آوریل 28, 2018 | آموزش کودکان, تعلیم و تربیت, کودک |
در برابر درس نخواندن کودکان چه واکنشی نشان می دهید .
درمان درس نخواندن کودکان چیست؟
چگونه واکنش نشان می دهند اگر کودک علائم بدی را به ارمغان می آورد؟
آیا نقطه ای برای ترساندن وجود دارد؟ مجازات می شود؟ بیشتر برای انجام دادن؟ چگونه می شود؟ مدیر مدرسه سنگاپور این نامه را به والدین دانش آموزان ارسال کرد.
“والدین عزیز. بچه های شما به زودی امتحانات را شروع خواهند کرد.
من می دانم که همه شما بسیار نگران هستید که آیا آنها به خوبی درگیر امتحانات خواهند شد.
اما لطفا، به یاد داشته باشید: در میان دانش آموزان که در این آزمون ها هستند ، هنرمندی خواهد بود که نیازی به درک کامل ریاضیات نداشته باشد. یک کارآفرین وجود خواهد داشت که تاریخ یا ادبیات انگلیسی آنقدر مهم نیست. یک موسیقیدان که به شیمی نیاز ندارد. ورزشکار، که برای آنها تربیت بدنی از فیزیک مهم تر است. عالی است اگر فرزند شما نمرات خوب دریافت کند. اما لطفا از اعتماد به نفس و عزت خود آنها را محروم نکنید، اگر این اتفاق نیفتد. به آنها بگو که خوب است، این فقط امتحان است.
آنها برای چیزهای بسیار مهمتر در زندگی ایجاد شده اند. به آنها بگویید که هر چه ارزیابی آنهاست، شما آنها را دوست دارید و آنها را قضاوت نخواهید کرد. لطفا آن را انجام دهید – و فقط ببینید که چگونه آنها جهان را فتح خواهند کرد. یک امتحان یا نشانه بد، رویاهای و استعداد خود را از بین نخواهند برد. و لطفا پزشکان و مهندسین تنها افراد خوشحال در این سیاره را در نظر نگیرید. با بهترین آرزوها، مدیر مدرسه “
نوامبر 17, 2016 | تربیت کودک, تعلیم و تربیت, کودک, کودک و نوجوان |
روابط والدین و فرزندان
درمان کودک خجالتی و کمروی شما
خجالت در واقع نوعی ویژگی شخصیتی در كودكان است، نه یك عیب و نقص , اگر كودكتان خجالتی است بهتر است بدانید راههای زیادی برای رفع این مشكل وجود دارد، به هر دلیلی كه كودك شما اكنون خجالتی است ، بهتر است راههای كمك به او را پیدا كنید .
-

-
دیوار کودکی
-

-
فرش اتاق کودک
-

-
فرش اتاق کودک
آموزش کودک٬ آموزش کودکان٬ تربیت کودک٬ رفتار با کودک٬ کودک
احتمالا هیچ پدرومادری دوست ندارد که کودکش خجالتی باشد یا دیگران این برچسب را به او بزنند. اما کدام کودکان خجالتی هستند و چه موقع ما خجالتی بودن را با مسائل دیگر اشتباه میگیریم؟
خجالت در واقع نوعی ویژگی شخصیتی در كودكان است، نه یك عیب و نقص كه نیازی به دعوا و شرمندگی والدین داشته باشد. این ویژگی با تشویق و حمایت والدین قابل اصلاح است جالب است بدانید دانشمندان میگویند خجالتی بودن در بعضی فرهنگها مورد پسند و ستایش مردم است و از راه فرهنگ جامعه به كودكان به ارث میرسد.
از نظر علمی احساس خجالت، یك واكنش طبیعی نسبت به افراد یا محیطهای جدید است كه در حقیقت تركیبی از حس ترس و كنجكاوی را در خود دارد. شیرخواران با دیدن غریبهها رویشان را برمیگردانند.
كودكان نوپا به زمین نگاه میكنند و به پدر یا مادرشان میچسبند و حتی ممكن است در این شرایط به مكیدن انگشت شست بپردازند اما بیشتر بچهها قبل از 3 سالگی به راحتی با همه ارتباط برقرار میكنند و بهنظر بسیار اجتماعی میآیند اما بعد از این سن، ترس بیشتر كودكان از غریبهها شروع میشود و آنها حس خجالت و شرمندگی را یاد میگیرند. در این زمان است كه ناگهان كوچولوی اجتماعی و برونگرای شما تبدیل به یك موجود خجالتی میشود.
*با کودک خجالتی ام چه کنم؟
ندا شیخی، دکترای روانشناسی در ابتدا در تعریف خجالتی بودن میگوید: خجالت به معنی دوریگزینی و عدم تمایل به ایجاد ارتباط با دیگران، میتواند امری موقتی یا نسبتا دائمی باشد. خجالتی بودن کودک باید با توجه به شخصیت و ذات کودک، سن او و اینکه فرزند چندم خانواده است، و فرهنگی که کودک در آن پرورش مییابد، مورد بررسی قرار گیرد. ما در اینجا به توضیح چند مورد از این فاکتورها مانند سن و فرزند چندم خانواده میپردازیم.
– چندمین فرزند شماست؟
این روانشناس در ادامه در بیان اینکه فرزند چند خانواده بودن چه تاثیری بر خجالت کودک دارد، توضیح میدهد: معمولا فرزند اول خانواده نسبت به فرزند دوم حالت خجالت بیشتری دارد. این امر شاید به علت شیوههای تربیتی سختگیرانهتر والدین درباره فرزند اول باشد. معمولا والدین قوانین سنگین تر و بایدونبایدهای بیشتری درباره فرزند اول وضع میکنند که این امر میتواند بر میزان و کیفیت عزت نفس کودک تاثیر بگذارد. زیرا که کودک به طور مداوم به قضاوت و کنترل خود میپردازد و به خاطر ترس از اشتباه یا تنبیه، سعی میکند تعاملش با دیگران را کاهش دهد. درحالیکه فرزند دوم معمولا کمتر با قوانین و بایدونبایدهای سخت والدین مواجه میشود و بنابراین با فراغ بال و اعتماد به نفس بیشتری به ایجاد ارتباط و انجام امور میپردازد.
– اختلالی شبیه کمرویی
شیخی همچنین به فاکتور سن اشاره میکند و هشدار میدهد که نباید خجالتی بودن را با مسائل دیگر اشتباه گرفت: سن نیز از عوامل تاثیرگذار بر این حالت در کودکان است. به عنوان مثال، پدر و مادری از این موضوع اظهار ناراحتی و تعجب میکنند که فرزند 8 ماههشان تا مدتی قبل در تعامل با دیگران هیچ مشکلی نداشته و به راحتی در آغوش دیگران قرار میگرفت، میخندید، و با آنها بازی میکرد. اما به تازگی حتی با مادربزرگش هم غریبگی میکند، با دیگران تعامل نمیکند، و در مواجهه با افراد تازه گریه میکند و … . این رفتار مربوط به سن کودک است. از حدود 8 ماهگی کودک دچار حالتی میشود که روانشناسان آن را اضطراب جدایی و اضطراب غریبه مینامند. یعنی در مواجهه با افراد جدید یا در هنگام غیبت پدر و مادر یا مراقبشان، دچار حالت اضطراب میشوند.
– عادت ها در سنین مختلف
ایشان تاکید میکند: کودکان در سنین مختلف عادتهای گوناگونی دارند. به عنوان مثال، کودکان در سن 5 سالگی، تفریحات درون منزل را به بیرون رفتن ترجیح میدهند و معمولا دامنه تعامل آنها با بچههای دیگر محدود به گروههای کوچک 3 الی 4 نفره است و از کودکان بزرگتر یا افراد بزرگسال فاصله میگیرند. بنابراین در بعضی سنین نمیتوان بر شکل یا میل به تعامل کودک با دیگران نام خجالتی بودن گذاشت؛ بلکه این حالت به نوعی مقتضای سن آنان است.
*کودک خجالتی به مدرسه نمی رود؟
هرچند رفتاری که کودک نوپا در برخورد با غریبهها از خود بروز میدهد ناشی از کمرویی است و این حالت طبیعی است، اما نمیتوان نام آن را خجالت گذاشت باید هرچه زودتر چارهای بیندیشید چون با ورود او به مدرسه این مسئله تشدید خواهد شد.
شاید میخواهد جلب توجه کند
تعدادی از بچهها خجالت را برای جلب توجه به کار میگیرند تا از انجام کاری که به آنها محول شده خودداری کنند. در بیشتر مواقع، کودکان خجالتی هنگام احوالپرسی مادر با سایرین به مادرشان میچسبند اما در برخی مواقع با ادامه رفتار میخواهند دیگران از او سؤال کرده و با او صحبت کنند و مرکز توجه شود.
بزرگش نکنید
خجالتی بودن کودک را امری غیرطبیعی و مهم جلوه ندهید ولی به او توجه داشته باشید تا سعی در جلب توجه شما از راههای دیگر ازجمله خجالت کشیدن نکند.
او را اجتماعی کنید
با مهربانی و آرامش اعتماد به نفس کودک را تقویت کرده و او را از بدو خردسالی به جمع دیگران بهویژه کودکان ببرید. به بچه بیاموزید که برخی کارها مانند سلام کردن از رفتارهای خوب و مودبانه به حساب میآید.
آمادهاش کنید
پیش از آنکه فرزندتان را به جمع دیگران ببرید برایش توضیح دهید تا خود را آماده کند و دچار اضطراب نشود. بهتر است کودک، شما را راحت و با اعتماد به نفس در میان جمع و در حال رفت و آمد و معاشرت ببیند و این شیوه را در پارک، منزل دوستان و… نیز به کار ببرید.
نگذارید شما را منزوی کند
باید با برقراری روابط مناسب با دیگران برقراری ارتباط صحیح را به فرزندتان بیاموزید و اجازه ندهید کودک خجالتی، شما را از معاشرت با دیگران بازدارد.
تبیان
:منبع
Monday 5th of September 2016 21:10:10 ________ ۱۳۹۵-شهريور-۱۵
مه 31, 2015 | تربیت کودک, تعلیم و تربیت, جامعه, خانواده |
تربیت کودک در منزل
جامعه ؛ خانواده
چگونه ، با فرزندانی که هیچ کاری در منزل انجام نمی دهند و هیچ احساس مسئولیتی نمی کنند ، برخورد کنیم ؟
مردهایی که مرد نیستند
گاه تصور می کنم همسرم فراموش کرده که ازدواج کرده و صاحب فرزند است. او کاملاً خود را از وظایف و مسئولیت هایی که در منزل بر عهده دارد، عقب کشیده و هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خودش است؛ بدون اینکه توجهی به من و فرزندانش داشته باشد. من نمی دانم چگونه باید با او برخورد کنم؟

جامعه
حتماً در اطراف خود زنانی را دیده اید که به تنهایی بار مسئولیت خانه و زندگی را بر دوش می کشند، زنانی که بي توجهي همسرشان به انجام امور منزل مانند رسيدگي به امور خريد و يا انجام تعميرات منزل و … باعث شده مسئوليت مضاعفی را متحمل شوند. اگر پای درد دل این زنان بنشینید خواهید دید که از بی مسئولیتی همسرانشان گلایه می کنند و آرزو دارند کمی مسئوليت پذير باشند، اما راه درست آن را نمي دانند.
به گزارش مهرخانه، آنچه در این گزارش در نظر داریم به آن بپردازیم چگونگی برخورد صحیح با مردانی است که مسئولیت پذیری آنها کم است.
دوران کودکی افراد در مسئولیت پذیری آنان در آینده نقش دارد
بیتا بیانی کارشناس ارشد مشاوره خانواده و مدرس دانشگاه علامه طباطبايي در گفتگو با مهرخانه می گوید: دوران کودکی تأثیر بسزایی در شکل گیری شخصیت افراد و مسئولیت پذیری آنان در آینده دارد. می توان گفت 70 تا 80 درصد کارهایی که افراد در زندگی مشترک خود انجام می دهند، مربوط به دوران کودکی است و تنها 20 تا30 درصد آن به خانه فعلی آنان و زندگی با همسرشان بر می گردد.
رفتار پدر و مادر در خانواده در مسئولیت پذیری کودکان نقش دارد
بیانی به رفتار پدر و مادر در خانواده و تأثیر آن بر مسئولیت پذیری کودکان اشاره می کند و می افزاید: رفتار پدر و مادر بر مسئولیت پذیری کودکان در آینده تأثیر بسیار زیادی دارد. کودکان با مشاهده رفتار پدر و مادر، به نقش های خود در خانواده پی می برند و اولین الگوهای رفتاری را در خانواده خود می بینند.
این مشاوره خانواده در ادامه گفت: مشاهده این الگوهای رفتاری بعدها در مسئولیت پذیری کودکان در خانواده آینده و زوجیت آنها بسیار تأثیر می گذارد، زیرا با ازدواج، دوباره خانه کودکی بازسازی می شود و وقتی با همسر خود زیر یک سقف می روند و زندگی زناشویی خود را آغاز می کنند، تمام خاطرات سال های کودکی برای آنها تداعی شده و همان را در زندگی خود پیاده می کنند.
وی افزود: مسائل روان – تحلیلی آموزشی و گفتاری ممکن است یک هفته تا دو ماه اثر داشته باشد. این مسئولیت ها را باید از دوران کودکی آغاز کرد و خاطرات کسانی که مسئولیت پذیر نیستند باید بازسازی شود.
دکتر حسین پورشهریاری مشاور و استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی نیز در گفتگو با مهرخانه تأکید کرد: ما باید بر روی نقش ها تأکید کنیم و این نقش ها را به فرزندان خود نیز بیاموزیم. بسیاری مواقع مسئولیت پذیری اتفاق نمی افتد، زیرا کودکان پدر و مادر را الگوی خود قرار می دهند و این مسئولیت پذیری را در آنها نمی بینند.
وی افزود: حجم زیادی از رفتارهای ما وابسته به گذشته تربیتی ما است. من اگر هزار بار به فرزندم بگویم مسئولیت پذیر باشد و وظایف خود را بشناسد، فایده ای ندارد. اما اگر در حالی که بسیار خسته، گرفتار و ناراحت هستم به خانه بروم و فرزندم انتظار داشته باشد با او کشتی بگیرم، من وظیفه دارم این کار را انجام دهم. زمانی که او این رفتار را می بیند، می فهمد که من وظیفه خود را می شناسم و نقش هایم را از هم تفکیک کرده ام و او هم این مسئولیت پذیری را یاد می گیرد.
استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه تأکید کرد: یا اگر من ببینم در خانه زباله جمع شده اصلاً نباید به دخترم اجازه بدهم که آنرا ببرد، زیرا پسرم هست و وظیفه اوست آشغال را ببرد. یا اگر دخترم رفتار مادرش را مشاهده کند که تا صبح بالای سر برادر یا خواهر بیمارش بیدار می ماند و غر نمی زند، مادری را از او یاد می گیرد و می فهمد مادری لذت بخش است.
پورشهریاری افزود: اگر مرد با همسرش دعوا کند و به سرکار برود با خودش نمی گوید من برای کی کار می کنم و زحمت می کشم و پول در می آورم؟ برای فرزندم که قدرنشناس است یا زنم که پرخاشگر است، مرد نقش و وظیفه خود را انجام می دهد، زیرا با انجام آن کار احساس رضایت و خشنودی می کند. ما تربیت شفاهی نداریم و تنها با مشاهده است که می توانیم مسئولیت یا نقشی را به فرزندانمان آموزش دهیم.
مسئولیت زن و مرد در خانواده باید به یک اندازه باشد
بیانی در ادامه خاطرنشان می سازد: در خانواده زمانی که مسئولیت پذیری یکی از زوجین بیشتر از اندازه باشد، باعث می شود طرف مقابل به وظایف خود عمل نکند. برای مثال وقتی مردی می بیند یکی هست که تمام کارها را انجام دهد، کم کم از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند و سعی می کند تا جایی که امکانش هست تمام کارها را به همسر خود واگذار کند، این یکی از مشکلاتی است که در خانواده هایی که مسئولیت پذیری مردان کم است اتفاق می افتد.
زنان نباید همسر خود را با مرد دیگری مقایسه کنند و بگویند همسرشان مسئولیت پذیر نیست
زهرا 29 ساله ای که تازه ازدواج کرده است، می گوید: همسرم بدون توجه به مسئولیت هایی که باید بپذیرد، به دنبال تفریحات، مسافرت ها، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود است. او همیشه مانند یک میهمان بر سر سفره می آید، غذایش را می خورد و می رود، بدون آنکه بداند مسئولیت او در قبال همسرش چیست. پدر من همیشه در کارهای خانه به مادرم کمک می کرد و من می خواهم همسرم مثل او باشد.
پورشهریاری به غلط بودن مقایسه الگوهای رفتاری متفاوت اشاره می کند و می گوید: گاه ممکن است زنی همسرش را با پدر خود یا مرد دیگری مقایسه کند و تصور کند که همسرش مسئولیت پذیر نیست، اما آنچه زنان باید در نظر داشته باشند این است که ممکن است همسر آنها در مقایسه با مردان دیگر مسئولیت پذیری کمتری داشته باشد، اما نمی توان گفت که اصلاً مسئولیت پذیر نیست.
وی می افزاید: زنی که همسرش را با پدرش مقایسه می کند و انتظار دارد همسرش مانند او باشد، باید به این نکته توجه کند که ممکن است پدر او زمانی که دخترش به سن نوجوانی رسیده است در انجام کارهای خانه به مادرش کمک کرده و ممکن است پیش از تولد او چنین نبوده باشد و اگر همسر او هم پدر شود ممکن است مسئولیت پذیری او بیشتر شود. از طرف دیگر، ممکن است پدر او نقش پدری را برای او ایفا می کرده و دختر به اشتباه تصور کرده است که پدرش نقش همسری را نیز برای مادرش ایفا می کند.
چه کنم تا همسرم مسئولیت پذیر شود؟
اگر فرض را بر این بگذاریم که برخی مردان مسئولیت پذیر نیستند، در این صورت تکلیف زنانی که با این مردان زندگی می کنند چیست و آنها برای مسئولیت پذیر کردن همسرانشان چه کاری می توانند انجام دهند؟
بهاره 37 ساله که صاحب دو فرزند است می گوید: گاه تصور می کنم همسرم فراموش کرده که ازدواج کرده و صاحب فرزند است. او کاملاً خود را از وظایف و مسئولیت هایی که در منزل بر عهده دارد، عقب کشیده و هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خودش است؛ بدون اینکه توجهی به من و فرزندانش داشته باشد. من نمی دانم چگونه باید با او برخورد کنم؟
پورشهریاری به وظیفه زنان در مسئولیت پذیر کردن مردان اشاره می کند و می گوید: اگر مردی مسئولیت پذیر نباشد، زن نباید تمام سلامت روانی، بهداشت روانی و فضای آرام خانواده را منوط به این کند که مرد مسئولیت پذیر شود.
وی می افزاید: زنان باید به این فکر کنند که برای مسئولیت پذیر کردن همسران خود چه کاری باید انجام دهند، نه اینکه دائماً به این مسئله فکر کنند که شوهر آنها مسئولیت پذیر نیست و تا زمانی که مسئولیت پذیر نشود، آنها مشکل خواهند داشت. این به معنای مقصر بودن زن یا مرد نیست.
رفتار مرد با تغییر رفتار زن، تغییر می کند
وی در ادامه بیان داشت: اگر زنی می بیند که همسرش مسئولیت خود را به درستی را ایفا نمی کند و اگر قرار است تغییری در رفتار او صورت گیرد، این تغییر ابتدا باید در رفتار زن انجام شود. آن وقت است که زنان می توانند انعکاس تغییر رفتار خود را در رفتار مردان ملاحظه نمایند.
مشاور پژوهشکده خانواده در ادامه تأکید می کند: زنان نباید سلامت زندگی خود را مشروط به تغییر رفتار همسر خود کنند، که آن هم معلوم نیست اتفاق بیفتد یا خیر. بنابراین پیش فرض ما باید این باشد که اگر مردی مسئولیت پذیر نیست و قرار است تغییری در رفتار او اتفاق بیفتد، این تغییر با رفتار زن اتفاق می افتد؛ زن باید با خود بگوید شوهر من مسئولیت پذیر نیست و این من هستم که باید رویه ام را تغییر دهم، تا همسر من مسئولیت پذیر شود.
انتظارات زن از مرد باید متناسب با نقش های جنسیتی او باشد
استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه بر جا به جایی نقش ها تأکید می کند و می گوید: گاه نقش ها جا به جا می شود؛ ممکن است انتظاری که زن از همسرش دارد، هیچ انتهایی نداشته باشد و مرد در حال بلاتکلیفی قرار گیرد و با خودش بگوید: «اگر من امروز اینجا را جارو کنم، حتماً فردا باید خانه را تمییز کنم و پس فردا آشپزی کنم و غیره.» زیرا زن هیچ انتهایی برای وظایف مرد در خانه تعیین نکرده است.
وی می افزاید: برای مثال، زمانی که مرد در خانه ظرف می شوید، بعد می خواهد چای بریزد، زن باید برود و بگوید من می خواهم چای بریزم، تا مرد بداند که شستن این ظرف مثلاً به خاطر سنگینی آن بوده و یا چون دست زن درد می کرده، مرد آن را شسته است و قرار است در انجام کارهای خانه نقش کمکی داشته باشد.
کمک در کارهای خانه نباید منجر به جا به جایی نقش ها شود
پورشهریاری در ادامه تأکید می کند: گاهی اوقات هم زن و مرد وارد نقش طرف مقابل نمی شوند، زیرا نگران این هستند که مبادا انتهای این کمک به جابه جایی نقش ها بیانجامد. برای مثال، ممکن است مردی به زنش بگوید تو که کار می کنی، درآمد هم داری، باید بخشی از اجاره خانه را تقبل کنی، اما زن ممکن است ناراحت شود، زیرا درست است که کار می کند و درآمد دارد، اما توقع ندارد که شوهرش برای اجاره خانه روی درآمد او حساب کند. یا ممکن است زن خودش درآمد داشته باشد، اما دوست داشته باشد با پول همسرش خرید کند.
وی تصریح می کند: یکی از نکاتی که در ارتباط با مسئولیت طرفین باید رعایت شود، این است که مواظب باشیم کمک ما در ذهن همسرمان، جابه جایی نقش تلقی نشود. این مسئله خیلی مهم است و باید از ابتدا به صورت شفاف آن را مطرح کنیم.
زنان باید به تدريج همسر خود را متوجه كنند که به كمكش نياز دارند
مشاور پژوهشکده خانواده در ادامه می گوید: تفکیک نقش ها یعنی زمانی که مرد می خواهد جارو کند، زن بگوید نه! من این کار را انجام می دهم، اما از آن طرف با وجودی که زن می تواند، یخچال را جابه جا کند، ولی نباید به آن دست بزند، زیرا سنگین است و و جزء وظایفی است که مرد در خانه بر عهده دارد.
وی افزود: زنی که می خواهد مسئولیت پذیری را به شوهرش بیاموزد، نباید کارهایی که بر عهده مرد است انجام دهد. نباید با خودش بگوید شوهرم گرفتار است و من خودم یخچال را جا به جا می کنم.
انتظارات زن و مرد از یکدیگر باید متناسب با نقش های جنسیتی آنان باشد
پورشهریاری در ادامه می گوید: اگر به دو نسل قبل از خود برگردیم، می بینیم که رفتار زنان و مردان در آن زمان متناسب با نقش های جنسیتی آنها بوده است. درست است که اکنون زنان تحصیلکرده هستند و وارد جامعه شده اند، ولی هنوز آن انتظارات را از همسر خود دارند و باید هم انتظار داشته باشد، زیرا در غیر این صورت مشکل پیش می آید.
وی در ادامه بیان کرد: امروز هم اگر مردی ببیند، زنش بهتر از خودش رانندگی می کند، خیلی خوشحال نمی شود. هنوز هم ما انتظار داریم وقتی ماشینی خراب می شود، تا وقتی مرد هست زن آن را به تعمیرگاه نبرد.
جا به جایی نقش ها منجر به متوقع شدن طرفین خواهد شد
استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه می گوید: گاه مردان علاقمند هستند به همسرانشان کمک کنند، اما تصور می کنند کمک آنها باعث جا به جایی نقش ها می شود و به صلاح آنها و خانواده شان نخواهد بود.
پورشهریاری در ادامه بیان کرد: اگر زن یا مرد کارهای طرف مقابل خود را انجام دهند، تصور می کنند که کار بسیار بزرگی انجام داده اند. مثلاً اگر زن کار کند و پولش را در خانه هزینه کند، فکر می کند کار بزرگی انجام داده است و ذهن او ده برابر به آن رفتار و تلاش خودش ضریب می دهد و اگر مردی در طول سال تنها دو بار لباس بشوید، فکر می کند که آن کار را 20 بار انجام داده است. در نتیجه هر دو طلبکار خواهند شد.
مسئولیت های هر یک از زوجین باید تعیین شود و جایگاه آنها در خانواده مشخص باشد
در خانواده باید در گام اول جایگاه مرد و زن مشخص شود. هنگامی که مسئولیت ها بنا بر جایگاه فرد معنا پیدا می کند، در گام بندی به تقسیم مسئولیت ها پرداخته می شود.
پورشهریاری بیان کرد: اگر زنی می خواهد همسری مسئولیت پذیر داشته باشد، باید مراقب باشد و اندازه ها را رعایت کند. هر یک از زن و مرد باید ابتدا مسئولیت خود را به همسرش گوشزد کرده و بعد از او بخواهد که در انجام کارها به او کمک کند. مثلاً مرد باید به زنش بگوید «می دانم خودت پول داری، اما من دوست دارم با پول من خرید کنی.» یا زن با وجود اینکه می داند شوهرش می تواند برای خودش چای بریزد، باید به او بگوید «من علاقمندم برایت چای بریزم.» زن بعد از آن رفتار و در قبال آن می تواند به همسرش بگوید «این میز، یا این یخچال را جابه جا کن، یا پریز برق را درست کن.»
مشاور پژوهشکده خانواده در ادامه گفت: زن با تقسیم وظایف در واقع نقش های همسرش را به او گوشزد می کند. اگر نقش ها جا به جا شود و زن به جای شوهرش یا مرد به جای زنش کاری را انجام دهند و آن کار را بهتر از او انجام دهند، مثلاً مرد به صورت حرفه ای آشپزی کند، یا زنی کاری مردانه را بهتر از شوهرش انجام دهد، اوضاع بدتر هم می شود. در واقع با انجام این کار به همسرش می گوید با نبودن تو در خانه هیچ کاری لنگ نمی ماند، حتی اگر تو نباشی من از پس خودم برمی آیم.
وی افزود: به این ترتیب میان زن و مرد اختلاف می افتد. جذابیت ما در همین است که در جاهایی خودمان را ناتوان و در جاهایی دیگر توانمند نشان دهیم. هر یک از زوجین زمانی که احساس کند، نقش جنسی اش مورد تهدید قرار گرفته است، به هم می ریزد. نمی توانیم بگوییم عصر اطلاعات است و عقل و منطق بر روابط حاکم هستند، هنوز هم برای یک مرد سنگین است، که وقتی نمی تواند ماشین را از پارک درآورد، زنش به راحتی این کار را انجام دهد.
با جلسات روان درمانی و خانواده درمانی می توان مشکلات خانواده را ریشه یابی کرد
بیانی در پایان به ارائه راهکار پرداخت و گفت: با جلسات مشاوره و روان درمانی می توان به صورت ریشه ای و پایدار این خانواده ها را درمان کرد. در حد آموزش گفتاری نیز دستورالعمل های آموزشی در کتاب ها و مقالات وجود دارد و اگر این مشکلات با آموزش حل نشد، می توان از جلسات روان درمانی و مشاوره استفاده کرد.
وی افزود: شرح وظایف زن و مرد باید مشخص شود، اگر مسئولیت پذیری کسی بیشتر است، باید آن را کم کند و هرکس وظایف خود را انجام دهد. باید این آگاهی داده شود که هرکس وظایف خود را انجام دهد. اگر این عمل در کوتاه مدت جواب داد، اما دوباره به همان رویه سابق برگشت، باید کار روان درمانی انجام گیرند و اگر زوجین به توافق نرسیدند باید با مداخله مشاور، این مسئله را حل کنند.
آوریل 16, 2015 | آموزش, آموزش کودکان, تربیت کودک, تعلیم و تربیت, خلاقیت در کودکان, کودک |
آموزش مهارت های زندگی به کودکان

خلاقیت در کودکان آموزشهای کودکان,آموزش زبان دوم,آموزش نقاشی
مجموعه: تعلیم و تربیت
آموزش مهارت های زندگی به کودکان,آموزش مهارت های زندگی
آموزش مهارت های زندگی در سال 1979 و با اقدامات دکتر گیلبرت بوتوین آغاز شد. او در آن سال مجموعه آموزش مهارت های زندگی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم را تدوین کرد که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه شد. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد می داد که چگونه با استفاده از مهارت های رفتار جراتمندانه، تصمیم گیری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوءمصرف مواد از سوی همسالانشان مقاومت کنند.
کنار آمدن با فشارهای زندگی، داشتن زندگی هدفمند و انعطاف پذیر برای مواجهه با مشکلات زندگی، برقراری تعامل سازنده با دیگران با بیشترین سود و کمترین ضرر به خود و دیگران، روابط بین فردی بالنده و رشددهنده با کمترین کشمکش و تعارض، خروج از بحران های زندگی با مدیریت صحیح و بیشترین مصلحت روش انتخابی و برآمدن از پس مسئولیت های فردی و اجتماعی در زندگی، همواره بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده است که در ادوار مختلف به اشکال گوناگون نمود و بروز داشته است.
در این مطلب می خواهیم به این موضوع بپردازیم که در ایران اوضاع آموختن مهارت های زندگی به فرزندان چگونه است و چگونه باید باشد و از کجا شروع شود.
سازمان بهداشت جهانی و یونیسف و سازمان های دیگر تعاریف متعددی از مهارت های زندگی دارند. دریک نگاه کلی، مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیت های اجتماعی، تصمیم گیری صحیح، حل تعارضات و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زند، توانایی انجام رفتارهای سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با معضلات و مشکلات زندگی روزمره خود کنار بیاید و توانایی هایی است که باعث ارتقای بهداشت روانی افراد جامعه، غنای روابط انسانی، افزایش سلامت و رفتارهای سلامت در سطح جامعه می شوند.
آموزش مهارت های زندگی
نزدیک به 4 دهه است که در سطح دنیا آموزش مهارت های زندگی از کودکی مورد توجه قرار گرفته و این دوره آموزشی در 2 گروه مهارت های عام شامل خودآگاهی، همدلی، ارتباط موثر، روباط بین فردی موثر، کنترل خشم، مقابله با هیجان های منفی، آموزش حل مساله، تصمیم گیری، تفکر خلاق، تفکر انتقادی و مدیریت زمان از یک سو و مهارت های خاص مانند آموزش مذاکره، آموزش کار گروهی، آموزش پیش و پس از ازادواج، مدیریت بحران، پیشگیری از آسیب های روانی، کاهش سوء مصرف مواد و… است، اما در کشور ما حدود یک دهه است که به این موضوع توجه ویژه ای شده اما نه در سطح کلان کشوری و بیشتر در سطح آموزش به متخصصان امر به صورت کارگاه. اما مهارت هایی که باید آموزش آنها از کودکی به بچه هاش روع شود عبارتند از:
1- مهارت تصمیم گیری: در این مهارت افراد می آموزند که تصمیم گیری و اهمیت و مراحل آن چیست و متوجه می شوند موفقیت در زندگی در گروی تصمیم درست و به موقع است.
2- مهارت حل مساله: این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبرو است، شناسایی و بررسی راه حل های موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مساله؛ به طوری که با انتخاب راه حلی با بیشترین منفعت و کمترین ضرر مادی و معنی از راه های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند و بر مشکلاتش نیفزاید.
3- مهارت تفکر خلاق: تولید اندیشه و نوعی دیگر دیدن است. فرد در مواجهه با مشکلات در حال کشف راه حال های نو و بدیع است که کمتر کسی به آن توجه کرده است. در این مهارت افراد فرا می گیرند که با شیوه های متفاوت بیندیشند و از تجربه های متعارف و معمولی خود فراتر روند و راه حل هایی را خلق کنند که خاص و ویژه خودشان است.
4- مهارت تفکر نقاد: این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و بررسی صحت یا سقم چیزی با دلیل و مدرک و استدلال و سپس پذیرفتن یا رد کردن آن.
5- توانایی برقرار کردن ارتباط موثر: این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی با گوش دادن فعالانه به مخاطب و ایجاد بیشترین رضایت با کمترین تنش و کشمکش است.
6- مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی: مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد به خصوص اعضای خانواده در زندگی روزمره، شناسایی مرز روابط با دیگران و ایجاد روابط صمیمانه متعهدانه.
7- خودآگاهی: خودآگاهی به معنی توانایی فرد در شناخت خود و نیز شناسایی خواسته ها، نیازها و احساسات و نقاط ضعف و قدرت است. در این مهارت فرد می آموزد که چه شرایط یا موقعیت هایی برای او عذاب آور هستند.
آموزش مهارت های زندگی به کودکان,آموزش مهارت های زندگی
8- مهارت همدلی: در این مهارت فرد می آموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوت های فردی را بپذیرد و با پیش داوری و قضاوت با دیگران برخورد نکند.
9- مهارت های مقابله با هیجان ها: شناخت هیجان هایی از قبیل شادی و ترس و حسادت و غم و… و تاثیر آنها بر رفتار خود و دیگران و فراگیری نحوه اداره آنها و واکنش مناسب در برابر آنها.
10- مهارت مقابله با استرس: در این مهارت فرد می آموزد که چگونه با فشارها و نقش های ناشی از زندگی و همچنین استرس های دیگر مقابله یا آنها را مدیریت کند تا باعث فرسودگی روانی و جسمانی اش نشود.
آموزش مهارت های زندگی

زبان انگلیسی کودک
از کجا باید شروع کرد؟
در آموزش مهارت های زندگی، هدف اصلی تغییر رفتار مخرب به سازنده است. این مهارت ها باید از دوران پیش از دبستان شروع شود و به نوعی در مدرسه و سربازی و دانشگاه و حتی مراحل بعدی زندگی در اجتماع، مداوم آموزش و بازآموزی انجام بگیرد اما متاسفانه هم به دلیل ناآگاهی والدین از اصول فرزندپروری و هم اهمیت ندادن به این جنبه بسیار مهم آموزشی از سنین پیش از دبستان، این مهارت ها از کودکی در وجود کودکان نهادینه نمی شود و امکان یادگیری آسان آنها در کودکی از بین می رود.
در آموزش و پرورش متاسفانه بیشترین تمرکز بر قسمت آموزش و کسب مهارت های ابزاری و شناختی (سواد) است تا ابعاد دیگر پرورش روانی و اجتماعی مثل آموزش مهارت های زندگی با افزایش دانش تئوری و نیز انجام تکراری و مداوم یک عمل، مهارت و تسلط ما در آن زمینه روز به روز در بیشتر موارد بهینه و مطلوب می شود (مصداق کار نیکوکردن از پرکردن) است. به بیان دیگر، مهارت های زندگی شبیه جعبه ابزار با ابزارهای مختلف مثل انبردست، آچار و… هستند.
حال اگر جعبه ابزار یک کودک به جای مجهزبودن به ابزار مختلف فقط شامل چند ابزار محدود و ناکارآمد باشد، در مواجهه با پیچ های زندگی، توان انتخاب زیادی نخواه داشت و به صورت غریزی و ابتدایی سعی در حل مشکلات خواهدکرد مانند گریه کردن برای به دست آوردن همه چیز، داد و بیدادکردن و کتک زدن و…
اگر مهارت آموزی را جدی نگیریم…
در دوره کودکی، تعارض ها و کشمکش ها به دلیل عدم بلوغ رشد روانی- شناختی جلوه چندانی ندارد، اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و بیرونی همزمان با رشد جسمانی و روانی انتظار جامعه و خانواده از فرد نوجوان و جوان افزایش می یابد به طوری که می پذیرند به دلیل زندگی اجتماعی، بخشی از تمایلات خود را محدود یا جهت دهی کنند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرند.
در این راستا نوجوانان و جوانانی که شیوه های صحیح رفتار هیجانی و مهارت های لازم را برای تطبیق خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند و ظرفیت های روان شناختی آنها ارتقا نیافته باشد با آسیب های جدی و متعددی روبرو خواهندشد که عواقب آن هم دامنگیر خودشان می شود و هم دیگران و در صورتی که رفتارهای ضداجتماعی در آنها شکل گیرد و از خود واکنش های منفی بروز دهند یا توان مدیریت این واکنش های منفی را نداشته باشند، باعث آسیب های روان شناختی در شخص و کژروی ها و ناهنجاری هایی در اجتماع خواهدشد.
بنابراین اگر در زمان کودکی برای آموزش مهارت های زندگی انرژی گذاشته نشد، باید خانواده و مدرسه به خصوص در زمان نوجوانی و بلوغ، برای آموزش این مهارت ها و افزایش ظرفیت روان شناختی نوجوان تلاش کنند چون بعداز 18 سالگی که شخصیت فرد و هوش هیجانی اش تقریبا به وضعیت ثبات نسبی رسید، ایجاد و شکل دهی رفتار، مشکل تر و زمان بر خواهدشد. البته حتی اگر دوره نوجوانی هم از دست برود، آموزش در دوران جوانی زمان سربازی یا دانشگاه باید انجام شود.
آموزش مهارت های زندگی به کودکان,آموزش مهارت های زندگی
فواید بسیار زیاد این آموزش به فرد و جامعه بر می گردد، بنابراین آموزش مهارت های زندگی باید به طور مستمر در طول زندگی برای نهادینه کردن دانش تئوری به صورت تجربه زندگی عملی ادامه داشته باشد. متاسفانه در خانواده ها، مدارس، دوران سربازی و حتی در دانشگاه و رسانه ها و اجتماع ما آموزش مهارت های زندگی جدی گرفته نمی شود در صورتی که با گذراندن واحدها و دروسی که به جز پاس کردن و فراموشی آن بعد امتحان به دلیل وجود نداشتن نیاز کاربردی آن در علم یا اجتماع (مدرسه و دانشگاه)، گذراندن زمان زیادی در امور خدماتی بدون ارتقای شخصیت با آموزش مهارت های زندگی (سربازی)، عدم بررسی کارشناسی مرتب در برنامه های رسانه ای و بی توجهی به یکی از مهم ترین ابعاد آموزش فرهنگی (رسانه) فرصتی برای یادگیری فرزندان این مرز و بوم در این خصوص باقی نمی ماند و استرس های زندگی می تواند به جای مدیریت شدن، با سوق دادن فرد به سمت رفتارهای پرخطر، بنیان خانواده و اجتماع را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
هدف را گم نکنیم
هدف از هر آموزشی تغییر رفتار است، یعنی با آموزش، فرد ممکن است دانش و آگاهی و معلوماتش بالا برود، باورها و نگرش اش به موضوعی تغییر کند ولی الزاما باعث تغییر رفتارش نشود. یعنی مثلا بداند مصرف سیگار مضر است (آگاهی) راهکارهای کاهش و قطع مصرف سیگار را یاد بگیرد (تغییر نگرش) ولی باز سیگار مصرف کند (نداشتن ضمانت اجرایی برای تغییر رفتار) یا فرد می داند رفتارهای پرخاشگرانه ناکارآمد و ویرانگر در بیشتر موارد هستند (آگاهی)، راه های کنترل خشم را هم بداند (تغییر نگرش) اما باز در عمل، رفتار پرخاشگرانه ای نشان بدهد (عدم تغییر رفتار).
منبع: هفته نامه سلامت
گرداوری گروه فن و هنر
آوریل 16, 2015 | آموزش, آموزش کودکان, تربیت کودک, تعلیم و تربیت, خلاقیت در کودکان, کودک, هنر |
آموزشهای کودکان را از چه سنی شروع کنیم؟
خلاقیت در کودکان آموزشهای کودکان,آموزش زبان دوم,آموزش نقاشی
-

-
زبان انگلیسی کودک دکوراسیون اتاق کودک
-

-
خلاقیت در کودکان آموزشهای کودکان,آموزش زبان دوم,آموزش نقاشی
-

-
خلاقیت در کودکان آموزشهای کودکان,آموزش زبان دوم,آموزش نقاشی
-

-
زبان انگلیسی کودک
-

-
آموزش زبان انگلیسی و فرانسه ویژه کودکان
-

-
فوتبال و آموزش کودکان
-

-
خنده و شادی
-

-
آموزش زبان انگلیسی و فرانسه ویژه کودکان
-

-
خلاقیت در کودکان آموزشهای کودکان,آموزش زبان دوم,آموزش نقاشی
-

-
زبان انگلیسی کودک
-

-
آموزش زبان انگلیسی و فرانسه ویژه کودکان
-

-
خلاقیت در کودکان آموزشهای کودکان,آموزش زبان دوم,آموزش نقاشی
-

-
خلاقیت در کودکان آموزشهای کودکان,آموزش زبان دوم,آموزش نقاشی
-

-
آموزش کودکان
-

-
خلاقیت در کودکان آموزشهای کودکان,آموزش زبان دوم,آموزش نقاشی
-

-
خلاقیت در کودکان آموزشهای کودکان,آموزش زبان دوم,آموزش نقاشی
-

-
خلاقیت در کودکان آموزشهای کودکان,آموزش زبان دوم,آموزش نقاشی
-

-
کودکان و حیوانات خانگی
-

-
انیشتین کودک
-

-
آموزش کودکان
-

-
زبان انگلیسی کودک
-

-
بازی حفظ تعادل و جاگیری برای کودکان
-

-
بازی حفظ تعادل و جاگیری برای کودکان
این نکته بسیار مهم را همه ما میدانیم که کودک زیر ۷ سال را نباید به طور مستقیم آموزش داد و برای آموزش او باید از روشهای تخصصی و عینی کمک بگیریم. همچنین همه ما میدانیم که آموزش تنها به آموزشهای رسمی محدود نمیشود.
اولین آموزشها در خانواده و در محیط آرام خانه شکل میگیرد. مانند آموزش خوب زندگی کردن، خوب حرف زدن و در کل آموزش چگونه درست اندیشیدن را باید از همان روزهای نخست کودکی در نهاد کودک جای دهیم تا با رشد روحی و روانی و فیزیکی او این امر مهم نیز به تکامل برسد و بعد سایر آموزشهای جانبی را شروع کنیم. شایان ذکر است که آموزش کودک در این سنین صرفا به صورت غیرمستقیم و بیشتر از طریق تحریک تمام حواس پنجگانهاش باید صورت بگیرد، چون کودک مانند ما تجربه لازم برای تمرکز در کلاس آموزشی رسمی را به دست نیاورده است و شاید تحمل کلاس آموزشی برایش خسته کننده وکسالتآور باشد. پس بهتر است آموزشها در خلال بازی باشد تا برای کودک ایجاد علاقه و انگیزه کند. آموزش در این زمان بسیار دشوار و مهم است زیرا ریشههای آموزش را به وجود میآورد و باید کاملا تخصصی و تکنیکی باشد.
آموزش زبان دوم کودکان
کودک از بدو تولد حس شنوایی فوقالعادهای دارد که به او اجازه میدهد اصوات مختلف را از هم تشخیص دهد. اگر از همان بدو تولد با کودک با دو زبان صحبت کنیم او توانایی درک هر دو زبان پیدا میکند. این کودک دیر زبان باز خواهد کرد زیرا با دایره وسیعی از لغات مواجه میشود که باید آنها را پردازش کند و در نتیجه دیر زبان باز میکند وگاهی لغات دو زبان را با هم مخلوط میکند، ولی بعد از مدتی و در صورت مداومت کار برایش عادی میشود. این حالت کاملا طبیعی است و در ۴- ۳ سالگی از بین میرود. این نکته را به یاد داشته باشید که هرگز برای آموختن یا حرف زدن یک زبان نباید به کودک فشار آورد. همیشه با کوچکترین پیشرفتش او را تشویق کنید و در صورت ناکامیاش در هیچ صورتی نگرانی خود را به او نشان ندهید زیرا ممکن است در حرف زدنش دچار مشکل شود. البته بهتر است آموزش زبان دوم را پس از تکمیل زبان اول و کامل شدن دایره لغات کودک آغاز کنیم، زیرا کودک معمولا در ۳ تا5/3سالگی به این مهارت دست مییابد. میتوان همزمان با شروع مهدکودک آموزش زبان دوم را آن هم به طور غیرمستقیم آغاز كرد و آموزش مستقیم را با شروع مدرسه ادامه داد.
آموزش نقاشی کودک
از ۲سالگی میتوان آموزش رنگها را به کودکان آغاز کرد زیرا کودک از لحاظ روانی و جسمی رشد میکند، ماهیچههایش قوی میشود و از نظر بینایی چشمش توانایی دنبال کردن و هدایت دست به هر سمتی را که میخواهد، دارد. کودکان معمولا سعی میکنند خطوطی را از چپ به راست رسم کنند. از آنجا که نقاشی آغازی برای نوشتن است، لازم است کودک را به کشیدن نقاشی تشویق کرد. بهترین سن برای شروع آموزش نقاشی با هدف ایجاد خلاقیت در کودک و نه نقاشی کردن در پایان ۴سالگی است. منظور از آموزش نقاشی تنها فراهم کردن فضایی برای رشد خلاقیت بچهها از جمله نقاشی است. حتی والدین خود میتوانند عهدهدار این امر باشند. میتوانید از موسیقی، تئاتر، بازی، قصه، شعر و… استفاده کنید و فضایی را به وجود آورید تا کودکتان خود را با زبان تصویر آشنا کند. نقاشی یک زبان بینالمللی است؛ زبانی برای گفتن ناگفتهها. بهتر است کودک تا ۳ سالگی از گواش، آبرنگ و مداد شمعی برای نقاشی استفاده کند و از 4.5 سالگی به بعد از مدادرنگی استفاده کند. میتوانید پایین دیوار اتاقش را سرتاسر مقوا بچسبانید و او را توجیه کنید که فقط در آنجا مجاز است نقاشی کند.
آموزش مهارتها و ارزشهای اجتماعی
مهارتهای زندگی دائما تذکر دادن به کودک نیست؛ اینکه به او بگوییم مودب باش، جلوی بزرگتر بایست، درست بخور، درست بشین، اینطوری حرف نزن، اینطوری حرف بزن، سلام کن، خداحافظی نکردی. اینها نه تنها مهارتها را بالا نمیبرد بلکه اعتماد به نفس آنها را نیز پایین میآورد. او برداشتی را که ما از هر کدام از بایدها و نبایدها داریم را ندارد. پس باید به صورت تجربی بیاموزد که ادب یعنی چه؟ تربیت یعنی چه؟ هرچقدر ما برایش توضیح دهیم او به درک درست نمیرسد و باید تجربه کند. اگرکودک ما سلام نکرد یا خداحافظی را فراموش کرد نشانه آن نیست که او بیادب است و بیادب میماند. او هنوز درک درستی از این واژهها ندارد یا شاید زمان استفاده مناسب از آن را نمیداد. در هر صورت او را به اجبار وادار به کاری که میل به انجام آن ندارد، نکنید. برای آموزش او روش ترغیب وتشویق بسیار مناسب است. هیچ وقت برای انجام ندادن رفتارهای اجتماعی احساس شرم و گناه به او ندهید و از جملاتی مانند بد و زشت است و گناه و… استفاده نکنید. برای انجام کاری اصرار و خواهش نکنید چون نتیجهای نخواهد داشت یا اگر هم داشته باشد موقتی است و زود از بین میرود.
آموزش موسیقی
بر اساس پژوهشهای بسیار، درک موسیقی از دوران جنینی آغاز میشود. اما دریافت علائم صوتی و واکنشهای ناشی از آن زمانی است که کودک قادر به تحلیل و تفکیک صداها و آواهاست. بسیاری از کارشناسان آموزش و نیز روانشناسان در پی تحقیقات پژوهشگران بهترین سن آموزش موسیقی به کودکان را ۲ تا ۸ سالگی میدانند؛ البته باز هم به روش غیرمستقیم.
آموزش ورزشی
یکی از رشتههای ورزشی مناسب برای سنین زیر پیش دبستان ژیمناستیک است تا مهارتها و هماهنگیهای حرکتی کودک تقویت شود. در بسیاری از مهدها و باشگاهها این کلاسها دایر است و والدین میتوانند از ۴ سالگی فرزندشان را در این کلاسها ثبتنام کنند. البته از این سنین میتوان کودک را با شنا نیز آشنا کرد. منبع بیتوته
منبع:bartarinha.ir
آوریل 16, 2015 | آموزش کودکان, تربیت کودک, تعلیم و تربیت, خلاقیت در کودکان, کودک |
پکیج ویژه آموزش زبان انگلیسی و فرانسه برای کودکان شش ساله تا دوازده سال
زبان انگلیسی کودک
-

-
زبان انگلیسی کودک
-

-
زبان انگلیسی کودک
-

-
زبان انگلیسی کودک
6 الی 12 سال
آموزش و پرورش کودک ، افزایش هوش کودک ، خلاقیت کودکان
آموزش زبان به من یاد بده برای خرید پس از کلیک روی دکمه خرید کالا و تکمیل فرم سفارش ، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید ، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید. قیمت : 35,000 تومان خرید پستی
جدیدترین روش آموزش قدم به قدم فارسی – انگلیسی – فرانسه
به صورت همزمان
۳۵۰ کارت آموشی (حروف – کلمات – رنگها – میوه ها .. )
+
cd آموزشی تلفظ کلمات
+
تخته وایت برد
+
ماژیک
+
دفتر نقاشی
+

cd آموزشی تلفظ کلمات
آموزش و پرورش کودک ، افزایش هوش کودک ، خلاقیت کودکان

آموزش زبان انگلیسی کودکان
مناسب برای سنین ۶ تا ۱۴ سال

آموزش زبان انگلیسی کودکان
آموزش و پرورش کودک ، افزایش هوش کودک ، خلاقیت کودکان

آموزش زبان انگلیسی کودکان
قیمت : 35000 تومان
این مجموعه دارای بیش از ۳۵۰ کارت آموزشی شامل آموزش حروف ، کلمات ، دستور زبان و آموزش زبان از طریق بازی می باشد.
جعبه حاوی دفاتر ، سی دی آموزشی و تخته وایت برد

آموزش زبان انگلیسی کودکان
آموزش و پرورش کودک ، افزایش هوش کودک ، خلاقیت کودکان

آموزش زبان انگلیسی کودکان
همچنین یک عدد CD تلفظ کلمات به همراه تخته وایت برد و ماژیک جهت تمرین نو آموز ، دفتر نقاشی و … می باشد
اتل متل ، یک و دو سه می خونم فارسی ، انگلیسی ، فرانسه

آموزش زبان انگلیسی کودکان
دستور زبان ، چهار و پنج و شیش به سوی دانش همگی به پیش
قیمت : 35,000 تومان
خرید پستی آموزش زبان انگلیسی و فرانسه