دکوراسیون و ایده های خاص تا به کجا؟
هدف از ایجاد این موضوع رسیدن به چند ارزش و چند معظل در جامعه معماران و دکوراتور های ایران است
1. کار ما در نهایت به چه مهمی میخواد برسد.
2. برای رسیدن به
کانسپت چیست و چگونه در سبک زندگی به ما کمک میکند.
ارزش های یک سازه و اثر چیست.
ارزش های شما در زندگی چیست؟
چه چیزی حال شما را خوب میکند؟
اگر ارتفاع یک صندلی استاندارد نباشد چه ارزشی زیر سوال می رود. و نتیجه آن چیست؟
من میگم هر چیزی که حال منو خوب کنه حال شما راهم خوب میکنه. البته نباید اصول زیبا شناسی و معماری را ندیده گرفت ولی اون خونه یا دکوری که حال منو خوب میکنه میتونه حال بقیه آدم ها راهن خوب کنه.
صداقت در تمام ارگان زندگی راهنمای خوبی است.
يه تجربه : زمانی من یه سونا برای آقای علیرضا عضدی در سعادت آباد میساختم. توی این پروژه که کارفرمای ما گروه معماری و دکوراسیون ظفر بود همه استاد کار بودند، و مدام در حال تغییرات بود. طراحی که شرکت سوناسازان با بیش از 57 سال سابقه انجام داده بود را کنار گذاشتند و همه چیز سونا تغییر دادند.
روز آخر من خودم از سونا خوشم نیومد و بهشون گفتم.
گفتم اگر اجازه داده بودید ما کار خودمون را انجام بدهیم کار شما خیلی بهتر و زیباتر میشد.. خلاصه کنم.. در آخر کار سونا نه به دل ما چسبید نه به دل کارفرما و روز آخر حساب کارگر و چوب را کارفرما بصورت ناقص پرداخت کردند، و موجب در گیری های لفظی و بدهکار شدن این مجموعه به کارگر و مصالح فروش شدند.
اما ریشه یابی این مشکل :
نبود صداقت و درستی
کارفرما از ابتدا اطلاعات اشتباه داده بودند. در مورد محیط کار و شرایط.
توهین نگهبانان و کارفرما به افراد مجموعه روز اول کار
من یه اعتقادی دارم که بر پایه انسانهای خوب و انسانهایی که خوب نیستند بنا شده.
من میگم انرژی که از خوبی میاد باعث میشه یه پروژه شکل بگیره و در نهایت شخصیت کارفرما را میتوانید در یک سازه ببینید.
بعضی از آدمها کارشان را به یک آرشیتکت یا معمار می سپارند و شخصیت آن معمار در آن اثر ظهور می کند.
من خودم با تمام وجود کار میکنم. یعنی منطق من در یک سازه تجربه، احساس، دانش و.. می باشد. و از وقت و پول و کم نمی زارم.
تا به حال هر کاری که ازش لذت بردم، همه از اون کار لذت بردند. و هرکاری که دوستش نداشتم هیچ کس دوستش نداره.
امید که روزی برسه مردم ما بتونند برای خوبی ها ارزش قائل شوند.
نه برای زرنگی بیمار گونه بلکه ارزش ما باید صداقت و حرمت به همدیگر باشد
نه برای انسانهای زبان باز و دو رو بلکه ارزش به عملکرد انسان است.
نه برای سیگار و ماشین مدل بالا بلکه ارزش برای کتابخوانی و ورزش است
نه برای ملک و املاک و جایگاه بلکه به کمک به دیگران و ساخت کتابخانه
چرا ارزش های انسانی ما اینقدر پست و ناچیز شده. بچه های ما چطور میخواهند در این اجتماع زندگی کنند.