معرفی بزرگان فلسفه و کتاب
چیزی که نمیتوانم تحمل کنم آدمهای توخالی است. وقتی با آنها روبرو میشوم نمیتوانم تحملشان کنم و آخرش حرفهایی را میزنم که نباید بزنم.
تنگ نظرهای عاری از تخیل، مدارا نکردن، نظریههای بریده از واقعیت، اصطلاحات توخالی، آرمانهای عاریتی، نظامهای انعطاف ناپذیر، اینها چیزهایی هستند که واقعاً باعث ترسم میشوند. آنچه راستی راستی ازش میترسم و بیزارم. دلم میخواست میتوانستم به اینجور آدمها بخندم، اما نمیتوانم!
هاروکی موراکامی
از کتاب: کافکا در کرانه
هاروکی موراکامی (به ژاپنی: 村上春樹) (زاده ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹) نویسنده برجسته ژاپنی و خالق رمان کافکا در کرانه و مجموعه داستان بعد از زلزلهاست. داستانهای او اغلب نهیلیستی و سوررئالیستی و دارای تم تنهایی و ازخودبیگانگی است. منبع : ویکی پدیا
در جواب
به سوال کسی که میگوید فلسفه به چکار می آید جواب باید ستیزه جویانه باشد.چرا که پرسش کنایه آمیز و نیش دار است.
فلسفه نه به دولت خدمت می کند و نه به کلیسا که هر دو دغدغه های دیگری دارند. فلسفه به خدمت هیچ قوه ی مستقری در نمی آید. کار فلسفه ناراحت کردن است. فلسفه ایی که هیچکس را ناراحت نکند و با هیچکس ضدیت نورزد فلسفه نیست. کار فلسفه آزردن حماقت است, فلسفه حماقت را به چیزی شرم آور تبدیل می کند. فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی های اندیشه در تمامی اشکالش, آیا جز فلسفه رشته ایی هست که به نقد تمامی رازآمیز گری ها, هر خاستگاه و هدفی که داشته باشند همت گمارد؟
نویسنده: ژیل دلوز
کتاب: نیچه و فلسفه
ژیل دُلوز (به فرانسوی: Gilles Deleuze) (زادهٔ ۱۸ ژانویه ۱۹۲۵-درگذشتهٔ ۴ نوامبر ۱۹۹۵) فیلسوف فرانسوی است.
موراکامی
موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته خودش در آوریل سال ۱۹۷۸ در هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال، ایده اولین کتاباش، به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در سال ۱۹۷۹ این رمان منتشر شد و در همان سال جایزه نویسنده جدید گونزو را دریافت کرد. در سال ۱۹۸۰ رمان پینبال (اولین قسمت از سهگانه موش صحرایی) را منتشر کرد. در سال ۱۹۸۱ بار جازش را فروخت و نویسندگی را پیشه حرفهای خودش کرد.
در سال ۱۹۸۲، رمان تعقیب گوسفند وحشی از او منتشر شد که در همان سال جایزه ادبی نوما را دریافت کرد.
در اکتبر ۱۹۸۴ به شهر کوچک فوجیتساوا در نزدیکی کیوتو نقل مکان کرد و در سال ۱۹۸۵ به سنداگایا.
در سال ۱۹۸۵، کتاب سرزمین عجایب و پایان جهان را منتشر کرد که جایزه جونیچی را گرفت.
رمان جنگل نروژی، که گاه به اشتباه «چوب نروژی» نیز ترجمه میشود، در سال ۱۹۸۷ از موراکامی منتشر شد.
در سال ۱۹۹۱ به پرینستون نقل مکان کرد و در دانشگاه پرینستون به تدریس پرداخت. در سال ۱۹۹۳ به شهر سانتا آنا در ایالت کالیفرنیا رفت و در دانشگاه هاوارد تفت به تدریس مشغول شد.
او در سال ۱۹۹۶ جایزه یومیوری را گرفت و در سال ۱۹۹۷ رمان زیرزمینی را منتشر کرد. در سال ۲۰۰۱ به ژاپن بازگشت.