فهرست پادشاهان گورکانی هند

گورکانیان هند

Mughal Empire

گورکانیان هند، بابریان یا تیموریان هند که به سبب انتسابشان به تیمور منابع اروپایی از ایشان با عنوان مغولان هند یاد کرده اند، امپراتوری بزرگی است که به‌دست نوادگانامیر تیمور در هندوستان ایجاد شد. این سلسله از ۱۵۲۶ تا ۱۸۵۷ میلادی در بخش بزرگی از شبه قاره هند شامل کشورهای امروزی هند، پاکستان، بنگلادش و بخش‌هایی از افغانستان امروزی فرمانروایی کرد.

نواده‌های تیمور همچون شاهرخ و همسرش گوهرشاد در ایران کارهای بسیار ارزشمندی را در راستای فرهنگ ایرانی از خود به جای گذاشتند و دیگر نوادگان او چون بابر و فرزندانش سهم مهمی در گسترش فرهنگ ایرانی در سراسر شبه قاره هند برعهده گرفتند . حکمرانان این سلسله به تدریج تمامی شبه قاره را تحت فرمان گرفتند اما پس از مدتی بخش‌هایی از جنوب هند از اختیار آنان خارج شد. این سلسله در نیمه سده ۱۷ میلادی و در زمان شاه جهان بزرگ‌ترین و ثروتمندترین امپراتوری جهان بود. این سلسله آخرین دوران طلایی امپراتوری‌های اسلامی به‌شمار می‌رود. در سال ۱۷۳۹ میلادی با حمله نادرشاه افشار به هندوستان مقدمات انقراض این امپراتوری فراهم شد و در سال ۱۸۵۷ پس از سال‌ها نبرد سرانجام کمپانی هند شرقی توانست این امپراتوری را منقرض کرده و سرزمین‌های آنرا تصرف کند.

زبان رسمی در دربار گورکانیان هند، فارسی بود و فرهنگ ایرانی نفوذ قابل توجهی در این دربار داشت و همین باعث گسترش زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در شبه قاره هند شد

سلسله گورکانیان هند

سلسله گورکانیان هند که به آن امپراتوری مغولی هند یا امپراتوری بابری نیز گفته می‌شود و خود خویش را تیموری می‌نامیدند، آخرین امپراتوری عصر طلایی اسلامی‌است که به‌دست نوادگانامیر تیمور در هندوستان ایجاد شد و ارتباط تنگاتنگ و رقابتی نزدیک با سلسله تیموریان ایران و امپراتوری صفوی داشتند.

حکمرانان این سلسله از ۱۵۲۶ میلادی تا ۱۸۵۷ میلادی در بخش بزرگی از شبه قاره هند شامل کشورهای امروزی هند، پاکستان، بنگلادش و بخش‌هایی از افغانستان امروزی فرمانروایی کردند. دوران شکوه امپراتوری گورکانی تا اواسط پادشاهی اورنگ‌زیب عالمگیر بود و کشور هند که در روزگار اکبرشاه، شاه‌جهان و اورنگ‌زیب سیر تمدن را آغاز کرده بود رو به ضعف نهاد. اروپاییان به این دوره مغول کبیر می‌گویند و پس از آن را که از قدرت این امپراتوری به شدت کاسته شد را دوران مغول صغیر می‌نامند. بهادرشاه دوم آخرین فرمانروای گورکانی بود که در سال ۱۸۵۷ میلادی حکومت را به بریتانیاواگذار کرد.

پادشاهان گورکانی هندوستان
نام پادشاهتولددوران حکومتدرگذشتشــــــــــــرح
ظهیر الدین محمد بابرفوریه ۲۳، ۱۴۸۳۱۵۲۶-۱۵۳۰دسامبر ۲۶، ۱۵۳۰بنیان‌گذار سلسله گورکانیان هند.
نصیرالدین محمد همایونمارس ۶، ۱۵۰۸۱۵۳۰-۱۵۴۰ژانویه ۱۵۵۶دومین پادشاه گورکانی هند
شیر شاه سوری۱۴۷۲۱۵۴۰-۱۵۴۵مه ۱۵۴۵همایون را خلع کرد و سلسله سوری را بنیان گذارد.
اسلام شاه سوریحدود۱۵۰۰۱۵۴۵-۱۵۵۴۱۵۵۴دومین و آخرین پادشاه سلسله سوری.
نصیرالدین محمد همایونمارس ۶، ۱۵۰۸۱۵۵۵-۱۵۵۶ژانویه ۱۵۵۶پس از ۱۵ سال تبعید در ایران و با کمک شاه تهماسب صفوی تاج و تختش را پس گرفت.
جلال الدین محمد اکبرنوامبر ۱۴، ۱۵۴۲۱۵۵۶-۱۶۰۵اکتبر ۲۷، ۱۶۰۵فرمانروایی گورکانیان را به کل شبه قاره هند گستراند و آیینی به نام دین الهی که ترکیبی از اسلام، هندوئیسم و سایر ادیان بود بنیان گذاشت. از او به عنوان بزرگترین پادشاه هند نام‌برده می‌شود.
نورالدین محمد جهانگیراکتبر ۱۵۶۹۱۶۰۵-۱۶۲۷۱۶۲۷علیه پدرش اکبر جنگید و نخستین ارتباط را با کمپانی هند شرقی برقرار کرد. همسر ایرانی او نورجهان قدرت اصلی را در اختیار داشت.
شهاب‌الدین محمد شاه‌جهانژانویه ۵، ۱۵۹۲۱۶۲۷-۱۶۵۸۱۶۶۶تحت فرمان او معماری هندی-ایرانی به اوج شکوفایی رسید و بناهای مهمی چون تاج محل، مسجد جامع دهلی، قلعه سرخ،آرامگاه جهانگیر و باغ شالیمار در لاهور ساخته شد.
محی‌الدین محمد اورنگ‌زیب عالمگیراکتبر ۲۱، ۱۶۱۸۱۶۵۸-۱۷۰۷مارس ۳، ۱۷۰۷بر اجرای مجدد سخت‌گیرانه شریعت اسلام در شبه قاره پای فشرد و جزیه را بر غیر مسلمانان برقرار کرد.
بهادرشاه اولاکتبر ۱۴، ۱۶۴۳۱۷۰۷-۱۷۱۲فوریه ۱۷۱۲در دوران فرمانروایی او امپراتوری با ضعف شدید روبرو شد و پس از او این ضعف شتاب بیشتری گرفت.
جهاندارشاه۱۶۶۴۱۷۱۲-۱۷۱۳فوریه ۱۷۱۳حکومتی چند روزه داشت.
فَرُّخ‌سِیَر۱۶۸۳۱۷۱۳-۱۷۱۹۱۷۱۹در سال ۱۷۱۷ او فرمان حقوق تجاری آزاد برای بنگال را به کمپانی هند شرقی انگلستان اعطا می‌کند.
رفیع‌الدرجاتنامعلوم۱۷۱۹۱۷۱۹توسط امیرالامرا «سید‎حسینعلی‎خان» که از دکن به دهلی لشکر کشید و فرخ‌سیر را خلع کرد به حکومت رسید.
رفیع‌الدولت یا شاه‌جهان دومنامعلوم۱۷۱۹۱۷۱۹ 
نیکوسیرنامعلوم۱۷۱۹۱۷۴۳ 
محمد ابراهیمنامعلوم۱۷۲۰۱۷۴۴ 
محمد شاه۱۷۰۲۱۷۱۹-۱۷۲۰، ۱۷۲۰-۱۷۴۸۱۷۴۸درسال ۱۷۳۹ از نادرشاه افشار شکست خورد.
احمدشاه بهادر۱۷۲۵۱۷۴۸-۵۴۱۷۵۴ 
عالمگیر دوم۱۶۹۹۱۷۵۴-۱۷۵۹۱۷۵۹ 
شاه‌جهان سومنامعلوم۱۷۵۹دهه۱۷۷۰ 
شاه عالم دوم۱۷۲۸۱۷۵۹-۱۸۰۶۱۸۰۶با حمله به احمد شاه عبدعلی در سال ۱۷۶۱؛ اداره مناطق بنگال، بیهار و اوریسا را به کمپانی هند شرقی بریتانیا در سال ۱۷۶۵، به طور رسمی واگذار کرد و در سال ۱۸۰۳ تحت حمایت بریتانیاقرار گرفت.
اکبرشاه دوم۱۷۶۰۱۸۰۶-۱۸۳۷۱۸۳۷دست نشانده و تحت حمایت انگلستان
بهادرشاه دوم۱۷۷۵۱۸۳۷-۱۸۵۷۱۸۶۲پس از شورش سال ۱۸۵۷ هند توسط بریتانیا عزل شد و به برمه تبعید شد.

تاریخچه گورکانیان

پس از مرگ تیمور ترکان عثمانی و آل جلایر و ترکمانان قراقویونلو، برخی سرزمین‌هایی را که تیمور گرفته بود تصرف کردند. بااین همه، فرزندان تیمور موفق شدند که شمال ایران را در مدت یک سده تحت فرمانروایی خود نگاهدارند. ولی آنان اغلب با یکدیگر در کشمکش بودند. سرانجام شاهرخموفق شد که مناقشات اقوام خود را تا حدی رفع و قدرت و اعتبار کشور را نگهداری کند. ولی پس از مرگ او منطقه تحت فرمانش به قسمت‌های کوچک‌تر مجزا شد و صفویان توانستند آن‌ها را به حکومت خود پیوست کنند.

با این حال خاندان تیموری از میان نرفت و نوادگان تیمور به سرکردگی بابر چندی پستر فرمانروایی خود را به هندوستان بردند و دولت سلسلهٔ بابری را بنیاد گذاردند که اروپائیان آن را مغول کبیر می‌نامند.

دوران شکوه امپراتوری گورکانی یا مغول کبیر تا اواسط پادشاهی اورنگ‌زیب عالمگیر بود پس از وی یعنی در دوران مغول صغیر از قدرت این امپراتوری به شدت کاسته شد و کشور هند که در روزگار اکبرشاه و شاه‌جهان و اورنگ‌زیب سیر تمدن و ترقی را آغاز کرده بود رو به ضعف نهاد. بهادرشاه دوم آخرین فرمانروای گورکانی بود که در سال ۱۸۵۷ میلادی تاج و تخت را به انگلیسی‌ها واگذار کرد.

پس از حملهٔ نادرشاه گورکانیان ضعیف شدند در جنوب پادشاهی ماراتا که قدرتی تازه و دشمنی خطرناک از هر لحاظ حتی فرهنگی به شمار می‌آمد مناطق جنوبی را تصرف کرد. دین رسمی حکومت ماراتا هندو بود در حالی که گورکانیان یک دولت مسلمان بودند. به این ترتیب گورکانیان ضعیف شدند تا اینکه در سال ۱۸۵۷ میلادی بدست کمپانی هند شرقی بریتانیا نابود شدند.

منبع : ویکی پدیا  


زبان فارسی

در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، اما تاثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.

دوران طلایی ادب فارسی در هند، دوره‌ی اکبر کبیر است. به امر وی وزیرش تودارمال فرمانی را صادر کرد که به موجب آن، زبان فارسی زبان تمام امپراتوری اعلام گردید. همچنین به فرمان اکبر شاه برخی از کتاب‌های مهم هندوان از سانسکریت به نظم و نثر فارسی ترجمه شد و بر غنای ادب فارسی افزوده گردید. اگر در دوره‌ی غزنویان مرکز زبان فارسی در هند تنها شهر لاهور بود، این مرکزیت در سده‌های بعدی به ترتیب به مولتان و دهلی و اگره منتقل گردید. علاوه بر شاعران و عالمان و نویسندگان ایرانی که در مدت چند سده به هند مهاجرت کردند، از هندیان اعم از مسلمان و هندو، شاعران و نویسندگان و عالمان بزرگی ظهور کردند که آثارشان به فارسی است.

دوران فرمانروایی گورکانیان هند با دوره‌ی فرومانروایی دودمان صفوی در ایران همزمان است که این خود به گونه‌ای ناخواسته یکی از عوامل موثر در نیرو گرفتن زبان پارسی در هند به شمار می‌رود. نوع نگاه پادشاهان صفوی به ادبیات و فرهنگ به گونه‌ای بود که شاعران و نویسندگان ایران را از بخشش و نواخت پادشاهان صفوی نا‌امید می‌کرد و آنان گاه ناگزیر و گاه مشتاقانه رهسپار دربار ادب‌پرور گورکانی می‌شدند.

درباره هند 


مطالب مرتبط با موضوع تاریخ ایران :

WhatsApp us