای وظایف مرد در خانه تعیین نکرده است.

وی می افزاید: برای مثال، زمانی که مرد در خانه ظرف می شوید، بعد می خواهد چای بریزد، زن باید برود و بگوید من می خواهم چای بریزم، تا مرد بداند که شستن این ظرف مثلاً به خاطر سنگینی آن بوده و یا چون دست زن درد می کرده، مرد آن را شسته است و قرار است در انجام کارهای خانه نقش کمکی داشته باشد.

کمک در کارهای خانه نباید منجر به جا به جایی نقش ها شود
پورشهریاری در ادامه تأکید می کند: گاهی اوقات هم زن و مرد وارد نقش طرف مقابل نمی شوند، زیرا نگران این هستند که مبادا انتهای این کمک به جابه جایی نقش ها بیانجامد. برای مثال، ممکن است مردی به زنش بگوید تو که کار می کنی، درآمد هم داری، باید بخشی از اجاره خانه را تقبل کنی، اما زن ممکن است ناراحت شود، زیرا درست است که کار می کند و درآمد دارد، اما توقع ندارد که شوهرش برای اجاره خانه روی درآمد او حساب کند. یا ممکن است زن خودش درآمد داشته باشد، اما دوست داشته باشد با پول همسرش خرید کند.

وی تصریح می کند: یکی از نکاتی که در ارتباط با مسئولیت طرفین باید رعایت شود، این است که مواظب باشیم کمک ما در ذهن همسرمان، جابه جایی نقش تلقی نشود. این مسئله خیلی مهم است و باید از ابتدا به صورت شفاف آن را مطرح کنیم.

زنان باید به تدريج همسر خود را متوجه كنند که به كمكش نياز دارند
مشاور پژوهشکده خانواده در ادامه می گوید: تفکیک نقش ها یعنی زمانی که مرد می خواهد جارو کند، زن بگوید نه! من این کار را انجام می دهم، اما از آن طرف با وجودی که زن می تواند، یخچال را جابه جا کند، ولی نباید به آن دست بزند، زیرا سنگین است و و جزء وظایفی است که مرد در خانه بر عهده دارد.

وی افزود: زنی که می خواهد مسئولیت پذیری را به شوهرش بیاموزد، نباید کارهایی که بر عهده مرد است انجام دهد. نباید با خودش بگوید شوهرم گرفتار است و من خودم یخچال را جا به جا می کنم.

انتظارات زن و مرد از یکدیگر باید متناسب با نقش های جنسیتی آنان باشد
پورشهریاری در ادامه می گوید: اگر به دو نسل قبل از خود برگردیم، می بینیم که رفتار زنان و مردان در آن زمان متناسب با نقش های جنسیتی آنها بوده است. درست است که اکنون زنان تحصیلکرده هستند و وارد جامعه شده اند، ولی هنوز آن انتظارات را از همسر خود دارند و باید هم انتظار داشته باشد، زیرا در غیر این صورت مشکل پیش می آید.

وی در ادامه بیان کرد: امروز هم اگر مردی ببیند، زنش بهتر از خودش رانندگی می کند، خیلی خوشحال نمی شود. هنوز هم ما انتظار داریم وقتی ماشینی خراب می شود، تا وقتی مرد هست زن آن را به تعمیرگاه نبرد.

جا به جایی نقش ها منجر به متوقع شدن طرفین خواهد شد
استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه می گوید: گاه مردان علاقمند هستند به همسرانشان کمک کنند، اما تصور می کنند کمک آنها باعث جا به جایی نقش ها می شود و به صلاح آنها و خانواده شان نخواهد بود.

پورشهریاری در ادامه بیان کرد: اگر زن یا مرد کارهای طرف مقابل خود را انجام دهند، تصور می کنند که کار بسیار بزرگی انجام داده اند. مثلاً اگر زن کار کند و پولش را در خانه هزینه کند، فکر می کند کار بزرگی انجام داده است و ذهن او ده برابر به آن رفتار و تلاش خودش ضریب می دهد و اگر مردی در طول سال تنها دو بار لباس بشوید، فکر می کند که آن کار را 20 بار انجام داده است. در نتیجه هر دو طلبکار خواهند شد.

مسئولیت های هر یک از زوجین باید تعیین شود و جایگاه آنها در خانواده مشخص باشد
در خانواده باید در گام اول جایگاه مرد و زن مشخص شود. هنگامی که مسئولیت ها بنا بر جایگاه فرد معنا پیدا می کند، در گام بندی به تقسیم مسئولیت ها پرداخته می شود.

پورشهریاری بیان کرد: اگر زنی می خواهد همسری مسئولیت پذیر داشته باشد، باید مراقب باشد و اندازه ها را رعایت کند. هر یک از زن و مرد باید ابتدا مسئولیت خود را به همسرش گوشزد کرده و بعد از او بخواهد که در انجام کارها به او کمک کند. مثلاً مرد باید به زنش بگوید «می دانم خودت پول داری، اما من دوست دارم با پول من خرید کنی.» یا زن با وجود اینکه می داند شوهرش می تواند برای خودش چای بریزد، باید به او بگوید «من علاقمندم برایت چای بریزم.» زن بعد از آن رفتار و در قبال آن می تواند به همسرش بگوید «این میز، یا این یخچال را جابه جا کن، یا پریز برق را درست کن.»

مشاور پژوهشکده خانواده در ادامه گفت: زن با تقسیم وظایف در واقع نقش های همسرش را به او گوشزد می کند. اگر نقش ها جا به جا شود و زن به جای شوهرش یا مرد به جای زنش کاری را انجام دهند و آن کار را بهتر از او انجام دهند، مثلاً مرد به صورت حرفه ای آشپزی کند، یا زنی کاری مردانه را بهتر از شوهرش انجام دهد، اوضاع بدتر هم می شود. در واقع با انجام این کار به همسرش می گوید با نبودن تو در خانه هیچ کاری لنگ نمی ماند، حتی اگر تو نباشی من از پس خودم برمی آیم.

وی افزود: به این ترتیب میان زن و مرد اختلاف می افتد. جذابیت ما در همین است که در جاهایی خودمان را ناتوان و در جاهایی دیگر توانمند نشان دهیم. هر یک از زوجین زمانی که احساس کند، نقش جنسی اش مورد تهدید قرار گرفته است، به هم می ریزد. نمی توانیم بگوییم عصر اطلاعات است و عقل و منطق بر روابط حاکم هستند، هنوز هم برای یک مرد سنگین است، که وقتی نمی تواند ماشین را از پارک درآورد، زنش به راحتی این کار را انجام دهد.

با جلسات روان درمانی و خانواده درمانی می توان مشکلات خانواده را ریشه یابی کرد
بیانی در پایان به ارائه راهکار پرداخت و گفت: با جلسات مشاوره و روان درمانی می توان به صورت ریشه ای و پایدار این خانواده ها را درمان کرد. در حد آموزش گفتاری نیز دستورالعمل های آموزشی در کتاب ها و مقالات وجود دارد و اگر این مشکلات با آموزش حل نشد، می توان از جلسات روان درمانی و مشاوره استفاده کرد.

وی افزود: شرح وظایف زن و مرد باید مشخص شود، اگر مسئولیت پذیری کسی بیشتر است، باید آن را کم کند و هرکس وظایف خود را انجام دهد. باید این آگاهی داده شود که هرکس وظایف خود را انجام دهد. اگر این عمل در کوتاه مدت جواب داد، اما دوباره به همان رویه سابق برگشت، باید کار روان درمانی انجام گیرند و اگر زوجین به توافق نرسیدند باید با مداخله مشاور، این مسئله را حل کنند.

 

کودکان کار

کودکان کار

کودکان کار

کودکان کار : کودکانی که به اندازه بزرگسالان کار می‌کنند

برای این 250 میلیون کودک کار، تعریف دقیق و روشنی وجود ندارد. مثلا نمی‌توان گفت همه کودکانی که در خیابان دیده می شوند، بی‌خانمان هستند.
تاریخ انتشار:۰۶ تير ۱۳۹۳

 
 کودکان کار
کودکان کار

کودکان کار

یک بسته فال در چهار رنگ سبز، آبی، صورتی و زرد در دست دارد و با خنده می گوید: «ازین فال ها بخر. دونه ای هزار تومن. NEW هستش. حافظ جدیدا گفته. مثل اون فال های قدیمی و تکراری نیست.» همین یک کلمه «NEW» را که به زبان می آورد باعث می شود تعداد زیادی از افراد داخل کافه با خنده ازش فال بخرند. پسرک با اینکه که شاید 11، 12 سال بیشتر ندارد، با خوشحالی فال هایش را می فروشد و بیرون می رود.
کودکان کار
کودکان کار : به گزارش پسر فال فروش و امثال او که به عنوان کودکان کار شناخته می شوند، تعدادشان کم نیست. چه در کشورهای اصلا توسعه نیافته، چه در کشورهای در حال توسعه و چه حتی در کشورهای توسعه یافته. انگار در همه جای دنیا کار کشیدن از کودکان جزیی جدا نشدنی از اقتصاد و آسیب هایش شده است. اقتصادی که باعث شده، براساس گزارش های بین اللمللی 250 میلیون کودک در معدن ها، خیابان ها، کارگاه ها و مزرعه ها کار کنند. به طوری که آمارها نشان می دهد، آسیا با 61 درصد از بکارگیری کودکان کمتر از 14 ساله، آفریقا با 41 درصد و آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب نیز با 17 درصد، در صدر نقاط مختلف جهان قرار دارند که کودکان در آنجا ناچار به کار اجباری می شوند.

برای این 250 میلیون کودک کار، تعریف دقیق و روشنی وجود ندارد. مثلا نمی‌توان گفت همه کودکانی که در خیابان دیده می شوند، بی‌خانمان هستند. بیشتر آن‌ها یعنی بیش از سه چهارم تا ۹۰درصد از این کودکان در کشورهای مختلف در حال رشد، در خیابان کار می‌کنند؛ اما در خانه زندگی می‌کنند و نان‌آور خانه هستند. از طرفی دیگر هم «کودکان خیابانی» اصطلاحی است که اغلب هم برای توصیف «کودکان کار» و هم کودکان بی‌خانمانی که در خیابان زندگی می‌کنند، می‌خوابند و اغلب هیچ تماسی با خانواده‌شان ندارند، گفته می شود. البته گروه دوم در معرض بیشترین خطرات هستند؛ خطراتی از جمله به قتل رسیدن، کودک آزاری‌های مکرر و برخوردهای بی‌رحمانه غیرانسانی، بیماری های مانند ایدز و هپاتیت. ولی به هر حال، کودکان کار به کودکان کارگری گفته می‌شود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته می‌شوند.کار معمول کودکان کار می‌تواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپی‌گری، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی مانند فروش غذا یا کارهای نامتعارف باشد. اما ناپذیرفتنی‌ترین شکل‌های کار کودکان استفاده نظامی و تن‌فروشی آن ها است.

در مورد تعریف کودکان کار، کارشناسان 4 نوع کودکی که در خیابان دیده می شوند را مطرح می کنند:

۱) گروه اول کودکان فقیری هستند که شب ها به خانه‌شان برمی‌گردند. آن‌ها احتمالا به مدرسه می‌روند و بزهکار نیستند.

۲) کودکان کارگر خیابانی که نسبتا مستقل‌اند. پیوندهای آن‌ها با خانه در شرف از هم گسستن است. حضور آن‌ها در مدرسه هم کم کم خاتمه پیدا می کند. در ادامه هم بزهکاری آن‌ها شروع می شود.

۳) گروه سوم کودکان خانواده‌های خیابانی هستند که به همراه خانواده خود در خیابان زندگی و کار می‌کنند. وضعیت آن‌ها با فقر گره خورده است. در هندوستان به آن‌ها «ساکنین پیاده‌رو» گفته می‌شود و در امریکا آنان کودکان خانواده‌های بی‌خانمان هستند.

۴) گروه آخر کودکانی هستند که تماس خود را با خانواده قطع کرده‌اند. آن‌ها تمام وقت خود را در خیابان می‌گذرانند و کودکان خیابانی «واقعی» هستند.

البته سازمان ملل هم چنین معضل مهمی را تعریف کرده و می گوید: «کودک کار، پسر یا دختری است که خیابان (و همچنین ساختمان‌ها و زمین‌های مَتروکه)، خانه و محلّ زندگی او شده و تحت حمایت و نظارت کافی بزرگسالان مسؤول قرار ندارد.»
کودکان کار
به هرحال، با هر تعریفی که از کودکان کار وجود داشته باشد، بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، بیش از ۲۵۰میلیون کودک 5 تا 14 ساله که زیر سن قانونی، کار می کنند، در کشورهای در حال توسعه از کودکی محروم شده اند. البته اگر سن پایان کودکی را براساس پیمان نامه حقوق کودک زیر ۱۸سال در نظر گرفته شود، در سال ۲۰۰۲ بیش از ۳۵۰میلیون کودک و نوجوان به جای پرداختن به تحصیل، کار می کرده اند. این در حالی است که تعداد کودکان کار از سال 2000 میلادی یک سوم کاهش یافته ولی به عقیده کارشناسان این میزان اصلا کافی نیست.

طبق آمار سازمان جهانی کار، ۱۲۰ میلیون‌ نفر از 250 میلیون کودک کار، وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام‌وقت هستند و ۱۳۰ میلیون کودک دیگر به صورت پاره وقت کار می‌کنند که بیشترشان پسر هستند. همین طور برطبق تخمین‌های جدید این سازمان از این تعداد ۱۲۲.۳ میلیون کودک در منطقه آسیا و پاسیفیک زندگی می‌کنند. ۴۹.۳ میلیون نفر در افریقا و ۵.۷ میلیون کودک در امریکای لاتین و کارائیب هستند. به این ترتیب، بیشترین کودکان کار در آسیا زندگی می کنند. همین طور به نقل از آخرین گزارش یونیسف بر اساس آمارها از هر 12 کودک در جهان یک کودک به صورت اجباری ناچار به کار می شود. البته به طور كل به ازاي هر 6 كودك در دنيا يك كودك، كار مي‏كند. شمار کودکانی که در کارهای دشوار کار می‌کنند و آن‌ها را بدترین اشکال کار کودک می‌نامند، در سال ۲۰۰۶ ، ۱۲۶ میلیون نفر بوده است. اکثر کودکان کار یعنی ۷۰ درصد از آنها درگیر کارهای کشاورزی هستند، در حالی‌که فقط ۹ درصد در کارهای صنعتی اشتغال دارند، همچنین در کشورهای آنگولا، برمه، کلمبیا، کنگو، لیبریا، سودان و اوگاندا گاهی از کودکان در درگیری‌های نظامی استفاده می‌شود.

همان طور که گفته شد، در تمام کشور های دنیا اعم از توسعه یافته و نیافته، کودکان کار وجود دارند. مثلا حتی در ایالات متحده آمریکا، حدود  هزار کودک در مزارع کار می کنند که اکثرا از گروه مهاجرانی بوده‌اند که به طور غیر قانونی از آمریکای لاتین به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده‌اند.

وضعیت کودکان کار در ایران

سرچهارراه ها، پیاده رو ها، پارک ها، داخل مترو و جلوی در رستوران ها دیده می شوند. فال و گل می فروشند. اسپند دود می کنند و شیشه ماشین ها را تمیز می کنند. نزدیک سال نو که می شود، صورتشان را با دوده لوله اگزوز ماشین ها سیاه می کنند و حاجی فیروزهای شهر می شوند و یا یک وزنه جلویشان می گذارند و در حالی که مشغول نوشتن درس هایشان هستند، وزن مردم را اندازه می گیرند. با اینکه هرروز دیده می شوند، اما آمار دقیقی از آنها در کشور وجود ندارد. عده ای صحبت از یک میلیون می کنند. بعضی ها می گویند 2 میلیون، تعدادی هم از 7 میلیون کودک کار خبر می دهند. البته در این هستند مسئولانی که منکر این قضیه می شوند. افرادی مانند فاطمه آلیا، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی که عقیده دارد، «کودک کار رسمی نداریم». او همین طور گفته است که ما چون موافق کار کودکان نیستند و فرهنگ کار کودک در کشور وجود ندارد بنابراین بودجه‌ای هم برای این مساله در نظر گرفته نشده است.
کودکان کار
هرچقدر هم افرادی وجود داشته باشند که پدیده کودکان کار را در کشور منکر شوند، این کودکان هرروز در کوچه و خیابان مشاهده می شوند. مریم می گوید: «سرچهارراه خیابان مرزداران، فقط یک لحظه حس کردم که یک دستمال به گوشه پایین شیشه جلوی ماشین برخورد می کند. بعد که دقت کردم، دیدم یه پسر بچه ای که روی پنجه پاش ایستاده بود، به زور خودش را به شیشه رسوند و مشغول دستمال کشیدن شیشه شد.» او ادامه می دهد که پسر بچه آنقدر کوچک بود که اصلا بین ماشین ها دیده نمی شد.
کودکان کار
تعداد این بچه ها اصلا کم و ناچیز نیست. حداقل در پایتخت، بیش از ۲۰هزار کودک کار تایید شده است. موضوعی هم که به روشنی قابل فهمیدن است، این است که تعداد کودکان کار در کشور، به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما آمار دقیقی در مورد آن ها وجود ندارد. شاید فقدان آمار دقیق به دلیل نبود متولی اصلی در مورد کودکان کار است. آن متولیانی هم که از سازمان بهزیستی و وزارت کار وجود دارند، بیشتر در حال موازی کاری هستند. به همین دلیل جدا از راه حل، حتی آمار دقیقی هم وجود ندارد.
کودکان کار
البته براساس سرشماری سال ۱۳۷۵ بیش از ۴ درصد جمعیت شاغل کشور را گروه سنی ۱۰تا ۱۴ سال تشکیل می داده اند. به این ترتیب، از 14.5 میلیون شاغل، 600 نفر، کودک کار بوده اند که حدود ۳۸۰ هزار نفرشان در سن ۱۰تا۱۴ سال، کار ثابت داشته اند. با اینکه میانگین سنی کودکان کار بین ۱۰ تا ۱۵ سال اعلام شده اما باید توجه کرد که کودک کمتر از ۵ سال و حتی نوزادی که در آغوش مادر و به اجبار وارد چرخه کار می‌شود هم وجود دارد.
کودکان کار
با این حال، یکسری آمار دیگر وجود دارد که اعلام می کند، تعداد کودکان کار در ایران را حدود دو میلیون نفر اعلام کرده است. اما آمار های غیررسمی چیز دیگری می گویند. این آمار های غیر رسمی حکایت از وجود هفت میلیون کودک کار در ایران دارند که البته نیمی از این کودکان، اتباع کشورهای همسایه هستند.
کودکان کار
در سمینار تخصصی کودکان که چندی پیش برگزار شده بود، خاستگاه اصلی کودکان کار تهران، منطقه شوش و دروازه غار شناخته شد. براساس گزارش این سمینار، «کولی‌ها موسوم به غربتی‌ها در این منطقه بسیار زیاد هستند و کودکان آن‌ها فاقد شناسنامه بوده و خانواده‌هایشان آن‌ها را مجبور به کار می‌کنند. در منطقه فرحزاد در غرب تهران کودکان کار اکثرا افغانی هستند. در این منطقه کودکان علاوه بر کار اجباری، به مواد مخدر اعتیاد داشته و در فروش مواد مخدر فعال هستند».

از طرفی هم باید عنوان کرد که کودکان خیابانی فقط بخشی از کودکان کار هستند. تعداد زیادی از کودکان کار در کارگاه‌های زیرزمینی و دور از چشم جامعه به کارهایی سخت و طاقت‌فرسا مشغولند. این کودکان ناچارند که در ساعات طولانی در محیط‌های غیربهداشتی با دستمزدهای اندک کار کنند تا بخشی از هزینه‌های خانواده‌هایشان را بپردازند.

قانون چه می گوید؟

دوازدهم ژوئن، ۲۲ خرداد، روز جهانی مبارزه علیه کار کودک است. سال 1989 بود که مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیمان نامه حقوق کودک را تصویب کرد. براساس ماده 32 این پیمان‌نامه، دولت‌های عضو موظف شدند تا با هرگونه سوءاستفاده و بهره کشی اقتصادی از کودکان مقابله کرده و زمینه‌های رشد ذهنی، جسمی، روانی، و اجتماعی تمام کودکان را فراهم کنند.

البته علاوه بر این، پیمان نامه حقوق کودک وکنوانسیون ۱۳۸ «حداقل سن کار کودکان» مصوب ۲۶ ژوئن ۱۹۷۳ و کنوانسیون ۱۸۲ «ممنوعیت بدترین اَشکال کار کودکان» مصوب ژوئن ۱۹۹۹ از اقدامات موثر بین‌المللی بوده است.

ایران البته سال 1370 پیمان جهانی حقوق کودک را امضا کرد و در اسفند سال ۱۳۷۳ مفاد پیمان نامه به تصویب مجلس رسید. همین طور ایران مقاوله نامه شماره 182 حقوق بنیادین کار را در سال 80 قبول کرد.

علاوه بر این طبق ماده ۷۹ قانون کار، «به کارگماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام (پسر و دختر)‌ ممنوع است. کارفرمایانی که افراد کمتر از ۱۵ سال را به کار بگمارند، مستوجب مجازات خواهند بود. ضمنا باید کودکان را به کاری گماشت که برای او زیان آور نباشد. البته طبق ماده ۱۸۸ قانون کار،‌ «کارگران کارگاه‌های خانوادگی که انجام کار آن‌ها منحصرا توسط صاحب کار،‌ همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک انجام می‌شود، مشمول مقررات قانون کار نمی‌باشد.»

همین طور هم در ماده بعدی این قانون آورده شده است که «کارگری را که بین ۱۵ تا ۱۸ سال سن دارد، کارگر نوجوان می‌نامد» البته تاکید هم می شود که «چنین کارگری در بدو استخدام باید از سوی سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایش‌های پزشکی قرار گیرد.» در ماده ۸۲ قانون کار، ساعات کار روزانه کارگر نوجوان را نیم ساعت کمتر از ساعت کار معمولی کارگران تعیین می‌کند و ترتیب استفاده از این امتیاز را موکول به توافق کارگر و کارفرما می‌سازد.

در ماده ۸۳ قانون کار به تاکید آمده است: «ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز ارجاع کارهای سخت و زیان آور و خطرناک و حمل بار با دست بیش از حد مجاز، استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگر نوجوان ممنوع است». و در نهایت ماده ۸۴ قانون کار یادآور می‌شود: «در ارتباط با مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن و یا شرایطی که کار در آن انجام می‌شود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان آور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود [نه ۱۵ سال]. تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.»

البته با این که مواد 82 تا 84 قانون كار ، شرايطي براي كار كودكان قائل شده است كه از آن جمله منع اضافه كاري، انجام كارهاي سخت و زيانبار و شبانه است. اما بر اساس ماده 188 قانون كار، كار كودكان در كارهاي خانگي و به موجب ماده 196، كار آنها در كارگاه هاي كوچك زير 10 نفر ممنوعيت ندارد. بنابراين قانون كار با استثنا كردن كودكان شاغل در كارگاه هاي كوچك و خانگي از اصل ماده 79 و مواد 82 و 83 و 84 قانون كار كه اشتغال به كار كودكان زير 15 سال را منع كرده، زمينه استثمار كودكان را فراهم كرده است. از طرف دیگر همان طور که ماده 84 به مشاغلی که برای سلامت، اخلاق کارآموزان و نوجوانان اشاره کرده، به این معنی است که اگر زمينه زيانباري براي كار كودكان و نوجوانان مرتفع شود، كارفرما مي تواند از كار كودكان استفاده كند، در نتيجه اين ماده هم زمينه استثمار كودكان را فراهم خواهد کرد.

آسیب هایی که کودکان کار را تهدید می کند

مطالعات بسیاری در مورد کودکان خیابانی نشان داده‌ که آسیب‌های روانی در آنها شیوع زیادی دارد. بیشتر این آسیب‌ها مربوط به کودک آزاری، محیط آشفته و مسامحه کاری است که این کودکان از آن‌ها می‌آیند. این امر با سبک زندگی که در خیابان‌ها در پیش می گیرند، تشدید می‌شود.

کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر می برند. این کودکان می توانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه ای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه های فساد و… قرار گیرند. همچنین عدم بهره گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر جه بیشتر از این کودکان سلب می کند.

کودکان کار در ایران در معرض آزارهای جسمی، روحی و جنسی، ابتلا به بیمای‌های خطرناک، نظیر ایدز هستند. به طوری که «مینو محرز»، رییس مرکز تحقیقات ایدز ایران آبان ماه سال گذشته در جمع خبرنگاران گفته بود: «چهار تا پنج درصد از کودکان کار در خیابان به ایدز مبتلا هستند.»

همچنین، فرشید یزدانی فر فعال حقوق کودک پیشتر گفته بود که «بیش از ۳۲ درصد کودکان کار، مورد آزار جسمی، روحی و جنسی قرار می‌گیرند و نرخ ابتلا این کودکان به بیماری ایدز پنج و چهار دهم درصد است و این نرخ نسبت به نرخ ابتلا به ایدز در جامعه که یک درصد است ۴۵ برابر است.»

همین طور در تحقيقى که چندی پیش در جنوب تهران انجام شد، مشخص شد که 66درصد کودکان خياباني به بيمارى عفونت‌هاى انگلى روده، 10درصد به عفونت‌هاى ادراري، 96درصد به پوسيدگى دندان‌ها و بيمارى‌هاى لثه و 24درصد به عفونت‌هاى پوستى مبتلا هستند. علاوه بر این، این کودکان دچار افسردگي هستند و افکار خودکشي در آنها هم به اثبات رسيده است.

دلایل به وجود آمدن کودکان کار

بهره‌کشی از نیروی کار کودک، ریشه در عوامل مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد به نحوی که فقر اقتصادی، بیکاری والدین، اعتیاد و طلاق و شکاف طبقاتی از مهمترین عوامل افزایش کودکان کار در یک جامعه به شمار می‌رود. خانواده فقیری که اکثر درآمد خود را برای خرید غذا صرف می‌کند، به درآمد کودک خود برای بقا نیاز اساسی دارد البته فقر تنها دلیل کار کودکان نیست و نمی‌تواند به تنهایی عاملی برای بردگی و دیگر انواع اشتغال باشد.

از طرفی عده ای معتقدند که دستمزد ها می تواند بر تعداد کودکان کار تاثیر بگذارد. به طوری که می گویند دستمزد ناچیز بر شمار کودکان کار می‌افزاید. «حمیدرضا واشقانی فراهانی» فعال حقوق کودک می گوید: «دلیل کار کودکان، ناتوانی یا کم توانی سرپرستان آن‌ها در تامین هزینه‌های زندگی است. با توجه به اینکه افزایش مزد سال ۹۲ به هیچ وجه با نرخ تورم متناسب نبود‌ه است احتمال دارد کودکان بیشتری برای تامین معاش خانواده از سوی سرپرستان خود وارد بازار کار شده باشند.» چرا که براساس تحقیقات مشخص است که بیش از یک سوم درآمد خانواده های فقیر از طریق کودکانشان به دست می آید. به این ترتیب ادامه فعاليت هاي كودكان براي خانواده ها اهميت حياتي دارد.

با این حال، چندی پیش علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، گفت: مشکل کودکان خیابان و کار بدون توجه به الگوهای توسعه قابل حل نیست. سیاست‌های دولت و شهرداری‌ها که بر پیدایش سکونتگاه‌های غیررسمی، کار غیررسمی و شکاف طبقاتی مؤثرند، زمینه‌های مستعد برای پیدایش و افزون شدن تعداد کودکان کار و خیابانی ایجاد می‌کند.به گفته او، مسئله کودکان کار و خیابان فقط چیزی از جنس دلسوزی‌های انسانی برای گروهی حاشیه‌ای نیست، بلکه مستقیماً با اقتصاد سیاسی کشورها و عملکرد دولت‌ها ارتباط دارد. مسئله این کودکان را نباید در سطح سودجویی و رفتار غیرانسانی شماری از افراد برای بهره‌کشی از کودکان دانست و به این سطح تقلیل داد. کودکان کار و کودکان خیابانی، محصول رویه‌های موجود در ساختار اقتصاد سیاسی کشورها هستند.

کودکان کار


کودکان کار

ناآگاهی از قوانین کودکان را از تحصیل بازداشته

هرساله آمار متفاوتي از كودكان باز مانده از تحصيل ارائه مي‌شود كه گاه اين آمار خوشايند نيست و گوياي اين مطلب است كه اين كودكان مغفول مانده‌اند. شواهد حاكي از آن است كه اغلب كودكان محروم از تحصيل، اتباع غيرمجاز و فاقد شناسنامه هستند
تاریخ انتشار:۰۶ بهمن ۱۳۹۳ 

 
 
شايد شما هم هنگام عبور از خيابان و چهارراه‌ها  اين كودكان را ديده باشيد. كودكاني كه هنوز كودكي نكرده به نوعي بزرگ شده‌اند، آنقدر بزرگ كه بايد براي معاش خانواده خود كار كنند. كودكان خياباني و كودكان‌كار، كودكاني كه به واسطه فقر يا نداشتن شناسنامه محكوم به كار شده و اغلب آنها در خيابان‌ها مشغول تكدي‌گري يا دست‌فروشي هستند.
به گزارش قانون، شايد از خود پرسيده باشيد چرا اين كودكان مشغول تحصيل نيستند؟ كودكاني كه بايد در اين سن وقت و انرژي خود را صرف درس خواندن كنند، در خيابان‌ها دستمال‌كاغذي، اسكاج و…. مي‌فروشند. هرساله آمار متفاوتي از كودكان باز مانده از تحصيل ارائه مي‌شود كه گاه اين آمار خوشايند نيست و گوياي اين مطلب است كه اين كودكان مغفول مانده‌اند. شواهد حاكي از آن است كه اغلب كودكان محروم از تحصيل، اتباع غيرمجاز و فاقد شناسنامه هستند و هر روز بر تعداد اين كودكان افزوده مي‌شود. حال بايد ديد قوانين در اين زمينه چگونه است؟ آيا راهي براي باسواد شدن اين كودكان وجود دارد؟
سيدمجتبي‌موسوي، قاضي و رئيس شعبه 45 دادگاه عمومي(حقوقي) تهران در گفت‌وگو با «قانون» به این سوالات پاسخ داد:
  قوانين در مورد تحصيل كودكان چگونه است؟
جمهوري اسلامي ايران نگاه ويژه‌اي نسبت به باسواد شدن افراد دارد. اصل 30 قانون اساسي نيز مويد اين مسئله‌ است،در اين اصل آمده است: «دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سر حدخودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.» البته منظور، صرفا بحث مادي نيست، بلكه دولت موظف است تمام امكانات كشور را براي باسوادكردن افراد مهيا كند. نهضت سوادآموزي نمونه‌اي از اين امكانات است كه براي باسوادكردن بزرگسالان تعريف شد و به نظر بنده اين سازمان دستاوردهاي خوبي هم داشت. حال اين سوال مطرح است وقتي دولت براي افراد بزرگسال بي‌سواد برنامه دارد مطمئنا  براي كودكاني كه مستعد يادگيري هستند نيز برنامه‌هايي دارد. 
  چرا با وجود اين قوانين، باز شاهد آمار بالاي كودكان بي‌سواد هستيم؟
عوامل تاثيرگذار بسياري در اين زمينه وجود دارد. بزرگترين مشكل اجراي درست قوانين است. بايد گفت اجراي برخي از قوانين ابزارهاي زيادي لازم دارد كه البته تمامي آنها مادي نيست. به نظر بنده مهم‌ترين عواملي كه در اين زمينه ضروري به‌نظر مي‌رسد، فرهنگ‌سازي و آشنا كردن مردم با قوانين است. 
  ممانعت والدين از تحصيل كودك، جرم تلقي مي‌شود؟ 
ذيل ماده 4 قانون حمايت از كودكان به اين موضوع اشاره شده است، در اين ماده آمده است: «هرگونه آزار و اذيت و شكنجه روحي و جسمي كودكان و ناديده گرفتن عمدي بهداشت و سلامت رواني و جسمي جرم است و ممانعت از تحصيل آنها ممنوع و مرتكب، به سه ماه و يك روز تا 6 ماه حبس و تا 10 ميليون ريال جزاي نقدي محكوم مي‌شود.» در ماده مذكور، ممانعت پدرو مادر يا سرپرست از تحصيل كودكان جرم تلقي شده و در رديف جرم‌هاي ديگر از جمله كودك آزاري قرار گرفته است. پس مي‌توان گفت قانون شفاف و واضح است ولي بايد در اين خصوص اطلاع رساني صورت گيرد. در ماده 5 اين قانون نيز آمده است: «كودك آزاري از جرايم عمومي بوده و احتياج به شكايت شاكي خصوصي ندارد.» براي مثال اگر فردي مشاهده كرد والدين، مانع تحصيل كودك خود شده‌اند بايد اين موضوع را گزارش دهد تا مورد رسيدگي قرار گيرد. 
  مدارس از ثبت‌نام كودكان بدون شناسنامه خودداري مي‌كنند. آيا راهكاري قانوني براي تحصيل اين كودكان وجود دارد؟
 گاهي‌اوقات كودك به هر دليلي فاقد شناسنامه است. ولي آنچه مسلم است نداشتن شناسنامه نبايد مانع تحصيل كودكان شود. البته اخيرا آموزش و پرورش بخشنامه‌خوبي دراين زمينه صادر كرده‌است. در اين بخشنامه، آموزش و پرورش تمامي مدارس را مكلف كرده كودكان فاقد شناسنامه را ثبت‌نام كنند و مانع تحصيل كودك نشوند تا به تحصيل بپردازد. اما اعطاي مدرك تحصيلي منوط به ارائه شناسنامه است. اين بخشنامه در راستاي حمايت از كودكان بدون شناسنامه تنظيم شده است.
  گاهي اوقات كودكان مجبور هستند براي امرار معاش خانواده كار كنند و به دليل مشكلات مالي خانواده از تحصيل محروم مي‌شوند، قانون در اين زمينه چگونه است؟ 
طبق قانون حمايت از كودكان، قانون‌كار و  قانون مدني، كار كردن براي كودكان زير 16 سال ممنوع است و والدين يا سرپرست‌حق ندارند كودك را به كار بگمارند. البته كار كودكان خردسال در خيابان‌ها بسيار زشت است و نمي‌توان اين فاجعه را ناديده گرفت، به‌همين لحاظ براي حفظ حقوق‌كودك، در بهزيستي معاونت اجتماعي و اورژانس اجتماعي با شماره (123)تشكيل شد. بايد تاكيد كرد نفقه و حضانت كودك با پدرو مادر است و اگر پدرومادر صلاحيت حضانت كودك را نداشته‌باشند بايد سلب حضانت شوند و فردي صلاحيت‌دار، سرپرستي كودك را بپذيرد. 
  متولي رسيدگي به تحصيل و كاركودكان چه نهادي است؟ 
به نظر مي‌رسد اولا بهزيستي امكان دسترسي به اين كودكان را دارد ثانيا در هر حوزه قضايي دادستان به عنوان مدعي‌العموم قطعا و يقينا (هم با گزارش بهزيستي و هر شكايت و گزارش ديگر) وظيفه دارد اعلام جرم و موضوع را پيگيري كند تا به نتيجه برسد.
  به‌نظر شما مجازات‌هاي مقرر در قوانين بازدارنده بوده است؟
در اين زمينه آمار دقيقي وجود ندارد. بحث ما فقط محكوم‌كردن افراد نيست بلكه بايد ابتدا ريشه‌يابي كنيم و درصدد رفع مشكلات موجود (فقر فرهنگي و مادي) گام برداريم. نهادهاي ذي‌ربط بايد به رسالت خود عمل كنند. به اعتقاد بنده اگر به جاي اهرم مجازات، بيشتر از اهرم فرهنگ‌سازي(مطبوعات و رسانه‌ها) استفاده كنيم به مراتب بهتر خواهد بود.
    درخاتمه اگر صحبت خاصي داريد بفرماييد.
آنچه مهم است قوانين در اين زمينه آماده و كامل است ولي بايد قوانين به درستي اجرا شود و بايد نظارت كافي بر اجراي قوانين وجود داشته باشد. مطبوعات هم بايد در اين زمينه اطلاع‌رساني كنند. به‌نظر مي‌رسد با توجه به افزايش كودكان بي‌سواد دركشور مسئولان بايدگام‌هاي جدي در اين زمينه بردارند.

منابع : تابناک ، ایسنا

WhatsApp us